نگاهی به فیلمِ «دریاچه تلخ»؛ به کارگردانیِ آدام کورتیس
فیلم دریاچه تلخ
۱۹ دی (جدی) ۱۳۹۹ – ۸ / ۱/ ۲۰۲۱
– نام فیلم: “دریاچه تلخ“
– کارگردان: آدام کورتیس
– نویسنده: آدام کورتیس
– ژانر: مستند
– محصول کشور: انگلیس
– محصول سال: ۲۰۱۵
– ستاره ها: George Bush, George W. Bush, Joanne Herring, Hamid Karzai
فیلمِ «دریاچه تلخ»؛ به کارگردانیِ آدام کورتیس
سیاستمداران و روایت های گمراه
سیاستمداران همواره عادت داشته اند که با اعتماد به نفس داستان ها و روایاتی را برای ما تعریف کنند که در سایه ی هرج و مرج و آشفتگی اتفاقات و رویدادهای جهان معنا و مفهوم می یابند. اما اکنون هیچ داستان بزرگ و با عظمتی برای گفتن وجود ندارد و سیاستمداران به طور تصادفی و دلبخواهانه در برابر هر بحران جدیدی در جهان واکنش نشان داده؛ و بدین ترتیب ما را سردردگم و متحیر می کنند.
«دریاچه تلخ» فیلمی جدید، ماجراجویانه و حماسی از آدام کورتیس است که در دل خود به تبیین و تشریح این موضوع می پردازد که چرا روایت های بزرگی که سیاستمداران برای ما تعریف می کنند آنقدر ساده سازی شده اند ( و در چشم ما معمول و سبک جلوه داده شده اند) که دیگر دیگر نمی توانیم واقعیت دنیا را ببینیم.
این روایت پیرامونِ موضوعات سراسر جهان، یعنی آمریکا، انگلیس، روسیه و عربستان سعودی پیش می رود- اما کشوری که در قلب آن این فیلم برجسته شده افغانستان است. زیرا افغانستان جاییست که سیاستمداران ما را با این حقیقت وحشتناک روبرو کرده است که آنها دیگر نمی توان دریافت واقعا در دنیا چه خبر است و اصلا جریان چیست. (imdb, 2015)
آغاز روایت
ابتدای فیلم دریاچه ی تلخ با شنیدنِ مقدمه ای از سخنانی آگاه کننده و با پیش زمینه ی حرکت اتومبیلی در جاده آغاز می شود: “جهانی که در آن زندگی می کنیم، هر روز بیش از پیش در حال بدل شدن به برزخیست که در آن هیچ چیز با عقل جور در نمی آید.
حوادث کوچک و بزرگ چون موجی از تب بستر جامعه را در می نوردند، و ما را گیج و مردد به حال خود رها می کنند. و آنان که در قدرت هستند، داستان هایی روایت می کنند که در ظاهر به ما کمک کنند تا پیچیدگیِ جهان امروز را بهتر درک کنیم. داستان هایی که هرروز بیشتر رنگ می بازند و پوچ تر از هر زمانی به نظر می رسند.
این فیلم روایتی است از اینکه چرا باور به این داستان ها غیرممکن شده. و اینکه چطور این روند به استحاله ی ما در جهان غرب و تبدیل ما به نیرویی مخرب و بس دهشتناک در جهان امروز منجر شد. داستانی که با روایت تاریخ معاصر کشوری در مرکز جهان عجین شده است: کشور افغانستان.”
افغانستان: مرکز تمرکز در فیلم
این فیلم روایتی ناخوشایند و پیچیده است. آدام کورتیس با تمرکز بر کشور افغانستان، بررسی می کند که چگونه نفوذ فرامحافظه کارانه ی وهابیتی نشات گرفته از عربستان سعودی، و به دنبالِ آن ترکیبِ عجیبی از مداخله غرب و سیاست های استراتژیک داخلی، موردِ سوء استفاده های بسیار، کژفهمی ها و تهییج شدن ها قرار گرفت و در سراسر خاورمیانه گسترش یافت.
همانطور که سیاستمداران غربی به طور فزاینده ای قدرت خود را به سیستم های بانکی تسلیم و واگذار کرده و منافعِ قدرت و ثروت خود را درهم می پیچند، همزمان روایت هایی بیش از حد ساده شده و عامی از “خیر” و “شر” را تحویل مردم جهان می دهند تا تصمیم گیری هایِ ساده لوحانه و نامناسب خود در رابطه با سایر مناطق دیگر را لاپوشانی کرده و سطحی از روی آنها عبور کنند.
نتیجه ی این امر یک جریان پراکنده و آشفته ای از خبرهای رسانه ای است که برداشت ها و دیدگاهیِ کلیِ سر درگم و حیرانی از نیروهای تاثیرگذار و بی ثبات کننده پول، خشونت و قدرت را ارائه می دهند که به نظر می رسد رهبران ما قادر به کنترل آن نیستند.
سبک کُلاژ در فیلم دریاچه تلخ
بدین ترتیب شاید بتوان گفت مستند کورتیس یک پارادوکس است. او ادعا می کند که جهان و داستان هایی که برای ما تعریف می شود معنایی ندارد و با عقل جور در نمی آیند، اما وی در فیلم دریاچه تلخ توانسته مجموعه ای از مواد و موضوعات مختلف را با هم جمع کند و یک تاریخچه ی کاملا بی ربط و مجزا، اما در عین حال کاملا منسجم از چگونگی ایجاد این وضعیت نهایی را بسازد.
چنانچه در این فیلم بخش هایی از فیلمبرداری هایِ ادیت نشده ی بی بی سی در افغانستان همراه با تصاویر آرشیوی دیدار فرانکلین روزولت با پادشاه عربستان سعودی عبدالعزیز در دریاچه بزرگ تلخ در کنار هم قرار گرفته است؛ و یا بخش هایی از برنامه بی بی سی (Blue Peter) درباره سفر ۱۹۷۱ پادشاه افغانستان را می بینیم؛ همچنین مصاحبه با اعضای طالبان، بازرگانان انگلیسی و نظامیانی که در افغانستان خدمت می کنند را شاهد هستیم؛ و یا لحظه ای در پشت صحنه نسخه افغانِ The Thick of It، سکانس های منتخب از فیلم ادامه بده تا بالای خیبر ۱۹۶۸؛ و یا انبوهی از مطالب و زیرنویس های دیگر، و برخی مواقع نیز، یک قطعاتِ صداگذاری شده ی توصیفی، یک نماوایِ نگران کننده اظطراب آور و بدیمن، و پخش اخبار ضبط شده. (flowjournal, 2015)
گرچه روایتِ دریاچه ی تلخ به کشور افغانستان متمرکز است، اما عنوان این فیلم به دریاچه بزرگ تلخ مصر اشاره دارد. در سال ۱۹۴۵، رئیس جمهور فرانکلین روزولت از ایالات متحده و پادشاه عربستان سعودی عبدالعزیز هنگامی که روی یک کشتی در دریاچه بزرگ تلخ بودند، به توافق رسیدند.
این فیلم نمایی کلی از اتحاد بین ایالات متحده و عربستان سعودی و چگونگی ایجاد یک حلقه ی بازخوردی می پردازد که ممکن است از دهه ۱۹۷۰ تاکنون در پسِ نیروهای مبارز و شبه نظامیِ اسلامی مختلف وجود داشته باشد. این روایت استفاده از تصاویر بایگانی و روزنامه های خبری برای به تصویر کشیدن واقعیت ها و وقایع تاریخی در زمینه ای گسترده تر را بسط و توسعه می دهد.
نقد و بررسی
اما گراهام هالیسون در گاردین در نقد و بررسی فیلم حاضر چنین نوشته است: شیرجه ی طولانی آدام کورتیس در تاریخِ پر دردسر و نگران کننده ی افغانستان خلاصه ای درخشان و فوق العاده از درسی است که بیش از چهار سال زندگی در کابل به من آموخت. درسی که یاد داد تا چه میزان ساده لوحی و سطحی نگری می تواند ویرانگر باشد، آن هم وقتی که با خشوع، فروتنی، دانش یا حداقل تمایل به یادگیری فروکش نکند.
دریاچه تلخ، با پروژه های سدسازی دهه ۱۹۵۰ که سعی در بازسازی جنوب افغانستان در تصور و تفکری آمریکایی، آغاز شده، همچنین به تلاش های ناکام و محکوم به شکستِ شوروی برای تغییرِ این کشور نگاهی داشته، و سپس به تلاش مجدد واشنگتن برای مهندسیِ اجتماعی و اقتصادی در این کشور بازمی گردد.
اولین تصاویر و تکه هایِ پخش شده چنین به نظر می رسند که بیشتر ترکیبی از فیلم های تبلیغاتی و فیلم های خانگی از افغانستان باشند. تصاویر شگفت آور و بهت انگیزی از کشوری که به طور معمول و همواره همراه با خشونت شکل و قالب گرفته است، همراه با زندگیِ مهندسین خارجی و خانواده هایِ آنها (کارکنان شرکت موریسون) در مجتمع های مسکونی در هلمند، جایی که بعدها به “آمریکایِ کوچک مشهور” شد.
این تصاویر با لحظات کوتاهی از خشونت، که هزینه ی تمام این دخالت های خوش بینانه را با قدرت بیشتری نسبت به صحنه های جنگی طولانی یا لیست تلفات جنگیِ آن نشان می دهد، قطع می شود. در یک صحنه کوتاه، با دختر کوچکی که چشم خود را از دست داده است مصاحبه می شود و او دردهای روح و روان خود را بر روی زخم های جسمی خود تلنبار می کند.
سبک مستند کورتیس همچنین در انتقال ناسازگاری و تناقضِ محض از حضور نظامی سنگین ناتو در افغانستان، اثری قدرتمند را ساخته است. کورتیس بیگانگی و ناشناختگیِ این سربازان زره پوش را که در سرتاسر روستاهای آرام و باغ های انار (در پی شکار دشمنی نامرئی) پرسه می زدند را به خوبی به تصویر می کشد، و با آن یک حقیقت عمیق تر در مورد چگونگی عدم تطابق سربازان با مأموریت خود را ثبت می کند.
به آنها گفته شد كه در نهایت برای وطن خود خواهند جنگيد، اما در عوض بسياري از آنها به جنگ هاي جناحیِ تاريخي كشيده شدند و براي دولتی دور كه مملو از فساد بود درگير شدند.
کورتیس را می توان برای انجامِ آنچه وی به خاطر آن از سیاستمداران انتقاد می کرد، متهم کرد، یعنی: ایجاد داستان هایی با بیش از حد ساده سازی شده برای درک دنیای پیچیده و از بین رفتن بینشی از حقیقت در این راه. بعضی از لحظات فیلم اثر ناخوشایند و نامطلوبی دارد.
وی احمد شاه مسعود فرمانده ضد طالبان که در آستانه ۱۱ سپتامبر توسط القاعده ترور شد را به عنوان امید بزرگ از دست رفته افغانستان معرفی می کند. اما او شخصیتی اختلاف برانگیز بود که می توانست مانند دیگر رهبران مجاهدین افغانستان فرصت طلب باشد.
به طور کلی می توان گفت، دریاچه تلخ استکبار وحشتناک غرب، طرح ریزی و نقشه کشی هایِ گاه به گاه رویاها و آرمان های خارجی به یک کشور دوردست، و در نهایتِ ترک صحنه آن هم هنگامی که همه چیز به اشتباه پیش می رود، را نشان می دهد. (Graham-Harrison, 2015)
منابع
– flowjournal, (2015), “Adam Curtis’ Bitter Lake” Clarity through Collage
Kevin J. Hunt / Nottingham Trent University, https://www.flowjournal.org/2015/03/adam-curtis%E2%80%99-bitter-lake/?print=print
– Graham-Harrison, Emma, (2015), “Bitter Lake is a brilliant portrayal of the west’s terrible arrogance in Afghanistan”, https://www.theguardian.com/tv-and-radio/tvandradioblog/2015/jan/29/bitter-lake-brilliant-portrayal-wests-criminal-arrogance-afghanistan
– imdb, “Storyline of Bitter Lake”, (2015), https://www.imdb.com/title/tt4393514/