روابط خارجیسر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

دو سال پس از تسلط: حفظ قدرت داخلی اولویت طالبان بر شناسایی بین المللی

۵ شهریور(سنبله)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۸/۲۷

پس از دوسال از تصرف قدرت توسط طالبان، درحالی که جهان هیچ اقدام معناداری که بتواند این گروه را در برابر خواسته های خود منعطف کند، انجام نداده، آنها در حال تقویت کنترل خود بر افغانستان هستند. هرچند تاکنون هیچ کشوری به طور رسمی حکومت سرپرست امارت اسلامی را به رسمیت نشناخته است، اما جهان اکنون طالبان را واقعیت افغانستان می داند و به نوعی در حال سازش با این گروه هستند. به طوری که بسیاری کشورهای منطقه روابط خود را با افغانستان تحت نظارت امارت اسلامی گسترش و بازیگران فرا منطقه ای دیگر مانند اتحادیه اروپا و سازمان ملل فعالیت خود را در خاک افغانستان ادامه داده اند. این درحالی است که این گروه متهم به نقض گسترده حقوق بشر، انحصار قدرت و ایجاد فضای امن و مطمئن برای سایر گروه های افراطی اسلام گرا در خاک افغانستان است. روندی که نشان دهنده این مسئله است که طالبان بدون هیچ مانعی در مسیر خواسته های خود قدم بر می دارند و اقداماتی چون تحریم، محدود کردن تعامل و قطع کمک ها و عدم شناسایی نتوانسته این گروه را مجاب به پذیرش خواسته های جامعه جهانی و در مسیر تعامل جدی با جهان قرار دهد. این درحالی است که تبعات اقدامات این گروه پیامدهای منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد داشت. هرچند که جهان گمان می کرد که با عدم شناسایی طالبان می تواند جلوی اقدامات آنها را بگیرد. اما اکنون پس از گذشت دو سال از تسلط مجدد طالبان به قدرت این گروه کنترل و نظارت خود را بر افغانستان تحکیم می کنند. در این میان پرسش اصلی همچنان این مسئله است که مسئله شناسایی طالبان به کدام مسیر خواهد رفت؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت که مسئله شناسایی طالبان را باید در دو بعد داخلی و بین المللی مورد بررسی قرار داد. از منظر بین المللی، اعطای رسمیت به یک دولت با سابقه تروریستی و متعصب به عقاید و افکار به معنای حمایت جهان از این دست گروه ها و انگیزه و مکانیزمی برای شناسایی سایر گروه های تروریستی در صورت ایجاد دولت تلقی می شود. طالبان از زمان بازگشت به قدرت از تابستان ۲۰۲۱ هیچ نشانه روشنی که مورد قبول جهان برای شناسایی باشد نشان نداده اند. بلکه برعکس، سرکوب حقوق زنان توسط آنان ، پیاده سازی حکومتی انحصارگرا، روابط با گروه های تروریستی مختلف در داخل افغانستان و نقض گسترده آزادی بیان و حقوق بشر موانع مهمی در برابر به رسمیت شناختن بین المللی آنها ایجاد می کند. چنانچه که علی رغم تلاش آنها با شکست مواجه می شوند. به طور دقیق تر، رهبری طالبان نمایندگانی را به چندین ماموریت خارجی افغانستان ازجمله در چین، پاکستان، قطر و روسیه فرستاده است اما این فشار دیپلماتیک هنوز به نتیجه ای نرسیده است. زیرا افغانستان منزوی و تحت تحریم های بین المللی است.  همانطور که آمد حداقل سه دلیل وجود دارد که چرا تلاش آنها برای به رسمیت شناختن تاکنون شکست خورده است. اول، سرکوب زنان توسط طالبان است. سلب حقوق زنان برای تحصیل، اشتغال هدف جامعه جهانی را برای به رسمیت شناختن به طور فزانیده ای دورتر می کند. چراکه رفتار رژیم با زنان، آنها را تقریباً از همه بخش های بازار کار دور کرده و ممنوعیت اخیر پیرامون سالن های زیبایی زنان فرصت های شغلی  بیشتری را از آنها سلب کرده است.  در نتیجه، این سیاست های سرکوبگرانه نگرانی های شدیدی را در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان ایجاد می کند. چنانچه که در گزارش فوریه سازمان ملل متحد، با تمرکز بر این واقعیت سخت، تاکید کرد که انکار حقوق زنان و دختران ممکن است به آزار جنسی تبدیل شود.

دلیل دوم، تلاش طالبان برای تشکیل یک دولت انحصارگرا است که عمداً علیه گروه های قومی و زبانی غیرپشتون ایجاد و  تبعیض قائل می شود. به طوری که رژیم طالبان درخواست های بین المللی را برای مشارکت سیاسی نادیده گرفته و تصور یک دولت چندقومی به رهبری طالبان به همان اندازه غیرواقع بینانه است که رژیم ادعای کند انتخابات را به نمایندگی از مردم اجرا می کند. درواقع، طالبان ترجیح می دهند ترجیحات سیاسی محدود خود را بر افغان ها تحمیل کنند و با استفاده از قدرت اجباری صداهای مخالف را درهم بشکند و آنها را قادر می سازد تا بر ایجاد مشروعیت سیاسی داخلی در میان پایگاه اصلی خود، پشتون های قومی تمرکز کنند. علاوه بر این، آنها وفاداران فوق محافظه کار را از رژیم قبلی خود انتخاب می کنند تا شبکه های پیچیده فرمانبرداری، ازدواج های درونی و پیوندهای قومی-زبانی خود را مدون کنند. از آنجایی که ساختار رهبری طالبان بر این شبکه انحصاری استوار است، به نظر می رسد که آنها درحال ساختن یک ساختار سلسله مراتبی و عمودی متمرکز برای نظام مند کردن مشروعیت داخلی مبتنی بر طرد هستند. سومین نکته ای که مانع به رسمیت شناختن بین المللی می شود، تصمیم طالبان برای اعطای پناهگاه به گروه های تروریستی است. براساس یک گزارش از تیم نظارت بر تحریم های سازمان ملل تقریباً ۲۰ گروه تروریستی شناخته شده در حال تسلیح مجدد، گروه بندی های مجدد و عضوگیری در افغانستان هستند. هرچند ردپای رشد و قابلیت های این سازمان ها به دلیل محیطی مهمان نواز که می توانند در آن فعالیت کنند با تعهدهای طالبان در توافق فوریه ۲۰۲۰ دوحه در تعارض است. پس، مشروعیت داخلی طالبان به پناه دادن به گروه های تروریستی گره خورده است و مانع از پیگیری آنها برای به رسمیت شناختن بین المللی می شود. این درحالی است که شانس این گروه ها برای ایجاد مناطق تحت نفوذ خود، خواستار خودمختاری یا رویارویی با طالبان نامشخص است. با این حال، همه گروه ها، ازجمله طالبان، خلأ استراتژیک برجای مانده پس از خروج ایالات متحده و فروپاشی دولت افغانستان سود می برند.

از طرف دیگر، پس از خروج ایالات متحده و خلا ایجادشده ناشی از آن هرچند بازیگران منطقه ای چون چین و روسیه در پی نفوذ بیشتر در افغانستان هستند اما تاکنون هیچ کشوری نقشی را که ایالات متحده در بیست سال گذشته ایفا کرده بود را نتوانسته اند برعهده بگیرند و یا نخواسته اند.همین مسئله در موضوع شناسایی نیز قابل تسری است. هیچ کشوری تمایل ندارد که در شرایط کنونی پیش قدم در به رسمیت شناختن طالبان باشند. سیاست کشورها و تهدیدهای بالقوه ناشی از سوی طالبان این کشورها را محتاطانه تر گذاشته اند هرچند آنها تعامل با طالبان را یک واقعیت می داند.

بعد دیگر، بعد داخلی است و این پرسش که طالبان چگونه به رسمیت شناختن بین المللی را می نگرند. باید گفت که از منظر رهبری طالبان، آنها به رسمیت شناختن دیپلماتیک را امری خوب می دانند اما نه لازم و حتی شاید ضروری و اینکه در اولویت باشد و درک این انگیزه های آنها برای ارتباط بین المللی ضروری است.درواقع، این گروه با هدایت رهبری منزوی خود اهداف مهم تری را دنبال می کنند. به طور مثال، تحیکم قدرت و کنترل قدرت در داخل از طریق اعمال فشارهای فزاینده و سیاست های سختگیرانه از مهم ترین اهداف امارت اسلامی است که نیل به آن به خواسته های جامعه بین المللی برای شناسایی در تعارض است. یکی دیگر از اهداف رژیم تقویت یک اقتصاد درحال مبارزه برای حفاظت از منافع اقتصادی پایگاه خود بر رفاه گسترده تر افغانستان است. علاوه بر این، این کشور تلاش می کند تا تحریم های جهانی را کنترل کند و کشورهای میزبان و دیپلمات های دولت سابق افغانستان مستقر در خارج از کشور را به صورت استراتژیک تحت فشار قرار دهد تا نمایندگان طالبان را بپذیرند یا به طور کامل آنها را با مقامات طالبان جایگزین کنند. علاوه بر این، رهبری طالبان آگاه است که جامعه بین المللی بسیار متعهدتر به عادی سازی روابط با قدرت خود است که به طالبان فرصت هایی برای بهره برداری از تعامل و حفظ عدم تعادل قدرت به نفع خود می دهد. متاسفانه هنگام ارزیابی طالبان تعامل دیپاماتیک غرب با طالبان همواره تمایلی به درک چیزها به گونه ای که با ترجیحات آنها همسو باشد، نشان داده است(Motwani et al , 2023). به گفته اندرو واتکینگز، به نظر می رسد که بیشتر تلاش های طالبان برای به رسمیت شناختن یا به رسمیت شناختن بین المللی ناشی از نیازهای اقتصادی مبرم این گروه، تمایل آنها به مسدودشدن بودجه ها و ارائه اشکال مختلف کمک است. آنها در بیانیه های مطبوعاتی، بارها سفارت های خارجی ازجمله ایالات متحده و کشورهای اروپایی را به بازگشت به کابل تشویق کرده اند. این گروه سرعت دیپلماسی سطح بالا را با کشورهای همسایه و منطقه ای ازجمله روسیه، چین و حتی هند حفظ کرده است. با این حال طالبان بارها اولویت خود را حفظ انسجام داخلی و نشان دادن اقتدار خود در داخل را اعلام کرده اند.

 درنهایت باید گفت که طالبان خواهان به رسمیت شناختن بین المللی هستند اما آن را پیش نیازی برای کسب مشروعیت نمی دانند و این تمایز به رهبری آن قدرت مانور سیاسی بسیار بیشتری در مذاکراتشان با سایر کشورها می دهد. اقدامات طالبان هرچند برای افغان ها و ناظران غربی گیج کننده و ناراحت کننده باشد، نشان داده است که کادر رهبری هیچ برنامه ای برای تسلیم شدن به خواسته های خارجی در مورد نحوه اداره امور روزمره ندارند. رهبران طالبان در برابر محکومیت ها و ابراز نگرانی های جهانی مقاومت کرده اند. طالبان با بستن قراردادهای تجاری سودآور با کشورهای همسایه بیشترین تاثیرات تنبیهی تحریم ها کاهش داده اند. مقامات کنونی نیز درآمدهای داخلی قابل توجهی را از حقوق گمرکی دریافت می کنند. در این میان باید گفت که پیام کابل روشن است: تلاش های غرب برای مجازات طالبان تنها مشکلاتی را بر مردم افغانستان تحمیل می کند. این درحالی است که برخی معتقدند که تعامل تدریجی با طالبان رویکرد درستی است. باید با آنها ارتباط برقرار کنیم تا ببینیم به وعده های خود عمل می کنند یا خیر. طالبان باید اعتماد ما را به عمل به سخنان خود جلب کنند. بنابراین، عدم شناسایی طالبان بیشتر ناشی از آن است که در داخل این گروه به ویژه در سطح رهبری طالبان یعنی ملاهبت الله و طرفداران نزدیک به او و به نوعی طالبان تندرو حفظ قدرت داخلی در میانه نزاع درون گروهی این جنبش، از طریق سیاست های سختگیرانه و نقض کننده حقوق بشری که انحصار قدرت را داشته باشد و حمایت از سایر گروه های تندرو برای تقویت بقای خود امری مهم تر و در اولویت است. این درحالی است که طالبان میانه رو تر در تلاش برای جلب نظر جامعه جهانی است. با این حال، مسیر پیش رو همچنان باتوجه به سیاست های مبهم طالبان و اقدامات ناکارآمد جهان سخت و دشوار به نظر می رسد.

منابع

Motwani,Nishank, Randa Salim, Alex Vatanka, Emma Beals(2023), “The Taliban’s recognition dilemma two years on”, https://www.mei.edu/blog/monday-briefing-talibans-recognition-dilemma-two-years

 

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا