افغانستان، پس از طالبان
۲ اذر(قوس)۱۳۹۹-۲۰۲۰/۱۱/۲۲
نام کتاب: پس از طالبان ملت سازی در افغانستان
نویسنده: جیمز دوبینز
مترجم : عارف سحر
سال چاپ: ۱۳۹۳
کتاب «پس از طالبان» که با نام فرعی «ملت سازی در افغانستان» یاد می شود، حاصل مأموریت جیمز دوبینز نماینده ویژه آمریکا در افغانستان پس از حمله یازدهم سپتامبر است. آقای دوبینز در کتاب از روند ملت سازی در افغانستان و حوادث اتفاق افتاده در این جریان صحبت می کند. کتاب او روایت دست اولی است از آنچه بر افغانستان در روزهای پس از سقوط طالبان گذشت. او در این کتاب از کنفرانس بن، چگونگی تعیین حامد کرزی برای رهبری در افغانستان جدید و مخالفت های آن و حتی صحبت از ظهور مجدد طالبان با کمک پاکستان صحبت می کند. به گونه ای که نویسنده به صورت تلویحی از نقش مخرب پاکستان و حمایت او از طالبان برای جلوگیری از نفوذ هند در کشور صحبت می کند. نویسنده که قبل از آغاز ماموریت خود در افغانستان در کشورهایی همچون عراق و یا کشوهای آفریقایی دیپلمات بوده، از ماموریت خود در افغانستان به عنوان یکی از پیچیده ترین کارهای خود یاد می کند.
عارف سحر مترجم کتاب «پس از طالبان» متولد سال ۱۳۶۱ است. او در مقطع دکتری از دانشگاه پولیورسیتی کالج لندن فارغ التحصیل شد. آقای سحر در دانشگاه های معتبر جهان دارای مقالات معتبر علمی به زبان فارسی و انگلیسی است و همچنین از او ترجمه های زیادی وجود دارد که کتاب «پس از طالبان» نخستین ترجمه او به شمار می رود.
کتاب «پس از طالبان»، به قلم جیمز دوبینز نتیجه مأموریت او در روزهای پس از سقوط طالبان و تشکیل حکومتی جدید بر پایه اصول دموکراسی است. مأموریت اصلی او تلاش برای ایجاد دولت سازی در افغانستان بود که اکنون پس از گذشت بیست سال ناکام ماند و به موفقیت نرسید. دوبینز می نویسد که برای ایجاد یک افغانستان نوین بر پایه اصول دموکراسی بر ویرانه های حکومتی بر پایه ارزش های افراطی از اسلام باعث شد که امریکا از گزینه «جبهه متحد اسلامی- ملی برای نجات افغانستان» کمک بگیرد. ترکیب این جبهه از چهار قوم عمده کشور و به ریاست برهان الدین ربانی از سران بزرگ جهادی بود که هدف اصلی آن شکست طالبان با کمک نیروهای آمریکایی بود.همچنین او درباره روند ملت سازی در افغانستان معتقد است که فرمولی که به افغانستان تحمیل شد یک نسخه آمریکایی- بین المللی بود که توسط او و اخضر ابراهیمی نماینده ویژه سازمان ملل در امور افغانتستان طراحی شد.
جیمز دوبینز با دو هدف اصلی وارد افغانستان می شود. تلاش برای تشکیل حکومتی دموکراتیک در افغانستان و دوم مبارزه با تروریسم. مبارزه با تروریسم مسئله ای بود که منجر به ورود آمریکا به افغانستان شد. چرا که بزرگترین مرکزهای تجاری این کشور در سال ۲۰۰۱ مورد حمله انتحاری قرار گرفت. حمله ای که مسئولیت آن را القاعده بر دوش گرفت. گروهی که پس از حمله از افغانستان و طالبان برای مخفی کردن خود استفاده کردند. در نتیجه، هدف اول مأموریت دوبینز با برگذاری انتخابات ریاست جمهوری و شکل گیری بسیاری از عناصر حکومت دموکراتیک در کشور نمایان شد، گویا تحقق یافت. اما هدف دوم که همان مبارزه با تروریزم بود با شکست مواجه شد . چراکه اکنون شاهد حضور پررنگ تر گروه های تروریستی از جمله طالبان در کشور هستیم.
فصل نخست کتاب، در مورد چگونگی انتصاب حامد کرزی چهره ای پشتون به ریاست جمهوری جدید افغانستان پرداخته است. دوبینز در این بخش معتقد است که دو ویژگی حامد کرزی را در انتخاب او به عنوان رئیس جمهور جدید کمک کرد: نخستف حمایت مردمی او و دوم پذیرش او توسط کشورهای همسایه به عنوان رئیس جمهور جدید در افغانستان. همچنین او درباره مخالفت ربانی از این انتخاب صحبت می کند. دوبینز می آورد که چگونه ربانی مخالفت خود را با انتخاب کرزی به عنوان رهبر سیاسی جدید نشان می دهد که از دید او شاید این اختلاف به علت تفاوت قومی بین ربانی و کرزی باشد. همچنین او از تلاش های خلیلزاد و نمایندگان سازمان ملل برای متقاعد کردن ربانی یاد می کند. در ادامه، نویسنده ذکر می کند که افرادی چون عبدالله عبدالله، مارشال فهیم و آقای قانونی در ازای گرفتن سه وزارت خانه کلیدی و مهم حاضر به قبول کرزی به عنوان رئیس جدید افغانستان می شوند.
در مورد نقش پاکستان در افغانستان، دوبینز به صورت غیر مستقیم معتقد است که پاکستان در تلاش است تا بین گروه های مختلف قومی در افغانستان شکاف ایجاد کند تا از این طریق بتواند مانع حضور رقیب دیرینه خود یعنی هند به افغانستان و ایجاد رابطه بین کابل و دهلی شود. این تلاش های پاکستان تنها به ایجاد شکاف قومی در افغانستان ختم نمی شود بلکه به قلم آقای دوبینز اسلام آباد با حمایت از طالبان باعث تشدید جنگ در افغانستان شده تا از این طریق بتواند به رابطه بین هند و افغانستان لطمه وارد کند.
این کتاب روایت هایی دست اول از شکل گیری افغانستان نوین در اختیار خواننده قرار می دهد اما آنچه نفض بزرگی برای این نوشته است، عدم آمار و اطلاعات دقیق از افغانستان است. برای نویسنده ای که گویا احاطه بر مسائل افغانستان دارد و هدف اصلی او تشکیل یک حکومت جدید در این کشور عنوان می شود، نداشتن آمار دقیق از جمعیت افغانستان یک مانع است برای درک صحیح از مسائل و اجرایی کردن اهداف. مسئله ای که شاید علت اصلی گیرماندن آمریکا در یک جنگ طولانی در افغانستان باشد. به طور مثال، او در صفحه ۲۸۱ کتاب جمعیت تاجیک های افغانستان را یک پنجم جمعیت کل افغانستان ذکر می کند.
دوبینز در فصل آخر کتاب خود با توجه به مشاهداتش و آنچه از جامعه و روند سیاست ورزی در افغانستان درک کرده پیش بینی کرده که طالبان به کمک پاکستان دوباره جان خواهد گرفت و به بطن جامعه افغانستان باز می گردد امری که هم اکنون شاهد آن هستیم. همچنین دوبینز در قسمت پایانی کتاب معتقد است که افغانستان هیچ زمان به سرزمینی مستقل تبدیل نخواهد شد. چراکه زیرساخت های ثبات امنیتی و اقتصادی در این کشور همواره در معرض خطر قرار دارد. علاوه بر این، به زعم نویسنده صلح پایدار زمانی در افغانستان خواهد آمد که کشورهای منطقه به صورت کامل و واقعی از این روند حمایت کنند.