سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرها

روایتی از دو طالبان (طالبانِ افغانستان و طالبانِ پاکستان)

۱۲ اردیبهشت (ثور) ۱۴۰۰ – ۲ / ۵/ ۲۰۲۱

روایتی از دو طالبان (طالبانِ افغانستان و طالبانِ پاکستان)

دودستگی طالبان

روپرت استون

با رشد و تکاملِ روند صلح افغانستان، ممکن است روابطِ طالبانِ افغانستان با تحریک طالبان پاکستان به بن بست رسد.

در اوایل ماه مارس ۲۰۲۱، طالبان در کمینِ نیروهای امنیتی افغان در خوست، یک کاروان را از بین بردند. گرچه چنین حوادثی در افغانستانِ جنگ زده اتفاقاتی عادی و معمول است، اما این رخداد امری قابل اهمیت و توجه بود، چراکه به نظر می رسید پایِ جنگجویان و مبارزانِ یک سازمان تروریستی پاکستانی یعنی، تحریک طالبان پاکستان (تی تی پی) را وارد ماجرا می کند. عموما در رسانه ها از تحریک طالبان پاکستان با عنوان “طالبان پاکستانی” یاد می شود.

فاران جفری، معاونت مرکز الهیات اسلامی از مبارزه با تروریسم (ITCT) که این عملیات را در توییتر خود مستند کرده چنین اذعان می کند که “طالبان افغانستان رسما ادعای حمله را مطرح کردند.” در بیانیه طالبان هیچ اشاره ای به تحریک طالبان پاکستان نشده است، اما جفری از منابع محلی دررابطه با مداخله و مشارکتِ تحریک طالبان پاکستان (در این جریان) مطلع شده است. گرچه ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان، نقش تحریک طالبان پاکستان را در این حادثه تأیید یا انکار نکرد.

طبق توافق نامه ای که طالبان سال گذشته در دوحه با ایالات متحده امضا کرد، قرار برآن شد که طالبان میزبان سازمان هایی که امنیت آمریکا یا متحدان آن را به خطر می اندازند، نباشد. اما تحریک طالبان پاکستان نه تنها به مواضع ایالات متحده حمله كرده است، بلكه به طور معمول پاکستان را نیز هدف قرار می دهد. بنابراین حضور تحریک طالبان پاکستان در افغانستان می تواند به منزله نقض معامله دوحه باشد.

طبق ارزیابی گزارش سازمان ملل در سال گذشته بیش از ۶۰۰۰ جنگنده خارجی پاکستانی در افغانستان وجود دارند که بیشتر آنها متعلق به تحریک طالبان پاکستان بوده اند. همچنین طبق آخرین آمار سازمان ملل، از ماه ژوئیه تا اکتبر سال گذشته بیش از ۱۰۰ حمله صورت گرفته است. طالبان افغانستان در گذشته میزبانیِ این جنگجویان خارجی را انکار کرده است. اما در زمانِ پرسشِ تیمِ خبری تی آر تی (TRT World) در رابطه با همین مسئله، ذبیح الله مجاهد حضور اعضای تحریک طالبان پاکستان در مناطق تحت کنترل طالبان افغانستان را تأیید یا انکار نکرد.

در حالی که غالبِ تمرکز و توجهات بر ادامه رابطه ی القاعده با طالبان بوده است، به تحریک طالبان پاکستان توجه کمتری شده است. یک سازمان تروریستی بی رحم و خشن که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ در پاکستان ویرانی هایی به بار آورده است و به نظر می رسد پس از چندین سال توانایی کاسته شده ی آن، دوباره در حال احیا شدن است.

تحریک طالبان پاکستان حرکتی مشابه، اما متمایز از طالبان افغانستان است. در حالی که طالبان افغانستان در دهه ۱۹۹۰ ظهور کردند، تحریک طالبان پاکستان در سال هایی پس از حمله سال ۲۰۰۱ آمریکا به افغانستان ریشه دارد، زمانی که قبیله نشین های پاکستانیِ طرفدار طالبان به همراه شبه نظامیان عرب، چچنی و آسیای میانه به مناطق قبیله ای پاکستان گریخته، به هم ملحق شده و یک گروه جدیدِ پوشش دهنده زیر چتری به نام تحریک طلبان پاکستان را تشکیل دادند.

جایی برای آرمیدن وفاداری

از زمان بسته شدنِ نطفه ی تحریک طالبان پاکستان این گروه از شورش در افغانستان حمایت کرده، در کنار طالبان افغانستان جنگیده و به پناهگاه جنگجویان خود در پاکستان کمک می کند. رهبرانِ تحریک طالبان پاکستان مکررا بارها و بارها با رهبر طالبان افغانستان بیعت و به آنها اظهار وفاداری کرده اند، گرچه این دو گروه زنجیره های فرماندهیِ جداگانه و مجزایی دارند. علاوه بر این شبکه حقانی –یعنی بخشی از طالبان افغانستان- به ترمیم و بازسازیِ شکاف های ایجاد شده از انشعاباتِ تحریک طالبان پاکستان کمک کرده است.

اسفندیار میر، عضو فوق دکترا در مرکز امنیت و همکاری بین الملل دانشگاه استنفورد در همین رابطه معتقد است: “هم جلال و هم سراج حقانی برای حل مسائل تشکیلاتی و جناح بندی در تحریک طالبان وساطت کردند.” با این وجود، گرچه اهداف دو گروه با یکدیگر همپوشانی داشته، اما با هم مطابقت ندارند.

همچنین مایکل کوگلمن، همکار ارشد جنوب آسیا در مرکز ویلسون براین باور است که: “گرچه طالبان افغانستان با گروه های تروریستی بین المللی ارتباط دارد، یک شورش محلیست که دولت افغانستان را هدف قرار می دهد.” کوگلمن معتقد است “طالبان پاکستان دولت پاکستان را هدف قرار می دهد و هنگامی که قدرت بیشتری داشته باشد، اهدافی فراتر و در آن سوی مرزها، از جمله آمریکا را در سر می پروراند.” برخلاف طالبان افغانستان، تحریک طالبان پاکستان توسط ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی خارجی شناسایی و مشخص شد.

از دیگر سو طالبان افغانستان و پاکستان حامیانِ مختلفی دارند. طالبان افغانستان پناهگاه های خود را از پاکستان دریافت می کنند، در حالی که گفته می شود تحریک طالبان پاکستان نیز توسط دولت افغانستان پشتیبانی شده است. اسلام آباد اصرار دارد كه هند نیز از تحریک طالبان پاکستان حمایت می كند و سال گذشته یك پرونده کاملا محرمانه ای را تهیه و تدوین کرد كه ظاهرا شواهدی از این پیوندها را نشان می دا. در حالی که دهلی نو قاطعانه چنین ادعاهایی را رد کرده است.

طبق اظهار مایکل کوگلمن: گرچه “این دو گروه از یک پارچه ی ایدئولوژیک بریده شده اند.” اما تحریک طالبان پاکستان به برنامه و دستورکارِ جهادی جهانی برای “هدف قرار دادن دشمن دور””بسیار نزدیکتر” است. این کشور به اتباع چین حمله کرده و در سال ۲۰۱۰ قصد بمب گذاری در میدان تایمز در شهر نیویورک را داشت. همچنین می توان گفت در حالی که طالبان افغانستان و پاکستان هر دو با القاعده فعالیت داشته اند، اما در مورد تحریک طالبان پاکستان این رابطه قوی تر است.

 عبدالسید، یک محقق مستقل در زمینه جهاد، سیاست و امنیت منطقه افغانستان و پاکستان، در همین راستا براین باور است که: “القاعده نقش اساسی و مهمی در بنیان گذاری، ظهور و گسترش تحریک طالبان پاکستان داشته است.” وی با اشاره به اسناد ضبط شده از محل سکونت بن لادن چنین اظهار می کند که: “رهبران تحریک طالبان پاکستان” در تصمیم گیری های مهم “از القاعده مشاوره یا تأیید” می گرفتند. همچنین طبق گفته های وی، القاعده در شبه قاره هند (AQIS)، وابسته منطقه ای این گروه؛ همچنین در حملات مرزی با تحریک طالبان پاکستان شرکت کرده است.

اگرچه طالبان و تحریک طالبان پاکستان عمدتا سازمان های پشتون هستند و بر همین احساس برادری شکل می گیرند، اما آنها غالبا زاده و اهلِ مناطق مختلف بودند. طالبان افغانستان عمدتا از قبایل افغانستان تشکیل می شوند و تحریک طالبان پاکستان تحت سلطه قبیله محسود وزیرستان جنوبی در کمربند قبیله ای پاکستان هستند.

همچنین از دیگر سو می توان گفت طالبان افغانستان از تحریک طالبان پاکستان متحدتر است. در حالی که طالبان افغانستان علی رغم تلاش های مکرر مخالفانش برای تقسیم و تجزیه ای این جنبش همچنان متحد باقی مانده است، اما تحریک طالبان پاکستان پس از انتصاب یک امیرِ بحث برانگیز و جنجالیِ غیر محسود، یعنی فضل الله، در سال ۲۰۱۳ از هم پاشید. فضل الله در سال ۲۰۱۸ در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی درگذشت، و رهبری تحریک طالبان پاکستان تحت نظر مفتی نور ولی محسود به محسودها بازگشت.

 جناح هایی که پیشتر از این جنبش جدا شده بودند، مانند جماعت الاحرار، ظاهرا با کمک القاعده دوباره به دامان این گروه بازگشتند و تحریک طالبان پاکستان در سال ۲۰۲۰ به هم پیوست. مفتی نور ولی، محقق و فعالِ سابق حزب، از نظر سیاسی نسبت به اسلاف خود هوش و زکاوت بیشتری دارد. وی پس از تصدی مسئولیت، یک قانون رفتاری جدید صادر کرد که از این طریق قصد داشت اقتدار خود را اعمال کند. به گفته فاران جفری، مفتی نور ولی در تلاش بیشتر برای اعمالِ وحدت در تحریک طالبان پاکستان، ظاهرا درصدد بود تا عواید این گروه را متمركز سازد.

قلوب و اذهان

شاید بتوان گفت تحریک طالبان پاکستان در تلاش است تا مشروعیت خود در میان مردم محلی را تقویت، و از نوعی خشونت سرکش، آتشین و بی رویه که در حمله ۲۰۱۴ به مدرسه ای در پیشاور اتفاق افتاد و منجر به کشته شدن بیش از ۱۳۰ کودک شد، دور شود؛ نوعی منشوری اخلاقی که همچنین حملات به فرقه های مذهبی، مراکز بهداشتی و درمانی را محدود می کند. این همان تلاش های از فتح “قلوب و اذهان” طالبان افغانستان و القاعده شبه قاره هند برای مهار خشونت شدید و تمایز جنبش های آنها از اقداماتِ وحشیانه و فرقه ای دولت اسلامی ولایت خراسان است که به عنوان یک گروه رقیب در منطقه ظاهر شده است.

به گفته ی فاران جفری، تحرک طالبان پاکستان همچنین تلاش کرده است تا استخدام و جذبِ نیروی خود را متنوع ساخته و سایر اقوام را نیز دربرگیرد و در تبلیغات خود از شورش بلوچستان و جنبش تحفظ پشتون نیز نام بَرَد. به باور وی، تحرک طالبان پاکستان مشخص ساخته که “به طور تمام و کمال با ایدئولوژی” آن جنبش ها موافق نیست، اما ادعا می کند که با درد و رنج آنها از دست تشکیلات پاکستانی همدردی می کنند.  جنبش تحفظ پاکستان به شدت با طالبان مخالف است و یک تشکیلات ستیزه جویانه نیست، بلکه یک جنبش اعتراضی است.

اصلاحات نور مفتی ولی برای تحرک طالبان پاکستان مزایایی به دنبال داشت، که اکنون بازخوردِ آن را در پاکستان می توان مشاهده کرد. چراکه گفته می شود سال گذشته جنگجویان زیادی به وزیرستان بازگشتند. حملات نیز در حال افزایش است، به طوری که در سال ۲۰۲۰ اولین روندِ افزایشیِ سال به سال از حوادث تروریستی در پاکستان از سال ۲۰۱۲ به بعد ثبت شده است. همچنین گزارش هایی در مورد آدم ربایی و اخاذی نیز وجود دارد.

اگر طالبان افغانستان قدرت را در کابل به دست بگیرند، تحریک طالبان پاکستان می تواند حتی خطرناک تر شود. حسن عباس، استاد دانشگاه دفاع ملی و نویسنده کتاب “احیای طالبان” براین باور است که پیروزی طالبان “برای پاکستان بد خواهد بود”، زیرا “عناصر مذهبی پاکستان احساس قدرت بیشتری می کنند.” با این حال، ممکن است طالبان برای کنترل تحریک طالبان پاکستان در افغانستان گام برداشته باشند و از مبارزان خود بخواهند که در تلاشی آشکار برای همراهی، هماهنگی و سازگاری با توافق نامه دوحه، جذب و حمله به کشورهای خارجی را متوقف سازند. ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان این گزارش ها را نه تأیید و نه تکذیب کرد.

به علاوه، شبکه حقانی ظاهرا در تلاش بوده تا در سال ۲۰۲۰ بین تحریک طالبان پاکستان و مقامات پاکستانی آتش بس برقرار کند. اما طبق گزارش جدید وب سایت دیپلمات، آن مذاکرات تسهیل شده توسط حقانی به شکست انجامید و منجر به اوج گیری خشونت در سال جاری شد. البته ذبیح الله مجاهد میانجیگری شبکه حقانی در توافق صلح را انکار کرد. چنانچه هنگامی که از او خواسته شد تا در مورد گزارش اخیر دیپلمات، که پس از انکارِ موضعِ نخستِ او مشخص شد اظهار نظر کند، پاسخی نداد.

طبق گفته محققان دون راسلر و وحید براون، حقانی ها در گذشته بارها برای میانجیگری تلاش کرده و سعی داشته اند به عنوان “رابطی دیپلماتیک” بین پاکستان و تحریک طالبان پاکستان عمل کنند. گرچه چنین تلاش هایی هرگز موفقیت پایداری نداشته است.

 طالبان معمولا در فشار آوردنِ بیش از حد بر تحریک طالبان پاکستان مردد بوده اند. رحیم الله یوسف زی، روزنامه نگار کهنه کار پاکستانی در همین رابطه اذعان کرده است که: “طالبان افغانستان یا حقانی ها می توانستند اقدامات بیشتری برای جلوگیری از حملات تحریک طالبان پاکستان به پاکستان انجام دهند اما این اتفاق نیفتاد.”

همچنین طبق گفته ی اسفندیار میر: “طالبان افغانستان هرگز به طور معنادار و اساسی تحریک طالبان پاکستان را در خشونت بر پاکستان مهار و یا محکوم نساخته اند. به گفته میر طالبان افغانستان حمله وحشیانه تحریک طالبان پاکستان به مدرسه پیشاور را مورد انتقاد قرار داد، اما حتی القاعده هم این قساوت و بی رحمی را محکوم کرد.

بدین ترتیب، برخورد سهل و آسان با تحریک طالبان پاکستان می تواند موضوعی از سیاست داخلی باشد. چراکه سرکوب شبه نظامیان خارجی ممکن است صفوف طالبان که این مبارزان خارجی را به عنوان برادران همرزم خود می نگرند، بیگانه ساخته و جنبش طالبان را از هم گسسته و متلاشی کند.

علاوه بر این، بسیاری از اعضای طالبان از پاکستان به دلیل دخالت در امور آنها کینه دارند. رحیم الله یوسف زی چنین اشاره می کند که: “طالبان تمایل ندارند به عنوان نایب پاکستان دیده شوند.” همچنین اگر طالبان تلاش کنند فعالیت های خود را محدود کنند این خطر وجود دارد که جنگجویان تحریک طالبان پاکستان به گروه های دیگر بگرایند. چنانچه به گفته حسن عباس، طالبان با تحریک طالبان پاکستان با مدارا و تساهل رفتار می کند، “در غیر این صورت ممکن است طالبان پاکستانی به سمت داعش بروند.”

قرار بر آن بود ایالات متحده باقیمانده نیروهای خود را مطابق با توافق نامه دوحه تا اوایل ماه مه از افغانستان خارج کند. اما گفتگوهای صلح پیشرفت چندانی نداشته و واقعا بیم آن وجود دارد که در صورت عقب نشینی نیروهای آمریکایی، طالبان قدرت را به دست بگیرند.

پاکستان بارها از یک دولت فراگیر در افغانستان حمایت کرده و اخیرا نیز در مخالفت با تصرف و تسخیر طالبان به جمعِ کشورهای دیگر ملحق شده است. و خب چاره جز این هم نداشته و بهترین کار همین بود ؛ زیرا با یک رژیم طالبانی در کابل، تهدید تحریک طالبانِ پاکستان هم برای پاکستان می تواند بزرگ تر و قوی تر شود.

منبع: www.trtworld.com

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا