سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

از حضور در میدان جهاد در کوه های هندوکش تا لشکر فاطمیون: نقش حاج قاسم سلیمانی در تحولات افغانستان

۱۳ دی(جدی)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۱/۳

شهید حاج قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه پاسداران، نه تنها در ایران بلکه در جهان چهره­ای تاثیرگذار، مطرح و شناخته شده است. سردار سلیمانی که در تاریخ ۳ ژانویه ۲۰۲۰ در حمله هوایی آمریکا به فرودگاه بین المللی بغداد به شهادت رسید، یکی از برجسته ‌ترین و تأثیرگذارترین شخصیت ‌های نظامی ایران بود. شخصیتی که به باور بسیاری افراد، “دیپلماتی حرفه ای در میدان نبرد” محسوب می شد. عملیات به شهادت رساندن آنها با خشم گروه‌­های مختلف اجتماعی در منطقه همراه شد و در پی این رویداد دولت ایران قول داد که «انتقام سختی» از ایالات متحده بگیرد.  این ترور که در شرایطی غیرقابل انتظار و شوکه کننده رخ داد، منجر به سیل عظیمی از واکنش های تند از سوی مردم ایران  و منطقه شد که نمود عینی آن را می توان در حمله هوایی ایران به پایگاه نظامی عین­ الاسد مشاهده کرد.

 اما ترور این شخصیت برجسته و کلیدی ایده تشدید جنگ در خاورمیانه و آشوب را تقویت کرد. چنان­چه به باور بسیاری از تحلیلگران این اتفاق بر بسیاری از معادلات منطقه و جهان تاثیر خواهد گذاشت. در این میان، افغانستان به عنوان یکی از همسایه های مهم ایران و جایی که ایالات متحده در نزدیکی با ایران در آن حضور پررنگی داشت از جمله مواردی بود که این اتفاق بر تحولات آن تاثیررات قابل توجهی بر جای می گذاشت. به عبارت دیگر، بسیاری ها نقش سردار قاسم سلیمانی را در تحولات چند دهه اخیر افغانستان برجسته و مهم می دانند و معتقدند که شناخت او از افغانستان و تحولات آن قابل توجه بود.

تحولات افغانستان و نقش سردار ایرانی

بسیاری از کارشناسان مسائل افغانستان درباره نقش و جایگاه قاسم سلیمانی در افغانستان متفق القول هستند. به عقیده کارشناسان و تحلیلگران، شناخت عمیق و دقیق او از افغانستان و مسائل آن کشور نقش بی بدیل و برجسته­ای را به وی در میان سایر بازیگران و کارگزاران منطقه ای در مورد افغانستان، داده بود. به طوری که با حمله ۱۱ سپتامبر منجر به آن شد که ایالات متحده احساس نیاز جدی به همراهی جمهوری اسلامی در حذف طالبان کرد که یکی از دلایل آن اطلاعات عمیق ایران از افغانستانِ تحتِ تسلط طالبان بود. در همین رابطه نیویورکر در یادداشتی در سال ۲۰۱۳ ادعا می­کند که  « (سردار) قاسم سلیمانی از سال ۱۹۹۷ فرمانده سپاه قدس بود و پیش از آن هم در مرزهای شرقی ایران مسئولیت داشت و با گروه های مجاهدین افغان که علیه طالبان می جنگیدند، در ارتباط بود. همین امر شناخت نسبتاً دقیقی از نیروهای طالبان و تحرکات نظامی شان به او می داد. به طوری که در همین رابطه رایان کراکر روایت می‌کند که در مقطعی از گفتگوها، مذاکره‌کننده ارشد ایرانی نقشه‌ای حاوی آرایش و محل استقرار نیروهای طالبان را به کراکر نشان می‌دهد و می‌گوید: “به نظر ما بهتر است اول اینجا را بزنید، و بعد هم اینجا و اینجا. دلیلش هم این‌جاست.” کراکر می‌پرسد که آیا می‌تواند از این اطلاعات یادداشت بردارد، و مذاکره‌کننده ایرانی جواب می‌دهد: “می‌توانی نقشه را با خودت ببری.” آمریکایی‌ها هم در مقابل، محل پنهانی از همدستان القاعده در مشهد را به طرف ایرانی گزارش می‌دهند. در این نوشته آمده است که روند همکاری‌های نزدیک میان ایران و آمریکا در افغانستان، در ماه‌های نخست پس از سقوط طالبان هم ادامه پیدا کرد. اما سخنرانی جرج بوش در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ که در آن از ایران در کنار عراق و کره‌شمالی به عنوان جزیی از “محور شرارت” نام ‌‌برد، همه چیز را زیر و رو می‌کند. برای رایان کراکر که در آن زمان قائم‌مقام سفیر آمریکا در کابل بود، مانند بسیاری دیگر از دیپلمات‌های ارشد آمریکایی، محتوای این سخنرانی تعجب آور بود. چنان که کراکر به گزارشگر نیویورکر می‌گوید، فردای این سخنرانی، او طرف مذاکره‌کننده ایرانی را در دفتر سازمان ملل در کابل می‌بیند و در مورد نارضایتی سردار سلیمانی از مواضع بوش صحبت می کند. بنابراین، کراکر می‌گوید: “یک کلمه در یک سخنرانی، مسیر تاریخ را تغییر داد».

 اما به طور کلی، حاج قاسم درباره افغانستان اطلاعات دقیقی داشت. او همچنان رابطه خوبی با نیروهای مجاهدین در افغانستان داشته است. چنانکه به او نقش مهمی در دهه نود میلادی در جریان جنگ های داخلی افغانستان و رابطه نزدیک با مجاهدین و ائتلاف شمال در برابر طالبان می دهند. به اعتقاد تحلیلگران او نقش برجسته ای در حمایت و سازماندهی ائتلاف شمال در برابر طالبان داشته و از دوستان نزدیک احمد شاه مسعود، رهبر برجسته مجاهدین افغان و قهرمان ملی این کشور بوده است. در سال های اخیر نیز بسیاری برای او نقش برجسته ای در تحولات تازه افغانستان در نظر گرفتند.

ریشه های حمایت سردار سلیمانی از تقویت جبهه مقاومت در برابر طالبان

در ابتدای امر می توان گفت درگیری نیروهای سپاه پاسداران از سال‌های هجوم شوروی سابق در منازعه مسلحانه افغانستان در اوایل دهه ۱۹۸۰ شروع شد. یکی از نخستین کارهای بزرگ ایشان همراهی در ایجاد گروه ‌های مجاهد شیعی به نام احزاب هشت ‌گانه بود که بعدها، زیر پرچم حزب وحدت اسلامی ائتلاف کردند. اما با توجه به جمعیت عمدتاً سنی ‌مذهب افغانستان، تنها به شیعیان افغانستان اکتفا نکردند و رابطه تنگاتنگ خود با گروه‌های سنی را گسترش دادند. جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری برهان‌الدین ربانی، رییس‌ جمهوری فقید این کشور، و احمدشاه مسعود، فرمانده معروف مجاهدین، روابط دیرینه ‌ای با بخش برون ‌مرزی سپاه پاسداران ایران داشته است. سردار سید‌حسین موسوی، فرمانده قرارگاه انصار، سردار اسماعیل قاآنی و سردار قاسم سلیمانی از نام ‌های آشنا در میان نظامیان افغان ‌اند. سردار قاسم سلیمانی، که از همان ابتدا توجه خاصی به همسایه شرقی ایران داشت، با سرنگونی نظام تحت حمایت شوروی و پیروزی مجاهدین، رفت ‌و ‌آمد به مناطق مختلف افغانستان را شروع کرد. اما طولی نکشید که طالبان بر بخش اعظم کشور چیره شد و سپاه قدس، تحت فرمان سردار سلیمانی، از جناح مقاومت به رهبری احمدشاه مسعود حمایت کرد. با سقوط کابل به دست طالبان، مرکز مقاومت در شمال افغانستان در پنجشیر شکل گرفت و سلیمانی همراه باثبات مجاهدین بود.

در واقع، رابطه نزدیک ایران و جنبش های مقاومت افغانستان به سال ۱۹۷۹ باز می گردد، یعنی زمانی که افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شد. برای پس زدن اشغال روسیه، تمامی گروه های جنبش مقاومت افغانستان با حمایت ایران و بدون توجه به اعتقادات خود، در مبارزه برای آزادی سرزمین مادریشان متحد باقی ماندند. در آن زمان همکاری های گسترده ای بین تهران و نیروهای مقاومت افغانستان صورت گرفت. اما پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی، جنگ داخلی تلخی در افغانستان بین متحدین سابق در گرفت. در این دوران و از دل ظهور رقابت هایی ناخوشایند و ضربه زننده به ملت افغانستان، سازمان های تروریستی یعنی القاعده و طالبان با حمایت دلارهای نفتی عربستان و سازمان سیا رشد کردند. ایران با چشم انداز نابودی کامل بازیگران خارجی و مداخله ی آنها در منطقه، در کنار مردم افغانستان ایستاد تا بقای کشورشان را تضمین کند. در این میان سردار سلیمانی یکی از تأثیرگذارترین شخصیت ها بود.

سردار سلیمانی در سال ۱۹۹۷ که مصادف با دوره مصیبت بزرگ در افغانستان بود، مسئولیت و منصب خود به عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را آغاز کرد. اما در سال ۱۹۹۹، زمانی که گزارش شد طالبان در آستانه غلبه بر کل افغانستان هستند، سردار سلیمانی به کمک افغانستان شتافت. رهبر اسطوره ای تاجیک، احمد شاه مسعود و نیروهای اندکش در دره پنجشیر مستقر شدند، زیرا طالبان تحت حمایت برخی بازیگران منطقه­ای به دنبال سیطره بر آن دره استراتژیک بودند. مسعود و مردانش به مقاومت در برابر تجاوز طالبان بدون داشتن هیچ شانسی از پیروزی ادامه دادند که در این میان سردار سلیمانی با حمایت خود، سلاح های سنگین و توپخانه ای را در اختیار تاجیک ها قرار داد. توپخانه مسعود که دیگر کاملاً مجهز شده بود، مواضع طالبان را درهم کوبیده بود و تلفات هولناکی به دشمن وارد کرد. حاج قاسم سلیمانی به دلیل شناخت عمیقی که از افغانستان و معادلات سیاسی آن داشت، پناه رهبران افغانستانی مانند احمد شاه مسعود بود.

 پس از آن، با ظهور داعش در عراق و همسایگی سوریه، گزارش ها حاکی از بیعت چند تروریست متعصب در مرزهای جنوبی افغانستان با ابوبکر البغدادی سرکرده بدنام داعش بود. اما در این مقطع تاریخی، سردار سلیمانی به افغان ها کمک کرد تا اختلافات خود را کنار گذاشته و صفوف خود را علیه دشمن مشترکشان، یعنی داعش متحد کنند. او کمک زیادی به حفظ روحیه جنگجویان افغان برای از سرگیری جنگ مقدس خود علیه تروریست های مورد حمایت آمریکا کرد. در اینجا، سردار سلیمانی استراتژی پیچیده ای را برای جذب داوطلبان افغان و به منظور ایجاد یک نیروی شبه نظامی قوی ضد داعش به نام تیپ فاطمیون اتخاذ کرد. البته تشکیل فاطمیون که عمدتاً از مهاجران افغانستان در ایران تشکیل می شد با واکنش های گسترده و منفی بسیاری نیز در داخل و خارج از افغانستان همراه بود که به باور برخی از کارشناسان تشدید حملات داعش در خاک افغانستان علیه اقلیت شیعه هزاه این کشور در همین راستا قابل توجیه است. در پایان می توان فعالیت های ضد تروریسم سردار قاسم سلیمانی در افغانستان را در سه دسته خلاصه کرد: الف) نظارت بر مأموریت های مستشاری نظامی ایران در افغانستان. ب) برنامه های همکاری آموزشی نظامی. ج) کمک به تامین تجهیزات نظامی مقاومت افغان ها (generalsoleimani,2021).

خلأ حضور سردار سلیمانی و واکنش های مقامات افغانستان

با رسانه ای شدن خبر ترور سردار سلیمانی به عنوان یکی از افراد برجسته در خاورمیانه و تحولات آن و به عنوان یکی از کلیدی ترین فرماندهان نظامی ایران که نقش تعیین کننده ای در سمت و سوی تحولات منطقه خاورمیانه و افغانستان داشت، واکنش های بسیاری را در جهان و افغانستان برانگیخت. واکنش هایی که همراه با اندوه طرفداران و پیروزی مخالفینش همراه بود. در این میان، با خبر ترور قاسم سلیمانی، سیاستمداران افغانستان در واکنش هایی همراه با خشم و اندوه نسبت به خبر شهادت واکنش نشان دادند. چنانکه چندین نفر زیر فشار سنگین حضور ایالات متحده او را شهید خطاب کردند و تاکید کردند که ترور وی  نباید به ابزاری در داخل افغانستان تبدیل شود. به طور مثال، حامد کرزی رئیس جمهور پیشین افغانستان این حادثه را محکوم و گفت که چنین اقدامی باعث بی ثباتی بیشتر منطقه می شود. واکنش شدیدی که به اعتقاد بسیاری این واکنش به علت اختلاف شدید او با ایالات متحده بود. عبدالله عبدالله نیز که در آن زمان رئیس اجرایی دولت پیشین افغانستان بود به ایران تسلیت گفت و در بیانیه ای از همکاری سلیمانی در طول دهه ها جنگ در افغانستان قدردانی کرد. احمد ضیا مسعود یکی دیگر از رهبران سابق ائتلاف شمال و برادر فرمانده افسانه ای افغانستان، احمد شاه مسعود در صفحه فیس بوک خود، سلیمانی را قهرمانی بی بدیل معرفی کرد.  در این میان واکنش محمد حنیف اتمر، که مانند رهبران جهادی سابق پیوندی با سلیمانی نداشت غیرمنتظره بود. او در بیانیه ای گفت که سردار سلیمانی «به شهادت رسیده» و برای او آرزوی جایگاه ویژه ای در بهشت کرد. حنیف اتمر افسر اطلاعاتی سابق افغانستان در دوران رژیم کمونیستی تحت حمایت شوروی بود. اقدامی که به گفته می شود اتمر با آگاهی به این امر که ایالات متحده نیروهای خود را از افغانستان خارج می کند و این همسایه های ما هستند که می مانند، قابل توجیه است. در این میان واکنش های مخالفی نیز وجود داشت. به طور مثال، رحمت الله نبیل، رئیس پیشین اطلاعات افغانستان در توئیتی نوشت: سلیمانی یک سرمایه برای ایران اما تهدیدی برای منطقه بود. در واقع، شهادت او برای بسیاری از طرفدارانش در افغانستان متاثر کننده بود و نبود او را به ضرر منافع افغانستان می دانستند و نگران تاثیر این خلأ بر روند صلح افغانستان بودند. (Gwakh,2020).

درواقع، با ترور سردار سلیمانی صفحه شطرنج سیاسی منطقه تغییرات قابل توجهی کرد. بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که این حذف نه تنها پیامدهایی در سراسر خاورمیانه دارد بلکه جنوب آسیا و افغانستان را نیز درگیر خواهد کرد. همانطور که آمد نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از زمان جهاد افغانستان به عنوان یک بازیگر کلیدی فعال در صحنه افغانستان حضور داشت. چراکه ایران نگران برتری طالبان بود و به دنبال تضعیف رژیم بنیادگرای سنی بود که در مرزهای شرقی آن ظاهر شده بود. در این دوران بود که قاسم سلیمانی به عنوان یک بازیگر برجسته ظاهر شد. زمانی که سردار سلیمانی به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رسید، ایران و طالبان در شرایط دشمنی قرار داشتند و این رویارویی با حادثه مزارشریف شدت گرفت. با این حال شهید سلیمانی مخالف استفاده از زور مستقیم بود و در عوض از افزایش حمایت از ائتلاف شمال، جبهه اصلی ضد طالبان در آن زمان حمایت کرد.

پس از سقوط رژیم طالبان و حضور پررنگ ایالات متحده و ناتو تحت رهبری آمریکا فصل جدیدی از روابط افغانستان با کشورهای مختلف منطقه و جهان از جمله ایران آغاز شد. هرچند رژیم طالبان از کابل حذف شد و جناح های سیاسی مرتبط با ائتلاف شمال به قدرت بازگشتند اما برای تهران مشکل بزرگتر حضور نیروهای ناتو در افغانستان بود. امری که منجر به تعامل چند جانبه ایران با طیفی از بازیگران سیاسی در افغانستان شد. (Karim,2020  در نهایت، خلا حضور او در منطقه به باور بسیاری از هواداران او در افغانستان تاثیرات منفی بر جای می گذارد. چنانکه، . شاید همین اقتدار و نفوذ سردار سلیمانی برای مقابله با گروه های تروریستی از یک سو و مداخلاتِ قدرت های بین المللی در منطقه از سوی دیگر و به ویژه در افغانستان، باعث تصمیم گیری نهایی ایالات متحده برای کنار زدن این چهره ی نظامیِ برجسته و به شهادت رساندن وی پیش از توافق نامه دوحه قطر با طالبان و انعقاد معامله برای واگذاری قدرت در افغانستان به این گروه گردید.

در نهایت، باید گفت که خلا حضور در منطقه و حذف به وسیله سرسخت ترین رقیب جدی ایران در منطقه و جهان تاثیرات مستقیمی بر تحولات منطقه و جهان داشت. چنانکه محمد محقق رهبر حزب وحدت ملی افغانستان در دومین سالیاد ترور قاسم سلیمانی در پیام فیس بوکی گفت: سلیمانی سپر مطمئن مردم در برابر دشمنان اسلام و گروه ویرانگر داعش بود که خلأ نبودنش در جهان اسلام محسوس است. همچنین او نوشته است که قاسم سلیمانی برای مردم افغانستان در برابر افراطیت همکار بود.

منابع

Gwakh, Bashir Ahmad,(2020), “Why Afghan Politician Express Anger And Grief Over Soleimani’s Killing”,https://en.radiofarda.com/a/afghan-politicians-express-anger-and-grief-at-soleimani-s-killing/30360239.html

Karim, Umer,(2020), “Death of Qassem Soleimani: What to Expect in Afghanistan and Pakistan”, https://rusi.org/explore-our-research/publications/commentary/death-qassem-soleimani-what-expect-afghanistan-and-pakistan

generalsoleimani, (2021), “Iran’s hero has fallen, and now all Afghans are orphans”, http://www.generalsoleimani.com/%f0%9f%9f%a0-irans-hero-has-fallen-and-now-all-afghans-are-orphans/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا