سر تیتر خبرهاسیاستمجلهنخستین خبرهایادداشت ها

تاریخ سیاسیِ ولایت ارزگان: تنش و ناامنی در سایۀ نیروهای بین الملل کمک به امنیت! (۱)

۱۰ دلو (بهمن) ۱۴۰۰ – ۳۰/ ۱/ ۲۰۲۲

نگاهي به جغرافياي افغانستان

تاریخ سیاسیِ ولایت ارزگان: تنش و ناامنی در سایۀ نیروهای بین الملل کمک به امنیت! (۱)

ولایت ارزگان/اروزگان به مرکزیت ترینکوت، در جنوب مرکزی افغانستان قرار دارد، و از ناحیۀ جنوب با ولایت قندهار زادگاه طالبان، از ناحیۀ جنوب غربی با هلمند، از شمال با دایکندی و از شرق با غزنی و زابل همسایه می باشد. ولایت ارزگان افغانستان دارای ۶ ولسوالی به نام‌ های ترینکوت، چوره، خاص ارزگان، دهراوود، شهید حساس و گیزاب است. اکثریتِ جمعیت تخمینیِ ۴۳۶٫۰۷۹ نفری این ولایت پشتون هستند و بیشتر جمعیتِ هزارۀ آن در سال ۲۰۰۴ به طرف ولایتِ جدید دایکندی سوق یافتند.

اما در سال ۲۰۰۶ ولسوالی گیزاب از دایکندی پس گرفته و دوباره به ارزگان الحاق و به ولسوالی ششم این ولایت تبدیل شد. در کل باید گفت ارزگان یکی از فقیرترین و کم سوادترین ولایات افغانستان بوده و از لحاظ تاریخی منطقه ای دورافتاده، فقیر، با حداقل تحصیلات، محافظه کار و خشن می باشد. همچنین ارزگان از نظر سیاسی و قبیله ای بخشی از “قندهار بزرگ” و خاستگاه بسیاری از رهبران اصلی طالبان بوده است.

آنگونه که سید لطیف سجادی در روزنامه افغانستان ما مطرح کرده است، در ارزگان اقوام و مذاهب مختلف زندگی می کنند. قوم پشتون به صورت اکثریت حضور داشته و قوم هزاره، قومیت سیک در این ولایت بود و باش داشته و مذاهب سنی، شیعه و سیک ها که آن ها را اهل هنود می نامند نیز به شکل مسالمت آمیز زندگی داشته و دارند. اما به دلیل جنگ های دوامدار و خشونت ها، رشد علمی چندانی در این ولایت به چشم نمی خورد پیشرفت قابل قبولی در حوزه آموزش هم دیده نمی شود؛ کیفیت آموزشی و تحصیلات پایین است و به جز یک دانشگاه دولتی هیچ موسسه و موسسه آموزشی خصوصی فعالیت ندارد. گفتمان علمی و پژوهشی رونق و حتی رمقی درآنجا ندارد.

صدای چند رادیو از امواج رادیویی شنیده می شود که متعلق به طالبان است و مطالب مورد نظر خویش را پخش و نشر می نمایند. تلویزیون دولتی و یک رادیو تلویزیون محلی نیز فعالیت دارد اما بیشترین مردم از ماهواره استفاده می کنند. همچنین از لحاظ اقتصادی وضعیت چندان قابل تعریف نیست، مردم در کلِ ارزگان و خصوصا در ترینکوت که متاثر از جنگ های متداوم می باشند در خط فقر نگه داشته شده و به جز از مسیر زراعت سنتی فعلا درآمد بزرگی در حوزه تجارت و صنعت ندارند؛ کارخانه تولیدی وجود ندارد و تشبثات تجارتی رونق خاصی ندارد.

تاریخ سیاسی کوتاه ولایت ارزگان

تاریخ ارزگان مانند اکثر مناطق افغانستان، حول محور ائتلاف ها و نزاع های قومی و قبیله ای در حال چرخش و تغییر بوده است. اراضی اشغال شده توسط ارزگانِ کنونی در اصل برای اکثریت هزاره بود، اما هزاره ها به طور متوالی در نیمه دوم قرن نوزدهم از آنجا بیرون رانده شده و زمین هایشان به قبایل مختلف پشتون داده شد. در گامِ بعدی از این سیاست های قبیله ای، مرزهای حکومتیِ ترسیم شده در سال ۱۹۶۴، زمانی که ارزگان و دو ولایت دیگر از ” قندهار بزرگ” جدا شدند، با قصد و منظوری از تقسیم و در نتیجه تضعیف نفوذ گروه های قبیله ای خاص انجام گرفت. مرزهای بازنگری شده در حکومت کرزی برای پاداش دادن به گروه هایی خاص با ولایات یا ولسوالی های مجزا در نظر گرفته شده بود.

ائتلاف ها و نزاع های مضاعف در این ولایت نیز ناشی از فعالیت احزاب سیاسی مجاهدین طی سال های جهاد بوده است؛ اگرچه وفاداری حزبی اغلب بسیار ضعیف و ناچیز بود، اما بسته به این بود که کدام حزب بیشترین تسلیحات و سایر منابع را در یک مقطع زمانی معین فراهم می کرد. درگیری های میان جناحی امری رایج و معمول بود. مانند بسیاری از افغانستان، خستگی مردم از سال ها جنگ، فساد و غارت به دست فرماندهان مجاهدین موجب شد تا طالبان در سال ۱۹۹۴ در ارزگان تا حد زیادی مورد استقبال قرار گیرند.

آشفتگی ها و نابه سامانی ایجاد شده در طول سال های جهاد بسیاری از سلسله مراتب سنتی را تضعیف، به بازیگران جدیدی اجازه ظهور داد. چنانچه به باور برخی ناقدان، قبایل پوپلزی از سال ۲۰۰۱، به دلیل ارتباطاتشان با رئیس جمهور کرزی و برادر ناتنی اش احمد ولی کرزی، (که رسما به حیث رئیس شورای ولایتی قندهار و به طور غیررسمی در سمتی بسیار گسترده تر به عنوان رئیس قبایل پوپلزی خدمت می کرد) نفوذِ نامربوط و غیرمعقولی در ارزگان داشته اند.

پویایی اصلی دیگر در این ولایت تنش میان گروه های پشتون درّانی و غیلزائی بوده است. در ولایت ارزگان، این تنش حداقل به قرن نوزدهم باز می گردد، زمانی که قبایل درّانی حاکم بر افغانستان، پشتون های درّانی را برای تضعیف غیلزائی ها به این ولایت آوردند. (Fishstein, 2012: 6)

پس از سال ۲۰۰۱، شخصیتِ سیاسی غالب در این ولایت، جان محمد خان بود، فرمانده قدرتمند جهادی در دهه ۱۹۸۰ و والی ولایت تحت حکومت ربانی تا زمانی بود که طالبان ارزگان را در سال ۱۹۹۴ در یکی از دستاوردهای اولیه خود گرفتند. جان محمد خان روابط نزدیکی با رئیس جمهور کرزی و ارتش ایالات متحده داشت و در فوریه ۲۰۰۲ به عنوان دومین والی ارزگان پس از طالبان منصوب شد. (اولین فرماندار تنها چند ماه دوام آورد.) جان محمد به عنوان رهبر پوپلزی در ارزگان، از طریق انتصاب در پست هایی در سطوح ولایتی یا ولسوالی ها، لابی گری برای انتخاب در پارلمان و شورای ولایتی و شیوه های دیگر و به منظور بهره مندی از حمایت، نفوذ سیاسی، و نیروی نظامی برای پیشبرد منافع پوپلزی استفاده کرد.

گرچه او در مارس ۲۰۰۶ از سمت والی برکنار شد، ظاهرا با اصرار هلندی ‌ها به عنوان شرطی برای به دست گرفتن رهبری تیم بازسازی ولایتی در ولایت ارزگان، جان محمد همچنان قدرت خود را حفظ کرد. در نهایت جان محمد در جولای ۲۰۱۱ در حمله ای به محل سکونتش در کابل کشته شد. (هنگامی که هلندی ها در سال ۲۰۰۶ به ارزگان اعزام شدند، جان محمد را به قاچاق مواد مخدر و نقض حقوق بشر متهم و بر برکناری او اصرار کردند. کرزی او را از سمت خود به عنوان والی ارزگان برکنار و مشاور وزیر در امور قبایل در کابل ساخت. از آن زمان تسلط جان محمد بر ارزگان تضعیف شد، اگرچه او تا زمان کشته شدنش در جولای ۲۰۱۱ به اعمال نفوذ خود در پشت صحنه ادامه داد.)

جان محمد و ژنرال مک نیل

همتای اصلی جان محمد، مطیع الله خان بود که تعدادی مناصب رسمی و غیررسمی مرتبط با امنیت این منطقه را برعهده داشت و در نوع خود به یک مرد قدرتمند تبدیل شد. او برادرزادۀ جان محمد، متحد سرسخت خاندان کرزی در ارزگان بود. هلندی ‌ها تا حد زیادی مطیع ‌الله را در کنار خود نگه داشتند، اما گفته می ‌شود که از انتصاب او به‌ عنوان رئیس پلیس ولایتی در زمان رهبری تیم بازسازی ولایتی جلوگیری می‌کردند. اما او سرانجام در آگوست ۲۰۱۱ به عنوان رئیس پلیس منصوب شد.

به باور هلندی ها، مطیع الله آمریکایی ها را ترجیح می داد و نیروهای ویژه ایالات متحده از او و عمویش جان محمد، والی پیشین ارزگان حمایت کردند؛ بدین ترتیب هر گروه غربی عزیزان قبیله ای خود را داشته و سیاست ‌های متناقض نیروهای غربی در ارزگان اغلب به جای حل و فصل، نزاع ‌های محلی تشدید و حتی به تسلیح مجدد برخی از گروه‌ های بحث‌ برانگیز منجر می ‌شد. اما برخی دیگر کاهش امنیت را به مرگ مطیع الله خان در سال ۲۰۱۵ مرتبط می دانند. به باور آنها هماهنگی با نیروهای نظامی بین المللی از بین رفت و بدتر از آن، فرماندهی و کنترول نیروهای امنیتی امنیت ملی در سراسر استان شکست خورد.

از دیگر سو، عبدالحکیم منیب در شانزده ماهی که پس از جان محمد به عنوان والی ولایت ارزگان خدمت کرد، ناکارآمد شناخته شد. در سپتامبر ۲۰۰۷، رئیس جمهور کرزی، منیب را برکنار کرد. متعاقبا اسدالله همدم در اوت ۲۰۰۸ منصوب شد و حدود دو سال خدمت کرد تا اینکه او نیز به اتهام فساد از سمت خود کناره گیری کرد. بدین ترتب باید گفت پویایی های سیاسی و قبیله ای فوق در آزار و اذیت و هدف قرار دادن برخی گروه های سیاسی و قبیله ای توسط والیانِ مجددا گماشته شده گرد هم آمد.

این جریان تا حد زیادی ادامه رقابت ‌های تاریخی بود که تحت پوشش و نیروی اضافی «جنگ علیه ترور» ایالات متحده قرار گرفته بود، و تحت آن شرایط افرادی چون جان محمد برنامه ‌ها و انتقام ‌جویی ‌های شخصی خود را دنبال می ‌کردند. در میان اهداف آنها، برخی طالبان سابق نیز حضور داشتند، کسانی که تسلیم شده و به دنبال تضمین از سوی دولت بودند. زمانیکه این تضمین ها داده اما تا حد زیادی نقض می شد، نارضایتی ها و بیگانگی های متعاقبی در پی داشت که عوامل مهمی در ظهور مجدد طالبان در ارزگان بودند.

یکی دیگر از عوامل تسهیل ظهور مجدد طالبان این بود که بسیاری از رهبران ارشد طالبان، چه به خاطر محل تولد و چه از طریق زندگی خود در آنجا با این ولایت ارتباط داشتند. بنابراین رهبرانِ مورد هدف به راحتی می ‌توانستند از اعضای شبکه ‌های قدیمی خود برای پشتیبانی دعوت به عمل آورند. به هرروی مسایل سیاسی فوق در فضای سیاسی ولایت ارزگان رخنه و نفوذ کرده بود.

اما در امتداد این انتصابات و چرخش های سیاسی در آگوست ۲۰۰۶، اولین گروه از چهار گروه ویژه بازسازی در استان ارزگان مستقر شد که هم پرسنل امنیتی و هم پرسنل بازسازی را شامل می شد. این گروه به عنوان بخشی از گروه ویژه ارزگان به رهبری هلند روی پروژه های جامعه محور کار کرد. در آوریل ۲۰۰۷، گروه ضربت عملیات ویژه استرالیا در افغانستان مستقر شد تا با ایجاد اختلال در مسیرهای تدارکاتی و فرماندهی طالبان، امنیت را در استان ارزگان تقویت کند. (Fishstein, 2012: 7)

حضور کمک های بین المللی، نظامی و دیپلماتیک در ارزگان

تیم بازسازی ولایتی ارزگان ازسال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ توسط هلندی ها رهبری می شد، اگرچه ایالات متحده و استرالیا نیز نقش مهمی در فعالیت های سیاسی، نظامی و توسعه ایفا کردند. اگرچه همه کمک های بین المللی رویکردِ «کلیت حکومت» را اتخاذ کردند، اما هر یک از این کشورهای رویکرد بسیار متفاوت خود را برای توسعه و ثبات داشت. هلندی ‌ها گرچه از برخی اقدامات انکشافی بلندمدت حمایت کرده، اما بسیاری از منابع کمکی خود را برای تأثیرگذاری بر پویایی درگیری و ارتقای اهداف ثبات سرمایه‌گذاری کردند؛ رویکرد هلندی برای ایجاد ثبات غالبا بر رسیدگی به آن دست نارضایتی‌ های محلی متمرکز بود که به درگیری دامن می ‌زد، تا بر شکست دشمن یا متقاعد کردن شورشیان در پیوستن به دولت.

همچنین، تا حدی به این دلیل که برای مردم افغانستان خوشایندتر شود، هلندی ها مشارکت خود در ارزگان را به عنوان یک بازسازی به جای یک ماموریت جنگی معرفی کردند. بدین ترتیب با استفاده از منطق موجود در استراتژی «لکه جوهر»، هلندی ها عمدتا بر سه ناحیه (ترینکوت، دهراوود و چوره) تمرکز کردند.

اما رویکردهای استرالیا و ایالات متحده در این منطقه گاهی با هلندی ها درتضاد بود. در ترینکوت و اطراف آن، افغان ‌ها بین رویکرد هلندی “مشتِ نرم” و رویکرد تهاجمی‌ تر استرالیایی تمایز قائل می شدند. بدین ترتیب هلندی‌ ها به دلیل تعامل با مردم محلی امتیاز نسبتا بالایی دریافت کردند، در حالی که چندین مصاحبه ‌شونده افغان خاطرنشان کردند که رفتار تهاجمی ‌تر گروه ضربت عملیات ویژه استرالیا (SOTG)، به‌ویژه حملات شبانۀ آنها، مشکل‌ساز تلقی می ‌شد. از سوی دیگر، برخی از پرسنل نظامی استرالیایی و ایالات متحده ابراز نگرانی کردند که هلندی ها نسبت به طالبان بسیار “منعطف” بوده و از نظر سیاسی ساده لوح هستند.

اما مطابق با مأموریت استرالیا در افغانستان، تلاش ها بر آموزش نیروهای امنیت ملی افغانستان برای به عهده گرفتن مسئولیت امنیت در استان جنوبی ارزگان و حمایت از بهبود توسعه و حکومت در این ولایت متمرکز است. در ارزگان، استرالیا با مشارکت ایالات متحده، نیوزلند، سنگاپور و اسلواکی به عنوان تیم ترکیبی آیساف – ارزگان (CT-U) کار می کرد، که در ۱ اوت ۲۰۱۰ پس از خروج هلندی ها آغاز شد. استرالیایی مستقیما بر بازسازی یا ساخت زیرساخت‌ های جدید متمرکز بود – اجرا و حمایت از فعالیت‌ های پایدار/ثبات و پروژه ‌های ظرفیت ‌سازی در حوزه ‌های بهداشت، آموزش، کشاورزی، آب و جاده‌ ها. تمرکز جغرافیایی فعالیت آنها در نواحی شمال ترینکوت و در ناحیه چوره و همچنین در ناحیه مهرآباد در شرق ترینکوت بود.

پروژه های ثبات و پایداریِ استرالیا که به طور مشترک توسط نیروهای دفاعی استرالیا (ADF) و آژانس توسعه بین المللی استرالیا (AusAID) برنامه ریزی شده بودند، نسبتا کوچک بودند (کمتر از ۱۰۰۰۰ دلار). اما در مناطق با ثبات تر، مهندسان نیروهای دفاعی استرالیا به نقش خود در مدیریت و نظارت بر پروژه های زیربنایی در مقیاس بزرگ مانند مدارس، درمانگاه ها و زیرساخت های آبیاری ادامه دادند. (Fishstein, 2012: 8)

در این بخش از کشور، استرالیا حضور نظامی قابل توجهی داشت و مقامات غیرنظامی و پلیس استرالیا در تیم چند ملیتی بازسازی ولایتی ارزگان کار می کردند. ولایت ارزگان با تمرکز عمده نیروهای استرالیایی مستقر در پایگاه چندملیتی ترینکوت (MNBTK)، در حومه پایتخت، کانونی از تلاش ها واقدامات اصلی استرالیا بوده است. این پایگاه توسط نیروی ویژه ارزگان به رهبری هلند ایجاد شد، کشوری که بر تلاش های آیساف در این ولایت از مارس ۲۰۰۶ تا اوت ۲۰۱۰ نظارت داشت. این پایگاه دسترسی آسان به ترینکوت را فراهم می کرد و دارای یک میدان هوایی آسفالته ای بود که قادر به انجام عملیات C17 است.

عملیات آیساف در ارزگان توسط تیم ترکیبی ارزگان (CT-U) فرماندهی و کنترل می شد. تیم ترکیبی ارزگان تحت رهبری ایالات متحده، با پرسنل استرالیایی و نهادهایِ تشکیل شده در سراسر تیم بود. هدف پایگاه ترینکوت بازدید از مقرها و واحدهای مستقر در ارزگان، ایجاد درک درستی از موضوعات مؤثر بر عملیات نیروهای دفاعی استرالیا در این ولایت، دیدار با رهبران استانی افغانستان، درک شرایط واقعی وضعیت در این ولایت و به دست آوردن درک درستی از پیشرفت عملیات بود. (Parliament of Australia, 2012: 25)

ارزگان یکی از چالش برانگیزترین ولایات افغانستان

با وجود تلاش های گسترده آیساف بین سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ برای آموزش ارتش افغانستان و کمک به بازسازی نهادهای دولتی، پیش از سقوط نظام جمهوریت، طالبان بین ۸۰ تا ۹۰ درصد از ولایت ارزگان را تحت کنترل داشتند. درواقع، این ولایت با چیزی حدود ۴۰۰۰۰ نفر جمعیت و اکثرا جاده های اصلی خارج از کنترل دولت، یکی از چالش برانگیزترین استان ها از ۳۴ استان افغانستان در دو دهه بوده است.

چنانکه بر اساس یک گزارش با عنوان «ده سال بعد: ارزیابی ایالت ارزگان یک دهه پس از خروج نظامیان هلندی» به وضوح نشان می دهد که چگونه وضعیت امنیتی ارزگان، سیستم آموزشی و اقتصاد آن در سال های اخیر به طور جدی رو به وخامت گذاشته اما در عین حال مراقبت های صحی در این ولایت به طور قابل توجهی بهبود یافته است. چنانکه طبق این گزارش بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ تعداد مراکز بهداشتی سه برابر شده است. کارکنان، از جمله تعداد پرستاران زن، افزایش یافت. زایمان های پزشکی از ۲٫۶ درصد در سال ۲۰۰۶ به ۷۰ درصد در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت و بین سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۵ مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال تا ۴۷ درصد کاهش یافت.(relifweb,2021)

با این وجود طبق گزارش مذکور که در سال ۲۰۲۰ انتشار یافته، پس از ده سال حضور نیروهای خارجی در این ولایت در مجموع وضعیت امنیتی بدتر شده و دولت افغانستان کنترل بیشتر این ولایت را به طالبان واگذار کرده بود و کنترل دولت تنها به مراکز ولسوالی ها و یا نزدیک به پایگاه های ارتش محدود می شد. درنتیجه این شرایط باعث اعمال محدودیت های زیادی از سوی طالبان بر زنان و دختران این منطقه شده بود و اقتصاد این ولایت به دلیل حضور طالبان در جاده ها، جنگ و خشکسالی آسیب زیادی دیده بود. با این وجود گزارش مذکور نشان می دهد که علی رغم روند منفی در امنیت، بازیگران بین المللی از جمله هلندی ها تاثیر ماندگاری در این استان داشته اند. بهبود جاده ها، زیرساخت های آموزشی و بهداشتی و بهبود مهارت های حرفه ای پلیس همه ناشی از سرمایه گذاری جامعه بین المللی بوده است. همچنین وضعیت آموزشی نسبت به ده سال گذشته تغییراتی داشته است. (cordaid, 2020)

شرایط امنیتی در ولایت ارزگان تا سقوط به دست طالبان

تا ۳۱ آگوست ۲۰۲۱، یک ارزیابی از مجله جنگ طولانی (LWJ) با نقشه ‌برداری از کنترل طالبان در افغانستان در نقشه ‌ای غالبا به روزشده، تمام ولسوالی های ولایت ارزگان را تحت کنترل طالبان دانست. بر اساس پروژه داده‌ های مکان و رویداد درگیری ‌های مسلحانه (ACLED)، از اول مارس تا ۳۰ جولای ۲۰۲۱، ۹۵ رویداد امنیتی در ارزگان ثبت شده است که ۷۷ مورد آن به ‌عنوان جنگ، ۱۳ مورد خشونت از راه دور و ۵ رویداد خشونت علیه غیرنظامیان ثبت شده است. (EASO, 2021 : 123)

در ۷ ژوئن ۲۰۲۱ طالبان ولسوالی گیزاب را محاصره کردند و مقر ولسوالی، بازار، ستاد منطقه و محوطه امنیت ملی را تصرف کردند و بیش از ۶۰ سرباز را دستگیر کردند. بنا بر گزارش ها، درگیری های بیشتر در گیزاب در هفته بعد، ۱۳ غیرنظامی کشته و ۹ نفر دیگر زخمی شدند. با توجه به وضعیت امنیتی در مرکز اصلی شهر، در ۵ مارس ۲۰۲۱ حمله طالبان به یک پاسگاه امنیتی یک افسر پلیس را کشت و یک دیگر را زخمی کرد. در اواسط آوریل ۲۰۲۱، طبق گزارش ها، دو غیرنظامی توسط بمب های دست ساز کشته شدند.

همچنین در ۴ مه ۲۰۲۱ یک بمب مغناطیسی متصل به یک خودروی پلیس یک افسر پلیس را کشت و یک غیرنظامی را زخمی کرد. بنا بر گزارش ها، در ۲۳ ژوئن ۲۰۲۱ حملات هوایی در منطقه مهرآباد هشت غیرنظامی کشته و سه نفر دیگر زخمی شدند. در ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۱ افراد مسلح ناشناس یک دادستان را به ضرب گلوله کشتند. در نهایت همان گونه که شاهد بودیم ترینکوت در ۱۳ اوت ۲۰۲۱ به تصرف طالبان درآمد. (EASO, 2021 : 124)

درنهایت می توان گفت حضور کشورهای خارجی در افغانستان در کنار تلاش برای بهبود شرایط با جنایات حقوق بشری نیز همراه بوده است. چنانکه در رابطه با ارزگان سال گذشته اسنادی مبنی بر کشتار غیرنظامیان توسط ارتش استرالیا منتشر شد. و یا در ژوئن ۲۰۰۲ یک جشن عروسی در ارزگان به اشتباه توسط نیروی هوایی ایالات متحده بمباران شد که منجر به کشته شدن ۳۰ غیرنظامی شد. درواقع، از همان روزهای ابتدایی در سال ۲۰۰۱ ارزگان مورد خشونت قرار گرفته و مرگ غیرنظامیان همیشه وجود داشته است. یکی از دردناک ترین موارد جنایت جنگی سربازان استرالیایی در مناطقی مانند شاه ظفر ولسوالی چوره، روستای جلبی ولسوالی چنارتو ولایت ارزگان است که در گزارش ویژه از افشاگری جنایات نظامیان استرالیایی در افغانستان آمده است.

علاوه بر استرالیا ارتش هلند نیز سابقه کشتار علیه غیرنظامیان در این ولایت را دارند. چنانکه در سال ۲۰۰۷ یکی از سربازان سابق این کشور در افغانستان به یکی از مجلات محلی این کشور گفت که تیراندازی نیروهای هلندی به دو خانه در ولایت ارزگان منجر به کشته شدن تعداد زیادی غیرنظامیان شده است. سروی هولزکن نظامی سابق هلندی در مصاحبه با خبرگزاری «ترو» اظهار داشت که سربازان هلندی در سال ۲۰۰۷ به سمت دو خانه در ولایت ارزگان شلیک کرده اند که غیرنظامیان بی شماری را کشتند. (Nltimes, 2020).

منابع:

-EASO, (2021), “Afghanistan Security situation update”, Country of Origin Information Report, European Asylum Support Office
– Cordaid, (2020), “TEN YEARS LATER: AN ASSESSMENT OF URUZGAN PROVINCE A DECADE AFTER THE DUTCH MILITARY DEPARTURE”, https://www.cordaid.org/en/publications/ten-years-later-an-assessment-of-uruzgan-province-a-decade-after-the-dutch-military-departure/
– Fishstein, Paul, (2012), “Winning Hearts and Minds in Uruzgan Province”, Feinstein International Center, Tufts University
– Nltimes(2020), “Dutch soldiers killed civilians in Afghanistan, veteran says”, https://nltimes.nl/2020/12/23/dutch-soldiers-killed-civilians-afghanistan-veteran-says
– Parliament of Australia, (2012), “Defence Sub-Committee visit to the Middle East Area of Operations”, Chapter 4: “Visit to Tarin Kowt, Uruzgan “, Joint Standing Committee on Foreign Affairs, Defence and Trade
– Relifweb, (2021), “Cordaid in Uruzgan: promoting health care in a war zone”, https://reliefweb.int/report/afghanistan/cordaid-uruzgan-promoting-health-care-war-zone

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا