نگاهی به ولایت کنر در آیینه سیاست و امنیت (۲۵)
سه شنبه ۸ شهریور (سنبله)۱۴۰۱- ۳۰/ ۸/ ۲۰۲۲
کنر در شرق افغانستان و در مرز افغانستان و پاکستان قرار دارد و تقریباً ۴۹۹۰۰۰ نفر جمعیت دارد که عمدتاً پشتون هستند. جمعیت روستایی حدود ۹۷ درصد از کل جمعیت را تشکیل می دهد. این ولایت به ۱۶ ولسوالی تقسیم شده و در شمال با نورستان، در شرق با پاکستان، در جنوب با ننگرهار و در غرب با لغمان هم مرز است. اقوام اصلی پشتون ها و پس از آن پشه ای و نورستانی هستند.
ولسوالی های ولایت کنر عبارتند از: اسدآباد، بر َکُنر (اسمار هم نامیده می شود)، چپه دره، چوکی، دانگام، دره پیچ، خاص کنر، غازی آباد، مَرَوَره ، ناری، ، نَرَنگ، نورگل، سرکانی، شیگل و شلتن، وَتَه پور.
در این استان درختان به صورت غیرقانونی و به تعداد زیاد قطع می شوند، استخراج معادن و قاچاق توسط شبه نظامیان، گروه های مافیایی، نیروهای محلی و ظاهراً برخی از مقامات دولتی صورت می گیرد. ویرانی جنگل های انبوه کنر و استخراج غیرقانونی سنگ های قیمتی در ولسوالی های مروره و چپه دره برای صدها نفر شغل ایجاد می کنند و در آوریل ۲۰۲۰ گفته می شود که در حال افزایش است.
یک شاهراه ملی از جلال آباد از ولسوالی های نورگل، چوکی، نارنگ، اسدآباد، شیگل می گذرد و به اسمار منتهی می شود. این شاهراه از اسمار به ولایت نورستان از طریق ولسوالی های غازی آباد و ناری منتهی می شود. در سال ۲۰۱۷ این شاهراه توسط نیروها شورشی مسدود و در آکوست ۲۰۱۸ پس از یک سری عملیات توسط نیروهای دفاعی امنیتی افغانستان بازگشایی شد.
این استان به طول ۱۷۵ کیلومتر با پاکستان از طریق دره کورنگال واقع در غرب استان مرز مشترک دارد. شورشیان سال هاست که در این ولایت رفت و آمد دارند. در ژوئن ۲۰۲۰، نیروهای پاکستانی متهم به تجاوز به خاک افغانستان در حین ساختن یک هواپیما در امتداد مرز با ولایت کنر شدند (EASO, 2020:192-193).
در سال ۲۰۱۳، اعضای شورای ولایتی و باشندگان ولایت شرقی کنر از پیشنهاد ساخت بند مشترک برق آبی توسط افغانستان و پاکستان بر روی رود کنر حمایت کردند. میا حسن عادل، رئیس شورای ولایتی کنر گفت که سد بر روی رودخانه کنر، یکی از شاخه های اصلی رودخانه کابل که سالانه حدود ۱۳ میلیون جریب فوت (MAF) به پاکستان کمک می کند، برای هر دو طرف سود خواهد داشت.
عادل که معتقد بود بهبود روابط تجاری بین دو کشور مشکلات مشترک پیش روی دو ملت را حل می کند، وی گفت که مردم کنر بیشترین سود را از این بند خواهند برد چرا که کنر یک ولایت کوهستانی با زمین های زراعی کوچک است. او افزود که اگر این بند ساخته شود، کنر به یک منطقه صنعتی تبدیل می شود. اشتغال زایی و تولید برق از دیگر فواید ساخت این سد به شمار می رود (unmissions, 2013). اما با گذشت چندین سال از امضای این قرارداد، مشکلات اقتصادی و تامین برق مصرفی در افغانستان به قوت خود باقی مانده است. قرارداد هایی از این قبیل تنها توافقات روی کاغذ بودند؛ در حالیکه به عرصه انجام رساندن آنان می توانست چهره ای دیگر از ولایت های امنیت محور افغانستان ترسیم نماید.
تأثیر جنگ بر جمعیت غیرنظامی در ولایت کنر
در سال ۲۰۲۰ یوناما ۱۷۰ تلفات غیرنظامی (۲۸ کشته و ۱۴۲ زخمی) را در کنر ثبت کرد که درگیری ها، بمب های دست ساز و مین های زمینی علت این تلفات بوده است که نشان دهنده کاهش ۳۴ درصدی نسبت به سال ۲۰۱۹ بوده است. طبق گزارش سیگار تعداد تلفات ملکی در سه ماهه اول ۲۵ مورد و کمتر از ۲۵ غیرنظامی دیگر در سه ماهه دوم سال ۲۰۲۰ بوده است. از ژانویه ۲۰۲۰ تا ۲۸ فوریه ۲۰۲۱، ۱۷۱ مورد رویداد خشونت آمیز را در کنر جمع آوری شد که ۱۱۳ مورد جنگ، ۵۲ مورد به عنوان انفجار/خشونت از راه دور و ۶ مورد به عنوان خشونت علیه غیرنظامیان ثبت شده است.
همچنین در ۲۲ ژوئن ۲۰۲۰ حداقل ۸ غیرنظامی در حمله انتحاری در منطقه چوکی کشته و ۴ نفر زخمی شدند. همچنین در ماه مارس و آوریل ۲۰۲۰ طالبان در مجموع هفت کارمند صحی را ربودند و به اسارت درآوردند. علاوه بر این در اوایل سال ۲۰۲۱ آنها پنج افصر پلیس را در منطقه چپه دره کشتند. همچنین در فوریه ۲۰۲۱ سه غیرنظامی در سه انفجار جداگانه در کنر کشته شدند و دو تن دیگر زخمی شدند(easo,2021: 242-244).
چگونگی ظهور داعش در ولایت کنر
به منظور توضیح ظهور شاخه خراسان داعش در کنر، توضیح درباره وجود زمینه های مورد اهمیت نظیر زمینه جغرافیایی و استراتژیک این ولایت، پویایی سیاسی و اجتماعی آن و همچنین تاریخچه سلفی گری محلی و چگونگی ارتباط آن با طالبان و شاخه خراسان داعش ارائه داده می شود.
- ویژگی های جغرافیایی و جمعیتی کنر
این ولایت بخشی از منطقه کوهستانی شمال شرقی افغانستان است که در دامنه های جنوبی رشته کوه هندوکش قرار دارد. از جنوب با ننگرهار، پرجمعیت ترین ولایت منطقه همسایه است. در شمال نورستان قرار دارد که تا سال ۱۹۸۸ بخشی از کنر بود. ولایت لغمان در غرب آن قرار دارد. در شرق خط دیورند، مرز بین المللی با پاکستان قرار دارد که هرگز به طور رسمی توسط هیچ کدام از دولت های افغانستان به رسمیت شناخته نشده است. این استان خیبر پختونخوا و آژانس های قبیله ای فدرال (FATA) به ویژه آژانس اوراکزی است. ولسوالی های طرف پاکستان – از جنوب به شمال – مهمند، باجاور، دیر سفلی، دیر علیا و چیترال سفلی هستند. تا قبل از فتح بخش هایی از شرق افغانستان در اواخر قرن نوزدهم توسط امیر سابق افغانستان، عبدالرحمن خان (متوفی ۱۸۸۰-۱۹۰۱)، مردم دره کنر به دولت مستقل آن زمان باجاور خراج می دادند.
اکثریت قریب به اتفاق مناطق استان کوهستانی است و تنها یک هشتم آن در امتداد رودخانه کنر و پایین رود پیچ، زمین های نسبتا پست است. ارتفاع از ۶۰۰ متر در جنوب به ۶۰۰۰ متر در شمال می رسد. رودخانه کنر ۱۵ ولسوالی این ولایت را به صورت مورب تقسیم می کند. از جنوب غربی به شمال شرقی خاص کنر، سرکانی(سارکانو)، برکنر (اسمار سابق) و مروره قرار داشته و شیگل و شلتن، دانگام و ناری در دو طرف رودخانه جای گرفته اند.
این هفت ولسوالی ۲۶۰ کیلومتر با پاکستان مرز مشترک دارند. این بخش کوهستانی کنر توسط سیستم های دره های پیچ در پیچ، شیب دار، جنگلی و دره های فرعی جدا شده است که این ولسوالی ها را از طریق گردنه های مرتفع به ولایات نورستان و لغمان وصل می کند. جنگل های انبوه سرو آنها مخفیگاه و پوشش مناسبی را برای مسیرهای عرضه و ترانزیت فراهم می کند. در مرز با پاکستان، حداقل ۱۳ گذرگاه غیرقانونی وجود دارد که از جمله گذرگاه های مایا، متای، ناوا، باجاور، بن شاهی، دوکلام و ناری شناخته شده ترند. در واقع در نوا، بن شاهی و اراندو دروازههای رسمی وجود داشته است، اما در دو دهه گذشته از این دروازهها استفاده نشده است. آنها نه تنها توسط گروه های شبه نظامی، بلکه بیشتر توسط قاچاقچیان مورد استفاده قرار می گیرند. قاچاق چوب، و همچنین سایر کالاها، بخش مهمی از اقتصاد کنر است.
تنها یک جاده اصلی وجود دارد که میتواند توسط ماشینها استفاده شود، که از نزدیکی جلالآباد به سمت کنر در جهت شمال شرقی به دره رودخانه کنر منتهی میشود. این جاده از ورودیهای درههای واماگل، مزار، چاوکای و بادل میگذرد و پیش از آن، در شمال اسدآباد، از غرب منشعب میشود و به قسمت پایینی دره رودخانه پیچ، دومین دره بزرگ استان میرود. در آنجا، جاده ابتدا به منطقه واتاپور و سپس به چپه دره منتهی می شود. دره پیچ چندین دره فرعی دارد، از جمله کورنگال (در جنوب)، در حالی که دره وایگال در شمال به نورستان متصل است. این جاده در نهایت به پاکستان در گوشه شمال شرقی کنر، نزدیک شهر باریکوت در ناحیه غازی آباد، به سمت شهر آراندو در چیترال می رود. جاده آسفالته در سمت پاکستان در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی (۱۹۷۹-۱۹۸۹) برای تامین نیاز مجاهدین افغان ساخته شد.
کنر تنها ولایت تحت تسلط پشتون ها در شرق است. قبیله صفی بزرگترین قبیله است، اما شینواری، مهمند، سالارزی، ماموند (بخشی از کنفدراسیون تارکانی یا “باجاووری”)، مشوانی، یوسف زی و الکوزی نیز وجود دارند. گروههای کوچکتر غیر پشتون شامل پشه ای – یک گروه قومی-زبانی متمایز – در بخشهای کوهستانی آن، بهویژه درههای کورنگال، چلاس و شوریک، و اقلیتهای نورستانیها (در ولسوالی ناری) و همچنین گوجار هستند.
مردم عمدتاً از سلفی گری پیروی می کنند که شاخه بنیادگرای اسلام سنی است. سلفی گری در دهه پایانی قرن نوزدهم از طریق ملاهای فرستاده شده توسط امیر عبدالرحمن، پس از فتح منطقه ای که قبلاً کافرستان نامیده می شد و امروز شمال کنر و نورستان است را فتح کرده، دین اقشار کوچک و غیرمسلمان را تغییر داده و از این طریق به این استان دورافتاده گسترش یافت. گروه های ساکن در این منطقه که کافران نامیده می شدند، به اسلام گرویدند و بدین ترتیب، کافرستان به نورستان، «سرزمین نور» (نور اسلام) تبدیل شد. در دهه ۱۹۸۰، زمانی که سلفی های کنر در طول مبارزه با مهاجمان شوروی، حمایت مالی قابل توجهی از عربستان سعودی به دست آوردند، به دلیل اعتقادات مذهبی مشترک، حامی دیگری دریافت کرد.
- اهمیت استراتژیک کنر و گروه های ستیزه جو
جغرافیای ناهموار کنر آن را به مکانی مناسب برای گروه های شبه نظامی ضد دولتی تبدیل می کند. دولت اکثر بخشهای تنها هفت ولسوالی از ۱۵ ولسوالی (اسدآباد، خاص کنر، اسمار، نورگل، نرنگ، ونه پور و ناری) را کنترل میکند. در هشت ولسوالی باقیمانده، حضور طالبان بیشتر از نیروهای دولتی است که محدود به مراکز ولسوالی ها و چند کیلومتری اطراف آن ها هستند. گروه های شبه نظامی پاکستانی مانند تحریک طالبان پاکستان، لشکر طیبه و جیش محمد در حال حاضر در برخی از مناطق غازی آباد، ناری، دانگام، مروره، شلتان، شیگل و سرکانی حضور دارند.
گروههای شبهنظامی برای چندین دهه، از مجاهدین ضد شوروی دهه ۱۹۸۰ تا القاعده، طالبان و شاخه خراسان داعش و همچنین گروههای پاکستانی، اردوگاههای آموزشی را در کنر مستقر کردهاند. آنها بیشتر در دره های جنگلی واقع شده اند. هنگامی که شاخه خراسان داعش برای اولین بار در کنر در سال ۲۰۱۶ ظهور کرد، بیشتر سه دره مهم کنر یعنی دواگال، مزار و شوریک را اشغال کرد. تا همین اواخر در هر دره اردوهای آموزشی داشت.
- سلفی های کنر و روابط آنها با طالبان
سلفی های کنر برای مدت طولانی یک گروه خودکفا بودند. آنها در طول مبارزه با رژیم PDPA/حزب وطن (۱۹۷۸-۱۹۹۲) و اشغال شوروی (۱۹۷۹-۱۹۸۹) نسبتاً به حاشیه رانده شدند. رهبران، فرماندهان و مبارزان اصلی تنظیم جهادی افغانستان عمدتاً مسلمانان سنی حنفی بودند. سلفی ها با امارت طالبان مخالف بودند، اما در نهایت به اتحاد با طالبان مجبور شدند.
مولوی حسین، با نام مستعار شیخ جمیل الرحمن، یک رهبر مذهبی پشتون از دره پیچ، در دهه ۱۹۸۰/۹۰ به مهمترین رهبر سلفی در کنر تبدیل شد. او در مدرسه معروف پنج پیر در شهر پاکستانی ساوابای (در منابع انگلیسی غالباً: سوابی) ناحیه خیبر پختونخوا، آموزش دینی دیده بود. در اوایل دهه ۱۹۸۰ او یک فرمانده محلی برجسته حزب اسلامی گلبدین حکمتیار (HIG) بود. در سال ۱۹۸۵، او یک سازمان سلفی جداگانه به نام جماعت الدعوات القرآن و سنت (انجمن دعوت به قرآن و سنت، یا JDQS) تأسیس کرد.
در اواخر دهه ۱۹۸۰، JDQS کنترل بیشتر بخشهای استان را در دست گرفته بود. در سال ۱۹۹۱، جمیل الرحمن یک امارت سلفی در کنر تشکیل داد. تحت رهبری او، بسیاری از پشتون های کنری به سلفی گری گرویدند. گروه او مقررات سلفی را اجرا می کرد، به عنوان مثال از رفتن مردم به زیارتگاه ها و نصب پرچم بر روی قبور جلوگیری می کرد. با این حال، اگرچه ماهیت بنیادگرا داشت، اما شکل نسبتاً ملایمی از سلفی گری بود که برخی از آداب و رسوم محلی، مانند بازدید از قبرستان ها و احترام گذاشتن به حل اختلافات بزرگان را می پذیرفت و اجرا می کرد. همچنین نسبت به آنچه که توسط دولت اسلامی عراق و شام (داعش) یا شاخه محلی آن، شاخه خراسان داعش انجام می شود، کمتر رادیکال بود.
هنگامی که شیخ جمیل الرحمن از حزب اسلامی جدا شد، به اختلافات جدی با این حزب و رهبر آن، حکمتیار، که به عدم تحمل مخالفان مشهور است، منجر شد. این اختلافات هم عقیدتی و هم سیاسی در مورد کنترل و تسلط در ولایت کنر بود. در اوایل سال ۱۹۹۱ درگیری های شدیدی بین گروه شیخ جمیل الرحمن و حزب اسلامی در کنر رخ داد که چندین روز ادامه یافت و تلفاتی به دو طرف وارد آمد. در نهایت، بزرگان محلی میانجیگری و سپس اعلام آتش بس کردند. اما در اواخر سال ۱۹۹۱، جمیل الرحمن در دفتر خود در آژانس باجاور در پاکستان ترور شد. با این حال، خانواده او در سیاست کنر نقش محوری داشتند و برادرزاده هایش، حاجی روح الله و حاجی حیات الله، رهبری سازمان را به دست گرفتند.
در زمان حکومت طالبان (۱۹۹۶-۲۰۰۱)، حاجی روح الله با امارت طالبان مخالفت کرد و به پاکستان تبعید شد. ابوبکر صدیق در کتاب خود به نام پرسش پشتون: کلید حل نشده آینده پاکستان و افغانستان در سال ۲۰۱۴ نوشت که در اواخر سال ۲۰۰۱، پس از سرنگونی طالبان از قدرت، حاجی روح الله به کنر بازگشت تا سهمی در ساختار سیاسی جدید برای افغانستان به دست آورد. سازمان او اما در سال ۲۰۰۲ توسط نیروهای آمریکایی دستگیر و به زندان گوانتانامو فرستاده شد. ایالات متحده درک محدودی از اهمیت روح الله در سطح محلی یا مخالفت او با طالبان داشت. او متهم به تامین مالی عملیات نظامی علیه دولت موقت افغانستان و همچنین فراهم کردن راه امن برای اعراب مرتبط با القاعده برای ورود و خروج از افغانستان بود (این اتهامات ممکن است از جانب کسانی باشد که با نخبگان قدرت جدید افغانستان همسو بوده و به او علاقه مند بودند که تجارت قاچاق چوب هم انجام می دادند). این درگیری و سایر درگیری ها با ارتش آمریکا منجر به این شد که روح الله در سال ۲۰۰۸ به بازداشتگاه افغانستان منتقل و سپس آزاد شد. او به کنر بازگشت و به عنوان بزرگ قبیله و عالم دینی در میان جامعه سلفی منصب خود را بر عهده گرفت.
این سازمان تا آن زمان به عنوان یک حزب سیاسی در کابل ثبت شد و توسط برادر روح الله، حاجی حیات الله، که بیشتر وقت خود را در پیشاور زندگی می کرد، رهبری می شد. در اوایل سال ۲۰۱۰، این سازمان رسماً با طالبان بیعت کرد، اما تا حد زیادی به حاشیه رانده شد زیرا آنها می خواستند کنترل تشکیلات محلی را حفظ کنند. آنها فقط به سلفی ها مناصب نسبتاً پایینی مانند ولسوال یا معاون استاندار پیشنهاد دادند، در حالی که بیشتر جنگجویان آنها به عنوان سرباز پیاده باقی ماندند. به گفته چندین جنگجوی محلی سلفی سابق طالبان در کنر، شورای رهبری طالبان با وجود این واقعیت که آنها با طالبان (حنفی) می جنگیدند، از تعیین اعضای گروه سلفی در صفوف خود یا در سطح استان خودداری کردند. در همین حال، اختلاف بر سر رهبری باعث ایجاد اصطکاک در بین طالبان در کنر، بین کورنگالی ها (پشتون های سلفی از دره کورنگال در ولسوالی چپه دره) و غیر کورنگالی ها (پشتون های حنفی) شد.
ثانیاً، منابع مالی اغلب باعث ایجاد درگیری درونی بین فرماندهان محلی می شود. درآمد مالی اولیه در کنر تجارت چوب است که بیشتر شامل قاچاق از طریق مرز به پاکستان می شود. بیشتر چوب در چلاس، دواگال و دره مزار ناحیه چاوکای تولید می شود. به گفته منابع محلی، فرماندهان در این مناطق روزانه ۱۰۰۰ دلار از تجار جمع آوری می کنند. یک منبع مالی مرتبط از قاچاق اسلحه از پاکستان به افغانستان از طریق کنر به دست می آید. منابع محلی به شبکه تحلیلگران افغانستان گفتند که تاجران سلاح از تجارت فرامرزی اسلحه سود زیادی به دست می آورند اما مقدار قابل توجهی درآمد خود را به گروه های شبه نظامی محلی فعال در کنر می پردازند.
درگیری طالبان و شاخه خراسان داعش
تلاشهای شاخه خراسان داعش برای گسترش نفوذ خود از کنر به نورستان و لغمان همسایه، نگرانی های زیادی برای رهبری طالبان داشت. اگرچه این تلاش ها در نهایت شکست خورد، اما طالبان را به اتخاذ تدابیر متقابل جدی برانگیخت. در اواخر سال ۲۰۱۷، آنها نیروها را برای پاکسازی مناطق خارج از کنر از حضور شاخه خراسان داعش جمع آوری کردند. حملات طالبان از ولسوالی علینگر در لغمان آغاز شد، جایی که شاخه خراسان داعش تنها پوسته خود را در اواسط سال ۲۰۱۷ در این ولایت ایجاد کرده بود. پس از شکست شاخه خراسان داعش در علینگر، طالبان در اوایل سال ۲۰۱۸ توجه خود را به پایگاه های شاخه خراسان داعش در کنر، در مزار دره، چپه دره و دره پیچ معطوف کردند و ابتدا تلاش کردند تا حمایت مردم محلی را جلب کنند. آنها موفق شدند مردم محلی ولسوالی های چپه دره و مانوگای را متقاعد کنند که به نیروهای طالبان بپیوندند و به آنها کمک کنند تا شاخه خراسان داعش را به سمت دره های مزار و دیوگل هدایت کنند.
در اواخر فوریه ۲۰۱۸، رهبران شاخه خراسان داعش، از جمله مولوی ضیاءالحق، مولوی خادم، مفتی اسماعیل، شیخ عطاالله، قاری سید، مولوی شرف الدین و مولوی بصیر، جلسه ای در دره مزار برگزار کردند تا در مورد چگونگی بازپس گیری مناطق از دست رفته توسط نیروهای مسلح صحبت کنند. به گفته منابع محلی نزدیک به شاخه خراسان داعش، آنها با گزارش هایی مبنی بر از سرگیری مذاکرات ایالات متحده و طالبان برای پایان دادن به جنگ احساس خطر کردند. آنها قبل از اینکه طالبان و ایالات متحده و احتمالاً دولت افغانستان به توافق صلح دست یابند و مشترکاً علیه این گروه مخالفت کنند، برنامه ریزی کردند تا کنترل خود را بر مناطق تحت نفوذشان دوباره گسترش دهند.
این منجر به درگیری های منظم بین طالبان و شاخه خراسان داعش در مزار دره و چپه دره از اوایل سال ۲۰۱۸ تا اکتبر شد، که اغلب این مناطق بین آنها دست به دست می شدند. در اکتبر ۲۰۱۸، قاری عبدالله، یک عالم دینی سلفی اهل دیوگل که سالها در پیشاور زندگی میکرد، میانجیگری برای یک توافق صلح بین هر دو گروه برای کنر را آغاز کرد. او با بزرگان محلی و شخصیت های با نفوذ در پیشاور و همچنین در کنر ملاقات کرد و خواستار تشکیل جرگه برای بحث در مورد جنگ جاری شد. قاری عبدالله به عنوان یک عالم دینی معتبر و با روابط نزدیک با احزاب مذهبی در پاکستان، توانست هر دو طرف را متقاعد کند که در ماه اکتبر بر سر آتش بس به توافق برسند و متعهد شوند که فقط با «دشمنان مشترک»، یعنی نیروهای امنیتی افغان و نیروهای خارجی مبارزه کنند.
در نتیجه این معامله، سطح خشونت بین طالبان و شاخه خراسان داعش از اکتبر تا اواخر دسامبر ۲۰۱۸ بسیار پایین بود. اما این توافق با حسن نیت منعقد نشد. در زمان اجرای این طرح، هر دو طرف با استقرار نیروهای بیشتر در خط مقدم به تقویت مواضع خود ادامه دادند. در دسامبر ۲۰۱۸، زمانی که طالبان عملیات گسترده ای را علیه شاخه خراسان داعش در ننگرهار انجام دادند، توافق در کنر از بین رفت که در نهایت منجر به شکست تقریباً کامل شاخه خراسان داعش در آنجا شد. صدها جنگجوی آن به کنر گریختند. آنها رفقای محلی خود را بسیج کردند تا با حمله به پایگاه های طالبان در کنر، انتقام شکست ننگرهار را بگیرند. پس از بازپس گیری بخش هایی از چپه دره و مانوگای، آنها ده ها نفر را که از طالبان حمایت می کردند، سلاخی کردند. خانه هایشان را آتش زدند، دارایی هایشان را غارت کردند و زمین های کشاورزی شان را مصادره کردند.
نتیجه گیری
تهاجم فوریه ۲۰۲۰ طالبان، نیروهای محلی، دولت افغانستان و نیروهای آمریکایی حضور نظامی شاخه خراسان داعش را در ولایت کنر از بین برد. در جریان عملیات ضد شاخه خراسان داعش، حملات هوایی ایالات متحده نه تنها شاخه خراسان داعش را هدف قرار داد، بلکه گاهی اوقات طالبان محلی را نیز مورد توجه قرار داد، شاید نمی خواستند که نابودی شاخه خراسان داعش با کنترل کامل مواضع مهم در دره های شمال غرب کنر، طالبان را ترک کند.
فعالیت های وحشیانه شاخه خراسان داعش نیروهای محلی مختلف را بسیج کرده بود تا در کنار طالبان برای شکست این گروه در کنر بجنگند. این شامل بخشهایی از جمعیت سلفی میشد که ابتدا به دلایل ایدئولوژیک از شاخه خراسان داعش حمایت کردند؛ عمدتاً به این دلیل که در عمل رفتار شاخه خراسان داعش برای سلفیهای محلی در کنر غیرقابل قبول بود. در واقع، این اولین نمونه در شرق افغانستان از همدردی سلفی ها علیه شاخه خراسان داعش بود.
طالبان، طبق معمول، بدون اعتراف به حمایت جوامع محلی، این پیروزی را به عنوان دستاورد خود جشن گرفتند. با این حال، مرحله اولیه بسیج ضد شاخه خراسان داعش توسط مردم محلی آغاز شد. عوامل دیگری که به راحتی توسط طالبان نادیده گرفته می شود، معامله بهار ۲۰۱۹ آنها با دولت محلی و همچنین حمایت هوایی نیروهای امنیتی ایالات متحده و افغانستان است که قدرت باقی مانده شاخه خراسان داعش را در کنر در هم شکست. توافق فوریه ۲۰۲۰ آمریکا و طالبان در دوحه این اتحاد اعلام نشده را در آخرین مرحله حمله تسهیل کرد. بیشتر فرماندهان و جنگجویان محلی شاخه خراسان داعش به دلیل ترس از آزار و شکنجه جدی طالبان، ترجیح دادند به جای طالبان تسلیم حکومت افغانستان شوند. در واقع، طالبان بسیاری از رهبران مذهبی سلفی محلی را پس از شکست شاخه خراسان داعش مورد آزار و اذیت قرار دادند و آنها را به حمایت و تهیه سرپناه برای این گروه متهم کردند.
حتی زمانی که شاخه خراسان داعش در حداکثر قدرت ارضی و نظامی خود بود، طالبان همچنان کنترل برخی از درهها را در دست داشتند، که چالشی جدی برای شاخه خراسان داعش برای تثبیت پایگاه قدرت خود و گسترش به تمام درههای پیچیده کنر بود. ثانیاً، شاخه خراسان داعش پس از سقوط کنر، که پس از شکست آن در ننگرهار در سال ۲۰۱۹ به آخرین راه چاره تبدیل شد، هیچ منطقه ای را در ولایات دیگر کنترل نکرد. آن دسته از شاخه خراسان داعش که به شمال گریخته اند نمی توانند پایگاه هایی را از جایی که می توانند دوباره جمع شوند ایجاد کنند، زیرا طالبان قبلاً شاخه خراسان داعش خودخوانده را در جوزجان و دیگر هواداران شاخه خراسان داعش را در ولایات تخار، کندز و بغلان از بین برده بودند. به دلیل حضور قوی طالبان در شمال، حتی فضا برای شاخه خراسان داعش برای فعالیت زیرزمینی محدود خواهد بود.
با این حال، در حالی که حضور نظامی شاخه خراسان داعش از کنر ناپدید شده است، هنوز در برخی از مناطق این ولایت حضور زیرزمینی وجود دارد. هنوز مشخص نیست که آیا بازماندههای شاخه خراسان داعش میتوانند پس از دو شکست مرگبار در ننگرهار و کنر، سلولهای فعال را برای جذب جنگجویان یا اتصال شبکههای شکسته در شرق افغانستان و سراسر کشور دوباره ایجاد کنند.
مطالعه کنر همچنین نشان میدهد که جدای از حضور و فعالیت زیرزمینی مداوم شاخه خراسان داعش، بسیاری از گروههای شبهنظامی غیرطالبان فعال، از جمله برخی پاکستانی الاصل که اهداف خود را بدون وفاداری آشکار به طالبان یا شاخه خراسان داعش دنبال میکنند، وجود دارد. علیرغم برخی اتحادهای موقت، برای طالبان و شاخه خراسان داعش تقریباً غیرممکن بوده است که این گروه ها را تحت کنترل خود درآورند. آنها در مناطق صعب العبور مستقر هستند و همچنین منافع سیاسی یا نظامی آنها ممکن است با منافع طالبان متفاوت باشد.
ترکیب رنگارنگ گروه های شبه نظامی در شرق افغانستان، به ویژه در کنر، مانع از تسلط کامل طالبان بر منطقه شده است. در واقع، طالبان هرگز تنها گروه شبه نظامی در شرق نبوده اند. حتی در زمان امارت طالبان، تعدادی از گروههای شبهنظامی تحت رهبری طالبان یا بهطور مستقل در منطقه فعالیت میکردند. کنر برای طالبان عمدتاً به دلیل عدم توازن قدرت بین فرماندهان محلی سلفی و غیر سلفی که باعث اختلافات بزرگ شد، چالش برانگیز است. حتی پس از شکست شاخه خراسان داعش، آنها همچنان مناصب مانند استانداری را به فرماندهانی از خارج که به جریان اصلی جریان حنفی تعلق دارند، می دهند.
برای حکومت محلی، اتحادش با طالبان علیه شاخه خراسان داعش موقعیت آنها را تقویت نکرده است. پس از شکست شاخه خراسان داعش در استان، دولت همچنان قادر به بازپس گیری قلمرو نیست. معامله مخاطره آمیز مخاطره آمیزی که آنها با طالبان منعقد کردند، آنها را به عقب انداخت و به طالبان فرصتی داد تا پیروز شوند و همچنین مناطق وسیع تری را تحت کنترل خود درآورند.
برای مردم محلی، شکست شاخه خراسان داعش شدت درگیری را در این استان کاهش داد، اما تغییر قابل توجهی در پویایی امنیتی ایجاد کرد. شاخه خراسان دانش دشمنی های درون قبیله ای جدیدی را در میان جوامع به جا گذاشت، به طوری که برخی از بزرگان جامعه متهم به حمایت از شاخه خراسان داعش و تأمین سرپناه و تدارکات برای آنها شدند که منجر به قتل های انتقام جویانه و غصب زمین شد. کمتر کسی انتظار صلح را برای مردم کنر در ماه ها و سال های آینده دارد (Ruttig, Reid,2021 ).
ولایت کنر به صورت بالقوه توانایی پرورش گروه های تروریستی و شبه نظامیان محلی را دارد. عملیات های نظامی که در این ولایت کوچک اما جنگلی در دو دهه اخیر صورت گرفت؛ نه تنها تاثیرات منفی بر ساکنین ولایت و نسل های آینده آن دارد بلکه آسیب های جدی به محیط زیست وارد آورده که خسارات جبران ناپذیر آن در سال های آینده برجسته می شود. علاوه بر این، وجود این عملیات ها و درگیری ها چهره ای امنیتی از ولایت کنر افغانستان به نمایش می گذارد.
منابع
EASO, (2020), “Afghanistan Security situation”, Country of Origin Information Report, European Asylum Support Office, https://euaa.europa.eu/country-guidance-afghanistan-2020/kunar
Unmissions (2013), “KUNAR: Local residents and public officials back joint Afghan-Pakistan hydro dam”, https://unama.unmissions.org/kunar-local-residents-and-public-officials-back-joint-afghan-pakistan-hydro-dam
Obaid, Ali, Gharanai, Khalid (2021), “Hit from Many Sides (2): The demise of ISKP in Kunar”, https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/war-and-peace/hit-from-many-sides-2-the-demise-of-iskp-in-kunar
Ruttig, Thomas, Reid, Rachel (2021), “Hit from Many Sides (2): The demise of ISKP in Kunar” https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/war-and-peace/hit-from-many-sides-2-the-demise-of-iskp-in-kunar/