وابستگیِ سطحِ کمکهای بینالمللی به عملکرد حکومت افغانستان
۱۱ اسفند (حوت) ۱۳۹۹ – ۱ / ۳/ ۲۰۲۱
وابستگیِ سطح کمکهای بینالمللی به عملکرد حکومت افغانستان؛ مصاحبه با عباس عارفی، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل افغانستان
طبق گفته بانک جهانی، پیش بینی می شود که اقتصاد افغانستان در سال ۲۰۲۰ به دلیلِ تأثیرات منفی ویروس کووید ۱۹، تا پنج درصد انقباض داشته باشد. البته خطرات نزولی قابل توجه دیگری از جمله بی ثباتی سیاسی، وخیم شدن شرایط امنیتی، کاهشِ زودرس جریان کمک های بین المللی و تحولات اقتصادی یا سیاسی منطقه ای نامطلوب همچنان وجود دارد.
از زمان ورود نظامیان خارجی در سال ۲۰۰۱ جامعه جهانی حدود ۱۴۵ میلیارد دلار برای بازسازی افغانستان کمک نموده است. مساعدت هایی که از دل نشست ها و کنفرانس های مختلف در طی دوران بیست ساله به سمت افغانستان سرازیر شدند.
شاید بتوان گفت نشست ژنو ادامه مسیر کمک های بیست ساله جامعه جهانی به افغانستان و در راستای تلاش برای بازسازی و زندگی بهتر و دور از جنگ برای شهروندان این کشور بوده است. لیکن در چنین شرایط بحرانی شاهد آن هستیم که سرمایه گذاری های جدید در این کشور به واسطه ی عدم اطمینان سیاسی، ناامنی مداوم کاهش یافته و حمایت مداوم و کمک های بین المللی زیر سوال رفته است.
در ادامه برای روشن تر شدن موضوع پیرامونِ کمک های بین المللی به افغانستان و چالش ها و فرصت های موجود، به طرح سوالاتی در همین رابطه و مصاحبه با عباس عارفی، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل افغانستان می پردازیم:
۱- گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۱۹ حاکی از آن است که افغانستان پس از دست یافتن به یک توافق سیاسیِ احتمالی با طالبان به تداوم حمایت مالی جامعۀ جهانی همچنان نیاز خواهد داشت. لیکن از دیگر سو کمک کنندگان بینالمللی به ویژه از این موضوع نگرانند که با قدرت گرفتن طالبان در پی خروج نیروهای خارجی، از پیشرفت هایی که در موضوعات حقوق بشری و نیز آموزش دختران در افغانستان به وجود آمده جلوگیری شود. اما با درنظر گرفتنِ احتمالِ ادغام طالبان در ساختار سیاسی و بدنه ی دولت افغانستان، به نظر شما در آینده شاهد کاهش کمک های بین المللی به این کشور خواهیم بود؟
پس از سقوط رژیم طالبان و روی کار آمدن دولت و نظام سیاسی دموکراتیک در افغانستان، جامعهی بینالمللی کمکهای هنگفت مالی را برای بازسازی، برقراری نظم و امنیت، تجهیز و تمویل نیروهای امنیتی، کاهش فقر، تقویت و بلند بردن ظرفیت نهادهای دولتی، ترویج حقوق بشر، حقوق زنان و حمایت از ارزشهای مدنی، رسانهها، تقویت سیستم آموزش و پرورش و همچنان تقویت و بالا بردن سطح آگاهی مردم اختصاص دادند. از سال ۲۰۰۱م، تاکنون چندین نشست بینالمللی با هدف کمک و همکاری به دولت و مردم افغانستان برگزار شده است که آخرین نشست آن امسال در جنوا/ژنو با میزبانی کشور فنلاند، سازمان ملل متحد و دولت افغانستان برگزار شد.
با توجه به مقدار کمکهای جامعهی جهانی که در نشستهای پیشین به دولت و مردم افغانستان متعهد شده بودند، در نشست جنوا مقدار کمکهای بینالمللی کاهش چشمگیر یافته است. البته کاهش کمکهای بینالمللی از سال ۲۰۱۴م به بعد شروع شد. طوریکه در کنفرانس بروکسل که در سال ۲۰۱۶م، برگزار شد، کشورها و سازمانهای بینالمللی شرکتکننده در این نشست تعهد سپردند تا ۱۵ میلیارد دالر امریکایی را طی چهار سال برای بازسازی افغانستان کمک کنند. اما در نشست امسال در جنوا، کشورها و سازمانهای شرکتکننده در مجموع ۱۳ میلیارد دالر به حکومت افغانستان کمک کرده اند، البته اینبار مشروط و مرحله به مرحله.
از آنجایی که حکومت افغانستان توقع جامعه جهانی را در زمینه مبارزه با فساد، مبارزه با تعیض و نابرابری، تأمین و ترویج حقوق بشر و ارزشهای مدنی برآورده نتوانسته، جامعهی جهانی را از کمک کردن به افغانستان ناامید و دلسرد کرده است. با توجه به این مسایل، حالا که پروسه صلح نیز در جریان است و مسأله بازگشت طالبان به قدرت مطرح است، جامعهی جهانی نیز همسو و همگام با شرایط افغانستان عمل میکند. به طور نمونه ایالات متحده امریکا بزرگترین کمککننده دولت افغانستان بوده است. مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین امریکا در مراسم افتتاحیه مذاکرات صلح بینالافغانی در دوحه به صراحت گفت که کمکهای امریکا به نظام سیاسی آینده افغانستان بستگی دارد. یعنی در صورت بازگشت طالبان به صحنه مدیریت قدرت، سطح کمکهای امریکا به دولت آینده افغانستان بدون شک تغییر میکند.
در مجموع گفته میتوانیم که شرایط کاهش یا افزایش کمکهای بینالمللی به عملکرد حکومت افغانستان در زمینهی مبارزه با فساد، تأمین امنیت وبرقراری نظم و از همه مهمتر کاهش تنشها در درون نظام بستگی دارد. در صورتیکه پس از هر انتخابات دو رییسجمهور در کابل سوگند یاد کنند، پیامدهای آن زیانبارتر از تشدید جنگ از سوی طالبان است. در آن صورت واضح است که جامعهی جهانی بر چگونگی و مقدار کمکهای شان به افغانستان بازنگری میکنند.
۲- همان طور که در رسانه های خبری افغان نیز گفته شده، روندِ وابستگیِ افغانستان به کمک های بین المللی و وعده های اهدا کنندگان خارجی غیرقابل انکار و به گونه ای اعتیادگونه گردیده است. اما علی رغم کمک های اختصاص یافته به این کشور برای بازسازی افغانستان و بهبود وضعیت اقتصاد شکننده ی آن، آیا به طور کلی شواهدی از رشد، توسعه و بهبود قابل ملاحضه ای برای افغانستان وجود دارد؟ آیا در حوزه ی فساد اداری و اقتصادی، کاهش فقر، آموزش و تحصیل، سلامت و بهداشت اقداماتِ چشم گیری صورت گرفته است؟ به نظر شما به طور کلی سرمایه گذاری های قابل توجهی برای آینده افغانستان صورت گرفته است؟
بستر برای همهی فعالیتهای دیگر برقراری نظم و امنیت است. درست است که حکومت افغانستان وابسته به کمکهای بینالمللی بوده است. اما در داخل کشور نیز ظرفیتهای زیادی وجود دارد. به طور نمونه مجموع بودجه ملی افغانستان در سال پیشرو ۴۵۲ میلیارد و ۶۴۰ میلیون افغانی اعلام شده که نصف آن یعنی ۲۱۶ میلیارد و ۵۰۰ میلیون از درآمد داخلی و ۲۰۴ میلیارد و ۸۷۸ میلیون افغانی از منابع خارجی و قرضه تامین میشود.
در سالهای پسین ظرفیتسازی شده و اقداماتی بنیادی در حوزه توسعه اقتصادی افغانستان صورت گرفته است. بر علاوه رونق و رشد صادرات محصولات زراعتی افغانستان، در زمینه مدیریت آبهای این کشور که بر رشد زراعت تأثیر مستقیم دارد، نیز سرمایهگذاری شده است و بندهای بزرگ برای مدیریت آب در بخشهای مختلف افغانستان ساخته شده و یا در حال احداث است. در مجموع با توجه به وضعیت امنیتی افغانستان، در حوزه اقتصاد کارهایی صورت گرفته، اما کافی نبوده است.
در رابطه به فساد اداری نه تنها مبارزه جدی صورت نگرفته، بلکه با متمرکزسازی قدرت و صلاحیت در حلقهی خاص، فساد را بیشتر از گذشته گسترش داده اند. در واقع فساد همچون موریانه نظام جمهوری اسلامی افغانستان را از داخل میخورد و بزرگترین دشمن نظام فعلی، بیشتر از طالبان، فساد است. فساد باعث شده تا طالبان در برخی مناطق مردم را از نظام دور سازد. حکومت افغانستان نهادهای را در زمینه مبارزه با فساد ایجاد کرده، اما این نهادها نه با فساد مبارزه نکرده، بلکه خود تبدیل به مراکز فساد شده است. اکنون چندین نهاد در موازی با همدیگر در زمینه مبارزه با فساد فعالیت دارند، اما برآیند کار شان معلوم نیست، چرا که در سطح بالای حکومت اراده ای برای مبارزه با فساد وجود ندارد.
در رابطه با تحصیلات و آموزش و پروش کارهایی صورت گرفته است. جنگهای داخلی و پس از آن رژیم طالبان تمامی زیربناهای آموزشی و تحصیلات را از بین برده بودند. ظرفیتهای علمی افغانستان از بین رفته بود و کدرهای علمی اکثریت در جریان جنگها کشته شدند و یا هم مهاجر شدند. پس از ۲۰۰۱م، روزنه هایی در این زمینه باز شد و برخی از کدرهای علمی به کشور برگشتند و مراکز آموزشی و تحصیلی را فعال کردند. با آنکه هرازگاهی برنامههای تبعیضآمیز حکومت در زمینه تحصیلات و آموزش نیز اعمال میشود، اما در مجموع با توجه به واقعیتهای تاریخی و شرایط کنونی افغانستان، کمکهای بینالمللی در این زمینه نتیجهبخش بوده است. فراموش نکنیم که همه چیز در افغانستان پس از ۲۰۰۱م از نو شروع شد.
۳- در صورتِ ناچیز بودنِ فعالیت های انکشافی و توسعه برای افغانستان، این ناکارآمدی و ضعف از کجا سرچشمه می گیرد؟ آیا دولت در این زمینه کوتاهی کرده است و یا مشکل از زیرساخت های سیاستی در کشور است؟
فعالیتهای انکشافی و روند توسعه در افغانستان در این دو دهه به کُندی پیش رفت. عوامل متعددی در این زمینه دخیل بوده است. اما به نظر من عمدهترین عوامل ناچیز بودن فعالیتهای انکشافی و توسعهای در افغانستان، سطح پایین سواد و دانش مردم افغانستان بوده است. عدم ظرفیت کافی برای جذب کمکهای خارجی و مصرف نادرست آن باعث شد که حجم زیاد کمکهای خارجی خود تبدیل به معضل دیگر شود و زمینه فساد گسترده را فراهم سازد. بنابراین، گفته میتوانیم که عمدهترین عامل فساد اداری کنونی عدم ظرفیت جذب و مصرف درست کمکهای خارجی بوده است.
مسأله دیگر تبعیض و تعصب قومی را نیز میتوانیم عامل عمده ناکارآمدی برنامههای انکشافی و توسعهای بشماریم. کمکهای خارجی با برنامهریزی سیاستمداران قومی به مناطقی سوق داده شد که نه تنها به انکشاف و توسعه کمک نکرد، بلکه باعث جنگ و ویرانی بیشتر شد. به طور نمونه بخش زیادی از کمکهای خارجی به مناطق جنوب و شرق افغانستان سوق داده شد. سیاست حکومت این بود که اگر طالبان مکتب را به آتش بکشند، حکومت باز هم مکتب میسازد. برنامه حکومت این بود که هر جا ناامنی بیشتر بود همانجا کمکهای بیشتر صورت بگیرد، که این امر باعث شد یک نوع رقابت در ویرانگری و خرابکاری شکل بگیرد. در حالی که در مناطق مرکزی افغانستان به دلیل عدم خشونت و جنگ، حکومت هیچ توجه جدی نکرد.
با توجه به عوامل دیگر، نوعیت ساختار سیاسی نیز نقش برجستهی در شکست روند توسعه در افغانستان داشت. ساختار سیاسی افغانستان به شدت متمرکز است. در سطوح مختلف قدرت و صلاحیت تصمیمگیری متمرکز شده است. در بخش جغرافیایی، قدرت و تمامی صلاحیتهای تصمیمگیری در پایتخت یعنی کابل متمرکز است. ادارات محلی هیچ نوع صلاحیت تصمیمگیری در زمینه تطبیق پروژهها و برنامههای زیربنایی و مدیریت کمکهای خارجی ندارد. در کابل اما قدرت و صلاحیت تنها و تنها در ارگ ریاست جمهوری خلاصه میشود. و بدتر از همه اینکه رییس جمهور در ساختار سیاسی کنونی افغانستان بیشتر از پادشاهان گذشته قدرت دارد. بنابراین این نوع تمرکزگرایی و در واقع فردگرایی در کشوری درگیر بحران مثل افغانستان یا به دیکتاتوری میانجامد یا به آنارشی. اما در شرایط کنونی در قسمت مدیریت کمکهای خارجی به آنارشی انجامید.
۴- به طور کلی آیا نظارت و کنترلی رسمی از سوی نهادهای بین المللی برای اختصاص بودجه و وجوه مالی اهدا شده به افغانستان در جهتِ اهدافِ مدنظر صورت می گیرد؟
اداره سرمفتش ویژه برای بازسازی افغانستان (SIGAR) یک نهاد امریکایی است که در سال ۲۰۰۸م ایجاد شده تا از جریان کمکهای امریکا برای افغانستان در زمینه حمایت از نیروهای امنیتی و بازسازی افغانستان نظارت کند. این نهاد گزارشهای را در زمینه مبارزه با فساد در افغانستان نشر میکند. بر علاوه نهادهای دیگری نیز نظارت میکنند. اما مشکل این است که برای مصرف کردن کمکهای بینالمللی در زمینههای درست در داخل کشور ظرفیت کافی وجود ندارد. از سوی دیگر بخش زیادی از کمکهای بینالمللی نه از طریق حکومت افغانستان، بلکه از طریق مؤسسات بینالمللی و خصوصی به طور مستقلانه به مصرف میرسد. بنابراین در این زمینه بخش زیادی از فساد در مؤسسات بینالمللی و مؤسسات خصوصی داخلی نیز صورت میگیرد که کمتر مورد توجه است.
۵- برخی ناظران و کارشناسان سیاسی براین باورند که کلِ بودجه و کمک های مالیِ وعده داده شده از کشورهای خارجی به طور تمام و کمال به افغانستان ارائه نمی شود. آیا این امر حقیقت دارد؟ و در صورت مثبت بودن پاسخ، به نظر شما دلیل آن چیست؟
کمکهای خارجی مشخصاً به حکومت افغانستان داده نمیشود که از طریق بودجه ملی به مصرف برسد. بخش زیادی از کمکهای خارجی از طریق مؤسسات بینالمللی یا مؤسساتی وابسته به خود کشورهای کمککننده در افغانستان تطبیق میشود و یا در چند مرحله این کمکها در اختیار مؤسسات خصوصی داخلی قرار میگیرد که حکومت افغانستان کنترل و نظارت روی آن ندارد. بخش زیادی از این کمکها در نهایت از طریق مؤسسات بینالمللی یا مؤسسات وابسته به کشورهای کمککننده پس به خود آنها برمیگردد. به طور نمونه معاش مشاوران خارجی مؤسسات بینالمللی در افغانستان ۲۰ تا ۳۰ برابر معاش کارمندان داخلی است. بخش زیادی از تجهیزاتی که نیاز به خریداری دارند، از سوی این مؤسسات از شرکتهای خارجی از همان کشورها خریداری میشود. در واقع پولی که تحت عنوان کمک به افغانستان اختصاص داده میشود، به انواع مختلف پس به خود همان کشورها برمیگردد و کمتر در داخل افغانستان به مصرف میرسد. البته آن مقداری هم که در نهایت در اختیار قراردادکنندگان بزرگ داخلی قرار میگیرد، در نهایت پس در همان کشورهای امریکا و اروپایی سرمایهگذاری میشود.
۶- به گزارش یورو نیزو و به نقل از خبرگزاری رویترز، با وجود وابستگی اقتصاد شکننده افغانستان به کمک های خارجی، کابل در نهایت با کاهش کمک های مالی روبرو خواهد شد و اهداکنندگان قصد دارند شرایط سختگیرانۀ سیاسی و حقوق بشری جدیدی را در قبال پرداخت این پول تعیین کنند. اما از دید شما آیا این روند از نظارت و سخت گیری می تواند در به جریان انداختن و استفاده ی مفید و اثربخش از کمک های بین المللی اهدا شده به افغانستان موثر باشد؟
در سالهای گذشته نیز چنین شرطهای گذاشته شده بود و حکومت افغانستان نیز تعهد سپرده بود، اما در عمل همچنان فساد وجود داشت و استفادهی چندان از کمکهای بینالمللی صورت نگرفت. چنانکه حکومت افغانستان در سال ۱۳۹۳ در کنفرانس لندن متعهد شده تا کمیسیون مبارزه با فساد اداری را ایجاد کند. در آن زمان افغانستان به کمککنندگان خارجی گفته بود که کمیسیون مستقل مبارزه با فساد اداری را با عضویت اعضای جامعه مدنی و حقوقدانان توانا ایجاد میکند تا پروندههای فساد اداری را در زمان معین بررسی کنند. اما این کمیسیون پس از گذشت ۶ سال، در جریان سال جاری سه روز قبل از برگزاری کنفرانس جنوا، کمیشنران این کمیسیون را معرفی کرد و تا کنون کمیسیون مبارزه با فساد اداری تشکیلاتش کامل نشده و کار خود را شروع نکرده است. این یک نمونه است که نشان میدهد حکومت ارادهی برای مبارزه فساد و مصرف بهینهی کمکهای خارجی ندارد.
از سوی دیگر ظرفیت کافی بری مصرف بهینه کمکهای خارجی در افغانستان وجود ندارد. با افزایش ناامنیهای اخیر و قدرت گرفتن دوباره طالبان، فرصتهای که در سالهای قبل بود از دست رفته است. برعلاوه اینکه حالا فساد در افغانستان تبدیل به فرهنگ شده و قباحت خود را از دست داده است. همانطوری که شما اشاره کردید، فساد تبدیل به اعتیاد شده است. بنابراین حالا هم شرطهای که جامعهی جهانی گذاشته آنچنان مؤثر نیست، چرا که هیچ نوع میکانیزم نظارتی وجود ندارد که براساس آن کمکهای خارجی نظارت و مدیریت شود.
۷- در صورتِ کاهش کمک های بین المللی از جانب اهداکنندگان خارجی، به نظر شما آیا می توان استقرار صلح و ثبات در کشوری زیر فشارِ مشکلات اقتصادی و عدم دسترسی به منابع مالی کافی را متصور بود؟
بخشی از بودجه نیروهای امینتی افغانستان از طریق همین کمکهای خارجی و به خصوص از کمکهای ایالات متحده امریکا تمویل میشود. چنانکه پس از امضای توافقنامه دوحه میان امریکا و طالبان، حکومت افغانستان در برابر آزادی زندانیان طالبان مقاومت کرد و گفت که زندانیان طالبان را آزاد نمیکنند، چرا که در قبال توفقنامه دوحه هیچ تعهدی ندارند. در همین رابطه مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت امریکا هشدار داد که در صورتی حکومت افغانستان زندانیان طالبان را آزاد نکند، یک میلیارد دالر کمکهای امریکا به حکومت افغانستان را قطع میکند. آن هشدار باعث شد که حکومت افغانستان و شخص رییسجمهور غنی به شدت نگران شود و فوری یک بیانیهی ویدیوی از بودجه ریاضتی سخن گفت. یعنی گفته میتوانیم که ثبات نظم در درون حکومت افغانستان به طور مستقیم به میزان کمکهای خارجی وابسته است.
از سوی دیگر فراموش نکنیم که حکومت افغانستان درگیر یک جنگ تمامعیار است. این جنگ هزینهی سنگین روی دست حکومت افغانستان گذاشته است. این جنگ تنها جنگ حکومت افغانستان با طالبان، داعش و دیگر گروههای تروریستی نیست، بلکه جنگ افغانستان با برخی کشورهای منطقه نیز است. ارتش و استخبارات پاکستان برعلاوه پیشبرد جنگ نیابتی در افغانستان، عملا برخی از ولایتهای افغانستان در شرق را با موشک میزند. بنابراین حکومت افغانستان از جوانب مختلف درگیر یک جنگ تمامعیار با چندین دشمن پیدا و پنهان است که این ها همه به پول و هزینه نیاز دارد. حکومت افغانستان به تنهایی نمیتواند از زیر بار این جنگ همهجانیه و تمامعیار به تنهایی پیروز بیرون بیاید.
از سوی دیگر کمکهای مالی همکاران بینالمللی افغانستان تنها وجههی بشردوستانه ندارد، بلکه بخشی از این کمکها برای تأمین امنیت خودشان است. همه میدانیم که برهم خوردن نظم و ثبات در افغانستان، به معنای آشوب در منطقه است. برهم خوردن نظم و ثبات در افغانستان امنیت را کشورهای قدرتمند مثل امریکا و کشورهای اروپایی نیز به خطر میاندازد. بنابراین قطع کمکهای خارجی در شرایط کنونی متصور نیست. ممکن هرازگاهی هشدار بدهند، اما در عمل میدانند که در تنگنای اقتصادی قراردادن حکومت افغانستان به همان اندازه که برای حکومت افغانستان خطر در پی دارد، برای امنیت و نظم در منطقه و جهان نیز خطر در پی دارد.
۸- به طور کلی شاید بتوان گفت آناتومیِ کمک های بین المللی به افغانستان در دو قالبِ نظامی و غیر نظامی صورت می گیرد و افغانستان برای تامین بودجه نظامی و غیرنظامی خود به کمک جهانی وابسته است. اما از نظر شما کاهش کمک در کدام حوزه می تواند ضربه ای اساسی بر پیکره ی جامعه افغانستان باشد؟
کاهش کمکها در هر دو حوزه خطراتی در پی دارد. در حوزه نظامی که فکر میکنم جای بحث ندارد. کاهش کمکهای خارجی در حوزه نظامی رابطهی مستقیم با ماشین جنگ افغانستان دارد، آنهم در شرایطی که جنگ بیشتر از گذشته شدت گرفته است. اما در حوزه ملکی و غیرنظامی نیز کاهش کمکهای خارجی آسیبهای را در پی دارد. به طور نمونه بخش زیادی از نهادهای مدنی، حقوق بشری و جامعهی رسانهای افغانستان به نوعی وابسته به کمکهای خارجی است. در صورت کاهش کمکها، این نهادهای که همچون بازوی قدرتمند در کنار دولت افغانستان در راستای مبارزه با افراطیت، مبارزه با فساد، مبارزه با ناهنجاریهای سیاسی فعالیت دارند، به شدت آسیب میبینند.
۹- کنفرانس ژنو ۲۰۲۰ در شرایطی متفاوت تر از گذشته برگزار شد. مذاکرات در دوحه، شدت گرفتن جنگ در کشور، اپیدمی کرونا و تاثیر آن بر اقتصاد افغانستان و جامعه بین المللی از شرایطی بود این کنفرانس برگزار شد. تاثیر این کنفرانس بر ادامه وضعیت آتی کشور چگونه خواهد بود؟ به طور کلی از دید شما بهبود یا تضعیف شرایط کنونی تا چه میزان از این دست کمک ها متاثر است؟
نتایج به دست آمده از کنفرانس ژنو برای حکومت افغانستان امیدوارکننده بود. حکومت افغانستان در شرایط دشوار قرار گرفته بود. هشدار ایالات متحده به کاهش کمکهایش و همچنان مطرح شدن بحث حکومت موقت در داخل افغانستان، حکومت را در شرایط دشوار قرار داده بود. با اینهمه فساد گسترده همچنان در ادارات دولتی افغانستان افزایش یافته و جامعهی جهانی به شدت از کارکردهای حکومت ناراضی به نظر میرسید. بنابراین از این منظر نتایج کنفرانس ژنو تأثیر بسیار خوب و امیدوارکننده داشت. حکومت افغانستان با دریافت تعهدات کمکهای جامعهی جهانی اعتماد به نفس پیدا کرد و با دست پر در مقابل مخالفانش در داخل نظام ظاهر شد.
برعلاوه تأثیرات اقتصادی کمکهای تعهدشده در کنفرانس ژنو، تأثیرات سیاسی آن نیز برجسته بود. با اینحال افغانستان در شرایط بحرانی قرار دارد، آینده سیاسی این کشور نامعلوم است و تکلیف ایالات متحده به عنوان بزرگترین حامی مالی و نظامی حکومت افغانستان، حالا در قبال مسایل افغانستان نامعلوم است. اگر چند که در کنفرانس ژنو سطح کمکهای جامعهی جهانی امیدوارکننده بوده است، اما از سوی دیگر تعهدات سیاسی و نظامی کشورهای کمککننده در شرایط کنونی وابسته به تصمیم آمریکا است. بنابراین گفته میتوانیم که میزان کمکهای مالی جامعهی جهانی رابطهی مستقیم با بهبود یا تضعیف شرایط کنونی دارد، اما همهی اینها بستگی به پروسه صلح افغانستان دارد که به کدام سو پیش میرود. در یک کلام گفته میتوانیم که با همهی کمکهای جامعهی جهانی، آیندهی افغانستان همچنان نامعلوم است.