چشم انداز همکاری ضد تروریسم ایالات متحده و طالبان: آیا این پذیرش دوسویه ارزشش را دارد؟
۳۱اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۲ – ۲۱/ ۵/ ۲۰۲۳
شانتی ماریت دسوزا
دکتر شانتی ماریت دسوزا، بنیانگذار و رئیس موسسه تحقیقات راهبردی مانترایای (Mantraya) هند است. نویسنده براین باور است که گام برداشتن طالبان و ایالات متحده در مسیری همسو از تایید و تصدیق یکدیگر از روند همکاری ضدتروریسم آنهم در قالب موضوعاتی چون کشته شدن مغزمتفکر حمله به فرودگاه کابل در اوت ۲۰۲۱ که به باور بسیاری ناقدان کذب و فریبی محرز است، از یک همگرایی تاکتیکی در راستای همکاری ضد تروریسم مابین ایالات متحده و طالبان حکایت داشته که می تواند همچون شمشیری دولبه عمل کند. زیرا گرچه چنین پذیرشی علنی در روند همکاری و همراهی می تواند جریان بررسی و کنترل دولت اسلامی ولایت خراسان را محتمل و ممکن سازد، اما در مقابل نیز می تواند مهر تاییدی بر مشروعیت امارت اسلامی طالبان و جهان بینی و سیاست های قهقرایی و واپسگرایِ آن نیز باشد. مطلب حاضر توسط نازنین نظیفی برای سایت تحلیلی کلکین ترجمه شده است.
غالبا معمول نبوده است که ایالات متحده و طالبان بر صحت و سندیتِ موضوعی یکسان تاییده و تضمین گذارند. لیکن ظاهرا در ۲۵ آوریل، مقامات آمریکایی ادعای طالبان مبنی بر کشته شدن مغز متفکر حمله انتحاری در دروازه ورودی “ابی گیت” فرودگاه بین المللی کابل به تاریخ اوت ۲۰۲۱ تایید کردند؛ حادثه ای که جان ۱۳ سرباز آمریکایی و ۱۷۳ غیرنظامی افغان را گرفت.
اما نکته تعجب برانگیز اینجاست که هیچ یک از طرفین -نه طالبان و نه آمریکایی ها- نام تروریست کشته شده را که یکی از اعضای دولت اسلامی ولایت خراسان بود، ارائه نکردند. جزئیات یا مستندات دیگری نیز ارائه نشده است. بدین ترتیب این خلاء و کسری اطلاعات به باد انتقاد و حملۀ ناقدان گرفته شده است، به گونه ای که یک فرمانده سابق نیروهای امنیتی افغانستان ادعاهای طالبان و تایید آن از سوی ایالات متحده را کذب و ساختگی می داند.
تلاش برای همصدایی و همسویی طرفین مذکوردر یک مسیر می تواند دالِ بر احتمالِ درجاتی از همگرایی بین دو کشور در زمینه مبارزه با تروریسم باشد.
در ماه های آخر حمله طالبان سید سمیع سادات به عنوان ژنرال ارتش افغانستان و فرمانده نیروها در ولایت جنوبی هلمند خدمت می کرد. در ماه اوت سال ۲۰۲۱ و یک روز پیش از سقوط کابل به دست طالبان، ژنرال سمیع سادات به عنوان رئیس سپاه عملیات ویژه ملی افغانستان منصوب شد. اما نکته اینجاست که سادات در توئیتی به تاریخ ۲۶ آوریل چنین مدعی شد که مغز متفکر حمله به دروازه ابی، فرمانده دولت اسلامی ولایت خراسان، یعنی عبدالله عمر باجواری، هنوز زنده است.
سمیع سادات در مصاحبۀ بعدی خود با اینجانب در ۱۲ مه، اصرار داشت که باجواری فرماندهی شاخه اطلاعاتی داعش ولایت خراسان را بر عهده دارد و از ولایت کنر مشغول به فعالیت است. باجواری از سوی ثناء الله، رهبر داعش ولایت خراسان با نام مستعار شهاب المهاجر، اهل کابل، برای طراحی و برنامه ریزی این حمله اجازه یافت. به گفتۀ سادات، عملیات طالبان در آوریل ۲۰۲۳، دکتر حسن، هماهنگ کننده عملیات داعش ولایت خراسان در هرات، غرب افغانستان را کشت. اما سادات اضافه کرد که حسن هیچ ارتباطی با حمله به دروازه ابی نداشته است.
قابل ذکر است که نه دعاوی مطرح شده از سوی طالبان یا ایالات متحده و نه ادعای ضد و نقیض سادات هیچ یک قابل تایید و تصدیق نیست.
از قضا در آپریل سال ۲۰۱۷ یکی از فرماندهان ارشد داعش ولایت خراسان به نام سید عمر باجواری با نام مستعار خطاب در یک عملیات ضد تروریستی در ولسوالی اچین توسط نیروهای ویژه پلیس ملی افغانستان کشته شد. با این حال لازم به ذکر است که، در تشکیلات تروریستی جهادی در سراسر جهان، اسامی و نام های فرضی تروریست ها با یکدیگر تداخل و همپوشانی (شباهت) داشته و هیچ راهی برای پی بردن به اینکه عبدالله عمر باجواری و سید عمر باجواری یک نفر هستند یا خیر وجود ندارد. من آنکه باید گفت درحالی که داعش ولایت خراسان عامل انتحاری حمله به دروازه ابی فرودگاه کابل را عبدالرحمان «اللوگری» معرفی کرده بود، در مورد طرح و برنامه ریزی این حمله اطلاعاتی ارائه نداد. نهاد اطلاعات ایالات متحده اصرار داشت که اللوگری یک دانشجوی سابق مهندسی و یکی از چندین هزار شبه نظامی که پس از تسلط طالبان بر کابل، از حداقل دو زندان فوق امنیتی آزاد شده بود.
این واقعیت قابل انکار نیست که داعش ولایت خراسان همچنان تهدیدی جدی برای طالبان و امنیت منطقه محسوب می شود. طبق گزارش هیئت معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، داعش ولایت خراسان از پایگاه اصلی خود در شرق افغانستان به سمت تقریباً تمامی ۳۴ ولایت کشور پیشروی و گسترش داشته است. با این وجود، برآوردهای متناقضی از قدرت داعش ولایت خراسان وجود دارد که از ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ (نیرو) متغیر است. به اصرار ژنرال سمیع سادات، قدرت این گروه ۷۰۰۰ نفر است که توسط ۲۸۰۰ نیروهای آزاد شده از دو زندانی که طالبان در اوت ۲۰۲۱ به آن یورش بردند و شامل تعدادی نیروهای ستیزه جو و پیکارجو از خاورمیانه و شمال آفریقا می شد، تشدید و تقویت شده است.
اما امتناع ایالات متحده و طالبان از ارائه نام تروریست کشته شده ریشه اصلی این سردرگمی است. بدین ترتیب می توان گفت احتمال یک همگرایی تاکتیکی منافع بین ایالات متحده و طالبان می رود. به باور سمیع سادات، هم طالبان و هم ایالات متحده در تلاش و تقلا برای القای “روایتی موفق و مطلوب” هستند، روایتی که طالبان به خورد جامع جهانی و ایالات متحده به خورد مردم خود دهد. لیکن در پشت پرده این ماجرا مسائل بسیار بیشتری می تواند وجود داشته باشد. علیرغم ادعاهای طالبان مبنی بر آنکه آنها در تسلط و کنترل بر فعالیت های داعش ولایت خراسان موفق بوده اند، این گروه در جبهه نبرد و واقعیت ممکن است به سرعت در حال پیشروی باشد. ارزیابی افشا شده پنتاگون حاکی از آن است که داعش ولایت خراسان باری دیگر از افغانستان به عنوان بستری برای توطئه ها علیه ایالات متحده، اروپا و آسیا استفاده می کند.
به گفته سادات، در حال حاضر داعش ولایت خراسان یک شبکه پشتیبانی گسترده در مناطق خزدار و خاران بلوچستان پاکستان داشته و حتی ممکن است به داخل مرز ایران نیز نفوذ کرده باشد. اگر جریان پیشروی این گروه همچنان ادامه یابد، این گروه طی دو سال آتی می تواند بسیار خطرناک تر و با ظرفیت سازماندهی حملات در مقیاس وسیع تر ظاهر شود و این جریان پیشروی داعش ولایت خراسان تنها می تواند از طریق یک استراتژی موثر ضد تروریسم در داخل افغانستان متوقف می شود. طالبان نه یک شبکه اطلاعاتی پیچیده برای تعقیب داعش ولایت خراسان و نه ظرفیت یا تجهیزات لازم جهت مبارزه موثر با این گروه را در مقیاس واقعی و مناسب دارند. بدتر از آن، برخی از اعضای درجه یک طالبان ممکن است به دلیل یک پیوند ایدئولوژیک همزیستی، از مبارزه با نیروهای داعش ولایت خراسان امتناع کرده و به طور جدی هدف مدنظر برای مهار این گروه را مختل سازند.
اینجاست که چشم انداز همکاری ضد تروریسم ایالات متحده و طالبان علیه دولت اسلامی ولایت خراسان اهمیت یافته است. گزارش های رسانه ای پیش از این به این احتمال اشاره کرده اند. با این وجود باید گفت این همسویی همچون شمشیری دو لبه می ماند. درحالی که چنین همکاری و همراهی می تواند جریان بررسی و کنترل دولت اسلامی ولایت خراسان را محتمل و ممکن سازد، اما در مقابل می تواند به طور بالقوه امارت اسلامی طالبان و جهان بینی و سیاست های قهقرایی آن را نیز مشروعیت بخشد.
طی ۲۱ ماه گدشته به دنبال بازپس گیری قدرت، رویکرد، رفتار و نگرش طالبان سخت گیرانه تر شده است و خطرات ناشی از به رسمیت شناختن طالبان آنهم بدون هیچ گونه خروجی های مشخص و وافعی می تواند منجر به تاثیرات منفی و پیامدهایی مخرب با ماهیتی متفاوت شود. در حالی که همکاری مبارزه با تروریسم با طالبان در حقیقت می توانست به یک ضرورت تبدیل گردد، اما باید با یادآوری و تذکری از جایگاه ایالات متحده در مورد مسائلی مانند حکومت داری، فراگیری سیاسی، و حمایت از حقوق زنان و اقلیت ها همراه باشد؛ چراکه در نظر گرفتن همه چیز به منظور جلوگیری از فرو افتادن بیشتر افغانستان در گرداب افراط گرایی خشونت آمیز و تروریسم لازم است.
منبع: https://thediplomat.com