روابط خارجیسر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

عملیات نظامی کانادا در افغانستان؛ ماموریت برقراری امنیت، یا ماشین کشتار غیرنظامیان؟ (۲)

۷ تیر (سرطان) ۱۴۰۲ – ۲۸/ ۶/ ۲۰۲۳

(قسمت دوم)

کانادا از دهه ۱۹۶۰ در پی ارائۀ کمک هایی بین المللی به کشور افغانستان برآمد و متعاقبا در سال ۱۹۶۸ نیز روابط دیپلماتیک رسمی مابین دو کشور برقرار شد. اما پس از آن کشور کانادا در سال ۱۹۷۹ و پس از تهاجم شوروی به افغانستان، روابط دیپلماتیک خود را با این کشور قطع کرد. همچنین به دنبال آن، اتاوا با هیچ یک از رژیم هایی که از زمان خروج شوروی در سال ۱۹۸۹ قدرت را در دست داشتند، روابطی دیپلماتیک برقرار نکرد.

 شایان ذکر است علی رغم این شرایط، کمک های آژانس توسعه بین المللی کانادا (CIDA) برای کشور افغانستان، در این بازه زمانی و تا پیش از سال ۲۰۰۱ وجود داشت که در برگیرندۀ کمک هایی بشردوستانه بود و از طریق سازمان هایی چند جانبه و طیفی تقریبی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون دلار در سال به منظور رفع نیازهای اولیه انسانی ارائه می شد.

اما پس از سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱، دو کشورِ افغانستان و کانادا مجددا در سال ۲۰۰۲ روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. چنانچه جان مانلی، معاون اسبق نخست وزیر و بیل گراهام، وزیر امور خارجه وقت کانادا، در تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۰۲ اعلام کردند که پس از تبادل یادداشت هایی دیپلماتیک بین کانادا و دولت موقت افغانستان، اتاوا روابط دیپلماتیک خود را با افغانستان از سر گرفته است.

می توان گفت در راستای توافقات صورت گرفته طی کنفرانس های بین المللی، ماموریت کانادا پس از سال ۲۰۰۱ در افغانستان با ابتکار عمل های نظامی و حمایت از بازسازی مشخص و معین گردید. در فوریه ۲۰۰۲ و به عنوان بخشی از عملیات آزادی پایدار، ۸۵۰ سرباز کانادایی به قندهار و تقریباً ۱۷۰۰ نیرو نیز به کابل اعزام گشتند تا به نیروهای بین المللی کمک به امنیت ناتو بپیوندند.

بدین ترتیب آنگونه که پیشتر در سال ۲۰۰۲، روابط دیپلماتیک مجددا برقرار شد، در اوت ۲۰۰۳ نیز گروه کوچکی از دیپلمات های کانادایی به منظور ایجاد سفارت کانادا در افغانستان به کابل اعزام شدند. در مارس ۲۰۰۴، دولت کانادا ۲۵۰ میلیون دلار کمک به افغانستان را با تمرکز بر برنامه ریزی ملی و دولت سازی متعهد شد. متعاقبا در اوت ۲۰۰۵، کانادا رهبری تیم بازسازی ولایتی قندهار و فرماندهی یک ماموریت نظامی چالش برانگیز را جهت تأمین امنیت این ولایت و تنها با ۲۵۰۰ سرباز به عهده گرفت.

چنانچه می توان گفت کمپ ناتان اسمیت (Nathan Smith) برای چندین سال پایگاه عملیات کانادایی ها در قندهار بود. این نام به افتخار سربازی کانادایی از نوا اسکوشیا (استانی کوچک در کانادا) که در سال ۲۰۰۲ در آن منطقه کشته شد، نامگذاری گردید. در آن زمان، وضعیت امنیتی در افغانستان، از جمله قندهار، هنوز نسبتاً با ثبات بود. با این حال، از تابستان ۲۰۰۵ به بعد، پس از گروه بندی مجدد طالبان، شورش در قندهار افزایش یافت.

 نبرد در قندهار طی شش ماه اول سال ۲۰۰۶ بسیار شدید بود، همانطور که در عملیات مدوسا در سپتامبر ۲۰۰۷ مشاهده شد؛ -جریانی- که در آن ۱۴۰۰ سرباز بین المللی، عمدتاً کانادایی، با تلفات زیادی شرکت داشتند. عملیات مدوسا حمله ای در سپتامبر ۲۰۰۶ در ولایت قندهار بود که بیش از ۱۰۰۰ عضو نیروهای مسلح کانادا را دربر می گرفت و این عملیات را به بزرگترین عملیات رزمی/جنگی کانادا در بیش از ۵۰ سال اخیر تبدیل کرد. نبرد شدید در عملیات مدوسا به کشته شدن ۱۲ کانادایی منجر گشت، هرچند طالبان از ولسوالی پنجوایی قندهار رانده شدند.

در اکتبر ۲۰۰۷، دولت کانادا هیئتی مستقل را اعزام نمود تا مأموریت کانادا در افغانستان را بررسی و پیشنهاداتی در مورد آینده نقش کانادا در افغانستان ارائه کند. در ژانویه ۲۰۰۸، این هیئت گزارش خود که معمولاً تحت عنوان “گزارش مانلی[۱]” شناخته می شود را منتشر کرد. واکنش ها به این گزارش چند وجه داشت. نخست آنکه این روند به تعریف شش اولویت سیاسی (مبتنی بر استراتژی توسعه ملی افغانستان) و امضای سه پروژه منجر شد تا تلاش های کانادا متمرکز گردد. دوم آنکه دولت این کشور اعلام کرد ماموریت جنگی کانادا در افغانستان در سال ۲۰۱۱ پایان خواهد یافت. و سوم آنکه سطح مشارکت شورای سلطنتی کانادا[۲] پیرامون برنامه ریزی و مدیریت تعامل این کشور در افغانستان افزایش یافت.

 اما از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴، سیاست کانادا برای مشارکت در افغانستان به تمرکز بر رویکردی از انتقال، واگذاری و توسعه تغییر کرد. در این دوره، فعالیت ‌های کانادا از نظر وسعت در سطح ملی بود، اما فعالیت ‌هایش در پایتخت افغانستان، کابل، و در چهار حوزه متمرکز بود: کودکان و جوانان از طریق آموزش و سلامت؛ امنیت، حاکمیت قانون و حقوق بشر؛ ترویج دیپلماسی منطقه ای؛ و کمک های بشردوستانه. بدین ترتیب از سال ۲۰۱۴، کمک های کانادا بر بخش های امنیتی، آموزشی و بهداشتی و همچنین حقوق بشر و حقوق زنان و دختران افغان متمرکز شد. (Global Affairs Canada, 2020: 4)

کمک های بین المللی کانادا به افغانستان، با پیشبرد سیاست کمک های بین المللی فمینیستی(FIAP)، -رویکردی «ارجح از حقوق زنان و دختران[۳]» که مدنظر کانادا می باشد- پیش رفت. شاید با حمایت کانادا و جامعه بین المللی، افغان ها در بیست سال گذشته به دستاوردهای خوبی در زمینۀ دموکراتیک، حقوق بشری، آموزش و بهداشت دست یافتند؛ اما نهایتا در ۱۵ اوت ۲۰۲۱، دولت کانادا اعلام کرد که پس از به دست گرفتن قدرت از سوی طالبان در این کشور افغانستان، عملیات سفارت کانادا در کابل را به حالت تعلیق درآورده است.

با روی کار آمدن مجدد طالبان کانادا هیچ برنامه ای برای به رسمیت شناختن این گروه به عنوان دولت افغانستان ندارد و طبق قوانین کانادا، طالبان همچنان یک نهاد تروریستی است، لیکن به باور برخی تحلیلگران چون جولیان اسپنسر-چرچیل، با سقوط فاجعه بار دولت کابل تحت حمایت غرب، کانادا این قمار را باخته و تنها کاری که اتاوا می تواند انجام دهد این است که تلاش های نظامی خود را به نحوی را تبرئه کرده، دستاوردهای گستردۀ به دست آمده را برجسته ساخته و نهایتا برای مذاکره عملی با طالبان آماده شود. به باور وی، سیاست خارجی کانادا همیشه انحراف و نقصی ناخوشایند از آرمان های لیبرال و سیاست واقع گرایی و واقع بینی داشته است.

وی در پاسخ به این سوال که در نهایت با وجود چنین ناکامی، دلیل مداخلۀ کانادا در افغانستان و منافع استراتژیکش در افغانستان چه بوده است، چنین اذعان می کند که، احتمالا فعالیت اصلی دیپلماتیک و نظامی کانادا از پایان جنگ جهانی دوم جهت خنثی سازی تهدید احتمالی ایالات متحده به منظور خودمختاری کانادا از طریق تلاش برای درگیر ساختن ایالات متحده در ائتلاف های بین المللی چند دولتی بوده است. کانادا تنها در صورتی به یک کمپین خارجی می پیوندد که سایر شرکت کنندگان نماینده کشورهای قدرتمند اروپایی مستقل باشند. به باور وی، کانادایی ها سال ها خود را فدا کرده تا روابط حسنه و خوب خود را حفظ کنند، اما تحقق این امر با یکی از دستاوردهای دستیابی به استقلال نسبی از نفوذ ایالات متحده مرتبط است. (Spencer-Churchill, 2021)

در قسمت نخست از این تحلیل به بررسی مناسبات کانادا و افغانستان در طول دوران به ویژه از دهه ۱۹۸۰ پرداخته و  بر پشت پردۀ مداخلات کانادا در این کشور اشاره ای داشته ایم. در ادامه به برجسته شدن نقش این کشور در پی تحولات متاثر از ۱۱ سپتامبر و تشدید نقش نظامی کانادا در افغانستان نگاهی داشتیم. اما در ادامه به نقش آفرینی های گسترده تر کانادا و ارزیابی نهایی از روند مثبت یا منفی نقش کانادا در روند صلح، ثبات و امنیت در افغانستان می پردازیم.

برقراری صلح در قالب برپایی جنگی ضد شورش؛ شعاری سیاسی؟

شاید بتوان گفت موضوع دخالت کانادا در افغانستان از نظر سیاسی، طی سال ‌ها و با روی کار آمدن دولت ‌های اقلیت در کانادا از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۱ شکل گرفت. در اواخر سال ۲۰۰۹، دیوید برکوسون، یکی از مورخان نظامیِ برجستۀ کانادایی، یادداشتی با عنوان «به سمت خروج نروید[۱]» را نگاشت که در آن یادداشت به نظر وی شکست طالبان، هدفی ستودنی و مستلزم «قدرت نظامی بسیار بیشتر» از آنچه که در افغانستان وجود داشت بود. وی ادامه داد که جنگ را نمی توان برای سال های طولانی افغانیزه کرد و همچنین خاطر اشاره نمود که قدرت های خارجی باید تا پیروزی بجنگند. اما این افغانیزه شدن جنگ دقیقاً همان چیزی بود که دولت محافظه کارِ نخست وزیر وقت استیون هارپر از طریق مأموریت آموزشی/مشاوره خواستار آن بود. (Melnyk, 2011: 20)

به هرروی، نقش جنگی کانادا در افغانستان در سال ۲۰۱۱ پایان یافت؛ زمانی که تمرکز کانادا بر آموزش نیروهای ارتش و پلیس افغانستان قرار گرفت و نهایتا آخرین سرباز کانادا کشور افغانستان را در مارس ۲۰۱۴ ترک کرد. اما تلاش های کانادا در این کشور آشفته متعدد و دستیابی به تلاش برای اعتمادسازی و به دست آوردن قلب و ذهن مردم افغانستان یک هدف مهم بود. بدین ترتیب اعضای نیروهای مسلح کانادا علاوه بر فعالیت ‌های نظامی، در بسیاری از تلاش‌ های بشردوستانه مانند حفر چاه، بازسازی مدارس و توزیع تجهیزات پزشکی و امدادی، هم به عنوان بخشی از مأموریت رسمی خود و هم به صورت داوطلبانه، شرکت داشتند.

ماموریت کانادا در افغانستان همچنین آزمایشی اولیه از ادغامِ سه رویکرد “دفاع، دیپلماسی و توسعه”[۲] – معروف به رویکرد ۳D – را فراهم آورد که در سال ۲۰۰۳ به عنوان تجلی و نمودی از سیاست خارجی کانادا در مناطق متخاصم و در حال درگیری ایجاد شده بود(رویکردی که می توان گفت کشور هلند پایه و اساس آن را نهاد و به عنوان الگویی مورد توجه دیگر کشورهای درگیر در افغانستان تبدیل شد). این مفهوم به ایده ‌هایی تبدیل گردید که با عبارت فراگیرتر «دولت به مثابه کل/دولت یکپارچه[۳]» نشان داده می ‌شد و عمدتاً به ادغام همه ابزارهای حکمرانی و توسعه به منظور ایجاد اثر مطلوب مرتبط با استراتژی ملی توجه داشت. بازسازی افغانستان مستلزم این تلاش های یکپارچه برای دستیابی به نتایج مثبت و پایدار در بازسازی این کشور جنگ زده بود.

کانادا؛ اهدا کننده ای برجسته در ارائه کمک به افغانستان

پیش از سال ۲۰۰۱، کانادا سالانه حدود ۱۰ میلیون دلار برای کمک های بشردوستانه به افغانستان اعطا می کرد و در کنفرانس اهداکنندگان توکیو در سال ۲۰۰۲، کانادا تعهدات جدیدی را به کابل اعلام کرد و افغانستان را به بزرگترین دریافت کننده کمک کانادا تبدیل کرد. برای سال‌ها، کانادا با ارائه بیش از ۳٫۹ میلیارد دلار از سال ۲۰۰۱ تا اوت ۲۰۲۱ در میان ۱۰ کمک کننده برتر به افغانستان قرار داشت. حداقل ۱۷۹٫۷ میلیون دلار از آن کمک‌ های بشردوستانه بود که از سال ۲۰۱۴ تا اوت ۲۰۲۱ ارسال شد.

بدین ترتیب کانادا از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴، ۲٫۲ میلیارد دلار برای کمک های انکشافی هزینه کرد، در نتیجه در آخرین سال مدخلۀ غرب، افغانستان دومین دریافت کننده بزرگ کمک های بین المللی کانادا بود. بخشی از این کمک‌ ها توسط سازمان‌ های غیردولتی ارائه‌ دهنده غذا، آموزش و خدمات اولیه به جوامع توزیع شد. در موارد دیگر، کانادا واکسیناسیون فلج اطفال و سایر برنامه های بهداشتی را اجرا کرد و به بازسازی سدها، جاده ها، مدارس و سایر زیرساخت ها کمک کرد. خدمات دیگر – در زمینه حمایتی حکومتی، اداره زندان و پلیس و آموزش- توسط تیم بازسازی ولایتی (PRT) در قندهار بود.

به گزارش صدای آمریکا، کانادا که یک کشور اهدا کننده اصلی از کمک ها به افغانستان بود، بیش از ۳٫۸ میلیارد دلار برای فعالیت های توسعه و بشردوستانه در افغانستان بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۱ هزینه کرد، اما بلافاصله پس از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان در اوت ۲۰۲۱، تمام کمک های توسعه را متوقف کرد. اتاوا علاقه ای به حذف طالبان از فهرست تروریسم خود ندارد. اما بیش از ده‌ ها سازمان غیردولتی کانادایی از اتاوا خواسته‌ اند که استثنائات بشردوستانه را برای آنها در نظر بگیرد تا بتوانند به فعالیت خود در افغانستان ادامه دهند. سازمان‌ های غیردولتی در نامه‌ ای سرگشاده می‌ گویند: «آژانس‌ های بشردوستانه و انکشافی کانادا برای دهه‌ ها در افغانستان فعالیت کرده‌ اند و باید به آنها اجازه داده شود تا عملیات‌ های اساسی خود را ادامه دهند». (Azzi, 2009)

در تلاش برای ایجاد ثبات در افغانستان و ارائۀ کمک به این کشور، کانادا عمدتاً کمک های خود را به افغانستان از طریق صندوق امانی بازسازی افغانستان، یک صندوق بین المللی که توسط بانک جهانی اداره می شود، انتقال و هدایت می نمود. کمک های بخش امنیتی توسط کانادا از طریق صندوق مالی ارتش ملی افغانستان (ANATF) و برنامه انکشافی سازمان ملل متحد (UNDP) صندوق وجه امانت نظم و قانون برای افغانستان (LOTFA) ارائه می گردید. کمک های کانادا به صندوق امانی ارتش ملی افغانستان با ارائه کمک های فنی و توسعه مسلکی و نیز پشتیبانی آموزشی و عملیاتی به حفظ و تقویت ارتش ملی افغانستان کمک می کرد. توانمندسازی زنان و توسعه مراقبت های بهداشتی، زیرساخت ها، آموزش و بخش امنیتی افغانستان، برخی از کمک های کلیدی کانادا به این کشور بوده است. (Ahmadi, 2021)

آنگونه که اُوِن شالک در کتاب کانادا در افغانستان (۲۰۲۳) اشاره کرده است، رهبران کانادا در آن زمان و اکنون مدعی موفقیت بزرگ برای نقش خود در افغانستان از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۴ و پس از آن بوده و هستند. چنانچه این کشور مدارسی در افغانستان ساخته، سد بزرگی را بازسازی نموده و به دولت افغانستان دررابطه با انتخابات و توسعه اقتصادی مشاوره و کمک ارائه داده است. چنانچه  به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper) در سال ۱۳۹۰، کار بازسازی بند داله/دهله در این ولایت پایان یافت و این بند رسما مورد بهره برداری قرار گرفت. بندی که به کمک مالی کشور کانادا بازسازی گردید و در آن زمینه کار برای شمار زیادی از مردم این ولایت فراهم گردید.

همچنین گزارش ها حاکی از آن بود که در سال ۲۰۰۸ دولت کانادا به دنبال برجسته کردن چندین پروژه در ولایت قندهار بوده است. چنانچه به گزارش صدای آمریکا، حکومت کانادا سه پروژۀ بزرگي کمکي را در افغانستان تصويب نمود که هدف آن تغير توجه فعاليت نظامي آن کشور به سوي فعاليت هاي بازسازي و انکشافي تا سال ۲۰۱۱ بود. همچنین وزیر خارجه وقت کانادا اعلام کرد کرد اوتاوا در نظر دارد دومين بند بزرگ آبي افغانستان يعني بند داله/دهله را ترميم و ۵۰ مکتب را در ولايت قندهار اعمار و ترميم نمايد. وي افزود که کانادا همچنان تا سال ۲۰۰۹ هفت مليون طفل را در افغانستان در برابر فلج اطفال واکسين خواهد کرد.

 در ۹ دسامبر ۲۰۱۰ اعلام شد که پس از پایان عملیات جنگی در جولای ۲۰۱۱، نیروهای کانادایی (تقریباً ۹۵۰ پرسنل متخصص جدید) از آیساف به مأموریت آموزشی ناتو در افغانستان انتقال خواهند داد تا از این طریق به آموزش ارتش ملی افغانستان و پلیس ملی افغانستان ادامه دهند. یکی از عناصر کلیدی عملیات کانادا در افغانستان، تیم بازسازی ولایتی قندهار (متشکل از حدود ۳۳۰-۳۳۵ پرسنل است که عمدتاً از عناصر نیروهای کانادایی (۳۱۵) تشکیل می شد)، یکی از ۲۵ تیم بازسازی ولایتی در سراسر این کشور بود. اما نهایتا در سال ۲۰۱۴، سالی که کانادا سرانجام نیروهای “آموزشی” خود را خارج کرد، افزایش ۲۵ درصدی در مرگ غیرنظامیان مشاهده شد.

با تمامی این اوصاف و علی رغم تلاش های دولت های مختلف خارجی برای برقراری صلح و امنیت در افغانستان و مبارزه با گروه های افراطی چون طالبان، شاهد بازگشت مجدد طالبان به قدرت و از دست رفتن دو دهه تلاش های مردم افغانستان برای تحقق دموکراسی و ثبات بودیم. در حالی که منطق اعلام شدۀ جنگ خنثی کردن اعضای القاعده و سرنگونی رژیم طالبان بود، این گروه اکنون کنترل کشور را مجددا به دست گرفته است و نفوذ گروه های جهادی احتمالاً تشدید خواهد شد. شاید بتوان گفت عدم شناخت صحیح از کشور افغانستان و همچنین عدم وجود برنامه ای جامع و متحد برای توسعه و امنیت پایدار در این کشور، تلاش های نظامی و غیر نظامی از سوی کشورهای خارجی را صرفا به زنگ استراحتی برای گروه هایی چون طالبان و تجدید قوا برای بازگشت مجدد آنها تبدیل کرد. بازگشتِ عجولانه و غیر مسئولانۀ نیروهای ائتلاف راه را برای بازگشت مشروع طالبان باز کرد. چنانچه، چند ساعت پس از خروج نهایی نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱، دولت سقوط کرده و طالبان به قدرت بازگشتند.

زمانی که نیاز به تخلیه نیروهای خارجی درراس امور کشورهای حاضر در افغانستان تبدیل شد، کانادا در موقعیت متفاوتی نسبت به برخی از متحدانش قرار داشت، زیرا این کشور از سال ۲۰۱۴ هیچ ماموریت نظامی در افغانستان نداشت. بدین ترتیب پس از آنکه طالبان اوت ۲۰۲۱ کابل را پس گرفتند، از شان فریزر وزیر مهاجرت، پناهندگان و شهروندی کانادا سوال شد که چرا خروج نهایی آخرین پرسنل دیپلماتیک کانادا تا این حد “شتابزده و سراسیمه” بود؟ که او در پاسخ گفت، ما بیش از یک دهه می شد که در افغانستان حضور نظامی نداشته ایم. هرچند حضوری دیپلماتیک وجود داشت؛ اما این امر به ما ظرفیت و توانی لجستیکی برای جابه ‌جایی ده ‌ها هزار تن را نمی ‌داد.»

از آگوست ۲۰۲۱ بیش از ۳۰۶۰۰ افغان در کانادا اسکان داده شده اند، زمانی که اتاوا اعلام کرد هزاران افغان را می پذیرد که ممکن است زندگی آنها تحت رژیم جدید طالبان در خطر باشد. سخنگوی اداره مهاجرت، پناهندگی و شهروندی کانادا به صدای آمریکا گفت: کانادا “قاطعانه بر تعهد خود برای بازنشانی حداقل ۴۰۰۰۰ شهروند افغان تا پایان سال ۲۰۲۳، که یکی از بزرگترین برنامه ها در جهان است، استوار است.” در میان اسکان داده شده ها، بیش از ۱۰۰۰۰ نفر افرادی هستند که برای آژانس ها و برنامه های کانادایی در افغانستان کار می کردند، در حالی که بیش از ۱۶۰۰۰، به ویژه زنان و فعالان جامعه مدنی، تحت ملاحظات بشردوستانه پذیرفته شده اند.

در ۹ مارچ ۲۰۲۳، دولت کانادا لایحه ای جهت تسهیل کمک های بشردوستانه و ارایه خدمات قونسلی (یا مهاجرت) در داخل افغانستان معرفی کرد. لایحۀ “سی ۴۱” با تعدیل قانون جزای کانادا، به کانادایی ها این امکان را می دهد تا در ساحات زیر کنترل گروه های هراس افکن و تروریست فعالیت های بشردوستانه انجام دهند.

به هرروی به نظر می رسد سیاست های کانادا نسبت به طالبان از گذشته دچار چرخش و تغییراتی گردد. چنانچه در سال ۲۰۱۳، اتاوا طالبان را به فهرست نهادهای تروریستی ممنوع اضافه کرد و هرگونه ارتباط با این گروه را غیر قانونی ساخت؛ لیکن در حال حاضر با قدرت یابی مجدد طالبان بر افغانستان؛ علی رغم اذعانِ مقامات کانادا (چون جاستین ترودو نخست وزیر این کشور و یا راب الیفانت معاون وزیر خارجه کانادا) مبنی بر عدم وجود هرگونه برنامه ‌ای در دستور کار کانادا برای به رسمیت شناختن طالبان به عنوان دولت مشروع افغانستان، اما به نحوی تلویحی نیز اشاره داشته اند که نبود روابط دیپلماتیک و حضور عملی در خاک افغانستان روند پذیرش پناهجو از افغانستان و یا ارائۀ کمک های بشر دوستانه به این کشور را دشوار می کند؛ امری که به باور برخی ناظران، “برنامه‌ های احتمالی” درخصوص بازگشایی سفارت و بازگشت دیپلماتیک به افغانستان را محتمل ساخته است. این ها همه در حالیست که گزارش‌ ها حاکی از دیدارهای متعدد مقامات کانادایی با طالبان در قطر می باشد.

جمع بندی

از اوایل دهه ۱۹۶۰، کانادا در واکنش به یک رشته بلایای طبیعی به افغانستان کمک های بشردوستانه ارائه کرد. چنانچه از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، کشور کانادا ۳٫۹ میلیارد دلار کمک بین المللی به افغانستان ارائه نمود. اما در سال ۱۹۶۸، با توجه به نیاز به ایجاد یک ماموریت سیاسی و کمک به هماهنگی بیشتر تلاش‌ های امدادی توسط آژانس‌ های توسعه کانادا، دولت کانادا به طور رسمی روابط دیپلماتیک با افغانستان برقرار نموده، در سال ۲۰۰۳ سفارت خود را در کابل افتتاح و اولین سفیر مقیم خود را نیز تعیین کرد.

 پس از حملات تروریستی سال ۲۰۰۱ به ایالات متحده، کانادا به ائتلاف بین المللی برای نابودی شبکه تروریستی القاعده و رژیم طالبان که به آن در افغانستان پناه داده بود، پیوست. اگرچه طالبان از قدرت کنار گذاشته و شبکه القاعده از هم گسسته شد، اما کانادا و متحدانش نتوانستند هیچ یک از این دو گروه را نابود ساخته یا در تامین امنیت و ثبات افغانستان موفق باشند. به هرروی بیش از ۴۰۰۰۰ عضو نیروهای مسلح کانادا (CAF) از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۴ به عنوان بخشی از نیروهای بین المللی کمک به امنیت ناتو (آیساف) در افغانستان خدمت کردند که این بزرگترین اعزام و استقرار نظامی کانادا از زمان جنگ جهانی دوم بوده است. ۱۵۸ عضو نیروهای کانادایی در جریان مداخله جان باخته و بیش از ۱۸۰۰ نفر زخمی شدند. هفت غیرنظامی کانادایی نیز کشته شدند.

متعاقبا کانادا عملیات نظامی خود را در سال ۲۰۱۴ به پایان رساند اما در آگوست ۲۰۲۱، نیروهای مسلح کانادا به منظور نظارت بر اقدامات مرتبط با تخلیه نیروها در میدان هوایی کابل به عنوان بخشی از عملیات تخلیه شهروندان خارجی و آسیب پذیر افغان (AEGIS) بازگشت. در هماهنگی با متحدان بین المللی، نیروهای مسلح کانادا با موفقیت بیش از ۳۷۰۰ نفر از جمله شهروندان کانادایی و مقیم دایمی، شهروندان کشورهای متحد، اتباع افغانی مرتبط با کانادا و سایر افغان های آسیب پذیر را تخلیه کرد. نهایتا می توان گفت از ۱۵ اوت ۲۰۲۱، پس از تسلط طالبان بر کشور، کانادا دیگر حضور دیپلماتیک نیز در افغانستان ندارد.

کل مأموریت کانادا در افغانستان، به ویژه در قندهار، شدیدترین، پرهزینه ترین و سیاسی ترین مداخلات کانادا از زمان کره بود. به باور برخی ناقدان کانادایی، در سال ‌های پس از پایان مأموریت رزمی/جنگی آنها در افغانستان، مشخص گردید که درس های و تجربیات مبتنی بر اقدامات و عملیات های افغانستان در عین اینکه شناسایی شده ‌اند، آموخته نشده ‌اند. در جریان تخلیه افغان ها از کابل در ماه اوت، آشکار شد عملیات تخلیۀ شهروندان خارجی و آسیب ‌پذیر افغان در افغانستان که AEGIS نام داشت، بی نتیجه بود. در آن زمان، هیلیر اعلام کرد که: «کانادا «درخشش زیادی نداشت» و این عملیات «به ‌دلیل ناشی ‌گری بوروکراتیک، ناکارآمدی بوروکراتیک، کاغذبازی ‌های بوروکراتیک عملیاتی آشفته و نا به سامان بود». (international.gc.ca, 2023)

به طور کلی باید گفت کانادا حدود ۱۸ میلیارد دلار برای جنگ در افغانستان و تلاش برای بازسازی این کشور هزینه کرد. اما بحث دررابطه با موفقیت یا عدم موفقیت کانادا با رویکردهای متفاوتی همراه بوده است. چنانچه به گفتۀ برخی از جمله فرماندهان نظامی که گروه نبرد کانادایی[۴] را در کابل و قندهار رهبری می کردند، سربازان کانادایی کمک کردند تا شورش طالبان را به مدت هشت سال متوقف و مهار سازند و برای نیروهای امنیتی افغانستان و نهادهای دولتی وقت بخرند تا زمانی که آنها را مستقر و جایگزین سازند.

 به باور این دست افراد، مطمئناً کانادا و متحدان ائتلافش در از هم پاشیدن القاعده و سرنگونی رژیم طالبان، همچنین اقداماتی چون ارائۀ کمک های بازسازی و حمایت نظامی  در جهت بهبود استانداردهای عمومی زندگی و رهایی بخش هایی از کشور از فقر شدید، موفق عمل کرد؛ اما در مقابل به باور برخی دیگر از ناظران و منتقدان، کانادا در ماموریت اصلی خود برای کمک به تامین امنیت کابل و قندهار از خشونت شورشیان ناموفق، و در پیاده کردن پروژه اعتماد سازی و جذب قلوب و اذهان مردم افغانستان ناکام بود.

زمانی که کانادا در سال ۲۰۱۴ افغانستان را ترک کرد، شورش‌ های طالبان و القاعده مشغول بی ثبات سازی دولت و تهدید مردم افغانستان بودند. چنانچه تا سال ۲۰۱۷، جریانی از ناامنی همراه با افزایش خشونت از جانب دیگر گروه تروریستی، یعنی دولت اسلامی، تشدید شد. به باور این دست منتقدان، جنگ افغانستان جنگی ضد شورش بود و نیروهای مسلح کانادا با همان مشکلاتی روبرو شدند که دیگر ارتش ‌های مدرن را در درگیری‌ های ضد شورش سردرگم کرده است؛ به عبارتی، حل چنین جنگ ‌هایی در میدان جنگ تقریباً غیرممکن است و در عوض به راه‌ حل‌ های سیاسی نیاز دارد.

 همچنین باید توجه داشت که شورش طالبان ابزار دستی از همسایه افغانستان، یعنی پاکستان بود. بدون ابزار یا اراده ای در میان سیاستمداران کانادا و ناتو برای تعامل سیاسی با پاکستان، یا انتقال جنگ به آن سوی مرز، احتمال کمی وجود داشت که نیروهای کانادایی بتوانند افغانستان امنیت را تامین کنند و یا امنیتی را رقم بزنند.

منابع:

– Ahmadi, Sayed Mujtaba, (2021), “How Canada’s Assistance Has Benefited Afghanistan”, https://thediplomat.com/2021/05/how-canadas-assistance-has-benefited-afghanistan/

– Azzi, Stephen and Foot, Richard, (2009), “Canada and the War in Afghanistan”, Last Edited: February 5, 2021, https://www.thecanadianencyclopedia.ca/en/article/international-campaign-against-terrorism-in-afghanistan

– Coombs, Howard, (2022), “Afghanistan One Year Later: Canadian Strategic Lessons Identified and Not Learned”, https://www.cgai.ca/afghanistan_one_year_later_canadian_strategic_lessons_identified_and_not_learned

– Global Affairs Canada, (2020), Evaluation of International Assistance Programming in Afghanistan 2014/15 to 2019/20″, https://www.oecd.org/derec/canada/afghanistan-evaluation-report.pdf

– international.gc.ca, (2023), “Canada-Afghanistan relations”, Date Modified: 2023-05-09https://www.international.gc.ca/country-pays/afghanistan/relations.aspx?lang=eng

– Melnyk, George, (2011),”Canada and Afghanistan: Peacemaking as Counter-Insurgency Warfare; A Study in Political Rhetoric”, Peace Research, Vol. 43, No. 1, pp. 5-29

– Spencer-Churchill, Julian, (2021), “Canada’s lost gamble in Afghanistan, and the call to return”, https://policyoptions.irpp.org/magazines/septembe-2021/canadas-lost-gamble-in-afghanistan-and-the-call-to-return/

–  Thompson, Mitchell, (2022), “The Truth About Canada’s Involvement in Afghanistan”, https://www.readthemaple.com/the-truth-about-canadas-involvement-in-afghanistan/

[۱] Don’t Head for the Exit

[۲] defence, diplomacy and development (3D approach)

[۳] Whole-of-Government

[۴] Canadian battle group

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا