سودای حکمتیار برای نقش آفرینی در امارت اسلامی : از دشمنی تا اتحاد؟
۱۷ خرداد(جوزا)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۶/۷
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و از فرماندهان سابق مجاهدین افغانستان در تازه ترین اظهارات خود در واکنش به فرمان های امارت اسلامی در رابطه با زنان گفت که طالبان پوشش خاصی را به زنان و دختران افغانستان تحمیل نکنند. چرا که به گفته او پوشاندن صورت و دست و پای زنان شامل حجاب نیست. این اظهارات در حالی مطرح شد که با واکنش های مختلفی رو به رو شد. از جمله صادق عاکف سخنگوی وزارت امر به معروف در پست توئیتری نوشته بود که اعضای حزب اسلامی در گذشته به خاطر حجاب به صورت زنان اسید پاشیدند. واکنشی که سریعاً از سمت او پاک شد. اما از زمان روی کار آمدن طالبان این نخستین بار نیست که گلبدین حکمتیار در مورد نحوه حکومت داری طالبان اظهارنظر می کند. چنانچه که قبلاً نیز او سه مشورت را به اداره طالبان داده بود. ازجمله اینکه افغانستان مانند دوره اشغال، نیازی به اردوی/ارتش بزرگ ندارد. دوم اینکه بر رسانه ها محدودیت های بیشتر وضع کنید. چراکه هیچ تغییری در نشرات رسانه ها دیده نمی شود. و سوم اینکه کشورهایی که می خواهند سفارت هایشان در کابل بازگشایی شود، به سفارت های طالبان در پایتخت هایشان باید اجازه فعالیت بدهند. قبل تر از آن نیز در جریان سقوط افغانستان او دلیل اصلی سقوط را اشرف غنی دانست و از طالبان خواست که از جنگ شهری بپرهیزند. او گفته بود که طالبان باید از درگیری هایی که منجر به جنگ شهری می شود، پرهیز کند. او در مصاحبه ای در همین رابطه اظهار کرده بود که« پیشنهاد ما به طالبان از گذشته و حالا این است که از جنگ شهری بپرهیزند. چراکه هزینه های زیادی در بخش تلفات انسانی و زیرساخت ها به وجود خواهد آمد. حتی او گفته بود که پیشنهاد می کنیم طالبان در پایتخت حضور پیدا نکنند و تنها راه حل پیش رو تشکیل دولت انتقالی و انتخابات از افرادی است که شهرت خوبی دارند و در بیست سال گذشته جنگ و کشتار نداشته اند. است ». این اظهارات از سمت او در حالی مطرح شد که با فرار اشرف غنی او به همراه حامد کرزی و عبدالله عبدالله کمیته ای را برای نظارت بر انتقال آرام قدرت به طالبان ایجاد کردند.
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان است. او در دهه ۱۹۹۰ قبل از تسلط طالبان بر کابل نخست وزیر بود. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ او یک گروه مسلحانه علیه دولت افغانستان و ائتلاف بین المللی راه انداخت. به طوری که حزب اسلامی برای هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی در افغانستان شناخته شده بود و طی سال های ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ مجموعه ای از حملات را علیه نیروهای آمریکایی و ائتلاف انجام داد. سپس در سال ۲۰۱۶ یک قرارداد صلح با دولت افغانستان امضا کرد و پس از بیست سال به افغانستان بازگشت. صلحی که به مذاق بسیاری ها از جمله طالبان خوش نیامد. حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار در ایدئولوژی تقریباً همانند طالبان است و در گذشته افراد این گروه به طالبان کمک کرده اند. همچنین، در سال ۲۰۱۵ به جنگجویان خود دستور داد تا به داعش در امر مبارزه با طالبان کمک کند اما هرگز با داعش بیعت نکرد.
حکمتیار و رویای رسیدن به قدرت
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی از سال ۱۳۶۸ شمسی در پی تصاحب قدرت بود اما هیچ گاهی نتوانسته است بر کرسی رهبری حکومت در افغانستان تکیه بزند. نخستین بار در سال ۱۳۶۸ با همراهی شهنواز تنی می خواست با کودتا حکومت را در افغانستان به چنگ بیاورد. آن کودتا شکست خورد و آقای حکمتیار نتوانست به قدرت برسد. هم زمان با سقوط حکومت دکتر نجیب الله رهبران تنظیم های جهادی در پاکستان، صبغت الله مجددی رهبر حزب نجات ملی را به عنوان نخستین رهبر دولت اسلامی انتخاب کردند که باید برای دو ماه حکومت را به پیش می برد و بعداز او برای چهارماه آقای برهان الدین ربانی حکمروایی می کرد و پس از آن رئیس «شورای اهل حل و عقد» رئیس حکومت را تعیین می کرد. حکمتیار که می دانست با رفتن ربانی به ارگ امکان قدرت گرفتن او وجود ندارد. هرچند نه در ظاهر ولی با بهانه گیری با دولت ساخته شده توسط خودشان در افتاد و نتیجه آن جنگ های تنظیمی در کابل و دیگر نقاط افغانستان بود. با سقوط شهرها توسط طالبان، حکمتیار بار دیگر به این فکر شد تا اگر بتواند در کنار طالبان برای خود جایگاهی به دست بیاورد. به همین دلیل به جنگجویانش دستور داد تا در مقابل طالبان نجنگند. اما طالبان هیچ وقعی به این دستور رهبر حزب اسلامی نگذاشتند و نیروهایش را خلع سلاح کردند. پس از آن نیز با سقوط طالبان و آمدن حکومت برخاسته از کنفرانس بن، جایی برای حکمتیار در نظر گرفته نشده بود. به همین دلیل حکمتیار در مخالفت با دولت حامد کرزی درآمد و علیه این دولت اعلان جنگ داد(آژند،۱۳۹۹). بعدتر در دو دهه گذشته او به عنوان یکی از اپوزیسیون های جدی دولت نظام جمهوریت در افغانستان و ائتلاف بین المللی شناخته شده است. نقشی که جایگاهی فراموش شده را برای این رهبر سابق و حزبش فراهم کرد. اما بعدتر او در سال ۲۰۱۶ برای احیای جایگاه خود در قدرت در افغانستان با دولت اشرف غنی وارد مذاکرات صلح شد و در نهایت با صلحی که با دولت انجام داد در پیش چشمان حیران بازماندگان حادثه موشک باران کابل که او یکی عامل اصلی اش بود، به کابل بازگشت. اما او پس از بازگشت با وجود اینکه به هیچ مقام رسمی در ساختار سیاسی افغانستان نرسید، تلاش های بی وقفه ای را برای تاثیرگذاری در روند تصمیم گیری و سهم گیری در قدرت انجام داد به گونه ای که در دور قبلی انتخابات ریاست جمهوری خود را کاندیدای این مبارزه در قدرت کرد.
اما با روند آغاز صلح دولت با طالبان او تلاش های خود را برای ایفای نقش موثرتر در روند صلح و سهم گیری در قدرت آینده که می دانست طالبان بخش جدایی ناپذیر آن است، ادامه داد. به طوری که در تلاش بود خود را به عنوان متحدی قابل اعتماد برای طالبان نشان دهد. این در حالی بود که طالبان هیچ گاه به او و مواضع او روی خوش نشان نداده و صلح او با دولت سابق را خیانت او می دانستند. سپس بعداز روی کارآمدن طالبان به قدرت در ماه اوت ۲۰۲۱ او برخلاف بسیاری از چهره های برجسته سیاسی افغانستان را ترک نکرد و به تلاش های خود برای حضور در ساختار سیاسی جدید ادامه داد.
حکمتیار در تقلای کسب اعتمادِ طالبان
اما با روی کار آمدن مجدد طالبان به قدرت در ماه اوت ۲۰۲۱ او در همان ابتدا گفت که از حکومت جدید که توسط طالبان تشکیل شود، حمایت خواهد کرد حتی اگر در دولت شرکت نکند. وی در همین رابطه گفته بود که ما هیچ شرطی برای مشارکت در حکومت نداریم جز تعیین افراد شایسته. او در مصاحبه ای که با خبرگزاری آناتولی در ماه سپتامبر ۲۰۲۱ داشت اظهار کرده بود که ما از طالبان به هر شکلی که حکومت تشکیل دهند بدون قید و شرط حمایت می کنیم. او استدلال کرد که به دولت های ائتلافی عقیده ای ندارد چراکه آن ها همیشه شکست خورده اند. همچنین او افزود که ما با طالبان برادر هستیم و بین ما اجماع وجود دارد.
اما او قبل تر از این هنگامی که مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان در جریان بود در ۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰ از آمادگی خود برای ایجاد ائتلاف با طالبان صحبت کرد. به گونه ای که این حزب برای گفت و گوی مستقیم با طالبان اعلام آمادگی کرد. به اعتقاد حکمتیار همکاری این دو گروه در افغانستان منجر به پایان بحران در افغانستان خواهد شد که هیچ نیرویی نمی تواند در برابر آن بایستد. در آن زمان او گفته بود تا زمانی که دور اول مذاکرات کابل و طالبان تکمیل شود، ما آماده هستیم تا حزب اسلامی و طالبان گفت و گوها را آغاز کنند که تصمیم با طالبان است. اما طالبان در مورد این پیشنهاد اظهارنظری نکرده بود. همچنین، او در آن زمان تاکید کرده بود که دولت افغانستان «ضعیف و چند پارچه» است در حالی که طالبان و حزب اسلامی «باورها، ارزش ها و ایدئولوژی مشترک دارند». او همچنین، پیشتر از این در مصاحبه ای در سال۲۰۱۹ با شبکه طلوع نیوز افغانستان و در زمانی که طالبان در حال مذاکره با ایالات متحده بود گفته بود که طالبان نیز مانند مردم افغانستان خسته از جنگ هستند و تعداد کمی از آنها بر تداوم جنگ پافشاری می کنند. اما علی رغم این اظهارنظرهای حکمتیار، رابطه حزب اسلامی حکمتیار و طالبان گذشته خصمانه ای داشته که منجر به درگیری های متعددی بین طرفین شده بود.
به گونه ای که در مارس ۲۰۱۰درگیری بین این دو گروه در شمال افغانستان در ولایت بغلان رخ داد که در نتیجه آن که چند روز به طول انجامید نزدیک به ۶۰ شبه نظامی و ۲۰ غیرنظامی کشته شدند. علاوه بر این، در ماه جولای همین سال درگیری دیگری بین طرفین در ولایت وردک اتفاق افتاد که باعث کشته شدن ۲۸ جنگجوی طالبان ازجمله یک فرمانده مهم محلی این گروه شد. که افزایش این درگیری ها شکاف مهمی را در جنبش شبه نظامی کشور رقم زد.
به عبارت دیگر، از سال ۲۰۰۸ رهبران شورشیان در حال صدور اقدامات تازه ای برای حملات بیشتر در مناطق شمال کشور برآمدند که باعث افزایش فعالیت های ضد دولتی شد که از آن زمان به طور جدی بخش هایی از شمال و غرب را بی ثبات کرده بود. به ویژه کریدور شمالی که کابل را به مرز تاجیکستان وصل می کرد به طور فزاینده ای تحت فشار شدید نیروهای ضددولتی از جمله طالبان و حزب اسلامی قرار گرفته بود. هرچند هر دو گروه در مناطقی جداگانه و با سطحی از همکاری فعالیت می کردند اما وجود سوءظن و رقابت بین دو طرف وجود داشت. ولایت قندوز و بغلان در حدود ۱۵۵ مایلی کابل بارها شاهد حملات مرگبار شورشیان و افزایش ناامنی بودند. به طوری که در ماه جون، محمد رسول محسنی رئیس شورای ولایتی بغلان گفته بود که طالبان در ۱۱ ولسوالی/شهرستان این ولایت «مراکز نظامی» ایجاد کرده و تنها پنج ولسوالی/شهرستان در کنترل دولت باقی مانده بود. اما کنترل طالبان و حزب اسلامی در هردو ولایت بسیار مشهود بود. حزب اسلامی که رهبر آن از ولایت قندوز بود پایه های خود را در ولایت های شمالی مستحکم کرد. او همچنین، نیروهای خود را در اطراف کابل و ولایات نزدیک مرز شرقی افغانستان و پاکستان قرار داده بود. اما علی رغم این تحرکات حزب اسلامی این طالبان بود که دست برتر را داشت و از حزب پیشی گرفته بود. به طوری که طالبان با اجرای حملات تروریستی شدید، به ویژه هدف قرار دادن رهبران قبایل، افراد پرنفوذ و فرماندهان سابق موفق شده بودند نفوذ حزب در مناطق نام برده شده را به حاشیه ببرند. این در حالی بود که این منطقه به دلیل یک مسیر ترازیتی کلیدی برای هردو گروه دارای اهمیت بود. در همین راستا در اواخر سال ۲۰۰۹ بود که نبردهایی بین حزب اسلامی و طالبان رخ داد. بزرگترین درگیری بین این دو گروه در ماه مارس ۲۰۰۹ در شمال ولایت بغلان بود. هنگامی که نیروهای طالبان نزدیک بود تا مواضع حزب را تصرف کنند که در مقابل فرماندهان حزب بر آن شدند تا برای حمایت نظامی به مقامات دولتی متوسل شوند. که در نهایت، این درگیری با بیرون راندن نیروهای حزب از سنگرهایشان و تصرف بخش قابل توجهی از ولسوالی های دهنه غوری و بغلان جدید پایان یافت. اما از آن زمان درگیری های دیگری در مناظق مختلف کشور بین دو طرف رخ داد. به طور مثال، در اواخر ماه ژوئن ۲۰۱۰ دو طرف در ولایت وردک در نزدیکی کابل با هم درگیر شدند. در اواخر ماه جولای نیروهای حزب طالبان را شکست دادند و تعدادی از فرماندهان آنها کشته شد که شورای کویته طالبان را بر آن داشت تا کمیسیونی را برای ارزیابی ولایل تلفات آنها به این منطقه اعزام کند. در مثالی دیگر، افراد وابسته به حزب اسلامی در سال ۲۰۰۹ پس از عقب نشینی ایالات متحده از نورستان کنترل بخش هایی از این ولایت را برعهده گرفتند که باعث درگیری بیشتر با طالبان شد. علاوه بر این، جنگجویان طالبان مقامات کلیدی وابسته به حزب اسلامی را ترور کردند که برجسته ترین آنها مولوی گل رحمان، فرمانده مشهور حکمتیار در جریان جنگ های ضدشوروی بود. اما در این میان مقامات افغان در تلاش بودند تا با بهره گیری از شکاف به وجود آمده بین دو طرف جنگجویان درجه یک حزب را برای ترک شورش و تشکیل گروهی از شبه نظامیان طرفدار دولت به عنوان سنگری در برابر طالبان متقاعد کنند(GOPAL AND DUPEE,2010).
همچنین در ادامه خصومت های بین حزب اسلامی و طالبان، حکمتیار در سال ۲۰۱۵ و با ظهور داعش در افغانستان از نیروهای خود خواست تا از گروه شبه نظامی دولت اسلامی در امر مبارزه با طالبان حمایت کنند. او در بیانیه ای که در ۵ جولای ۲۰۱۵ منتشر شد از نیروهای خود خواست تا به دولت اسلامی برای مبارزه با طالبان کمک کنند. این بیانیه در حالی منتشر شد که جنگ بین داعش و طالبان در ولایت ننگرهار در شرق افغانستان شدت گرفته بود و داعش در تلاش بود تا جای پای خود را در کشور محکم بسازد. با این حال پس از انعقاد قرارداد صلح بین دولت افغانستان و حزب اسلامی در سال ۲۰۱۶ هرچند این اقدام مورد تایید طالبان نبود اما این حزب و راس آن رهبرش در تلاش بوده تا خود را با طالبان نزدیک و هماهنگ بسازد.
اکنون نیز از زمان روی کار آمدن طالبان به قدرت، در میان زودو بندهای سیاسی این گروه با داعش، جبهه مقاومت یکی از روابطی که محل بحث دارد نوع تعامل طالبان با حزب اسلامی حکمتیار است. درواقع، شاید جذاب ترین پویایی، پتانسیل یک دشمن سابق طالبان یعنی گلبدین حکمتیار برای پیوستن به دولت طالبان است. در این میان مسیر گذشته پرتنش حزب اسلامی و طالبان، نزدیکی دو طرف به پاکستان، تمامیت خواهی طالبان برای تصاحب قدرت و عطش سهم گیری در قدرت از سوی حکمتیار که سالهاست به دنبال کسب آن در ساختار سیاسی افغانستان است، مولفه هایی است که در نوع رابطه بین دو طرف باید به آنها توجه داشت. درواقع، به نظر می رسد علی رغم تلاش های حکمتیار برای ارائه تصویری از یک متحد خوب برای طالبان، این گروه تمایل چندانی برای اجازه بازیگری بیشتر او در نظامی که تحت قیادت امارت اسلامی است را حداقل به آن میزان که حکمتیار انتظار دارد، ندهند که شاید ناشی از دلخوری و یا هم عدم اعتماد به او باشد اما در این میان برای طالبان که پس از بیست سال انتظار دوباره قدرت را به دست گرفتند و هیچ رقیب جدی برای قدرت ندارند، تقسیم قدرت آن هم با دشمن سابق اندکی مبهم به نظر می رسد. اما در این میان نباید به نقش پاکستان در نوع نگاه و نحوه رابطه بین دو طرف بی توجه بود. باتوجه به نزدیکی حکمتیار و طالبان به اسلام آباد این ظرفیت وجود دارد که پاکستان به عنوان عنصری تعدیل کننده برای دو طرف اقدام کند. به گونه ای که در نخستین سفر فیض حمید رئیس سازمان استخباراتی پاکستان پس از سقوط کابل به افغانستان او برای تشکیل دولت فراگیر هم با طالبان و هم با حزب اسلامی دیدار داشت.
در نهایت، باید گفت که از زمان سقوط کابل و بازپس گیری قدرت توسط طالبان، حکمتیار در ابتدا با ایفای نقشی میانجیگر و اظهارنظرهای مختلف در رابطه با نحوه تشکیل حکومت اقبال بیشتری را برای خود زیر سایه تحولات جدید دید و فرصت را مغتنم برای ارتقای جایگاه خود در قدرت می دید اما با پیشروی طالبان و به دست گرفتن کامل قدرت او متوجه شده است که حاکمان جدید سرسخت تر از آن هستند که دل به ائتلاف با سایر جریان های سیاسی و شریک سازی آن ها در سفره قدرت بدهند. درنتیجه در تلاش است تا با مواضعی نرم و محتاط جایگاه خود را در افغانستان جدید با رهبری امارت اسلامی و نوع رابطه با طالبان شکل بدهد. بنابراین، هرچند حزب اسلامی حکمتیار گذشته پرتنشی را با طالبان داشته است اما در نظام جدید در تلاش است تا خود را متحدی خوب و قابل اعتماد به این گروه معرفی کند. هدفی که نشانه های تمایل کمتری از طرف مقابل حداقل در ظاهر دیده می شود که این امر کار را برای این رهبر سابق جهادی اندکی دشوار کرده است.
منابع
آژند،فریدون(۱۳۹۹)،«حکمتیار سودای رهبری «حکومت موقت» در سر دارد»، ایندیپندنت فارسی، قابل دسترسی در: https://www.independentpersian.com/node/94176/%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%C2%AB%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%85%D9%88%D9%82%D8%AA%C2%BB-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF
GOPAL,ANAND,DUPEE,MATTHEW(2010), “Tensions Rise Between Hizb-i-Islami and the Taliban in Afghanistan”, https://ctc.usma.edu/tensions-rise-between-hizb-i-islami-and-the-taliban-in-afghanistan/