فیلم« نسیمه: خاطرات روزانه دختری مهاجر» روایت مشترک درد مهاجرت

۲۴ بهمن(دلو)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۲/۱۲

نام فیلم: نسیمه خاطرات روزانه دختری مهاجر

نام کارگردان: صحرا کریمی

سال تولید:۱۳۹۱

صحرا کریمی از کارگردان های توانمند و نام آشنای سینمای افغانستان است. او که پس از یک رقابت سخت توانست بر کرسی ریاست افغان فلم، مهم ترین نهاد فیلم سازی در افغانستان تکیه بزند، روحی تازه به پیکره بی جان سینمای افغانستان زد. چنانکه، با راه اندازی نخستین جشنواره فیلم ملی افغانستان به نام «لاجورد» از تغییرات جدی و بنیادی در عرصه صنعت سینمای افغانستان پس از  سالها رکود خمودگی خبر داد. در جریان ریاست او «افغان فلم» تحرکات قابل توجه و موثری داشت و سینمای افغانستان را زنده کرد.صحرا کریمی متولد سال  از۱۳۶۴ است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ایران گذاراند و برای گرفتن مدرک دکتری راهی اسلواکی شد. و تاثیر ادبیات شرق اروپا را در آثار می بینیم. صحرا نخستین کار هنری خود را با فیلم«دختران خورشید» شروع کرد. سپس با بازی در فیلم«خواب سفید»  به طور جدی تر وارد عرصه سینما شد. اما نخستین اثر او «در جستجوی خیال» بود. سپس او با ساختن فیلم های گونانگون که زنانگی بودن محور اصلی آن هاست، خود را به عنوان یک زن هنرمند و کارگردان و مهم تر از همه مستقل در سینمای افغانستان ثابت کرد. چنانکه توانست ریاست «افغان فلم» را بر عهده بگیرد.

«نسیمه: خاطرات روزانه دختری مهاجر» یکی از فیلم های صحرا کریمی است. این فیلم، روایت گر دختری مهاجری با بازی خود خانم کریمی است که مشکلات مهاجرت از افغانستان یک دختر در اروپا را به تصویر می کشد. این فیلم با نگاهی زنانه و شاعرانه مهاجرت و آنچه به زن مهاجر می گذرد را نشان می دهد. این فیلم نیمه داستانی و نیمه مستند داستان آشناهی هجرت و غربتی را روایت می کند که برای میلیون ها افغان در سراسر جهان اتفاق افتاده است.  فیلم نسیمه به طور زیادی داستان زندگی خود کارگردان را به تصویر می کشد. این فیلم به دلیل توانایی برای به نمایش گذاشتن زندگی یک دختر مهاجر، توانست جایزه بهترین فیلم کوتاه داستانی آکادمی فیلم و تلویزیون اسلواکی  را دریافت کند. همچنین، در سال ۲۰۱۰ جایزه گراند پریکس کوداک را از ان خود کرد و موفق به دریافت بهرتین کارگردانی و بهترین فیلم در جشنواره فیلم های دانشجویی اسلواکی شد.

علی کریمی در مورد این فیلم می نویسد:« صحرا کریمی که خود نقش نسیمه، دخترک جوان و محبوب افغان را بازی می کند که گویی از وسط آسمان آبی شهر بیگانه یی پرتاب شده است که نه زبان مردمان آن را می فهمد و نه با زندگی و زمانه آنها ارتباطی دارد. او از افغانستان آمده است، کشوری جنگ زده ای که در آتش فقر و جهل می سورد و خود را در براتیسلاو، پایتخت زیبای یک کشور اروپای شرقی می یابد.

مانند دیگر، فیلم های صحرا کریمی، این فیلم نیز شیوه شاعرانه ای را در بازگویی قصه هایش در پیش می گرد. در قسمت هایی از فیلم نسیمه با صدای حزن آمیزش متنهای شاعرانه ای را که گویی از دفتر خاطراتش بداشت شده است، درباره تجربه سفرش و جستجوهای ناتمامش می خواند. او همواره در جست و جو است. جستجو برای یک دوست، یک خانه، یک زندگی نوین و مهم تر از همه یک هویت نوین».

محور داستان ها و فیلم های صحرا کریمی به باور منتقدان پیرو فلسفه اگزیستانسیالیست به طوری که این تفکر در برخی از فیلم های او دیده می شود. به طوری ما در این این داستان شاهد رگه هایی از این باور و تاثیر آن بر فیلم هستیم. هرچند پایان داستان حکایت دیگری دارید. بارقه ای از امید را در دل نسیمه روشن می کند. علاوه بر این همانطور که گفته شد، این فیلم شاعرانه است. منتقدان در این باره می گویند که این داستان بیانگر، شعرهایی از نیچه، کافکا و کامو است.