از سیاست تا ادبیات:نخستین فلامینگو در سمنگان
۸آبان(عقرب)۱۳۹۹- ۲۰۲۰/۱۰/۳۰
نخستین فلامینگو اثر جدید سید طیب جواد دیپلمات برجسته کشور است که به سه زبان فارسی،پشتو و انگلیسی به طور همزمان و در یک مجموعه توسط انتشارات امیری به چاپ رسید. نخستین کتاب سید طیب جواد«نانش دهید و ایمانش مپرسید» است که با قلمی زیبا و تعهد و وفاداری کامل به سنت شرقی علیرغم اینکه سال های زیادی از زندگی اش را در غرب سپری کرده ، نگاشته شده است. نخستین فلامنیگو در سمنگان تلفیقی از خاطره، شعر و ترجمه است. این کتاب فارغ از پیشه سیاست نویسنده و در یک فضای آرام و لطیف به شرح روزگاری از کابل می نشیند که رسیدن دوباره به آن امری دشوار و حتی شاید غیرممکن باشد. سید طیب به واسطه تحصیل در حقوق و سیاست و سالها فعالیت در میدان سیاست و دیپلماسی این کتاب را رها از هرگونه نگاه سیاسی نوشته و به جای آن با نثری زیبا و دلچسب به نوشتن از روزگارانی کابل ،قندهار و سمنگان که حالا حسرت اش را می کشد، پرداخته . آنچه خواندن این کتاب را برجسته کرده روایتهای صادق و خودمانی این کتاب است که با اصطلاحات اصیل کابلی آن را تزئین کرده است که سخت به دل خواننده می نشیند.
سید طیب جواد دیپلمات برجسته و نام آشنای افغانستان است که در سال ۱۳۳۸ در قندهار در خانواده ای روحانی چشم به جهان گشود. سید طیب در مدرسه استقلال شهر کابل درس خواند و سپس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه این شهر فارغ التحصیل شد. او پس از حمله شوروی به افغانستان به آلمان رفت و از آنجا به مدت بیست سال در آمریکا درس خواند و روزگار گذراند. او از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۸ سفیر افغانستان در آمریکا بود و سپس در دوران حکومت وحدت ملی به عنوان سفیر در بریتانیا انتخاب شد و اکنون نیز از منافع افغانستان در مسکو نمایندگی میکند.
نخستین فلامینکو در سمنگان یک پردازش شاعرانه، آمیخته با وابستهگی ذهنی عاشقانه و توأم با حسرت و دریغ نویسنده به کابل و قندهار و سمنگان قدیم و به همین منوال شرح فلامینکو، موسیقی و رقص سنتی و فرهنگ بومی اسپانیایی است. «حسرت» در قصهها برجستهتر است و تصویری که از آن روزگاران کابل و قندهار ارایه میشود برای جوانان امروز یک «رویا»ی تمامقد دستنیافتنی مینماید. آنگاه که فیالمثل سخن درباره سینماها در شهر قدیم قندهار و کابل است و جواد جوان از برنامهها و سرگرمیهای روزمرهاش یاد میکند، رفتن به سینما و شنیدن برنامههای رادیویی و مشارکت در آن و دسترسی به مجلات ادبی، گوش دادن به داستان که حتا روایت آن به نسل امروزی کیف و مزهی دیگر دارد، همه با آهی از نهاد نویسنده حکایت میشوند و دریغ و حسرت در پشت آن روزگاران کابل و قندهار و سمنگان به سادهگی قابل درک است. به ویژه اندام فعلی شهر هنگامی که با گذشتهاش مقایسه میشود دیگر از دل نویسنده خدا خبر است که چه میکشد. روایت تلخ ویرانی سینماهای قندهار که بعدها طالبان بر جای یکی «مسجدی برافراشتند» و از تعصب زیاد خاک آن را به بیرون شهر راندند و به اصطلاح آن شهر پاکان را از لوث وجود آن ستره کردند، نمونهای از حکایات تلخی است که نویسنده آن را بر میشمارد(هشت صبح،۱۳۹۹).
سفیر جواد در ابتدای کتاب علاقه خود را به شعر چنین بیان میدارد: «شوق من به شعر، مثل ذوق اکثر افغانهای همنسل من است. پنج – شش سال که داشتم، در تاق خانهی قدیمی ما (در قندهار، در کنار جوی دهخواجه، که شاید بخش اصلی عمارت و سراچهی آن خانه در دوران احمدشاه بابا اعمار شده بود)، شاهنامه و دیوان حافظ در کنار کتابهایی درباره ادویهی یونانی و ادعیهی اسلامی همیشه بودند. آن روزگار از بر کردن شعر، برای «شعرجنگی»(مشاعره) نشانهی هوشیاری و بیداری ما بچههای بیکار بود که دسترسی به وسایل سرگرمی امروزی نداشتیم. اولین تجربههای شعرگونهی خودم را گاهگاهی در مجلهی دیواری مکتب استقلال سِرش میکردم(نصب میکردم). آن روزها وسایل نشر دیجیتالی اصلاً نبود، و چاپ هم یا گران و یا هم کلاً در دسترس نبود. مکتب ما یک مجلهی دیواری دوماهه در بین یک قفسهی شیشهیی داشت و کارهای بهتر شاگردان را در آن میکوبیدند؛ نشر شعر در آن قفسهها برای ما به این ترتیب سراسر متن کتاب پر است از حلاوت و شیرینکاری آمیخته با شور و تپش کلان گپ بود.»
نخستین فلامینگو در سمنگان به مذاق خوانندگانش بسیار خوش آمده است. استفاده از جزئیات در داستان ها، نثر بسیار شیرین و دلچسب در کنار استفاده از لهجه شیرین کابلی که اکنون در نوشته نویسندگان کمتر دیده می شود دلیل بر خوش آمدگویی کتاب او توسط مخاطبین است. در این میان استفاده از طنز نوشته او را برجسته تر کرده است. حکایت عبدالباری تره کی از جمله دوستان نزدیک نویسنده از خوردن آیسکریم(بستنی) نشان از بذله گویی نویسنده است. سید طیب علاوه بر، نویسندگی و داشتن مهارتی بلند در سیاست، در شعر نیز دستی دارد .امری که او به آن عشق می ورزد اما کمتر دیده شده است. فصل دوم کتاب که حاوی شعرهای او و ترجمه اشعار لورکا دیده می شود حکایت از همین ویژگی دارد.
کابل در کتاب سید طیب جواد روایت شهری است پذیرا و اهل مدارا و بخشش. سرشار از مهری تابنده که تمام گونههای فرهنگی، دینی و اجتماعی- سیاسی را در قلب خود جا داده است. کابلی که در آن از جنگ و انتحار خبری نیست و مردمانش رمانهای رهنورد زریاب و صادق هدایت و محمود دولتآبادی را با شوق سیریناپذیری میخوانند. کابلی که محصلانِ سادهدل و سادهزیستش از خوردن آیسکریم با قیفهای بسکویتی نهایت لذت را میبرند و زنانش آزاد و آزاده زندهگی میکنند. کابلی که نویسنده تجربه کرده و حال به رشتهی تحریر درآورده، رادیو دارد، سینما دارد، دانشگاه معتبر و معیاری دارد، دارالوکاله و معلمان فرانسویزبان، صوفی عشقری با مناعت طبع، احمد ظاهر افسانهای، میخانه و مسجد، مغازههای لوکس، سوپرمارکیت بزرگ حمیدی، مؤسسه نسوان، کافههای خواستنی، نشاط و جوانی و مجلههای خارجی و بازارهای پر جنبوجوش و کتابفروشیهای پاکیزه و دوستداشتنی دارد که آدمها را به ماجراجویی سوق میدهد و به زیستن در کابل علاقهمند میکند(هشت صبح،۱۳۹۹). به تصویر کشیدن کابل شهری که روزگاری پررونق و فارغ از معاملههای سیاسی بود چنان به زیبایی در این کتاب به تصویر کشیده شده است که حسرت دیدو دوباره آن در دل نویسنده از متن کتاب هویدا است. سفیر جواد به خوبی توانسته است اثری را خلق کند که به دور از فضای سیاست و جنگزده افغانستان برای چند ساعتی تصویر زیبایی از افغانستان را در ذهن خواننده مجسم کند.
نخستین فلامینگو در سمنگان؛ روایتی چندرنگ از کابل تا سمنگان و گرانادا: https://8am.af/the-first-flamingo-in-samangan-a-multi-colored-narrative-from-kabul-and-samangan-to-granad
متن به مثابه ی رقص آتشین: https://8am.af/text-as-a-fiery-dance/