سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

طالبان و زنان: از سیاست های سختگیرانه تا گفت و گوهای رودر رو

۷ اردیبهشت (ثور)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۴/۲۷

زنان نزدیک به از نیمی از جمعیت افغانستان را تشکیل می دهد. طبقه ای که علی رغم محدودیت های زیاد از سوی سنت و ارزش های جامعه مبارزات گسترده ای را برای ارتقا و بهبود وضعیت خود در کشور انجام دادند. بیست سال گذشته باوجود چالش های فراوان برای این گروه همراه با دستاوردهای بزرگی نیز بوده است. پس از سقوط رژیم بنیادگرای طالبانی در سال ۲۰۰۱ و تلاش ها برای ایجاد نظامی مبتنی بر دموکراسی در افغانستان توجه به نقش و جایگاه زنان در اجتماع و خانواده بیشتر مورد توجه قرار گرفت. به طوری تغییراتی بزرگی به مدد نهادهای معتبر و مرتبط با زنان چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور به وجود آمد. هرچند تا رسیدن به نقطه مطلوب مسیر زیادی در پیش رو قرار دارد. در این میان، با آغاز مذاکرات صلح و تلاش ها برای ختم جنگ و ادغام طالبان به بدنه جامعه و نظام سیاسی کشور یکی از دلهره های جدی وضعیت زنان کشور در فردای پس از توافق صلح بین دولت افغانستان و طالبان است.

زنان در مسیر پیچیده صلح

روند صلحِ پرپیچ و خم افغانستان وارد یک بازی ناامیدکننده شده است که زنان را مجبور به عقب گرد به حاشیه جامعه می کند و دستاوردهایی که در طول دو دهه گذشته به دست آورده اند را در صورت رسیدن طالبان به قدرت در دولت از بین می برند. علی رغم نشانه های متعددی که حضور زنان را برای ختم جنگ ضروری میداند، زنان افغان ترس آن را دارند به حاشیه رانده شوند. حتی طرح صلح آمریکا نقش زنان را در افغانستان پس از جنگ کم ارزش نشان داده است. از طرف دیگر، تحقیقات در سراسر جهان نشان می دهد که مشارکت زنان در حل منازعات فرصت رسیدن به توافق های مسالمت آمیز و دوام آن ها را ارتقا می دهد. این در حالی است که نابرابری جنسیتی خطر افراط گرایی و بی ثباتی را افزایش می دهد.

از دیگر سو، به نظر می رسد هنوز درس هایی در مورد مزایای حضور زنان در روند صلح  افغانستان فراموش شده است. این در حالی ک رئیس جمهور جو بایدن مانند ترامپ تمایل به ختم طولانی ترین جنگ در تاریخ افغانستان دارد. تصمیمی که منجر به قربانی شدن حقوق زنان می شود. در چنین شرایط طالبان نیز احساس می کند که در موقعیتی قرار دارد که مجبور به دادن هیچ امتیازی نیستند که این امر می تواند حفظ دستارودهای سخت زنان را در دولت پس از جنگ دشوار کند. در همین رابطه شهرزاد اکبر رئیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان معتقد است که:« اگر زنان را مستثنی کنید و به سمت افغانستانی بروید که نیمی از جمعیت آن به دام افتاده و به عنوان نیمه انسان قلمداد می شوند با افغانستانی فقیر و کمتر توسعه یافته مواجه می شوند،  که قادر به رقابت با سایر کشورها نیست(۰Donnell,2021).

 بنابراین،در روند مذاکرات صلح حفظ دستارودهای بیست ساله افغانستان از جمله حقوق زنان جز خطوط قرمز شهروندان افغانستان و جبهه جمهوریت محسوب شود. در این میان زنان به عنوان بخش بزرگی از جامعه افغانستان که در این مدت توانسته اند با مبارزات گسترده و دست و پنجه نرم کردن با چالش های فراوان در وضعیت خود تغییرات مثبتی بیاورند، حاضر نیستند به گذشته بر گردند. به طوری که بارها هشدار داده اند که صلح نباید به قیمت قربانی کردن حقوق زنان ختم شود. این نگرانی ها با عدم حضور زن در تیم مذاکره کننده طالبان، حضور کمرنگ زنان در جبهه جمهوریت و اعلام خروج نیروهای خارجی از افغانستان  بیشتر شده است. به طوری که این دغدغه وجود دارد که خروج آمریکا از افغانستان قادر خواهد بود حقوق زنان را به خطر بیاندازد. در همین رابطه، دیده بان حقوق بشر در بیانیه ای در تاریخ ۷ آوریل مقامات ارشد سازمان ملل متحد را موظف کرد که به «حضور کامل زنان» تعهد داشته باشند. و این حضور در گفت و گوهای اصلی باشد نه در نشست های جانبی. به عبارت دیگر، کنار گذاشتن زنان حضور طالبان را آسان تر خواهد کرد.

زنان مذاکره کننده

 تصویر ۱-زنان تیم مذاکره کننده دولتِ افغانستان در دوحه

آیا زنان تهدید اصلی برای طالبان هستند؟

در چنین شراطی این امر که آیا طالبان در مسئله زنان همچنان نگاه گذشته را دارند یا دچار تغییراتی شده اند؟  و یا هم به طور کلی دیدگاه آنان نسبت به زنان چیست؟ به یکی از پرسش های بنیادین تبدیل شده است. فوزیه کوفی یکی از چهار زن حاضر در تیم مذاکره کننده دولت معتقد است که:« نشانه های کوچکی از تغییر طالبان در دوحه وجود دارد. به طوری که در طی ۲۰ سال آنها با زنان صحبت نمی کردند و حتی در ابتدای مذاکرات برخی از نگاه به من مردد بودند اما حالا نام من را می گویند و وارد گفت و گو می شوند».

دوران سیاه رژیم طالبان در افغانستان بدترین دورانی است که تاریخ این کشور برای زنان رقم زد. طالبان به عنوان یک گروه تندرو اسلامی و با قرائت افراطی از دین به زنان نگاهی محقر و نقشی اندک در خانواده و جامعه قائل بودند. چنانکه حضور آنان در مکان های عمومی بدون حضور محارم جرم پنداشته می شد. نقش ندادن به زنان در حکومت، نداشتن هیچ طرح و ایده ای برای بهبود وضعیت زنان، بسته شدن مکاتب دخترانه در سطح کشور در زمان حکومت داری شان، عدم دسترسی دختران به مکتب در مناطق تحت تسلط طالبان، عدم حضور زن در تیم مذاکره کننده و مواضع مبهم  در قبال این طبقه نشان دهنده عقاید سخت این گروه در برابر زنان است. امری که نشان دهنده نقطه ضعف بزرگ آنان در برابر افغانستان و جهان است.

در واقع، هنگامی که افغانستان به دست طالبان افتاد این گروه به دلیل تبعیض جنسیتی و خشونت علیه زنان در سطح جهان شناخته شدند. اما توجیه این گروه ایجاد محیطی امن که کرامت و عفاف زنان در آن مقدس شمارده شود، بود. در نتیجه زنان مجبور به استفاده اجباری از حجاب بودند چرا که به اعتقاد روحانیون این گروه«چهره یک زن منبع فساد» است، برای مردانی که با آن ها هیچ ارتباطی ندارند. از طرف دیگر، بر اساس قواعد جداسازی زن و مرد،زنان اجازه تحصیل و کار را پیدا نکردند و دختران تنها تا سن هشت سالگی اجازه حضور در مدرسه را پیدا کردن و آن هم تنها مجاز به مطالعه قرآن بودند. زنان نباید از کفش های پاشنه بلند و سفید استفاده می کردند. همچنین، طالبان در خصوص حق اشتغال زنان قواعد سخت گیرانه ای را اعمال کردند.چنانکه در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۱۹۹۶ قانونی را درخصوص منع حضور زنان در مشاغل مختلف صادر کردند. قانونی که منجر به خسارات جبران ناپذیری بر بدنه جامه شد. به طوری که بسیاری از معلمان ابتدایی چه در مدارس دخترانه و چه در مدارس پسرانه زن بودند که پس از این از شغل های خود کنار زده شدند.

به گفته ی احمد رشید(نویسنده)، طالبان در طول حکومت خود “زنان افغان را مجبور کردند تا به طور کامل از دید عموم ناپدید شوند”. طالبان بر اساس تفسیر محافظه کارانه خود از اعمال اسلامی، زنان را از حق کار، تحصیل در مدرسه بعد از هشت سالگی، و حضور در جمع بدون بدون برقع ممنوع کردند. زنانی نیز که به شکستن این محدودیت ها یا سایر محدودیت ها متهم شدند، اغلب به صورت علنی به مجازات بدنی یا کیفری شدید محکوم می شدند. این اقدامات مورد تقبیح و محکومیت بین الملل قرار گرفت. طالبان که سال ها در مناطقی از افغانستان قلمرو داشته و با برخی اقدامات افراطی اکنون برای تصرف قلمرو بیشتری تحت کنترل خود مبارزه و رقابت می کنند، در مورد موضع گیری فعلی خود دررابطه با زنان اظهارات ضد و نقیضی نشان داده اند. آنها به تفصیل شرح نداده اند که اکنون حقوق زنان را چگونه دیده و درک می کنند یا زنان در جامعه تحت حاکمیت طالبان چه نقشی دارند. افراد بدبین به طالبان خاطرنشان می کنند تعهدی که رهبران معاصر طالبان مرتبا برای محافظت از حقوق زنان “مطابق با اسلام” اذعان می کنند، موضوعی سلیقه ای با باورهای ذهنیِ آنها و مشابه و بازتاب دهنده ی همان تعهداتی است که طالبان در زمان قدرت نشان می دادند. طالبان ادعا می کنند که مخالف آموزش دختران نبوده و در مناطق تحت کنترل آنها برخی دختران در دبستان تحصیل می کنند. به طور کلی، طالبان تحصیل دختران را تا کلاس هشتم مجازم می دانند. در غیراین صورت ، مدارس دخترانه تعطیل است. همچنین طالبان در سال های اخیر به انجام حملات بیشماری علیه مدارس دخترانه متهم شده اند (CRS, 2020: 1-2).

در حال حاضر نیز، بر اساس آماری  که سازمان ملل در ۱۴ اوریل منتشر کرد، خشونت علیه غیرنظامیان به ویژه زنان و کودکان نسبت به سال گذشته افزایش یافته است و کنترل طالبان در کشور نسبت گذشته افزایش چشمگیری داشته است.  در نتیجه بازگشت حکومت افراطی اسلام گرای طالبانی می تواند به معنای عقب گرد یکی از دستاوردهای دو دهه اخیر یعنی حقوق و آزادی های زنان باشد. در نتیجه، به نظر می رسد طالبان قوی شدن زنان را یک خطر جدی برای بقا و موجودیت خود می دانند. خطری که شاید حتی به مراتب تهدیدآمیز تر از حضور نیروهای خارجی در کشور باشد.

سیاست طالبان در قبال زنان

 دامنه سیاست های طالبان در مورد زنان گسترده است و این طیف از ابتدای دوره حکومت آنها دچار تحول و بر آن اضافه شده است. به طور کلی شش حوزه ی اصلی از سیاست جنسیتی طالبان از گذشته مرتبط با این موراد بوده است: ۱- حق حضور زنان در جمع و جامعه ۲- حق کار زنان ۳- حق تحصیل دختران ۴- حقوق زنان در دریافت مراقبت های بهداشتی کافی ۵- حقوق زنان در پوشش شخصی ۶- حقوق زنان در برابر قانون. در مجموع این سیاست ها عملا زنان را از فضای عمومی و حضور در جامعه حذف کرده است. (Goodson, 2002: 9)

از ابتدای لحظه روی کار آمدن طالبان، آنها از خروج زنان از خانه هایشان ممانعت و مخالفت کردند، مگر تحت قوانین و مقررات مختلفِ محدود و کنترل کننده ی شدید. این قوانینِ محدود کننده به دو روش عمده اصلاح شدند: اول اینکه، زنان در صورت داشتنِ یک همراه شرعیِ قابل قبول، یعنی یک خویشاوند نزدیک مرد مانند شوهر، پدر یا برادر، می توانند در انظار عمومی ظاهر شوند. این رفتار با رفتار سنتی در میان جوامع روستایی پشتون نیز سازگار بود؛ چنانچه زنانِ بالغ از همه ی مردان به غیر از اعضای نزدیک خانواده خود جدا می شدند. ثانیا، اگر زنی همراهی قابل قبول برخوردار داشت، تنها درصورتی که کاملا محجبه باشد می توانست از خانه خارج شود، حجابی که به گفته طالبان از سر تا نوک انگشت پا پوشیده شده است (چادر برقع). (Goodson, 2002: 10)

– احکام طالبان همچنین حق کار زنان را نیز هدف قرار داد. توجیه طالبان برای این این رویکرد آن بود که اعضای مرد خانواده باید از زنان مراقبت کنند و زنان بیوه نیز باید توسط دولت تأمین شوند. همچنین استدلال آنها این بود که با ممنوع ساختنِ طرح مسئله ای تحت عنوانِ بیکاری زنان، بیکاری گسترده مردان حداقل تا حدی کاهش می یابد. پس از تسلط طالبان، بیکاری زنان بلافاصله به بیش از ۸۰ درصد رسید، و تأثیر خاص و ویژه ای بر برخی از بخش های اقتصادی داشت. بنابراین، ممنوعیت کار زنان در دوران طالبان، نه تنها به زنان و به ویژه خانواده هایی با سرپرست زن آسیب زد، بلکه تأثیرات چشمگیر وزیان باری نیز بر سیستم های آموزش و مراقبت های بهداشتی افغانستان داشت. (Goodson, 2002: 11)

– در بعضی موارد، برخی از مقامات طالبان هر حکم طالبانی، هرچقدر هم که عجیب و نامانوس بود را از نظر اسلام توجیه می کردند؛ یا هنگامی که با شواهد قرآنی واضحی بر خلاف مواضع خود روبرو می شدند، توضیحات غیرمذهبی دیگری را برای برخی سیاست هایشان ارائه می دادند. بهترین مثال در این زمینه آموزش دختران است. شاید هیچ یک از سیاست های طالبان در مورد زنان به اندازه دستورالعمل های منع یا محدود کننده ی تحصیل دختران، مورد شماتت و انتقاد قرار نگرفت. از زمانِ حس کردنِ مزه ی اولیه قدرت در نوامبر ۱۹۹۴ هنگامی که کنترل قندهار را به دست گرفتند، “طالبان بلافاصله سختگیرانه ترین تفسیر از قانون شرعی که تاکنون در جهان اسلام دیده نشده بود” را اجرا و با تعطیلی مدارس دخترانه شروع به کار کردند. نگرش رهبران طالبان نسبت به تحصیل دختران برخاسته از جهان بینی روستایی/قبیله ای آنها بود، دیدگاهی که از برخی از روستایی ترین و کم سوادترین روستاهای افغانستان برمی آمد. این در حالی بود که سایر افغان ها، از جمله پشتون های شرق افغانستان، پناهندگان افغان در پاکستان و به ویژه افغان های شهری، تحصیلات دختران و پسران را بسیار ارزشمند می دانستند. (Goodson, 2002: 12-13)

– چهارمین زمینه اصلی بدرفتاری طالبان با زنان به عدم دسترسی زنان به خدمات بهداشتی کافی مرتبط می شود. احکام و فرامین متعدد طالبان بیشتر به این حوزه از زندگی زنان متمرکز بود و در مجموع بیشترین تأثیر را بر سطح زندگی آنها داشت. در اکتبر ۱۹۹۶، طالبان ۳۲ حمام عمومی که مخصوص زنان در هرات و کابل بود؛ یعنی تنها منبع آب گرم بسیاری از زنان در آن شهرها که برای بهداشت زنان اهمیت داشت را، بستند. اما در کنارش، این قوانین به اعمال تفکیک های جنسیتی در مراقبت های بهداشتی نیز ملزم بودند. بنابراین بیماران زن تنها توسط پزشکان و پرستاران زن و بیماران مرد توسط پرسنل پزشک مرد درمان می شدند. پزشکان مرد جز عضو مبتلا به بیماری، نباید هیچ بخش دیگر از بدن بیمار زن را لمس کنند یا مشاهده نمایند. سالن انتظار بیماران زن باید کاملآ مستور باشد. علاوه بر این، “در ژانویه ۱۹۹۷، مقامات طالبان سیاست تفکیک زن و مرد در بیمارستان های جداگانه را نیز اعلام کردند”؛ گرچه این سیاست از آن زمان به بعد به طور کامل اجرا نشد. (Goodson, 2002: 14) اینها همگی تأثیرات منفی آشکاری بر سطح زندگی زنان در افغانستان داشت. به طوری که امید به زندگی برای زنان تنها ۴۳-۴۴ سال بود، یعنی تقریبا ۲۰ سال کمتر از میانگینِ کشورهای در حال توسعه است. این پایین بودن امید به زندگی برای زنان غالبا به دلیل نرخ مرگ و میر مادران به واسطه زایمان (۱۷ در ۱۰۰۰) و میزان مرگ و میر نوزادان (۱۶۳ در ۱۰۰۰) بود که در جهان بالاترن آمار را به خود اختصاص داده بود، زیرا کمتر از شش درصد زایمان ها تنها توسط پرسنل پزشکی آموزش دیده و مجرب انجام میشد و “تنها ۲۹ درصد جمعیت به بهداشت و ۱۲ درصد به آب سالم دسترسی داشتند.” اما علاوه بر سلامت جسمی، سلامت روحی زنان افغان هم در زمان طالبان دچار آسیب و ضربه شد. چنانچه در یک نظر سنجی از ۱۶۰ زن افغان (۸۰ نفر ساکن کابل، ۸۰ نفر که از کابل به پاکستان گریخته بودند) در سال ۱۹۹۸ و انجام شده توسط پزشکان حقوق بشر، ۹۷ درص از پاسخ دهندگان دارای معیارهای بالینی افسردگی، ۸۶ درصد علائم قابل توجهی از اضطراب، و ۴۲ درصد از آنها دچار اختلال استرس پس از سانحه بودند. (Goodson, 2002: 15)

-و درنهایت اینکه زنان افغان در زمان طالبان به شیوه های مختلف از نمایندگی سیاسی یا حقوق مدنی محروم بودند. همه ی موارد فوق ارتباط زنان با مناصب دولتی یا مقام های رده بالا را قطع می کرد اما با این وجود قوانینی وضع شد که ارتباط آنها را بیش از پیش محدود می ساخت. در حقیقت، یک حکم طالبان در سال ۱۹۹۷ زنان را محدود به کار در زمینه پزشکی، و در درجه اول به عنوان “امدادگران بهداشت” می کرد. همچنین شهادت زنان در دادرسی های قضایی فقط به عنوانِ نیمی از یک مرد محسوب می شد (به عنوان یک انسان کامل محسوب نمی شدند) و زنان در ارث، طلاق، حضانت فرزند و سایر موارد حقوق خانواده از حقوق برابر با مردان برخوردار نبودند (Goodson, 2002: 16).

فرحناز فروتن

تصویر ۲-مصاحبه سخنگوی طالبان با خبرنگار زنِ افغان

میدان جنگ، تعیین کننده سرنوشت زنان

در نهایت، اینکه حقوق زنان افغانستان تا چه حد رو به نابودی است یا بهبود یافته است به این واقعیت بستگی دارد که جنگ در افغانستان به کدام سو می رود. هیچ چشم انداز روشن و واقع بینانه ای از شکست طالبان توسط دولت افغانستان وجود ندارد و حتی دلایل کمی وجود دارد که حتی تعهد نظامی آمریکا به افغانستان از جمله افزایش چشمگیر نیروهای نظامی می تواند طالبان را تضعیف کند چه رسد به شکست آن ها. از طرف دیگر متقاعد ساختن طالبان به حفظ حقوق زنان توسط تیم مذاکره کننده به اساساً به آنچه در میدان جنگ اتفاق می افتد بستگی دارد. به نظر می رسد طالبان با توجه به شرایط فعلی و حتی تداوم جنگ در نهایت به یک بازیگر مهم و مسلط در دولت افغانستان تبدیل شود. از طرف دیگر، طالبان در حال حاضر بر بخش های قابل توجهی از کشور به ویژه مناطق روستایی کنترل دارند. به طوری که گاهی اوقات در مباحث مربوط به آزادی های زنان در این مناطق دخالت می کنندو بنابراین این گروه خواه ناخواه از راه های متفاوتی حقوق و موجودیت زنان افغان را شکل می دهند.

بنابراین، مسئله حقوق زنان در نظامی با حضور طالبان در افغانستان با چشم اندازهایی بسیار نامشخص رو به رو است. هرچند آنها اکنون معقتدند که از حقوق زنان به وسیله شرع محافظت می کنند. اما این بستگی به آن دارد که تفسیر آنها از شرع به چه شکل است. آنان اعلام کرده اند زنان هنوز هم می توانند به پست هایی مانند وزارت برسند اما هرگز رئیس دولت نمی توانند باشند. اما آنها همواره در صحبت هایشان در مورد زنان مبهم حرف می زنند تا از این طرق بتوانند بیشتر در میز مذاکره امتیاز بگیرند تا در هنگام گرفتن قدرت پس از آن جزئییات را مطرح کنند. اما به نظر می رسد تفاوت دیگاه بین رهبران طالبان در خصوص زنان وجود داشته باشد. در برخی منطاق همچنان قواعد سختگیرانه وجود دارد اما این در حالی در برخی مناطق تحت تسلط طالبان قواعد تعیدل یافته که شاید دلیل ان هم این است که این گروه فعلا دولت در سایه هستند و هنگامی که قدرت را کامل در اختیار گرفتند دوباره به مواضع سرسخت خود بازگردند(Allen and Felbab-Brown,2020).

آینده برای زنان افغانستان مبهم است

بنابراین، در زمان حاضر در حالی که ایالات متحده حضور نظامی خود را در افغانستان کاهش می دهد و در حالی که طالبان در میدان جنگ هنوز قدرتمند هستند و مذاکرات صلح بین دو طرف آغاز شده یک علامت سوال بزرگ درباره سرنوشت زنان و حقوق آن ها وجود دارد. توافقنامه ای ایالات متحده با طالبان امضا کرد، آینده زنان افغان را کاملا به نتایج مذاکرات با طالبان و تحولات میدان جنگ واگذار کرد. این امر در ازای عقب نشینی نیروهای آمریکایی تا تابستان ۲۰۲۱ و عدم تهدید از سوی خاک افغانستان علیه منافع ایالات متحده صورت گرفت. چگونگی طراحی مجدد افغانستان و نظم سیاسی پس از آن کاملا بر عهده بین دولت افغانستان و طالبان واگذار شد. اما در این میان سرنوشت هزاران زن افغان به ویژه زنانی که از طبقه متوسط هستند و پس از تحولات ۲۰۰۱ به موفقیت های بزرگی رسیده اند بیشتر از همه در معرض تهدید قرار گرفته است. این در حالی است که اهرم فشار ایالات متحده بر طالبان در حفظ حداقل برخی از حقوق ، دستاوردها از جمله حفظ حقوق زنان به شدت کاهش یافته است. این در حالی است که دولت افغانستان خود را متعهد به حفظ حقوق زنان کرده است هرچند این حفظ برای زنان محدودی صورت گرفته است. به طوری که قانون اساسی سال ۲۰۰۴ به زنان افغانستان انواع و اقسام حقوق را داده است و منجر به رشد اقتصادی و اجتماعی برای زنان شد(Allen and Felbab-Brown,2020) .

در نهایت، با وجود دیدگاه مبهم طالبان و شرایط میدانی و در حالی که روند صلح با مواردی مانند افزایش میزان خشونت، قتل های هدفمند و تقسیم قدرت در افغانستان دست و پنجه نرم می کند، توجه به جایگاه زنان و حفظ حقوق و دستاوردهایشان به عنوان قشر تاثیرگذار افغانستان بسیار مهم است. در نتیجه تنها یک روند قاطعانه و طولانی مدت برای تامین حقوق زنان و پاسخگویی طالبان و دیگران در برابر زنان می تواند کشور را به رونق و به عضویت معتبر در جامعه جهانی برساند. در غیر اینصورت افغانستان دستاوردهای بدست آمده توسط زنان را از دست خواهد داد.

منابع

– CRS, (2020), “Afghan Women and Girls: Status and Congressional Action”, Congressional Research Service (CRS), IN FOCUS, https://crsreports.congress.gov/product/pdf/IF/IF11646.

– Goodson, Larry P. (2002), “Anti-Modernist Islam:  Understanding Taliban Treatment of Women in Afghanistan”, presented at “Women and Gender in the Middle East: A Multidisciplinary Assessment of Theory and Research,” held in the Rockefeller Foundation Study and Conference Center, Bellagio, Italy, August 27-31.

-ODonnell, Lynne.(2021) “Women Cut Out of the Afghan Peace Process”, https://foreignpolicy.com/2021/03/30/afghanistan-women-taliban-peace-talks-biden/.

-R.Allen ,John , Felba-Brown.(2020), “The fate of womens righrs in Afghanistan” , https://www.brookings.edu/essay/the-fate-of-womens-rights-in-afghanistan/.

.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا