تداوم بسیج اپوزیسیون افغانستان، همزمان با تقلای طالبان برای حکومت کردن
۲۳ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۱ – ۱۳/ ۵/ ۲۰۲۳
لوک کافی
لوک کافی از همکاران ارشد موسسه هادسون است. وی در مطلب حاضر به اهمیت اجماع و گردهمآیی های گروه های مخالف طالبان و اتحاد آنها برای مقابله با طالبان اشاره داشته و متذکر می گردد که، چنین نشست هایی با ماهیتی فراگیر از تجمیع گروه های قومی متنوع، شخصیت های سیاسی و مذهبی، رویکردها و دیدگاه های مختلف اپوزیسیون و سازش برای دست یابی به اجماع و همسویی در مقابله با طالبان آنهم در صحنۀ بین المللی، می تواند قوۀ محرکه ای مهم و کارآمد در جلب توجهات جامعۀ جهانی به شرایط غیرقابل پذیرش در افغانستانِ تحت حاکمیت خود خواندۀ طالبان باشد. نویسنده بر این باور است که اگر در دوحه قطر به طالبان بستری مساعد جهت مشارکت دیپلماتیک در صحنه بین المللی داده شد؛ جناح اپوزیسیون افغانستان نیز بایستی برای انعکاس صدای خود، از فعالیت در صحنۀ بین الملل نهایت استفاده را ببرند. اگر اعضای جامعه جهانی به راحتی با طالبان درگیر و مشغول تعامل می گردند، دلیلی وجود ندارد که جامعه جهانی نتوانند با جبهه مقاومت ملی یا دیگر گروه های اپوزیسیون نتواند وارد این جریان شود. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.
غالبِ تمرکز و توجهات اخیر پیرامون افغانستان و تحولات آن بر افزایش گروه های تروریستی فراملی فعال در این کشور و همچنین مصائب و مشکلاتی قرار داشته است که طالبان به منظور حکومت کردن و برقراری امنیت در افغانستان با آن در حال دست و پنجه نرم کردن می باشند. اما باید در نظر داشت که جریانات و تحولات حائز اهمیت دیگری نیز در رابطه با این کشور صورت گرفته که یکی از این رویدادها هزاران مایل دورتر رخ داده است.
چندی پیش، بیش از ۳۰ فعال، روزنامه نگار، عالم دینی و مقامات سابق دولت افغانستان در وین گردهم آمده تا در مورد موضوعی مشترک، یعنی مخالفت با طالبان و تشکیل جناحی مخالف علیه این گروه بحث و بررسی به عمل آوردند. همان گونه که از نام این نشست برمی آید؛ -چنانکه به عنوان دومین نشست وین یاد شده است-، این گردهمآیی دومین نشست نمایندگان مخالفان در وین از سپتامبر سال گذشته تاکنون بوده است.
نشست نخست نیز دیداری قابل توجه و حائز اهمیت بود؛ زیرا فرمانده جبهه مقاومت ملی افغانستان، احمد مسعود را به عنوان رهبر عملی این جنبش مخالف ضد طالبان مورد تایید و تصدیق قرار داد. همچنین می توان گفت به دلیل آنکه نشست نخست، اولین مرتبه از برگزاری چنین گردهمآیی در صحنۀ بین المللی آنهم از زمان به قدرت رسیدن مجدد طالبان در اوت ۲۰۲۱ محسوب می شد، اتفاقی شایان توجه و برجسته محسوب می شد. اما نشست یا گردهمایی دوم در وین دربرگیرندۀ جمعِ متنوع تری از شرکت کنندگان از جمله فعالانی با سبقه و پیشینه های مختلف، گروه های قومی و همچنین مذهبی بود.
اگرچه باید گفت که محور و مرکز ثقل این کنفرانس شخصیت احمد مسعود و جبهه مقاومت ملی بود؛ اما شورای مقاومت ملی برای نجات افغانستان نیز در این مراسم حضور داشت. این شورا جریانی ضدطالبانی است که سال گذشته توسط کارگزاران برجسته قدرت از افغانستان، به عبارتی شخصیت هایی که در تبعید زندگی می کردند، در ترکیه تأسیس شد.
ضمن آنکه؛ رهبران و نمایندگان اقلیت های هزاره و ازبک نیز در این نشست حضور داشته و حدودا نیمی از شرکت کنندگان را زنان تشکیل می دادند. همچنین شایان ذکر است که برای نخستین بار، حتی یک سیک افغان به نام انارکلی هنریار نیز شرکت کرد. او نخستین زن غیر مسلمانی بود که در سال ۲۰۱۰، به پارلمان افغانستان راه یافت.
حضار و شرکت کنندگان در آخرین نشست خود، همچون نشست ماه سپتامبر بیانیۀ مشترکی را صادر نموده و اعتقاد خود مبنی بر غیرقابل پذیرش بودنِ شرایط و وضعیت موجود در افغانستان تحت سلطۀ طالبان را تشریح و ترسیم ساختند. همچنین بر حمایت از حقوق اولیه بشر به ویژه حقوق برابر برای زنان و اقلیت ها و واقعیتی مبنی بر غیرقابل مذاکره بودن این حقوق نیز توجه و تاکید شد. شرکت کنندگان در این نشست همچنین به منظور “حمایت از تمامی اشکال مقاومت در برابر طالبان، من جمله مقاومت مسلحانه” توافق و تاکید کردند؛ و این نکته گامی فراتر از موارد مورد توافق در نشست ماه سپتامبر بود.
گرچه گروه های مسلح کوچکتری در افغانستان در حال ظهور می باشند، جبهه مقاومت ملی تنها جبهۀ مخالف مسلح معتبر، قابل اعتماد، توانمند و غیر افراطی علیه طالبان باقی مانده است. جبهه مقاومت ملی که در ولایت پنجشیر مستقر و در ده ولایت دیگر در شمال کشور نیز با موجودیتی محدود و کوچکتر حضور دارد؛ بر خلاف تمام گروه های دیگر و شانس موفقیت آنها و همچنین بدون حمایت بین المللی، به مبارزه خود با طالبان ادامه داده است.
جبهه مقاومت ملی افغانستان به تازگی دومین زمستان سخت را در کوه های پنجشیر پشت سر گذاشته است. اگر سال گشته را در نظر گیریم، به زودی این گروه عملیاتی تهاجمی را علیه طالبان، عمدتاً در شمال افغانستان، آغاز خواهد کرد. هدف جبهه مقاومت ملی به لحاظ نظامی، ایجاد منطقه تحت کنترل در شمال کشور و مشابه به آنچیزی است که سلف خود، یعنی اتحاد شمال در دهه ۱۹۹۰ انجام داد.
دومین کنفرانس وین در واشنگتن نیز چندان بی توجه و مورد غفلت نبود. باید گفت در زمانی که کاخ سفید قصد دارد افغانستان و شرایط آن را نادیده گرفته و فاجعه ای که در سال ۲۰۲۱ در این کشور رخ داد را به دست فراموشی سپارد، کنگره ایالات متحده در تلاش است تا کاخ سفید را پاسخگو نگاه دارد.
مایک مک کال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا با انتشار بیانیه ای در توییتر نوشت: “من تلاش های نیروهای ضد طالبان برای متحد شدن در مخالفت با ظلم و ستم طالبان، به ویژه ظلمی که بر زنان و دختران افغان و متحدان افغان ایالات متحده روا می شود را تقدیر و ستایش میکنم.»
می توان گفت بایستی آخرین کنفرانس صورت گرفته در این راستا را آغاز یک “روند وین” جدیدی دانست که قادر خواهد بود به عنوان پلتفرم و بستری برای تعامل بین المللی با گروه های اپوزیسیون افغان که توسط رژیم طالبان به حاشیه رانده شده و تحت آزار و اذیت قرار گرفته اند، محسوب گردد. بدین ترتیب آنگونه که به طالبان اجازۀ استفاده از بستر فراهم آمدۀ کشور دوحه جهت مشارکت دیپلماتیک در صحنه بین المللی داده شد، رهبران گروه های اپوزیسیون مخالف در افغانستان نیز بایستی از وین استفاده کنند.
چنین تعاملی می تواند یاری دهنده سیاستگذاران و فعالان این عرصه در کسب اطلاعاتی بیشتر پیرامون گروه های مخالف طالبان، اهداف و نیازهایشان باشد. چراکه باید گفت اگر اعضای جامعه جهانی به راحتی با طالبان درگیر و مشغول تعامل می گردند، دلیلی وجود ندارد که جامعه جهانی نتوانند با جبهه مقاومت ملی یا دیگر گروه های اپوزیسیون نتواند وارد این جریان گردد.
در این مسیر می توان پیشنهاد داد که جامعه جهانی لازم است درصدی از دارایی های بلوکه شده بانک مرکزی افغانستان را درجهت کمک به حمایت و تمویل پروسه وین اختصاص دهد. به عنوان مثال، ایالات متحده در حال حاضر حدود ۷ میلیارد دلار از این وجوه بلوکه شده را در اختیار دارد و سیاست گذاران آمریکایی بایستی راه های قانونی جهت معطوف ساختن بخشی از این دارایی ها به دفتر سیاسی گروه اپوزیسین افغانستان در وین را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهند. شرکای واشنگتن نیز باید از این روند پیروی کنند. گرچه تنها درصد کمی از این بودجه برای کمک به ایجاد یک روند پایدار وین مورد نیاز است، اما نتیجه آن می تواند قابل توجه باشد.
همچنین به موازات این جریان، بایستی رویکردی از عدم پذیرش و امتناع جهانی برای به رسمیت شناختن طالبان به عنوان دولت قانونی افغانستان وجود داشته باشد. در غیر این صورت، طالبان از چنین مشروعیتی بهره مند خواهند شد؛ بنابراین جامعه جهانی باید هر اقدام لازمی که می تواند را برای جلوگیری از این امر انجام دهد.
حداقل ۱۳ نفر از اعضای به اصطلاح دولت طالبان تحت نوعی تحریم های سازمان ملل قرار دارند. همچنین هیچ نمایندگی تاثیرگذار غیر پشتونی نیز در ذیلِ حکومت طالبان وجود ندارد. بنابراین در این شرایط، نمی توان تصور کرد که طالبان به عنوان حاکمان قانونی و برحقِ افغانستان تلقی شوند.
گرچه برای اظهارنظر پیرامون احتمالاتی از تاثیر بلندمدت نشست دوم در وین بر آینده افغانستان هنوز بسیار زود است؛ اما یک مسئله مسلم و محرز آن است که بیش از ۲۰ ماه پس از تسلط طالبان بر این کشور، گروه های اپوزیسیون مخالف حکومت طالبان هرگز چنین بسیج نشده و اجماع نیافته بودند. تمامیِ شرکت کنندگان در وین متعهد شدند که به همکاری خود با یکدیگر ادامه دهند، بنابراین تا برگزاری گردهمایی آتی دیگر تنها مسئله زمان مطرح است.
در این زمان که طالبان برای اداره کشور به طور فزاینده ای با مشکلاتی دست و پنجه نرم می کند، جنبش های اپوزیسیون می توانند بسیج را به طور فزاینده ای تسهیل و تسریع سازند. بدین ترتیب بایستی روند وین را تحت نظر داشته، به خوبی برای پیشبرد این روند بررسی و نظارت به عمل آورند.
منبع: www.eurasiareview.com