سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعمجلهنخستین خبرهایادداشت ها

بودا، بازمانده بودیسم در بامیان(۴)

۲۱ اردیبهشت(ثور)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۵/۱۱

از نظرگاه تاریخی بامیان که به «پرتو تابان» و «دره خدایان» یاد می شود، یکی از قدیمی ترین شهرهای آسیای مرکزی و جنوبی است و از قرن سوم قبل از میلاد محل سکونت بوده است. بامیان در قلب جاده باستانی ابریشم قرار داشت که زمانی تجارت چین را با اروپا و منطقه وسیع تر مدیترانه وصل می کرد و محل تلاقی زبان ها، باورها و سنت ها بود. نام این شهر اولین بار در منابع چینی قرن پنجم ذکر شده که در آن زمان راهبان و مسافران چینی از این مکان بازدید کرده اند. اما آنچه این شهر را متمایز کرده، حضور دو مجسمه غول پیکر بودا است که  در صخره های قرمز در شمال شهر بامیان حک شده اند. مجسمه های بودای بامیان در کنار هزاران غار ساخته شده توسط انسان در اطراف آن، بامیان را از نظر تاریخی و معاصر به یکی از بزرگترین و باستانی ترین مکان های باستان شناسی در منطقه تبدیل کرده است. به طوری که این شهر در سال ۲۰۱۵ به عنوان پایتخت فرهنگی سارک شناخته شد.

بودا، میراث بودیسم

 مجسمه های شناخته شده بودا که اکنون تنها محل آنها در بامیان باقی مانده است یکی از برجسته ترین آثار تاریخی و فرهنگی در افغانستان نشان دهنده تمدن کهن این منطقه تلقی می گردد، بازمانده از دوران بودیسم است. همانطور که آمد دره بامیان، محصور در کوه های مرتفع هندوکش در ارتفاعات مرکزی افغانستان، یک حلقه حیاتی در مسیرهای تجاری بود و حداقل از قرن سوم قبل از میلاد مسکونی بوده است.عبور بازرگانان از این دالان طبیعی از نخستین روزهای راه ابریشم، زبان ها، باورها و سنت ها را در اینجا گردهم آورد و به توسعه آن به عنوان یک مرکز مذهبی و فرهنگی بزرگ در قرون وسطی کمک کرد. از طرف دیگر، ظهور بامیان ارتباط تنگاتنگی با گسترش بودیسم در سراسر آسیای مرکزی داشت و به نوبه خود با جریانات سیاسی و اقتصادی آن زمان مرتبط بود.  به گونه ای که نشانه های گسترش بودیسم را می توان در این شهر دید و نماد بزرگ آن مجسمه های بودای بامیان بود.

درواقع، در اوایل قرن اول پس از میلاد،یک قبیله نیمه کوچ نشین به نام کوشانی ها از باختر سر بر آوردند و بر حاکمان قبایل تپه و آنچه از پادشاهی یونانی-باختری باقی مانده بود، غلبه کردند. آنها امپراتوری بزرگی را تاسیس کردند که سه قرن دوام آورد و از سواحل دریای خزر تا شمال هند امتداد داشت. کوشانی ها خود را واسطه های اجتناب ناپذیر چین، هند و روم می دانستند و از درآمدهای جاده ابریشم رونق گرفتند. با انجام این کار، آنها یک فرهنگ ترکیبی را پرورش دادند که در آن سنت های قبیله ای از آسیای مرکزی با نشانه های هنری برگرفته از مدیترانه، یونانی شده و با ایدئولوژی هایی که از هند بودایی می آمد، درهم آمیخت. به طوری که در میراث فرهنگی قابل توجهی که در بامیان وجود دارد، منعکس شد. به عبارت دیگر، بودیسم در قرن اول تا پنجم  پس از میلاد به سرعت در این منطقه گسترش یافت و پادشاهی گندهارا در شمال پاکستان و شمال شرق افغانستان به مرکز آموزش و فرهنگ بودایی به ویژه مجسمه سازی بدیع در زمان کوشانی ها تبدیل شد. چنانچه که  مسجمه های بودای بامیان ، مانند استوپاهای متعددی که در سراسر کوه های افغانستان پراکنده شدند که برای نگهداری یادگارهای بودا و مقدسین بعدی ساخته شده بودند.نفوذ بودیسم در این منطقه به صورتی بوده که شواهد حاکی از آن است که راهبان بودایی در اوایل دوران کوشانی ها در دره بامیان ساکن شدند و این مکان به سرعت به یک مرکز بزرگ رهبانی تبدیل شد که از قرن پنجم پس از میلاد مکرراً در متون چینی از آن ذکر شده است.  به طوری که توریسم فا هسین در حدود سال ۴۰۰ پس از میلاد از آنجا گذشت و شاهد برگزاری مراسم تشریفاتی هزار راهب در حضور شاه بود. جهانگرد مشهور هواتسنگ در سال ۶۳۲ پس از میلاد  نیز از آن منطقه بازدید کرد و همان مجلس رسمی را توصیف کرد. او تحت تاثیر فداکاری راهبان قرار گرفت و از بودای غول پیکر ایستاده نیز یاد می کند. یک قرن بعد نیز راهبی از کره به نام هویچائو بامیان را به عنوان یک دولت بودایی مستقل و شاید تحت فرمانروایی ساسانیان، توصیف می کند.

 پس آثار این میراث بودایی در بامیان را می توان به وضوح در دو طاقچه عظیم در کنار صخره ها مشاهده کرد که حاوی پیکرهای بزرگ بودای ایستاده است که تصور می شود مربوط به قرن پنجم باشد. طاقچه ها توسط ده ها غار مصنوعی احاطه شده اند که بسیاری از آنها با نقاشی های دیواری تزئین شده اند که همگی بخشی از یک مجموعه بزرگ رهبانی متعلق به همان قرن سوم تا پنجم پس از میلاد هستند. در بسیاری از غارها و طاقچه ها که اغلب توسط گالری ها به هم مرتبط می شوند، بقایایی از نقاشی های دیواری و مجسمه های نشسته بودا وجود دارد. در دره های مجاور، بیش از صد غار دیگر ازجمله غارهای دره ککرک در حدود ۳ کیلومتری جنوب شرقی بامیان، حاوی قطعاتی از مجسمه بودای ایستاده به ارتفاع ۱۰ متر و پناهگاهی با تزئینات نقاشی شده از دوره ساسانیان، یافت شده است. غارهای قول اکرم و لالایی غمی در ۲ کیلومتری بامیان نیز دارای ویژگی های تزئینی مشابهی هستند.

این مجمسه ها از صخره های ماسه سنگ بریده شده اند و با مخلوط کاه گلی پوشانده شده اند تا جزئیات ریز مانند حالت صورت، دست ها و چین های روپوش را مدل سازی کنند. قسمت های پایینی بازوها بر روی آرمیچرهای چوبی ساخته شده، درحالی که عموماً فرض بر این است که قسمت های بالایی صورت ها به شکل ماسک چوبی ساخته شده است. این دو غول به رنگ طلایی و رنگ های دیگر رنگ آمیزی شده بودند و با زیورآلات خیره کننده تزئین شده بودند. آنها به عنوان اولین سری از تصویر مذهبی عظیم در هنر بودایی درنظر گرفته می شوند و حتی ممکن است در زمره اولین بازنمایی های خود بودا به شکل غیرانسانی باشند و جایگزین تصاویر نمادین قدیمی تر نقش برجسته های هندی شوند. طاقچه های مجسمه ها و همچنین بیشتر غارهای صخره با نقاشی های دیواری رنگارنگ تزئین شده بودند.علاوه بر این، اولین گزارش های مکتوب درباره مسجمه های بودا از مسافران چینی  فاه-سین(Fah-Sien) و هسان-تسانگ(Hsuan-Tsang) آمده است. به ویژه، هسان-تسانگ با جزئیات بسیار مکانی را توصیف می کند که در آن ۵۰۰۰راهب در صومعه ها و غارها، حک شده در صخره بزرگ، شامل دو بودای ایستاده نیز فعالیت می کردند. او همچنین، از رنگ آمیزی بودای بزرگ با رنگ های زنده و داشتن یک ماسک صورت چوبی با رنگ گل گزارش می دهد.

بوداها تحت نظارت سلسله کوشانی ساخته شدند.امپراتور کانیشکا دستور ساخت مجسمه ها را صادر کرد و برخی از نوادگان هنرمندان یونانی که با اسکندر کبیر به افغانستان رفتند، ساخت و ساز را آغاز کردند که احتمالاً تا قرن سوم یا چهارم پس از میلاد به طول انجامید. سلسله کوشانیان هنر متمایز گاندهارا را تولید کرد. گاندهارا سبکی هنری ایجاد کرد که تاثیرات یونانی-رومی و بودیسم هندی را درهم آمیخت. این اشیا مجسمه های مذهبی، ازجمله بودای بامیان، متعلق به مکتب ماتورای هندی است. یکی از کارشناسان در این مورد گفته است که «هیچ چیز طبیعی تر از این نیست که هنرمندان ماتورا از مجسمه های بامیان الهام گرفته شده باشند که در آن زمان در سراسر جهان بودایی مشهور بود».

اما در سال ۹۷۰ میلادی، بامیان توسط حاکمان غزنی فتح شد که اسلام را به قلمرو خود آوردند. پادشاهان مسلمان پس از آن دو قرن دیگر حکومت کردند که در برخی مواقع قلمرو امپراتوری آنها به رودخانه اکسوس می رسید. در این بین، این حکومت داری هنر و معماری اسلامی در قرن یازدهم پس از میلاد تحت حکومت سلطان محمود غزنوی در این شهر به اوج خود رسید. متعاقباً غوریان که از سال ۱۱۵۵ تا ۱۲۱۲ بر شهر حکومت می کردند، یک اقامتگاه  سلطنتی جدید، قلعه مستحکم در قلات رو به دو بودا که ویرانه های آن اکنون به شهر غلغله معروف است، ساختند. بامیان توسط برج های دیده بانی و دو قلعه بزرگ دورافتاده محافظت می شد. با وجود این استحکامات، شهر به طور کامل در سال ۱۲۲۱ به دست مغول ها ویران شد و صومعه های بودایی غارت شد. اما روند بهبودی این منطقه کند بود. در قرن پانزدهم بود که بازسازی در زمان پادشاهان تیموری انجام شد و دره متعاقباً به پایگاه سلطنت افغانستان تبدیل شد. مجسمه های غول پیکر در قرن هفدهم توسط اورنگ زیب امپراتور مغول تخریب شدند و دره در قرن نوزدهم به استفاده دامداران و کشاورزان محلی واگذار شد(unesco).

اما بودای بامیان نیز به مانند بسیاری از بناهای تاریخی از گزند حوادث در امان نمانده اند. چنانچه که اولین آسیب با ورود اسلام در قرن هشتم به وجود آمد. براساس گزارش ها، چنگیزخان در سال ۱۲۲۱ شهر بامیان را ویران اما هیچ آسیبی به راهبان و بوداها وارد نکرد. تخریب عمده از طریق شلیک گلوله های توپ به مجسمه ها در زمان مغولان و در زمان شاه اورنگ زیب و نادرشاه به ترتیب در قرن ۱۷ و ۱۸ گزارش شده است. بعدتر در  قرن نوزدهم این منطقه شاهد هجوم باستان شناسان آماتور بود که به طور خاص پزشکان، پرسنل نظامی، ماموران دولتی و مسافران گاه به گاه بودند. چنانچه که الکساندر برنز که در سال ۱۸۳۲ از بامیان بازدید کرد، کاشف مدرن بوداها در نظر گرفته می شود، اگرچه او اولین شاهد عینی دوران مدرن نبود. اما این مجسمه ها را خارق العاده عنوان کرد که تنها شباهت کمی با واقعیت داشتند. اما یک قرن دیگر طول کشید تا اولین کاوش ها و تحقیقات جدی انجام شود. به طوری که برای یک آژانس فرانسوی کارشناسان بین سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در بامیان کار کردند.

همچنین، آر. هاکین (R. Hackin) اولین کتاب راهنما در بامیان را در سال ۱۹۳۴ منتشر کرد. او متوجه مهارت های بی تجربه در بودای کوچک و همچنین برخی ویژگی های دست و پا گیر و بدوی شد. از آنجایی که بودای بزرگ دارای تناسب محسوس تر است، فرض بر این بود که بعداز بودای کوچک ساخته شده است. اما شواهد روشنی برای این موضوع وجود ندارد. علاوه بر این، رابرت بایرون، سفرنامه نویس انگلیسی که در سال ۱۹۳۴/۱۹۳۳ از بامیان بازدید کرد،  اما نوشته های او نشان دهنده این امر است که بوداها را بسیار دوست نداشت. چنانچه که او در کتاب «جاده اکسیانا» نوشت: من نباید مدت زیادی در بامیان بمانم. هنر آن ناتازه هست (Grun and Remondino,2004).

از طرف دیگر، جهانگرد ایرانی از قرن یازدهم آنها را بودای سرخ و خینگ یا ماه سفید یا بودای سرد نامید. نکته جالب دیگر در مورد این بوداها این است که در حماسه های ایرانی و ترکی قرون وسطی و همچنین در خود بامیان از این دو مجسمه با نام های صلصال و شهمامه یا مادر پادشاه یاد شده است و قرن ها به عنوان یکی از شگفتی های جهان به حساب می آمد. اما داستان مردم محلی این گونه بود که این دو مجسمه را تمثیلی از عشق ناخوشایند و با اقتباس از رومئو و ژولیت اما در هندوکش تبدیل کردند و فراموش کرده بودند که آنها مجسمه های بودا هستند. صلصال شاهزاده بامیان و شمامه شاهزاده خانمی از پادشاهی دیگر. رابطه عاشقانه آنها غیرممکن بود. بنابراین، آنها به جای زندگی جدا از هم برای همیشه در کنار یکدیگر به سنگ تبدیل شدند(Clark and Ruttig,2015).

تلاش برای محو تاریخ

 اما ضربه جدی به بودا در سال ۲۰۰۱ و توسط رژیم بنیادگرای طالبان و به دستور ملا عمر رهبر تندرو این گروه وارد شد. به طوری که در آن زمان رادیو صدای شریعت طالبان گزارش داد که این تصمیم پس از «مشاوره با رهبران مذهبی» امارت در نتیجه «حکم دینی» علما و دادگاه عالی رژیم گرفته شده است. به گفته منابع طالبان در آن زمان، قدرت الله جمال وزیر فرهنگ، که از افراد تندرو در میان این گروه به شمار می رفت-شخصاً از علما خواسته بود تا در مورد چگونگی برخورد با «بت هایی » که تا آن زمان «امارت اسلامی» داشت، تصمیم گیری کنند. هرچند او در سال ۱۹۹۸ از تخریب مجسمه ها توسط فرمانده طالبان که بامیان را گرفته بود، جلوگیری کرد. طالبان تا آن زمان سعی کرده بودند خود را به خوبی با مجاهدین که در طول جنگ داخلی هر آنچه را که می توانستند از موزه کابل ببرند غارت کرده بودند، مقایسه کنند. به طوری که  در سال ۲۰۰۰، رئیس موزه به کیت کلارک، همکار شبکه تحلیلگران افغانستان ( که در آن زمان خبرنگار بی بی سی و تنها روزنامه نگار غربی مستقر در کابل) گفت که بت ها در امارات امن هستند، تا زمانی که کسی آنها را نپرستد. در همین رابطه، در بامیان، رژیم طالبان حتی نگهبانان را در مقابل مجسمه های بودا قرار داده بود، دسترسی گردشگران از جمله فروش بلیت را سازماندهی کرده بود و از گرفتن عکس جلوگیری می کرد. اما در نهایت این مجسمه ها به عنوان نماد کفر و اجرای فتوای طالبان تخریب شدند. در این بین، فتوای طالبان موجی از وحشت و اعتراض جهانی را برانگیخت. به طوری که کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد وارد این ماجرا شد. چنانچه که در ۱ ماه مارس، کوفی عنان، فرانسیس وندرل نماینده شخصی خود را به کابل اعزام کرد. اما او هیچ تضمینی از احمد وکیل متوکل وزیر خارجه طالبان دریافت نکرد که آثار باستانی در امان بمانند. همچنین، محمد ظاهر شاه، پادشاه سابق افغانستان در رم، در یکی از بیانیه های مطبوعاتی نادر خود این فتوا را محکوم کرد و آن را «ضد منافع ملی و تاریخی» دانست(Clark and Ruttig,2015).

در نهایت، پس از این اتفاق هرچند تلاش هایی برای حفاظت و مرمت از این اثر تاریخی صورت گرفت و یا گروه های در تلاش برای بازسازی آن کردند. تخریب شد. این تخریب منجر به بسیج جامعه جهانی برای محکومیت شدید این عمل شد و آغازگر انطباق اعلامیه ۲۰۰۳ در مورد تخریب عمدی میراث فرهنگی شد.بناهی منحصر به فرد بودایی، همراه با مکان های تاریخی متعدد از دوره های مختلف اسلامی و پیش از اسلام، گواه تعامل متوالی جوامع ساکن در این منطقه توسط کسانی است که از طریق جاده های ابریشم عبور کرده اند. این بناهای تاریخی و مناظر فرهنگی توسط کمیته میراث جهانی در سال ۲۰۰۳ به رسمیت شناخته شد. در آن زمان دره بامیان به دلیل چالش های مداوم برای وضعیت حفاظتی اموال فرهنگی نامزد شده و مدیریت کلی محوطه، همزمان در فهرست میراث جهانی در خطر قرار گرفت. در طول دهه های گذشته، یونسکو و دولت های افغانستان با همکاری دولت های آلمان، ایتالیا، ژاپن، کره و سویس و همچنین کشورهای جهان، برای حفاظت از ارزش های مختلف در بامیان، به صورت مشارکتی کار کرده اند. همچنین، یک زوج چینی نیز در اقدامی شروع به بازنمایی این مجسمه ها کردند که با استقبال زیادی مواجه شد. اما در نهایت باید گفت که آثار تاریخی در افغانستان که داستانی از تمدن و تاریخ و فرهنگ غنی است در گذر زمان همواره مورد بی مهری بوده و به ویژه در چهار دهه گذشته به واسطه جنگ و درگیری صدمات جبران ناپذیری را متحمل شده اند.

منابع

Clark,Kate and Ruttig,Kate(2015), ““An attempt to wipe out history”: The destruction of the Bamian Buddha colossi in 2001”, https://www.afghanistan-analysts.org/en/reports/context-culture/an-attempt-to-wipe-out-history-the-destruction-of-the-bamian-buddha-colossi-in-2001

Gruen,Armin and Remondino, Fabio(2004), “Photogrammetric Reconstruction of the Great Buddha of Bamiyan, Afghanistan”, https://www.researchgate.net/publication/227635047_Photogrammetric_Recon-struction_of_the_Great_Buddha_of_Bamiyan_Afghanistan

UNESCO, “Bamiyan”, https://en.unesco.org/silkroad/content/bamiyan

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا