انتخاب سر دبیرروابط خارجیسر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

شمارش معکوس برای ختم جنگ در افغانستان: آیا مسکو نقطه شروع رسیدن به حکومت موقت است؟

۲۴ اسفند(حوت)۱۳۹۹- ۲۰۲۱/۳/۱۴

شمارش معکوس برای ختم جنگ در افغانستان: آیا مسکو نقطه شروع رسیدن به حکومت موقت است؟
نشست مسکو: تسهیل کننده یِ تشکیل دولت موقت یا مکانیزمی برای شکست بن بست مذاکرات

روسیه قرار است در تاریخ ۱۸ مارس/مارچ میزبان نشستی برای تسهیل در فرآیند به نتیجه رسیدن گفت و گوهای صلح افغانستان باشد. چنانکه سخنگوی وزارت خارجه مسکو اعلام کرد که این نشست برای« کاهش سطح خشونت و پایان دادن به درگیری های مسلحانه در افغانستان و کمک به توسعه افغانستان به عنوان یک کشور مستقل، صلح آمیز و خودکفا که از تروریسم و قاچاق مواد مخدر آزاد باشد” »، تدارک دیده شده است. این در حالی است که این اعلامیه پس از ارائه طرح جدید ایالات متحده به حکومت مبنی بر تشکیل حکومت مشارکتی مطرح شد. روسیه از جمله کشورهایی است که به صورت رسمی موافقت خود را  با تشکیل دولت موقت اعلام کرده است.

از طرف دیگر، تلاش مسکو برای نقش میانجیگری در روند صلح افغانستان، در حالی ظاهر شده که مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان در شرایطی از بن بست و سکون باقی مانده است. این نشست به عنوانِ تلاش های روسیه در جهتِ اثبات نفوذ سیاسی خود در مذاکرات صلح افغانستان و همچنین تثبیت موقعیت خود به عنوان یک میانجی و واسطه در تلاش های جاریِ صلح، نشستی مهم تلقی می شود. ضمیر کابلوف، نماینده‌ی ویژه‌ ی ولادیمیر پوتین به افغانستان، اظهار داشت که ” هدفِ این نشست” ایجاد انگیزه و تکانه ایست تا گفتگوهای اساسی و قائم به ذات و نه صرفا تماس ها در دوحه”، آغاز شود؛ وی افزود، ” ما در مورد چشم اندازهای مصالحه و توافق در افغانستان و دستیابی به راه حل ها بحث خواهیم کرد.” در حالی که ایالات متحده هنوز حضور خود در این نشست را تأیید نکرده است، سخنگوی وزارت امور خارجه گفت واشنگتن جلسات قبلی را با مسکو برگزار کرده است تا مذاکرات از جمله برنامه ریزی جلسه را ترتیب دهد. (Qarjouli, 2021). بنابراین، این نخستین باری نیست که روسیه در تلاش برای میزبانی مذاکرات صلح و ایفای نقش پررنگ تر در  افغانستان، اقدام جدی انجام می دهد. به طوری که در سال ۲۰۱۹ میزبان دو نشست برای روند صلح افغانستان بود.  نشستی  که قبل از شروع گفت و گوهای بین الافغانی در دوحه قطر و با هدف آوردن صلح در افغانستان و تقریبا  با حضور تمام گروه های سیاسی کشور به شمول طالبان که برای نخستین بار دور هم گرد آمده بودند، برگزار شد.

اما نشست جدید مسکو از آن جهت حائز اهمیت است که نخست، مذاکرات بین الافغانی در دوحه به یک بن بست سخت و پیچیده رسیده است و از طرف دیگر، ایالات متحده با توجه به نزدیک تر شدن تاریخ خروج نیروهای خود از افغانستان در پی اجماع منطقه ای برای یافتن راه حل در افغانستان است. و مهم تر از همه در چنین شرایطی ایده تشکیل حکومت موقت علی رغم مخالفت جدی دولت در حال پررنگ شدن است. بنابراین، این نشست می تواند سرآغازی باشد برای ایجاد تشکیل دولت موقت و یا هم شکستن بن بست مذاکرات. چراکه کرملین خود از موافقین اصلی طرح ایجاد حکومت موقت در افغانستان شناخته می شود.

روسیه در افغانستان به دنبال چیست؟

روسیه به زعم خود تجربه حضور در بزنگاه های مهم افغانستان را داشته است. (گاهی زیاد و زمانی کم). جایی که حداقل۱۵۰۰۰ سرباز شوروی در جنگی که به عنوان تلاش برای حمایت از یک متحد کمونیست آغاز شد ،در آن کشته شدند.  به عبارت دیگر، حضور نیروی های سرخ در کشور سرآغاز عصر جدیدی از جنگ و خشونت در کشور بود. چنانکه علی رغم خروج این نیروها آتش جنگ در افغانستان نه تنها خاموش نشد بلکه با سرعتی بیشتر شعله ورتر شد.  اما این خروج به معنای پایان روابط بین دو کشور نبود. روسیه با عنوان جانشین شوروی با اهدافی جدیدتر در تلاش برای ایفای بازیگری پررنگ در جغرافیای افغانستان است. به طوری که این حضور در حال قوی تر شدن است.

مسکو پس از سقوط طالبان با زحمت وارد عرصه سیاست افغانستان شد. بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ حدود ۲۰۰ میلیون دلار کمک دفاعی به دولت افغانستان ارائه داد. از طرف دیگر، روابط اقتصادی روسیه با افغانستان نیز گسترش یافت و روسیه به یک تامین کننده مهم انرژی تبدیل شد اما در طی یک دهه گذشته سیاست مسکو کمی پیجیده تر شده و شاید آن هم به علتِ نظر مبهم رهبری روسیه در مورد حضور ناتو در افغانستان باشد(Weitz,2020).

از طرف دیگر، نگرانی از گسترش فعالیت گروه های تروریستی مانند داعش و سایر گروه های بنیادگرای آسیای مرکزی، مواد مخدر، رقابت با کشورهای منطقه ای و ایالات متحده حداقل در ظاهر دلایل حضور مسکو در افغانستان را توجیح می کند. اما پژوهشگرانی مانند عارف سحر معتقد است که:« روسیه به صورت سنتی کشورهای آسیای میانه را به عنوان حوزه نفوذ خود می بیند و در آنجا منابع عظیم از نفت و گاز وجود دارد و روسیه همیشه تلاش کرده تا کنترل و تسلط اش را در این حوزه حفظ کند. آمریکا دارد تلاش می کند که نفوذش را در افغانستان، آسیای میانه، و خاورمیانه کمرنگ کند و این مسئله طبعا که خلا قدرت را اینجا خلق می کند و روسیه از آن به نفع خود استفاده می کند. این مسائل باعث می شود که در سطح منطقه روسیه به عنوان یک بازیگر مقتدر دوباره مطرح شود. همچنین، آقای سحر معتقد است که روسیه در سال های اخیر تلاش کرده تا به طالبان کمک های نظامی و اقتصادی کند تا نقش امریکا در افغانستان ضعیف شود».

به عبارت دیگر، کرملین، از مدت ها است که حضور سیاسی و دیپلماتیکی خود را در صحنه جنگ و صلح افغانستان آغاز کرده است. با آغاز  روند جدی مذاکرات به ویژه از سال ۲۰۱۸ این کشور در تلاش بوده است که به بازیگری پرنفوذ و تعیین کننده در جریان صلح افغانستان بدل شود. چنانکه توانست چند دور میزبان مذاکرات باشد. و حتی پس از شروع مذاکرات مستقیم بین گروه های اصلی طرف جنگ در دوحه تلاش های خود را از جمله دیدارهایی از کشورهای مختلف منطقه و صحبت در رابطه با افغانستان تا حضور گروه طالبان در این کشور ادامه داد . این درحالی است که مذاکرات از سپتامبر سال گذشته اغاز شده است اما به دلیل اختلافات بین دو طرف روند بسیار کند پیش رفته است. از طرف دیگر، با تصمیم دولت بایدن مبنی بر بررسی  توافق ۲۹ فوریه و خروج نیروهای نظامی از افغانستان تا ماه می وضعیت را بسیار وخیم تر کرده است.

بنابراین، همانطور که واشنگتن به فکر خروج از افغانستان است روسیه خواهان برگشت به افغانستان در راستای کسب مهم،فعال تر و توازن قدرت با یگانه رقیب سنتی اش ایالات متحده است. چنانکه تلاش های مسکو در عرصه میانجیگری برای پایان بخشیدن به جنگ افغانستان بیشتر برای کسب نقش به عنوان بازیگر قدرتمند منطقه ای است که خواهان پرنمودن خلا احتمالی در فضای سیاسی افغانستان است. به طوری که تحلیلگران مسائل منطقه معتقد هستند که روسیه در تلاش است تا نفوذ خود رابی سروصدا در افغانستان افزایش دهد تا جائیکه روابط نزدیک تری با طالبان و پاکستانی ها برقرار نمودند. به عبارت دیگر، روسیه به این مهم رسیده است که طالبان از بازیگران مهم و غیرقابل اجتناب آینده افغانستان به شمار می رود(SELIGMAN,2019).

بنابراین، شکست در مذاکرات طالبان و آمریکا به روسیه اجازه می دهد تا ابتکار عمل صلح را برعهده بگیرد به ویژه اگر روابط خود را با سایر ذینفعان منطقه ای مانند پاکستان، ایران و چین مورد توجه قرار دهد. به گونه ای که بارنت روبین تحلیل گر مسائل افغانستان در مقاله ای درباره خروج نیروهای نظامی از افغانستان توسط بایدن نوشت:« هنگام دیدار از مسکو در دسامبر۲۰۱۹ من متوجه شدم که روسیه آماده است تا روند مسکو را در مدت زمانی کوتاه در صورت توقف یا فروپاشی روند دوحه، مجدداً راه اندازی کند. که طالبان و بسیاری از رهبران سیاسی افغانستان به همراه بسیاری از همسایگان در آن شرکت می کنند. در چنین حالتی، موقعیت واشنگتن ضعیف تر از وضعیت کنونی می شود».

همچنین، این کشور در تازه ترین اظهارات خود از ایجاد دولت موقت حمایت کرده است. به طوری که سخنگوی وزارت خارجه این کشور گفته است که:« ایجاد یک اداره موقت فراگیر برای شتمل ساختن طالبان در زندگی سیاسی صلح آمیز در افغانستان یک راه حل منطقی خواهد بود». اظهارنظرهایی که نشان از تلاش های این کشور برای ایفای نقشی تعیین کننده تر در روند مذاکرات است. همچنین روسیه با برگزاری نشست مسکو قصد دارد نشان دهد که در صورت آوردن هرنوع نظام سیاسی در افغانستان نقش روسیه بسیار مهم است. بنابراین، این کشور به صلح افغانستان به عنوان یک برگ برنده و اهرمی تثبیت کننده برای جایگاه خود در منطقه نگاه می کند.

روسیه و طالبان: اتحادِ نامتقارن

روسیه به دنبال ایجاد رابطه عمیق تر با طالبان است. چنانکه، نقش روسیه در افغانستان از سال ۲۰۱۵ هنگامی که مسکو شروع به ایجاد رابطه با طالبان کرد به طور پیوسته رشد کرده است. به عبارت دیگر، گفته می شود که روسیه برای تسریع در خروج ایالات متحده از افغانستان و ایجاد مجدد جایگاه ژئوپلتیکی در افغانستان، سلاح مورد نیاز طالبان را تامین می کند و میزبان مذاکرات صلح بوده است. چنانکه سال گذشته جنجال های زیادی پیرامون پرداخت پاداش از سوی روسیه به طالبان برای از بین بردن نیروهای آمریکایی وجود داشت. اطلاعات مربوط به این پاداش ها از بازجویی های نیروی های ویژه افغانستان و ایالات متحده از افراط گرایان اسیر شده و همچنین شواهدی در مورد انتقال مالی پنهانی از طریق سیستم های مالی رسمی و غیر رسمی به دست آمده است(Weitz,2020).

به عبارت دیگر، طالبان از زمان حمله سال ۲۰۰۱ به رهبری آمریکا و سرنگونیِ رژیم آنها آن هم به دلیل پناه دادن به عامل اصلی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر و رهبر القاعده، اسامه بن لادن، تا به امروز قوی ترین گروه در افغانستان هستند. اما در رابطه با نقش کشور روسیه در تعاملاتِ خود با این گروه تروریستی و همچنین هدفِ اصلی مسکو از تلاش برای میانجیگری در مذاکرات صلح افغانستان، شاید بتوان گفت روسیه در این زمینه رویکرد یک بام و دو هوا را اتخاذ کرده است. همان طور که پیشتر نیز گزارش شده بود روسیه در جهتِ حمایت از طالبان برخواسته و به این گروه در مقابله با ایالات متحده کمک می کنند. بدین ترتیب روسیه قدرتِ طالبان را در شرایطی خاص مثبت و در جهتِ منافع خود دیده و در برابرِ آن سکوت کرده، و در جایی دیگر ظاهرا برای کاهش تنش ها و خشونت طالبان دست به کار شده و برای ورودی نمایشی و چشم گیر به صحنه آمده و برنامه ریزی می کند. گرچه هر دو سیاستِ روسیه در نهایت و ظاهرا به یک هدفِ ویژه منتهی شده و آن کاهش نقش، حضور و نفوذِ ایالات متحده در افغانستان و جایگزین ساختنِ آن با قدرت خود است. شاید با بازگشتی به گذشته ی نزدیک بتوان نگاهی به این فرضیه داشت:

چنانچه در مطلبی منتشر شده از موسسه صلح ایالات متحده (The United States Institute of Peace) در تاریخِ ۷ ژوئیه ی ۲۰۲۰ چنین اذعان شد که گزارش های اطلاعاتی اخیر نشان می دهد كه پاداش های روسیِ پرداخت شده به طالبان برای كشتن نیروهای آمریكایی، ادعاهای دیرینِ مقامات آمریكایی و افغانستان مبنی بر مشاركت مسكو در عملیات مخفی برای تضعیف مأموریت آمریكا در افغانستان را تقویت كرده است. بدین ترتیب روسیه به منظور تضعیف نقش ایالات متحده در افغانستان به طالبان کمک های نظامی-اقتصادی ارائه داده و طبق این مطلب، حمایت روسیه از طالبان، طبیعتا تاکتیکی بوده است. روشن است که واشنگتن و مسکو در نهایت منافع استراتژیک همگرا درجهتِ یک افغانستان نسبتا پایدار و بدون حضور طولانی مدت آمریکا را در سر دارند، افغانستانی که پناهگاهی برای تروریست های فراملی نباشد.

اما اینکه چگونه روسیه برای این طرح و با اهدافی تاکتیکی برنامه ریزی کرده است در چندین سطح قابل استدلال است: اولین مورد به سادگی با وسوسه ی مقاومت ناپذیر برای ایجاد وضعیتی دشوارتر برای ایالات متحده و متحدان ناتو با هزینه نسبتا اندک قابل توجیه است، شبیه برخی از تاکتیک های نامتقارن که مسکو برای به چالش کشیدن واشنگتن در درگیری ها و مداخلاتِ دیگر استفاده می کند. همچنین شکست شرم آور نیروهای ناتو در افغانستان احساس انتقام جوییِ خوبی را برای مسکو در جهتِ مقابله با ایالات متحده و حمایتِ آن از گروه های مجاهدین در دهه ۱۹۸۰ که منجر به شکست تحقیرآمیز و عقب نشینی نیروهای اتحاد جماهیر شوروی شد، فراهم می کند. و همچنین از دیگر سو، حمایت تاکتیکی روسیه از برخی فرماندهان طالبان به این دلیل است که آنها طالبان را در مقایسه با دولت اسلامی ولایت خراسان شری کمتر می دانند.

گزارش ها در طی چند سال گذشته در مورد حمایت روسیه از فرماندهان طالبان در شمال افغانستان، با گسترش نفوذ دولت اسلامی ولایت خراسان به شمال، و تقویت روابط بین دولت اسلامی و گروه های افراطی آسیای میانه مانند جنبش اسلامی ازبکستان توامان بوده است. بنابراین، حمایت روسیه از طالبان در شمال افغانستان در درجه اول با این استدلال بود که فرماندهان طالبان قادر به جنگ با دولت اسلامی ولایت خراسان و جنبش اسلامی ازبکستان و جلوگیری از گسترش نفوذ آنها در آسیای میانه باشند، نه حمله به نیروهای افغان و بین المللی.

اما نویسنده در ادامه و در اشاره به ارتباطِ این فعالیت های روسیه با آینده ی سیاسیِ بالقوه افغانستان پس از جنگ، براین باور است که روسیه روند صلح افغانستان را از نزدیک دنبال کرده و محاسبات خاص خود را درباره چگونگی تحقق روند صلح و مشارکش در این روند داشته و این محاسبات به لحاظ تاکتیکی لزومِ پشتیبانیِ محدودی از طالبان را به عنوان یک “استراتژیِ مصون سازی” ضروری ساخته است. چنانچه طبق محاسبات روس ها، داشتن روابط نزدیکتر با طالبان با توجه به احتمال اینکه آنها خواستارِ نقش مهمی در گسترش سیاسی آینده افغانستان می باشند، سیاستی قابل درک بوده و منطقی به نظر می رسد.

لازم به ذکر است روس ها تمایلی ندارند که ایالات متحده برای همیشه در منطقه بماند، لیک آنها همچنین خواستارِ خروجی فوری که منجر به فروپاشی دولت افغانستان و بازگشت به جنگ داخلی و هرج و مرج دهه ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ شود نیز نمی باشند. بدین ترتیب حمایت روسیه از طالبان در جهتِ پیروزی تمام و کمالِ آنها نیست، بلکه ترجیحِ آنها بر دولتی نسبتا پایدار و به لحاظ قومی فراگیر در افغانستان است، دولتی که قادر باشد اطمینان دهد افغانستان باردیگر به پناهگاهی امن برای گروه های تروریستی فراملی تبدیل نخواهد شد (Wilder, 2020).

شمارش معکوس جامعه جهانی برای رسیدن به صلح در افغانستان

در نهایت، روندی شتابان برای ختم هرچه زودتر جنگ در افغانستان آغاز شده است. نامه وزارت خارجه آمریکا به دولت افغانستان، برگزاری نشست مسکو و ترکیه، حمایت از طرح ایجاد دولت موقت نشانگر آغاز شمارش معکوس از سوی بازیگران بین المللی برای به نتیجه رسیدن گفت و گوهای صلح ولو با هر دستاوردی  است. به طوری که این روند شتابان این ذهنیت را ایجاد می کند که حتی ممکن است تا ماه مه زمان خروج نیروهای خارجی از افغانستان شاهد ایجاد دولت موقت در افغانستان باشیم.

نشست مسکو نیز با هدف نشان دادن موقعیت روسیه در آینده نظام سیاسی افغانستان تشکیل می شود. هدفی که ایجاد رابطه عمیق تر با طالبان و کج دهنی به دولت از طریق حمایت از حکومت موقت خود را بیشتر نشان داده است. به عبارت دیگر، کرملین، بیش از هرزمان دیگری در تلاش است تا از وقفه ایجاد شده در روند مذاکرات و سردرگمی دولت جدید بایدن در افغانستان به نغع خود استفاده کند.

از طرف دیگر، خوشبینی های زیادی نیز مبنی بر شکستن قفل مذاکرات در دوحه در پایتخت جدید وجود دارد و انتظار می رود این نشست بتواند یخ گفت و گوهای بین الافغانی را آب کند. از طرف دیگر، شاید این نشست چراغ سبزی به طرح جدید ایالات متحده و تلاش برای ایجاد اجماع منطقه ای در مورد مسئله افغانستان باشد. بنابراین، روسیه در صدد آن است تا با برگزاری نشست مسکو هم بر روند مذاکرات سرعت ببخشد و هم در تلاش است تا زمینه و بستر طرح ایجاد حکومت موقت را فراهم کند.

منابع

 Qarjouli, Asmahan, (2021), “Russia to host Afghan summit to jumpstart peace process”, https://www.dohanews.co/russia-to-host-afghan-summit-to-jumpstart-peace-process/.

SELIGMAN, LARA,(2019), “As U.S. Mulls Withdrawal From Afghanistan, Russia Wants Back in”, https://foreignpolicy.com/2019/01/31/us-mulls-withdrawal-from-afghanistan-russia-wants-back-in-taliban-peace-talks/.

Weitz, Rochard,(2020), “Russian Taliban payments underscore Moscow’s Afghan challenges” , https://www.timesca.com/index.php/news/26-opinion-head/22887-russian-taliban-payments-underscore-moscow-s-afghan-challenges.

  Wilder, Andrew, (2020), “U.S., Russian interests overlap in Afghanistan. So, why offer bounties to the Taliban?”, https://www.usip.org/publications/2020/07/us-russian-interests-overlap-afghanistan-so-why-offer-bounties-taliban.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا