۲۶ دی (جدی) ۱۳۹۹ – ۱۵ / ۱/ ۲۰۲۱
– نام فیلم: “لوک افغان “
– کارگردان: مایک کلاتنبرگ
– نویسنده: پاتریک گراهام
– ژانر: جنگی، درام
– محصول کشور: کانادا
– محصول سال: ۲۰۱۱
– ستاره ها: Nick Stahl, Nicolas Wright, Stephen Lobo, Steve Cochrane, Ali Liebert, Vik Sahay….
تلاش برای اثبات حقیقت در پسِ مثله کردن اجساد طالبان
نیک استال نقش یک روزنامه نگار مشهور به نام لوک را دارد. لوک (نیک استال) وقتی که داستان خودش در مورد تک تیراندازان کانادایی که دست به کارهای وحشتناکی زده و اجساد را مثله و انگشتان شورشیان طالبانِ سرنگون شده را به عنوان غنایم جنگی جمع می کردند را دفن شده می یابد، دلسرد و نومید شده، کار خود را رها می کند و عزم خود را برای اثبات آن جزم می کند.
لیکن این باز حتی بیشتر مصمم می شود تا فهم و رسیدن به حقیقت واقعی به افغانستان برگردد. پس لوک با دوست خود، تام (نیکولاس رایت) که به او چسبیده و دنبالش راه افتاده بود، به افغانستان برمی گردد و قصد دارد مدارک کافی را برای چاپ داستان قدیمی خود جمع آوری کند.
اما به زودی دریافت که این کشور حتی از زمانی که آنجا را ترک کرده بود هم به مکانِ خطرناک تری تبدیل شده است. به زودی سفر لوک و تام در افغانستان به یک ماجراجویی سورئال و خطرناک، سفری به یک واقعیتی مدام و فیلتر شده از میان دود اسلحه تبدیل می شود. (imdb, 2011)
لوک در طلبِ روایتی است که آخرین بار در آنجا گم کرده بود، یک ماجرایِ بالقوه تاثیرگذار که دربرگیرنده ی ادعای مُثله شدن اجساد طالبان توسط تیراندازان حرفه ایِ نیروهای ائتلاف (و برداشتنِ انگشتان طالبان به عنوان یادگاری) است.
در دیدِ او، یک تک تیراندازِ کانادایی ملقب به فردی کروگر، شخصیتی از سری فیلم های ترسناک است/ وجود دارد. گفته می شود فیلم نامه نویسِ فیلمِ لوک افغان، یعنی پاتریک گراهام کانادایی، برخی صحنه ها را بر اساس تجربیات زندگی واقعی خود به عنوان خبرنگار در عراق در زمان جنگ بنا نهاده است.
فیلم «لوک افغان»؛ طنزی تلخ از افغانستان
فیلم ترکیبی از سورئالیسم و نقدی طنزگونه است. مایک کلاتنبرگ، کارگردان کانادایی، با مجموعه مستندهای تلویزیونی و فیلم سینمایی “Trailer Park Boys” شناخته می شود و ارائه ی به نسبت خشک و بی روحی از فرم و قالب فیلم بچه های پارک تریلر در “لوک افغان” مشهود است.
به طور کلی می توان گفت، هم برای سربازان و هم برای روزنامه نگاران، این فیلم کاربردهای طنز گونه و نقادانه ی قابل ارزش گذاری و نقل کردنی را ارائه می دهد: “هیچ دشمنی در افغانستان وجود ندارد، جز متحدان آینده”. یک روندی تکرار شونده – که شخصیت اصلی یک بار به آن پاسخ می دهد: “در روزنامه نگاری هیچ متحدی وجود ندارد ، تنها دشمنان آینده هستند.”
پس از اشاره به اینكه همه، از اسكندر کبیر تا آمریكا در آنجا وقت خود را تلف کرده اند، لوک تعجب می کند “چرا بسیاری از جهانگردان مسلح افغانستان را ترجیح می دهند …” کانادایی بودن شخصیت ها به جای آمریکایی بودن آنها، کمک می کند تا هر نقدی را که فیلم به همراه دارد را، بدون توجه به خدمت و ملیت، جهانی تر سازد.
بنابراین آنچه در اینجا مورد انتقاد قرار می گیرد، برندِ آمریکایی از به راه اندازی و برپاییِ جنگ نیست، بلکه به طور کلی جنگ مدرن، و پوشش دادنِ آن است. همچنین از نظر مناظر، کوه های زیادی وجود دارد. چنان که کهنه سربازانِ افغانستان از دانستن اینکه این فیلم نه در لوکیشن آن کشور بلکه در کانادا فیلمبرداری شده متعجب خواهند شد. (Sherpa, 2012)
فیلم برداری در بریتیش کلمبیا و نوا اسکوشیا، یک کار تحسین برانگیز در بازسازی احساس غیر قابل پیش بینی زندگی در یک منطقه جنگی، کامل با طنزی تلخ و تاریک و پیچ و خم های غیرمنتظره انجام می دهد.
نقاط قوت و ضعفِ فیلم لوک افغان
فیلم های جنگی اخیر به منازعات ظاهرا پایان ناپذیر معاصر در خاورمیانه پرداخته اند، با این حال فیلمسازان کانادایی عمدتا از ارائه برداشتی مرتبط با درگیری و مداخله ی کشور کانادا، به در افغانستان، پرهیز کرده اند.
به هرروی، در حالی که فیلمِ لوک افغان نگاهی کمتر سیاسی و بیشتر شخصی به تجربه جنگ کانادا دارد، با این وجود ورودی جالب توجه از مداخله ی این کشور در افغانستان را نمایش می دهد. به طور کلی می توان گفت، لوک افغان اولین اثر قابل توجه مایک کلاتنبرگ پس از بچه های پارک تریلر ۲۰۰۴ (Trailer Park Boys) است.
لوک افغان که عمدتا در بریتیش کلمبیا فیلمبرداری شده است، یک داستان جنگ است که در هاله ای از ابهام قرار دارد. بزرگترین نقطه قوت فیلم انسان سازی (دارای صفات و ویژگی های انسانی ساختنِ) همه طرف ها در این جنگ است.
به نظر می رسد لوک افغان یک مانیفست است که در آن کلاتنبرگ خود را یک فیلمساز جدی معرفی می کند و قصد دارد یکبار برای همیشه فیلم سازان آمریکایی را پشت سر گذارد. با این حال، گرچه این فیلم به عنوان یک پروژه جدی تر و سیاسی تر به نمایش در می آید، اما همچنین میزانی از طنزی پوچ/بی معنی و هرج و مرج کنترل شده فیلم بچه های پراک تریلر که مشهور شد، را در خود فریاد می زد.
گرچه قطعا اینکه یک فیلمساز خود را به چالش می کشد امرزی جالب توجه و خوب است، و گرچه لوک افغان ایراداتی دارد، صرف نظر از میزان خوب بودن این چالش ها و ترفندها، این اثرکلاتنبرگ را به عنوان کارگردانیِ فراتر از شخصیت و تفکری تک بعدی معرفی می کند. (Olson, 2011)
بدبینی به ملت سازی همراه با خونریزی
این اصلا آن چیزی نیست که شما از مایک کلاتنبرگ انتظار دارید، اما لوک افغان و فعالیتِ کلاتنبرگ دقیقا رویکردی مناسب برای موضوعی با این گرانش و کشش است. چنانچه وی در این فیلم روندِ مداخله ی نیروهای خارجی در جنگ افغانستان و قدرت آنها در صلح سازی را به چالش می کشد.
لوک روزنامه نگاری آرمان گراست، با این وجود بدبینی هایی در مورد روزنامه نگاری، نیروی نظامی و ارتش، و “ملت سازی” همراه با خونریزی بدبینی هایی برای وی ایجاد کرده است. همان طور که اذعان می کند: “چگونه می توانید در جنگ پیروز شوید وقتی که نمی توانید تفاوت بین راننده تاکسی و طالبان را تشخیص دهید؟” (Howell, 2011)
منبع
– Howell, Peter, (2011), “Afghan Luke: Where truth means less than plumbing”, https://www.thestar.com/entertainment/2011/09/22/afghan_luke_where_truth_means_less_than_plumbing.html
– imdb, (2011), “Storyline of Afghan Luke”, https://www.imdb.com/title/tt1680305/
– Olson, Bjorn, (2011), “Afghan Luke/ Mike Clattenburg”, http://exclaim.ca/film/article/afghan_luke-directed_by_mike_clattenburg
– Sherpa, Charlie, (2012), “Movie Review: ‘Afghan Luke'”, http://www.redbullrising.com/2012/06/movie-review-afghan-luke.html