از پنجشیر تا بلخاب؛ امارت اسلامی میان شعله های اعتراض
دوشنبه ۶ تیر (سرطان) ۱۴۰۱- ۲۷/ ۶/ ۲۰۲۲
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان در ماه اوت ۲۰۲۱، اطلاعاتی در مورد ایجاد تنش بین جوامع قومی هزاره، ازبک، ترکمن و تاجیک در بخش هایی از شمال افغانستان و جنگجویان عمدتاً پشتون طالبان که در ماه های اخیر به این منطقه نقل مکان کرده اند، منتشر شده است. یکی از این مناطق، ولسوالی بلخاب است. بلخاب یکی از ولسوالی های ولایت سرپل در شمال افغانستان است. بیشتر ساکنین این ولسوالی از قومیت هزاره و شیعه مذهب هستند. هنگامی که گروه طالبان برای بار دوم در افغانستان حکومت تشکیل دادند، یکی از فرماندهان آنان جوانی ۳۳ ساله از این جغرافیا بود. طالبان یک ویدئوی ۲۵ دقیقه ای را در وب سایت الاماره خود منتشر کردند که در آن مولوی مهدی مجاهد را به عنوان ولسوال بلخاب معرفی می کند. چیزی که او را سایر فرماندهان و مقامات طالبان در سطح استانی یا ولسوالی متمایز میکرد، پیشینه قومی -مذهبی او بود. او یک هزاره شیعه و انتخاب وی یک اتفاق نادر در صفوف طالبان است؛ جنبشی که در برخی مواقع موضعی خشونت آمیز ضد هزاره/ضد شیعه از خود نشان داده است.
او به عنوان یک فرمانده نظامی هرگز سرزمینی را تصرف نکرد و در نبردی آمریکایی ها را نکشت. با این حال، طالبان این جوان را یک موهبت الهی می دانند. مولوی مهدی علت این توجه را این گونه بیان کرد: «من پلی میان طالبان و جامعه هزاره هستم». مهدی یک پست کوچک در داخل حکومت طالبان داشت: او ابتدا رئیس استخبارات طالبان در ولایت بامیان، منطقه ای عمدتاً هزاره نشین بود. به گفته کارشناسان افغان، مجاهد در سال ۲۰۲۰ از سوی طالبان به عنوان ولسوال بلخاب منصوب شد زیرا آنها خواستار حمایت از جامعه هزاره بودند تا به جهانیان نشان دهند که آنها نماینده بخش بزرگی از افغانستان هستند.
گفته می شود نارضایتی های مولوی مهدی بعد از برکناری او از سمت ریاست استخبارات طالبان در ولایت بامیان، شروع شد. طالبان برای جلب رضایت او و حل اختلاف پیش آمده، چند دوره گفت و گو تشکیل دادند که محوریت مهم این اجلاس، گفت و گو بر سر جایگاه هزاره ها در حکومت طالبان بود. مولوی مهدی پیشنهاد سمت معاونت شهرسازی از سوی حکومت طالبان را نیز رد کرد و این آغاز اختلاف جدی میان او و سران طالبان شد.
وقتی سابقه رفتار طالبان با دیگر اقوام افغانستان را بررسی می کنیم، هیچ کدام از آنها به اندازه اقلیت هزاره به دست طالبان شکنجه نشده اند. هنگامی که آنها برای اولین بار در اواسط دهه ۱۹۹۰ به قدرت رسیدند، ستیزه جویان تندرو سنی، هزاران هزاره شیعه را ربوده و قتل عام کرده و آنها را کافر اعلام کردند. آنها نمادها و میراث فرهنگی هزاره ها را تخریب کردند و از نظر سیاسی و اقتصادی آنان را به حاشیه راندند. در نتیجه این اقدامات جمعیت زیادی از هزاره ها از کشور خارج شدند.
نحوه رفتار طالبان با هزاره ها در رژیم جدید، خود نمایانگر یک فشار از بیرون است تا آنان ادعای خود مبنی بر تغییر و سزاوار شناسایی بین المللی و حمایت مالی بودن را اثبات کنند. با این حال، مهدی همچنان یادآور محدودیت های مقاصد اعلام شده طالبان است. در گفت و گوهای صلح در سال ۲۰۲۱، شرکت کنندگان که عمدتاً از قوم پشتون بودند به افغان ها و جامعه بین المللی قول دادند که حقوق و خواسته های هزاره ها و دیگر گروه های قومی و قبیله ای را در نظر گرفته و یک حکومت فراگیر را در افغانستان ثبیت خواهند کرد. اما در دولت موقت طالبان هیچ کدام از ۳۳ عضو کلیدی هزاره نیستند، هرچند طالبان بعداً بدنه حکومت خود را گسترش داده و یک هزاره را به عنوان معاون وزیر صحت عامه (وزیر بهداشت) در بر گرفتند.
مولوی مهدی کیست؟
او متولد یک روستای کوچک به نام هوشHosh در شمال افغانستان است که هنگامی که طالبان کابل را در سال ۱۹۹۶ تصرف کردند، ۸ سال سن داشت. سه سال بعد طالبان ولسوالی بلخاب را تصرف کردند. او با خانواده اش مانند بسیاری از دیگر هزاره ها به ایران فرار کرد و پس از سقوط رژیم طالبان از قدرت و پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ از ایران بازگشت و در هوش به مدرسه رفت و قرار بود که کنترل یک زمین خانوادگی را برعهده بگیرد. اما به گفته خود او زمانی که بیست سال داشت یک فرمانده محلی فاسد هزاره که مورد حمایت دولت تحت حمایت ایالات متحده بود، زمین های خانگی آنها را تصرف کردند. که به گفته روستاییان مهدی و دوستانش در تلافی پسر فرمانده را ربودند. اما بعداز مداخله بزرگان فرمانده زمین ها را پس داد و مهدی پسرش را آزاد کرد. در نتیجه نیروهای فرمانده با مهدی درگیر شدند و او را دستگیر کردند. او هفت سال را در زندان سپری کرد و در آنجا با نیروهای طالبان آشنا و با آنها تعامل برقرار کرد و با ملاهای طالبان در زندان آشنا شد.
این آشنایی اما منجر به آن شد که هنگامی که او در سن ۲۹ سالگی از زندان آزاد شود شروع به برگزاری جلساتی برای تشویق هزاره های دیگر برای پیوستن به طالبان کند و علیه ارتش ایالات متحده و فساد دولت افغانستان سخنرانی می کرد. با این حال او معتقد بود که جامعه شیعه به او بدبین و حتی نزدیکانش به او به چشم یک خائن نگاه می کردند. اما با این وجود، او توانست افرادی را با خود همراه کند هرچند اگر زیاد نبودند. در این میان او مورد حمله نیروهای دولتی نیز قرار گرفت که موجب فرار او به ولایت سمنگان شد. با این وجود مشخصات مولوی مهدی برای طالبان جذاب بود. به طوری که برای نشان دادن جنبش طالبان با مولفه ملی او جذب این گروه شد. در همین رابطه طالبان به او لقب «مولوی» دادند تا اعتبار و جذابیت او افزایش پیدا کند. همچنین در سال گذشته بلال کریمی گفته بود که مولوی مهدی از قوانین طالبان اطاعت می کند و مردم از او و عملکردش راضی هستند(Raghavan.2021).
بازتاب واکنش ها به انتساب رهبران غیرپشتون در صفوف طالبان
برخی از رهبران جامعه و تحلیلگران حوزه افغانستان معتقدند در سال های اخیر، طالبان به دنبال جذب نیرو از دیگر گروه های قومی افغانستان بوده تا خود را به عنوان یک جنبش ملی معرفی کنند. امروزه ازبک ها، تاجیک ها و ترکمن ها در میان صفوف جنگجویان طالبان وجود دارند، هرچند تعداد انان کم است. در نتیجه جذب افرادی چون مهدی-که طالبان برای افزایش اعتبار و جذابیت او به وی لقب مولوی داده اند- بیشتر در جهت جلوگیری از شورش هزاره ها علیه حکومت طالبان است نه تغییر طالبان و تصمیم جدی آنان برای تشکیل حکومت همه شمول در افغانستان (Raghavan, 2021).
یان کوهلر، محققی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی در لندن، به نقل از مجله اینترنتی زنیت که مرکز آن در خاورمیانه مستقر است، “اثر نمادین” را در این انتصاب مشاهده کرد.
علی یاور عادلی، همکار شبکه تحلیلگران افغانستان (AAN)، به مجله اینترنتی زنیت گفت که “به نظر می رسد که طالبان برای نشان دادن خود به عنوان یک جنبش سراسری به دلیل فقدان نفوذ قابل توجه در میان هزاره های قومی، شکافی احساس می کنند”.
معرفی عمومی مهدی توسط طالبان به سرعت توسط رسانه های افغانستان و بین المللی مورد توجه قرار گرفت. به عنوان مثال، روزنامه نشنال مستقر در دبی، آن را به عنوان انتصاب “اولین رهبر محلی طالبان از جامعه به حاشیه رانده شده هزاره” تفسیر کرد. این روزنامه نوشت که طالبان “اکنون در تلاش هستند تا پیش از گفتگوهای صلح بین الافغانی جامعه شیعه هزاره را جذب کرده و از آنها عضوگیری کنند” این مسئله می تواند به معنای پیگیری موفقیت آمیز طالبان برای جذب نمایندگان جوامع اقلیت در شمال افغانستان باشد. این جوامع در برابر طالبان در طول سال های ۱۹۹۶-۲۰۰۱ تقریباً به طور کامل مقاومت کرده بودند.
چرا ولسوالی بلخاب؟
ولسوالی مبدأ مهدی- بلخاب- همان جایی که او به عنوان یک مقام طالبان منصوب شده است، تحت کنترل و یا حتی تحت تسلط طالبان نیست (نقشه تعاملی مجله جنگ طولانی را ببینید). این ولسوالی از زمان سرنگونی رژیم طالبان در سال ۲۰۰۱ تحت کنترل جناح محمد محقق از حزب وحدت اسلامی افغانستان (اکنون یک حزب جداگانه به نام حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان) بوده است.
در سال ۲۰۱۲ ، درگیری های جناحی- بین دو جناح اصلی حزب وحدت اسلامی (محقق و خلیلی) تحت تسلط هزاره ها – به طالبان اجازه داد تا پایگاه هایی را در سرپل ایجاد کنند. ولسوالی صیاد در شمال غرب ولایت سرپل، که اکثریت ازبک دارد و منطقه نسبتاً مهمی برای تولید خشخاش بوده و مسیر مهمی برای قاچاق اسلحه و مواد مخدر است، با حضور پایدار طالبان به یک منطقه فرا ولایتی تبدیل شد. صیاد (اگرچه به طور کامل تحت کنترل طالبان نیست)، بلخاب و کوهستانات در سرپل و درزاب، قوشتپه و بلچراغ در غرب استان جوزجان، تا سال ۲۰۱۵، توسط گروه های مسلح غیرقانونی گرفتار شده بودند.
از آن زمان، حضور طالبان در سرپل گسترش یافته است، به طوری که ولسوالیهای سوزمه قلعه، گوسفندی و سانچارک و همچنین ولسوالی سرپل مرکز استان سرپل اکنون بهعنوان «تحت تسلط و درگیری» برچسبگذاری شدهاند. همچنین در نزدیکی شهر که طالبان در آن جای پایی دارند، مناطق تحت محاصره پشتون ها وجود دارد. در سال ۲۰۱۸، مقامات استانی ادعا کردند که طالبان برای تصرف مرکز استان تلاش می کنند. ناظران امنیتی مستقر در کابل در نیمه دوم اپریل ۲۰۲۰، چهارده حمله توسط طالبان در این ولایت را شمارش کردند که به طور متوسط یک حمله در روز است. همچنین به نظر می رسد که آنها می توانند جنگجویانی را از سراسر این منطقه و همچنین ولایت بلخ برای حملات بزرگ تر جمع آوری کنند (Ruttig, 2020).
گمانه زنی دیگری که از تمرکز توجه طالبان بر ولسوالی بلخاب به نظر می آید، افزایش تقاضا برای زغال سنگ در پاکستان به دنبال افزایش قیمت نفت و گاز است. گزارش ها حاکی از آن است که گروه های طالبان بر سر کنترل معادن زغال سنگ با یکدیگر اختلاف دارند. در حالی که لایهای از رقابت فرقهای در درگیریهای درونی طالبان وجود دارد، به نظر میرسد که ریشه این بحران پولی است که از فروش زغال سنگ به دست میآید. در این میان، جریان اصلی طالبان تحت سلطه پشتون ها توسط فرمانده هزاره، مولوی مهدی مجاهد به چالش کشیده می شود. اختلاف بین آنان در ماه آوریل پس از برکناری مجاهد از سمت ریاست اطلاعات در ولایت بامیان توسط طالبان آشکار شد.
جای تعجب نیست که پس از برکناری، مهدی علیه طالبان اعلام جنگ کرد. در ابتدا طالبان تهدیدهای او را نادیده گرفتند، اما با گسترش جنگ، رهبری این گروه چند مقام ارشد را فرستاد تا با او مذاکره کنند. اما این تلاش در مذاکرات نتیجه کمی داشت. مجاهد مدعی است که او نماینده میلیون ها جامعه هزاره و شیعه افغانستان است. او می گوید: « حق ما را بدهید، اگر این را ندهید ما از جنگ نمی ترسیم». مجاهد همراه با هزاران تن از هواداران مسلح خود در ولسوالی بلخاب ولایت سرپل آماده مبارزه با گروه طالبان است. در مقابل، برای سرکوب قیام هزاره ها، طالبان هزاران نیرو را به بلخاب اعزام کرده است. ممکن است به زودی درگیری احتمالی بین طالبان و مجاهد آغاز شود.
به گفته بلال سروری، روزنامه نگار افغان، دلیل اصلی اختلاف طالبان با مهدی عواید معادن زغال سنگ در بلخاب است. افزایش تقاضا برای زغال سنگ در پاکستان پس از افزایش قیمت انرژی و کمبود انرژی طی یک دهه در پاکستان و از زمان فروپاشی رژیم قبلی، تاجران پاکستانی به شمال هجوم آوردند تا غنایم یک بازار بینظم را درو کنند و تمام زغالسنگ معادن در شمال افغانستان اکنون با قیمتهای بسیار ارزان به پاکستان صادر میشود.
مهدی روزانه حدود ۶۰ میلیون ارز افغانی از معادن بلخاب درآمد دارد. او بلخاب را به یک مرکز قدرت اقتصادی تبدیل، برای مردم محلی و مناطق اطراف آن فعالیت های اقتصادی ایجاد و مالیات هایی را که با کابل تقسیم نمی کند، جمع آوری کرد. به گفته کارشناسان افغان، این امر به مجاهد کمک کرد تا از مردم محلی حمایت کند. ترفند طالبان برای پیشنهاد شغل به او در کابل، دسترسی به عواید معادن و خنثی کردن چالش احتمالی حاکمیت آنها از درون در آینده است. برخلاف ادعای طالبان مبنی بر اینکه فضای آرامش و امنیت در افغانستان حاکم است، در برخی از مناطق این کشورشورش هایی علیه حکومت آنها وجود دارد. به عنوان مثال، جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود – پسر فرمانده احمد شاه مسعود، در دره پنجشیر و مخدوم علم، یکی از فرماندهان ارشد طالبان ازبکستان در استان فاریاب در شمال افغانستان که به دلیل طرح موضوع فراگیر بودن در حکومت ملی توسط طالبان دستگیر شد، از نمونه های این مدعا هستند (Kumar Jha, 2022).
قضیه پیوستن مولوی مهدی هزاره به طالبان، یک مورد استثنایی است. حتی به نظر می رسید که این اولین باری است که یک هزاره یک سمت رسمی را در داخل حکومت طالبان می پذیرد، چه قبل و چه بعد از سال ۲۰۰۱٫ موارد قبلی از همکاری موقت محلی هزاره و طالبان وجود داشته است، البته قبل و بعد از ۲۰۰۱٫ این واقعیت که مهدی فقط تعداد محدودی جنگجو را فرماندهی می کند، در ولسوالی محل سکونت خود حضور ندارد و حتی مجبور به فرار از آن شد – پس از از دست دادن حمایت یک جناح بزرگ هزاره – نشان می دهد که او نمی تواند انتظار حمایت محلی زیادی داشته باشد. ارتباط نظامی او کم است. حرکت او به سوی طالبان در دوران زندان به قیمت حمایت قبلی او از یک جریان اصلی هزاره نیز تمام شد.
حضور جریان های مخالف اما کوچک و پراکنده ضد طالبانی اعم از جبهه مقاومت در پنجشیر، داعش، و اکنون در بلخاب از جمله چالش هایی است که این گروه از زمان به دست گرفتن قدرت با آن دست و پنجه نرم می کنند. درواقع، طالبان که به راحتی و بدون جنگ موفق به گرفتن قدرت شدند، اما به نظر می رسد که حالا در یک جنگ واقعی با گروه های مخالف اعم از خودی و غیر خودی رو به رو شدند که این مسئله را می توان بیشتر ناشی از سیاست های قومیتی و تک محورانه طالبان دید. چنانکه آمد ایجاد جبهه های خودی طالبان ازجمله چالش هایی است که این گروه با آن رو به روست. به طوری که اختلافات تازه آنها با مولوی مجاهد تنها رهبر هزاره و شیعه طالبان منجر به ایجاد درگیری در بلخاب ولایت سرپل شده است. تنشی که حالا به نظر می رسد روزنه ی امیدی دیگر را برای مخالفان طالبان ایجاد کرده است.
با این حال، پس از قدرت گیری طالبان این گروه برای نشان دادن خود به عنوان گروهی که تغییر کرده با رهبران هزاره شیعه در کابل دیدار و حتی اجازه برگزاری مراسم های مذهبی را داد. و افرادی چون عبدالطیف نظری را به عنوان معین انتخاب کردند اما در واقعیت به نظر می رسد که نظام امارت اسلامی با ماهیت به شدت قوم زده هیچ برنامه جدی برای توزیع قدرت و اعطای مناصب مهم و تعیین کننده تر حتی به افراد و رهبران غیر پشتون خود ندارد. امری که با واکنش این رهبران مواجه است که با توجه به خصلت جنگجو بودن طالبان امکان اختلافات و درگیری ها را بالا می برد.
منابع
Raghavan, Sudarsan(2021), “The Taliban is trying to win over Afghanistan’s Shiites with a 33-year-old Hazara emissary. But many question the group’s sincerity”, https://www.washingtonpost.com/world/asia_pacific/taliban-afghanistan-hazaras/2021/11/01/096c9690-3775-11ec-9662-399cfa75efee_story.html
Ruttig, Thomas (2020),” The case of Mawlawi Mehdi and Balkhab District: Are the Taleban attracting Hazaras?”, https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/war-and-peace/the-case-of-mawlawi-mehdi-and-balkhab-district-are-the-taleban-attracting-hazaras
Kumar Jha, Mrityunjoy (2022), “Taliban factions fight over control of coal mines in Afghanistan”, https://www.indianarrative.com/world-news/taliban-factions-fight-over-control-of-coal-mines-in-afghanistan-179424.html