۵ دی (جدی) ۱۳۹۹ – ۲۵ / ۱۲/ ۲۰۲۰
نگاهی به فیلمِ «کورنگل»؛ به کارگردانیِ سباستین یونگر
– نام فیلم: فیلم کورنگل
– کارگردان: سباستین یونگر
– نویسنده: سباستین یونگر
– ژانر: مستند
– محصول کشور: آمریکا
– محصول سال: ۲۰۱۴
– زبان: انگلیسی
– ستاره ها: ………………. LaMonta Caldwell, Miguel Cortez, Stephen Gillespie
از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۰۸، سباستین یونگر نویسنده، روزنامه نگار و فیلمساز مجربِ جنگی که گشت زنی و دیده بانی می کرد،
از حمله ی یک بمب دست ساز جان سالم به در برد، درگیری، جنگ و خستگی را تحمل كرد،
و با سربازان كمپ «رست ریپو»، یك پاسگاه دوردست در اعماق دور افتاده ی دره كورنگل
در منطقه شمال شرقی افغانستان به حفاظت و نگهبانی مشغول بود.
یونگر و همکارش تیم هترینگتون، عکاس انگلیسی-آمریکایی، همراه با برخی از اعضای هنگ ۵۰۳اُم
پیاده نظامی از جوخه دوم تیپ هوابرد ۱۷۳ سربازان آمریکایی، این تجربه را در فیلم رست ریپو در سال ۲۰۱۰ ثبت کردند
– روایتی از نبردهای مدرن که باعث شد این دو نفر نامزد اسکار بهترین مستند شوند.
سربازان در این ماجرا اعتراف می کنند که علی رغم روزشماری تا زمان عزیمت و راهی شدن به سمت خانه،
آنها باز دلتنگ جنگ خواهند شد و دوست دارند که به عقب بازگردند.
به هر حال، در ۲۰ آوریل ۲۰۱۱، هترینگتون هنگام پوشش دهی یک محاصره شورشیان در مصراته، لیبی، کشته شد.
علی رغم این واقعیت که بازگشت به کار پس از مرگ تیم برای یونگر غیر قابل تصور به نظر می رسید،
بااین وجود یونگر سرانجام متقاعد می شود که به داستان کمپ رست ریپو و ساکنان آن بازگردد
– و نتیجه، کورنگل، به خود سربازان این امکان را می دهد تا در مورد ترس، جسارت و رفاقت زندگی در زمان جنگ حرف بزنند.
پیش نمایش فیلم این گونه نمایان می شود: “همان دره، همان سربازان”، اما “سفری متفاوت”.
کورنگل در سال ۲۰۱۱ نامزد دریافت جایزۀ اسکار بهترین فیلم مستند شد و در جشنواره فیلم «لیتل راک» در ایالات متحده آمریکا به نمایش درآمد.
به گفته ی یونگر، حدود یک سال یا بیشتر پس از کشته شدن تیم، نیک [یکی از تهیه کنندگان رست ریپو] به من گفت،
“میدونی سباستین، واقعیت اینه که فیلمی در دل این ماجرا وجود دارد … من فکر می کنم داستانی از این فیلم وجود دارد که باید روایت شود.
” من تنها … به دلایل شخصی واقعا تمایلی به بازگشت به این ماجرا نداشتم.
می دانستم که چیزهای خوبی در آن وجود دارد، اما برایم بسیار دردناک بود؛ احساس کردم به جای اینکه در زندگی ام رو به جلو پیش روم،
به عقب خواهم رفت. اما مایکل لوین، ادیتورِ رست ریپو من را متقاعد کرد که نگاهی دوباره به فیلم بیندازیم.
و هنگامی که ما شروع به غربال کردن دیدگاه ها و صحنه های می کردیم، او به این ایده شگفت انگیز رسید
که فیلم می تواند ساختاری با تکیه بر کتابِ من با عنوان “جنگ” (۲۰۱۰)، سه وجهه ترس، کشتار و عشق، که سه تجربه عاطفی جنگ است
را به خود گیرد. بدین ترتیب با این نتیجه گیری بلافاصله جرقه ی ایجاد فیلم هم زده شد. (Fear, 2014)
کارگردان و نویسنده ی این فیلم، سباستین یونگر در اولین مستند خود، یعنی “رست ریپو”،
مخاطبان خود را همراه با سربازان آمریکایی به یک منطقه جنگی در افغانستان برده و در فیلم “کورنگل” یک قدم فراتر از آن می رفته
و در روح و روانِ آنها فرو می رود تا تجربه و تأثیرات جنگ را کشف و بررسی کند. این فیلم که هیچ نشانِ موسیقیایی و روایتی نداشته،
و تصاویر مهیبی از درگیری ها و جنگ افروزی هایی است که سربازان تقریبا روزانه در دره دور افتاده کورنگل با آن مواجه بودند،
یک معبر مهمی که توسط طالبان و مبارزان القاعده استفاده می شد. (Reaney, 2014)
در مصاحبه ای که مجله ونتی فایر با یونگردر این رابطه انجام داده است، از وی پرسیده می شود
که، چرا سربازان دلتنگ جنگ می شوند؟ اگر جنگ بسیار وحشتناک و هولناک است، چرا دلتنگش می شوند؟
جه اتفاقی می افتد که فکر نمی کنند بتوانند به جامعه برگردند؟ یونگر می گوید، پاسخ کوتاه برادری است،
ارتباط بسیار نزدیک با ۲۰ یا ۳۰ نفر دیگر که همه به یکدیگر وابسته اند. این یک تجربه انسانیِ دیرین و کهن است.
من فکر می کنم این یک محصول تحول و دگرگونیِ ما است. و وقتی سربازان آن را تجربه می کنند، دیگر نمی خواهند رهایش کنند.
به هرروی، گرچه کورنگل و رست ریپو از قالبی مشابه استفاده می کنند – به جای راوی، از نمای بسته سربازان در مقابل پس زمینه سیاه سفید
برای روایت داستان استفاده می شود – اما این مستندها از نظر محتوایی مشابه نیستند.
گرچه رست ریپو بیشتر مبتنی بر روایت است، چنان که در مورد سربازان در دورافتاده ترین خط مقدم در مورد جنگ در افغانستان است،
اما کورنگل انتزاعی تر، و در مورد ایده جنگ و بسیاری از عواقب آن است. به عبارتی نگرانی های و دغدغه ها در کورنگل و رست ریپو بسیار متفاوت است.
به گفته ی یونگر، “رست ریپو طراحی شده است تا به غیرنظامیان تجربه نبرد در سینما را بدهد.”
“آنچه اکنون اتفاق می افتد این است که بسیاری از سربازان با تجربیات خود در زمان جنگ – و تمام مزایای این تجربیات و معایب آن
– به خانه می آیند. بنابراین کورنگل بیشتر در جستجوی این است که این تجربه چیست و چگونه بر سربازان تأثیر می گذارد.
من از برخی جهات می خواستم کورنگل بیشتر یک فیلم برای سربازان باشد تا آنها بتوانند کمی بهتر خود را درک کنند،
البته ممکن است غیرنظامیان نیز آن را به خوبی درک کنند.” (LALINDE, 2014)
منابع:
– Fear, David, (2014),”Life during Wartime: Sebastian Junger on ‘Korengal’”, https://www.rollingstone.com/politics/politics-news/life-during-wartime-sebastian-junger-on-korengal-66408/
– LALINDE, JAIME, (2014), “Sebastian Junger on His New War Film, Korengal, and the V.A. Hospital “Disaster””, https://www.vanityfair.com/hollywood/2014/06/sebastian-junger-korengal-documentary
– Reaney, Patricia,(2014), “War documentary ‘Korengal’ explores consequences of combat”, https://uk.reuters.com/article/us-film-korengal/war-documentary-korengal-explores-consequences-of-combat-idUKKBN0E91XO20140529