نقاب اجباری زنان، اسلامی یا عرف پشتونی؟
۲ خرداد(جوزا)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۵/۲۳
یعقوب یسنا
طالبان از نُه ماه پیش که بنابه معاملهی حلقهی اشرف غنی و آمریکا قدرت را به دست گرفتند، یکی از محورهای توجه شان وضع محدودیتها بر زندگی زنان بوده است. اما محدودیتها را در زندگی زنان مرحله به مرحله تطبیق کردند. فکر میکنم سرانجام محدودیتها را به حدی میرسانند که موجب حذف کامل حضور زنان از مناسبات اجتماعی شود. نخست آموزش دختران را ممنوع کردند. سپس زنان کارمند دولتی را خانهنشنین کردند. به تازگی گفتند زنان برقع بپوشند و مجریان زن با نقاب در رسانههای غیر دولتی ظاهر شوند. برقع نوعی از پوشش استکه روی و بدن زنان را کاملا میپوشاند. در افغانستان به آن «چادری» میگویند. این پوشش در پیش چشم، جالی دارد که زنان به سختی میتوانند از آن جالی ببینند. نقاب روبندی استکه بر روی کشیده میشود، فقط پیش دو چشم باز است.
افغانستان کشوری دارای تنوع قومی و فرهنگی است. زنان اقوام افغانستان پوششهای سنتی متفاوت خود را دارند. زنان قوم هزاره، تاجیک، اوزبیک و پشتون پوشش نسبتاً متفاوتی دارند. قوم پشتون افغانستان از نظر فرهنگی نسبت به هر قومی در افغانستان مردسالارتر و زنستیزترند. متاسفانه در بیست سال گذشته در ولایتهای پشتوننشین چندان به دختران اجازهی آموزش داده نشد. چند سال پیش از ولایت پکتیکا که یکی از ولایتهای پشتوننشین است، فقط یک دختر از صنف دوازده فارغ شد. این ولایت هیچ معلم خانم نداشت. درکل جامعهی روستایی قوم پشتون مخالف آموزش دختران و شغل زنان است. این برداشت در بارهی زنان، معضلی بشری از نظر اجتماعی و فرهنگی برای جامعهی پشتون و مردم افغانستان است.
رسم و رواجهایی در جامعهی پشتون افغانستان نسبت به زنان وجود دارند که در این روزگار و زمانه دردآور است. در شینواری و جاهای دیگر پشتوننشین هنوز زنان فروخته میشوند. زن نمیتواند به غیر از همسر خود با اعضای دیگر مرد خانواده، برادران همسر و حتا پدر همسر بدون برقع و نقاب صحبت کند. نخست لازم نیست صحبت کند، اگر نیاز میشود صحبت کند، باید روی خود را کاملا بپوشاند، صحبت کند. چند همسری به شدت در جامعهی پشتون جریان دارد. در یک خانواده، پدر چند همسر دارد، پسران نیز چند همسر دارند. زنان برای مردان ابزار جنسی و ماشین بچهزایی هستند. یک ویدیو چند روز پیش در رسانههای اجتماعی نشر شد که یک مرد پشتون با پسران و پسران کاکایش بود. آن مرد بیشتر از پنجاه سال داشت، میگفت به تازگی زنی دیگر گرفته است. به پسر و پسران کاکایش اشاره کرد و گفت آنها نیز چند همسر دارند. دیدن آن ویدیو حال انسان معمولی را در این روزگار بههم میزد. حال من بههم خورد. اما آن مردان از اینکه چندهمسر داشتند افتخار میکردند. این افتخار را فقط مردانی میتوانند که فرهنگ بدوی، مردسالار و زنستیز داشته باشند.
حقیقت این است چنین رسم و رواجها در جامعهی روستایی و حتا شهری پشتون از جملهی عرف و عنعنهی جامعهی پشتون است و با حضور طالبان بیشتر و خشنتر شده است. بنابراین دیدگاهی را که طالبان بنام اسلام در بارهی زنان مطرح میکنند، در پی تطبیق آن در زندگی زنان هستند، میخواهند حضور اجتماعی و فرهنگی زنان را در مناسبات اجتماعی دچار محدودیت کنند و سرانجام حضور اجتماعی زنان را درکل از جامعه حذف کنند، اسلامی نیست، بلکه برخاسته از عرف و عنعنههای بدوی و مردسالار جامعهی پشتون است. طالبان میخواهند عرف و عنعنههای قوم پشتون را بنام اسلام تعمیم بدهند و بر اقوام دیگر عملی کنند.
هیچ کشوری در جهان اسلام وجود ندارد که مانع آموزش دختران و مخالف شغل زنان باشد. آیا کشورهای اسلامی همه از نظر اسلام در بارهی آموزش و شغل زنان اشتباه میکنند و فقط طالبان حکم اسلام را در بارهی آموزش و شغل زنان درست درک کردهاند؟ طبعا دیدگاه کشورهای جهان اسلام در بارهی آموزش دختران و شغل زنان همسو با نظر اسلام و طبق دیدگاه اسلام است. اما چرا دیدگاه اسلامی طالبان در بارهی آموزش و شغل زنان با دیدگاه کل کشورهای جهان اسلام فرق میکند؟ خاستگاه این فرق در عرف و عنعنههای اجتماعی و فرهنگی قوم پشتون استکه متفاوت از دیدگاه اسلام در بارهی زنان است.
طالبان آگاهانه و هدفمندانه میخواهند با دیدگاه، عصبیت و بدویت قومی عرف و عنعنههای قوم پشتون را بنام اسلام در افغانستان تطبیق و عملی کنند. محدودیتهایی را که بر زندگی زنان افغانستان میخواهند تطبیق کنند، این محدودیتها عرف و عنعنهی قوم پشتون است. من به چند مثال و مصداق اشاره میکنم تا به صورت مشخص و دقیق معلوم شود که طالبان با سوء استفاده از اسلام میخواهند عرف و عنعنهی بدوی، مردسالار و زنستز جامعهی پشتون را بر ارزشهای اجتماعی و فرهنگی اقوام دیگر تعمیم دهند و عملی و تطبیق کنند. موسیقی و رقص را طالبان حرام میدانند، اما رقصی بنام اتن در بین قوم پشتون رواج دارد که با زدن دهل همراه است، این رقص حلال است. چرا این رقص حلال است؟ برای اینکه رقص قوم پشتون است و در بین قوم پشتون ارزش فرهنگی و عنعنه و اعتبار قومی دارد. زبان فارسی که پس از زبان عربی، زبان دوم دین اسلام است و اسلام توسط این زبان در جهان تفهیم شده و بسیاری متون اسلامی به این زبان نوشته شدهاند و در جهان اسلام ارزش و اعتبار اسلامی دارد، اما طالبان این زبان را از ادارات دولتی و از نامهنگاری دولتی حذف میکنند و یکی از زبانهای محلی را که زبان پشتو است، رواج میدهند. درحالیکه زبان پشتو را اقوام غیر پشتون افغانستان نمیدانند. واژههای فارسی را از نام دانشگاهها حذف میکنند، به جای آنها واژههای پشتو را جابهجا میکنند. هویت فرهنگی قومی اقوام تاجیک، هزاره و اوزبیک را حذف میکنند، اما هویتهای فرهنگی قومی قوم پشتون را برجسته میسازند. نمیگذارند مردم هزاره روز بزرگداشت عبدالعلی مزاری را برگزار کنند و نام احمدشاه مسعود را از منار مقاومت در کابل حذف میکنند، اما خود شان از ملاعمر و ملا اختر منصور و… که چهرههایی از قوم پشتون استند، تجلیل میکنند.
آیا این اقدامات و سایر اقدامات طالبان اسلامی هستند؟ همه میدانیم که این اقدامات طالبان اسلامی نیستند. بنابراین، طالبان در پی تعمیم و تطبیق ارزشهای عام اسلامی و بدون انگیزهی قومی نیستند. طالبان عرف و عنعنههای بدوی جامعهی پشتون را با سوء استفاده از نام اسلام و بنام اسلام بر زنان و مردم افغانستان تطبیق و عملی میکنند.