سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

تحرک القاعده در افغانستان: توقف در راستای حفظ وجهه بین المللی طالبان یا تقویت پنهان از طریق صبر استراتژیک در جغرافیای افغانستان

۱۵ بهمن(دلو)۱۴۰۲-۲۰۲۴/۲/۳

پس از بیش از دو سال از باگذشت طالبان همچنان نگرانی از فعالیت گروه های تروریستی در افغانستان تحت کنترل طالبان وجود دارد.امری که پیش از قدرت یابی این گروه نیز، هشدار گروه های مختلف را برانگیخته بود اما توجهی به آن با این استدلال که طالبان تغییر کرده اند، نشده بود. اما تحولات دو سال گذشته و گزارش های مختلف از افغانستان بیانگر این واقعیت هست که جغرافیای این کشور به مکان امن برای این گروه ها مبدل شده است. در این میان، رصد القاعده در افغانستان از زمان بازگشت طالبان همواره وجود داشته که منجر تحلیل های دو گانه ای شد که برخی اعتقاد داشتند که تهدید این گروه در حال حاضر به اندازه خطر داعش نیست و  برخی دیگر بر این باور هستند که القاعده فعلا درحال بازسازی خود هستند. اما تحلیل ها درحالی ارائه می شود که طالبان مدعی تعهد به مفاد توافقنامه دوحه هستند.

 در همین راستا، در تازه ترین مورد، گزارش جدید تیم تحلیل و نظارت بر تحریم های سازمان ملل متحد در مورد تروریسم و تهدیدهای ناشی از آن در جهان نشان می دهد که روابط میان القاعده و طالبان همچنان تنگاتنگ و نزدیک است و القاعده با ایجاد هشت اردوگاه آموزشی در بخش های متعدد افغانستان و برپا کردن یک انبار اسلحه در پنجشیر از آزادی عمل در افغانستان برخوردار است. در این گزارش آمده است که «رابطه طالبان و القاعده همچنان نزدیک است و القاعده در افغانستان، زیر حمایت طالبان، الگو و هدف های عملیاتی اش را حفظ کرده است. از زمان بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، این سومین گزارش شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد حضور القاعده و دیگر گروه های تروریستی در آن کشور است. در گزارش تیم تحلیل و نظارت بر تحریم های سازمان ملل متحد آمده است که «طالبان همچنان می کوشد روابط با القاعده را پنهان کند» اما برخی از فرماندهان عملیاتی طالبان از لحاظ ایدئولوژی و شیوه عمل نقاط مشترک با القاعده دارند. این گزارش می افزاید که « ریشه مشترک فعالیت های تروریستی برخی فرماندهان طالبان و سران القاعده و همچنین روابط شخصی میان آنان منشأ ایدئولوژی و شیوه عمل مشترک آنان است اما فرماندهان طالبان جاه طلبی سران القاعده را ندارند. علاوه بر این، در این گزارش آمده که القاعده هشت اردو و چند مدرسه آموزش در بخش های متعدد افغانستان برپا کرده است. از میان، چهار اردوی القاعده در غزنی، پروان، لغمان و ارزگان است و یک انبار اسلحه این گروه در پنجشیر قرار دارد. طالبان در اردیبهشت امسال حافظ محمدآغا حکیم، از چهره های نزدیک به القاعده را به عنوان استاندار پنجشیر گماشت. که به نظر می رسد پس از این انتخاب فعالیت القاعده در پنجشیر آغاز شده است(وفایی،۱۴۰۲).

همچنین، سیگار یا بازرش ویژه آمریکا برای بازسازی افغانستان  پس از نشر این گزارش  به کنگره آمریکا هشدار داده که تهدیدات القاعده در چند ولایت افغانستان درحال ظهور مجدد است. این نهاد می گوید که رهبر القاعده که احتمالاً در افغانستان حضور دارد، در اعلامیه هایی خواستار حمله بر سفارت خانه ها شده است. اما ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان گزارش جدید شورای امنیت را درمورد حضور القاعده در افغانستان رد کرد و آن را «برنامه منظم» جهت انتشار اتهام و شایعات علیه طالبان خواند.

 از آگوست ۲۰۲۱ که طالبان کنترل قدرت را به دست گرفته اند، افغانستان به پناهگاه امن گروه های تروریستی مبدل شده است. گروه های جهادی با پناه بردن به افغانستان در زمان طالبان، به دنبال احیای خود هستند. امری که طالبان همواره آن را رد کرده است. در این بین همانطور که آمد این کشور به خانه امن القاعده مبدل شده است. رژیم کنونی طالبان رابطه همزیستی خود را با بقایای القاعده تجدید کرده و اگرچه بازگشت جهانی آنها قریب الوقوع نیست اما باید به خاطر داشت که گروه تروریستی به انتخاب خود در بازسازی است. درواقع، آنچه باید به آن توجه کرد این امر است که القاعده موافقت کرده که فعلاً زیر رادار بماند تا وجهه بین المللی طالبان در پایبندی به وعده خود برای جلوگیری از استفاده سازمان های افراطی از افغانستان به عنوان پناهگاه امن کمک کند. با این حال، القاعده کشور تحت کنترل طالبان را دقیقاً به عنوان پایگاهی می داند که در آن می تواند دوباره رشد کرده و گسترش یابد.کسانی که برای به رسمیت شناختن طالبان لابی می کنند، می گویند که این گروه تغییر کرده اند و به اشتباهات خود اعتراف کرده اند. این افراد ادعا می کنند که امنیت در افغانستان در زمان طالبان افزایش یافته است. این درحالی است که به نظر می رسد فراموش کرده اند یا نادیده می گیرند که خود طالبان قبل از به دست گرفتن قدرت، بزرگ ترین تهدید برای زندگی غیرنظامیان بودند. آنها استدلال می کنند که طالبان تولید تریاک را متوقف کرده است،  آنها اصرار دارند که طالبان به بازسازی کشور متعهد است و تعامل با این گروه به تعدیل آنها در مواردی مانند زن ستیزی مورد تایید دولت و پناه دادن به تروریست ها کمک می کند. حتی این تصور وجود دارد که بعید است القاعده در افغانستان بازسازی شود اما واقعیت های زمینی خلاف این را ثابت می کند.

در طول دو دهه گذشته القاعده مجبور بوده است وظایف دوگانه مشروعیت سازی و بسیج مردمی را با اهداف اغلب متناقض حفظ یک سازمان انحصاری که با نظم و انضباط سخت، عضویت محدود و خلوص اعتقادی مشخص می شود، متعادل کند. با این حال، با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، القاعده اکنون این فرصت را دارد که با دستیابی به یکپارچگی سیاسی با طالبان، در کنار مبارزه مسلحانه برای جهاد جهانی، این مسائل را با یکدیگر پیوند  دهد.  این رویکرد را می توان به طور خاص در ایمن الظواهری جست و جو کرد. این استراتژی پاسخی به سه عاملی است که اثربخشی القاعده را در حالی که این گروه در طول جنگ علیه تروریسم در پاکستان پنهان شده بود، محدود می کرد: ناهماهنگی های ساختاری به دلیل از دست دادن رهبرانش در عملیات های ضدتروریسم ایالات متحده، رقابت ایدئولوژیک با داعش برای کنترل روایت جهادی جهانی و مشکل مشروعیت با نسل های نوظهور افراط گرایان. تغییر به سمت ادغام بیشتر در درون طالبان، همانطور که توسط خود ایمن الظواهری بیان شده است، با هدف اجتناب از انشعابات احتمالی به عنوان بخشی از یک تحول سازمانی فراگیر انجام می شود و القاعده را از عملیات ضدتروریسم آینده را دور نگه می دارد. الظواهری پس از به دست گرفتن رهبری القاعده پس از مرگ بن لادن در سال ۲۰۱۱، ابتدا ایدئولوژی را با تاکتیک ها مرتبط کرد و هویت سازمان را به عنوان یک جنبش خشونت آمیز که وظیفه سرنگونی انقلابی رژیم ها را در سراسر جهان اسلام برعهده دارد، تکرار کرد. با گذشت زمان، ضرورت زنده ماندن و مرتبط ماندن، الضواهری را مجبور کرد تا در ایدئولوژی القاعده را تجدیدنظر کند یا تهدید تقسیم و تجزیه را به خطر بیندازد.

در سپتامبر ۲۰۱۳ الظواهری دستورالعمل اصلی خود را برای کار جهاد صادر کرد که در آن بر نیاز به انضباط شخصی تاکید کرد. وی خاطرنشان کرد که استراتژی القاعده یک «استراتژی طولانی است و جهاد به پایگاه های امن نیاز دارد» و افزود: «اگر ما مجبور به مبارزه با رژیم های محلی هستیم، پس باید روشن کنیم که مبارزه ما علیه آنها یک مبارزه است. بخشی از مقاومت ما در برابر یورش صلیبیون». اگرچه الظواهری از غرب به عنوان اولین هدف اولویت دار یاد کرد، اما او همچنین می دانست که اجرای یک استراتژی محلی پیچیده تر به توسعه بلندمدت القاعده کمک می کند و فضای عملیاتی را تضمین می کند که آنها بتوانند در آن فعالیت کنند و رشد کنند. به عبارت دیگر، القاعده به متحدان محلی نیاز داشت که می توانست برای حفاظت به آنها تکیه کنند، مانند طالبان.

تخلیه فاجعه بار نیروهای غربی از افغانستان و تسلط فوری طالبان پس از آن، القاعده را قادر ساخت تا به انتظارات کلیدی الظواهری پاسخ بدهد، یعنی اینکه گروه تروریستی و وابستگان آن می توانند از جنگ های طولانی با افغانستان جان سالم به در ببرند. براساس گزارش ژوئن ۲۰۲۳ سازمان ملل متحد، رهبران ارشد القاعده در افغانستان عمدتاً در کابل، کنر، قندهار و هلمند مستقر هستند و تعداد آنها به ده ها می رسد. از نظر سربازان پیاده، حدود ۴۰۰ جنگجوی القاعده در افغانستان و تا ۲۰۰۰ نفر در صورت احراز بستگان و هوادارن وجود دارد. این شبکه ها در بخش های جنوبی، میانه و شرقی کشور فعالیت می کنند و با حفظ پایین نگه داشتن اطلاعات، تلاش می کنند تا حد امکان ارتباطات خود را محدود کنند تا از نظارت آژانس های بین المللی ضد تروریسم دوری کنند. القاعده همچنین خانه های امنی را در کابل، هلمند، فراه و هرات ایجاد کرده که در آنجا یک دستگاه رسانه ای جدید  راه اندازی شده است. همان گزارش می گوید که سایت های آموزشی القاعده در هلمند، زابل و ننگرهار ایجاد شده است و شرق افغانستان به ویژه ولایت های نورستان و کنر میزبان اردوگاه های القاعده است که یکی از آنها به طور خاص به آموزش اختصاص دارد.  ایجاد چنین تاسیساتی یکی از اهداف اصلی القاعده درحال حاضر است. زیرا این گروه درحال حاضر در مرحله بازسازی است. اهداف دیگر آنها، ایجاد قابلیت عملیاتی است. جذب و بسیج: برقراری ارتباط با متحدان و بستگان: و ایجاد پایه های حمایتی. علاوه بر طالبان که عمدتاً از افغانستان هستند، القاعده در افغانستان توسط القاعده در شبه قاره هند که از جهادگرایان پاکستانی تشکیل شده است، حمایت می شوند. جنگجویان القاعده در ولایات قندهار، هلمند، هرات، فراه و نیمروز مستقر هستند.

همانطور که الظواهری پیش بینی کرد، ایجاد زیرساخت ها و پرسنل القاعده در افغانستان برای ارائه امنیت و اتصال به گروه تروریستی طراحی شده است.  رهبران ارشد عمدتاً در نزدیکی مرز با پاکستان قرار دارند تا اطمینان حاصل کنند که می توانند بدون مانع به عقب و جلو حرکت کنند. مکان های اردوگاه های آموزشی و خانه های امن در امتداد مرزهای جنوب غربی پاکستان و ایران عایق بیشتر در برابر عملیات های ضدتروریستی و همچنین دروازه ای به خاورمیانه است. کابل پس از آن به عنوان چارچوب اصلی که این بخش های تشکیل دهنده را گرد هم می آورد، با تمام این فعالیت ها تحت حمایت رژیم طالبان انجام می شود. ماهیت بوروکراتیک القاعده به این معنی است که لایه های مسئولیت های اداری و رویه های عملیاتی استاندارد آن کار همگام با رژیم طالبان را بدون مشکل تر کرده است. با حمایت شبکه حقانی که مسئولیت کشتار هزاران افغان و صدها سرباز ائتلاف را برعهده دارد، اعضای القاعده به دنبال استخدام در نهادهای مجری قانون و ادارات دولتی طالبان هستند. در مقابل اعضای القاعده برای نشان دادن وفاداری خود، حمایت خود را به شخصیت های ارشد طالبان نشان داده اند. به طور مثال، تاج میرجواد، یکی از فرماندهان ارشد طالبان و عضو شبکه حقانی است. او همچنین یکی از رهبران سابق شبکه کابل بود، گروهی متشکل از عماصر طالبان و القاعده که حملات انتحاری را علیه ایالات متحده و سایر نیروهای ائتلاف هماهنگ می کرد. او اکنون معاون اداره کل اطلاعات طالبان است که بر تمامی بخش ها نظارت دارد و فعالیت القاعده در داخل کشور نیز نظارت می کند.

همچنین، قاری احسان الله بریال و حافظ محمد آقا حکیم والیان طالبان در کاپیسا و نورستان نیز به القاعده مرتبط هستند. گفته می شود که بریال در کنار تاج محمد از رهبران ارشد شبکه کابل بوده است. حکیم ارتباط نزدیکی با قاری ذاکر دارد که مسئولیت عملیات انتحاری شبکه حقانی و همچنین واحد نیروهای ویژه طالبان موسوم به گردان بدری ۳۱۳ را برعهده داشت که با کمک القاعده ایجاد شده بود. طالبان همچنین ماهانه به اعضای القاعده کمک های رفاهی می دهد. سراج الدین حقانی، سرپرست وزارت کشور روابط عمیقی با القاعده دارد و بر همین اساس دفتر وی اسناد هویتی را به اعضای القاعده در سراسر افغانستان تحویل می دهد. علاوه بر این، رهبر عالی طالبان نیز خواستار ادامه حفاظت از القاعده شده بود. اما این حمایت ها از اینجا نشات می گیرد که ابتدا در زمان بن لادن و سپس در زمان الظواهری، القاعده به طالبان و شبکه حقانی کمک کرد تا یک پایگاه مقاومت مستحکم در پاکستان علیه نیروهای ایالات متحده و متحدانش ایجاد کند که منجر به ظهور مجدد طالبان شد. الظواهری همچنین با شبکه حقانی برای کمک به آنها در تحکیم قدرت خود در افغانستان  بر دیگر گروه های طالبان همکاری کرد. این ادعا که تمایز واضحی بین طالبان، القاعده و داعش استان خراسان نیز وجود دارد نه تنها قابل بحث است بلکه درک عمیقاً ناقصی را آشکار می کند، زیرا شبکه حقانی به عنوان پل ارتباطی بین این گروه ها عمل می کند. پیوندهای ناگسستنی بین القاعده و طالبان با ازدواج و پیوندهای خویشاوندی، بیعت و تاریخ مشترک در میدان نبرد بیشتر تقویت شده است. این نزدیکی چنان است که الظواهری در ویلایی متعلق به شبکه حقانی توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی در کابل مورد حمله قرار گرفت. در این میان یکی از میراث الظواهری توسعه و تقویت این رابطه حیاتی بود تا این اطمینان حاصل شود که ارتباط بین آنها حفظ می شود. با نشان دادن صبر استراتژیک، القاعده با ایجاد تنوع در حکومت اولیه که برای ایجاد ریشه های عمیق تر در جامعه افغانستان برای جلب حمایت طالبان و عمل امن بدون نگرانی از خیانت یا اخراج، طراحی شده است. با موفقیت خود را در درون طالبان تثبیت کرد. القاعده همچنان یک ارتش مخفی در افغانستان است اما براساس طرحی که الظواهری ترسیم کرد اکنون نیز یک عنصر کلیدی از زیرساخت های سیاسی طالبان است. القاعده چه عملی و چه آرمانخواهانه این باور را حفظ می کنند که یک پیشاهنگ خودانتصابی جنبش جهادی جهانی است که اقداماتش منجر به حذف حاکمان مرتد از خاورمیانه و شمال آفریقا خواهد شد. تا زمانی که افغانستان تحت حمایت طالبان باشد این گروه خود را تقویت و پرورش می دهند. القاعده به لطف حمایت طالبان به دقت درحال تنظیم مجدد، استخدام، آموزش و شبکه سازی هم با رژیم حاکم در افغانستان و هم با دیگر شاخه های منطقه ای است.

بنابراین، باید گفت که این نظر که القاعده در افغانستان فعلا خطری جدی تلقی نمی شود و یا اینکه این گروه تهدید جدی نیستند و هنوز توانایی حملات را ندارند را نباید به عنوان اصل اساسی پذیرفت. بلکه القاعده اکنون درحالی که در تلاش است تا وجهه بین المللی طالبان را تخریب نکند مبنی بر اینکه این گروه متعهد به آن شده که اجازه فعالیت هیچ گروه تروریستی را در خاک افغانستان ندهند، اما همانطور که آمد با استفاده از فرصتی که در افغانستان پیش آمده از یک سو در حال تثبیت و نفوذ خود در بدنه طالبان و پیکره نظام سیاسی امارت اسلامی برآمده اند و از سوی دیگر باتوجه به استراتژی این گروه بسیار آرام و صبور درحال تقویت خود در پناهگاه امنی که به آن نیاز داشتند هستند. تا از این طریق هم به شناسایی بین المللی طالبان که راه را برای این گروه در رسیدن به اهدافشان هموارتر می کند، کمک می کنند و هم خود در محیطی امن  و بدون آنکه برعکس داعش خود را نشان دهند درحال تقویت خود هستند. به عبارت دیگر، صبر استراتژیک القاعده در جغرافیای افغانستان مکانیزم تسهیل کننده ای است که هم خود این گروه و هم متحد دیرین شان به اهداف جهادی شان برسند. بنابراین، دست کم گرفتن این گروه از خاک افغانستان سطحی نگر است.

منابع

وفایی، مختار(۱۴۰۲)، «گزارش شورای امنیت: القاعده در افغانستان اردوهای آموزشی و انبارهای اسلحه برپا کرده است»، ایندیپندنت فارسی، قابل دسترس در: https://www.independentpersian.com/node/385786

M.Gohel,Sajjan,Jones,Victoria(2023), “The Taliban’s Plan to Rebuild and Legitimize al-Qaeda”, https://www.geopoliticalmonitor.com/the-talibans-plan-to-rebuild-and-legitimize-al-qaeda/

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا