روایت پیشروی و قدرت طالبان: واقعیت یا پروپاگاندا؟
۴ خرداد(جوزا)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۵/۲۵
وب سایت رسمی طالبان روز گذشته (۲۳ ماه مه)در گزارشی آورده است که« از ماه آوریل به واسطه تلاش های کمیسیون دعوت و ارشاد این گروه حدود ۱۱۲۷ نفر از کارمندان دولت که در نهادهای مختلف مشغول به کار بودند. بعداز درک و آشکار شدن فساد دولت به مجاهدین امارت اسلامی پیوسته اند. افرادی که تصمیم گرفته اند از این پس در راستای مبارزه با اشغالگران خارجی و حمایت از مظلومان و مجاهدان کشور اقدام کنند». این گزارش ها در حالی از وب سایت این گروه نشر می شود که نیروهای خارجی از افغانستان در حال خروج هستند. طالبان با استفاده از این مسئله در تلاش است تا خروج این نیروها را به منزله پیروزی خود و شکست دشمن قلمدادکند. چنانکه فعالیت این گروه در ماه ها اخیر برای نشان دادن برتری خود بر دولت و نیروهای خارجی در حال پررنگ شدن است. در این میان پرسش مهم این است که آیا روایت طالبان از قدرت خود مبتنی بر واقعیت و پیروزی در میدان جنگ و میز مذاکره است یا تنها تبلیغات و پروپاگندایی برای جذب نیرو و قدرتمند نشان دادن خود؟
توافقنامه فوریه۲۰۲۰ و خروج نیروها، برگ برنده ای در دست طالبان
با افزایش حملات طالبان و به ویژه با سقوط چند ولسوالی چون دولت شاه، جلریز، نرخ و برکه به دست طالبان در هفته های اخیر، و با آغازِ تبلیغات سیاسی این گروه از پیروزی خود با اعلام خروج نیروهای آمریکا، بیمِ آن می رود که طالبان درفکر خیزشی قدرتمند برای چمبره زدن برقدرت در افغانستان هستند. شاید بتوان گفت، اولین جرقه ای که طالبان را به تصاحب مجدد قدرت در افغانستان امیدوار و اعتماد به نفس این گروه شوروشی برای نفوذی قوی اما مشروع را بالا برده است و به توهماتی از قدرتمند شدن طالبان دامن زده است، توافقنامه ی دوحه با ایالات متحده و غیبت دولت افغانستان در آن ماجرا بود.
از طرف دیگر، برخی تحلیلگران و شبکه های خبری چون جیمز مورو در اسکای نیوز براین باورند که اعلام دولت بایدن برای خروج تمامیِ نیروهای نظامی ایالات متحده تا ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، یک “پیروزیِ تبلیغاتیِ” بزرگی برای تروریست ها، اسلام گرایان و طالبان حاصل کرده است. همچنین افرادی چون لیز چنی، دختر بزرگ دیگ چنی و از جمهوری خواهان مشهور آمریکا براین باور است که خروج همه ی نیروهای باقی مانده ی ایالات متحده از افغانستان تا ۱۱ سپتامبر یک “پیروزی بزرگ تبلیغاتی” برای طالبان و القاعده است. یا اسکات پیترسون در مطلبی با محتوایی پیرامونِ”پیروزی” طالبان به دنبال خروج آمریکا و فریب جوانان برای جهاد، براین باور است در حالی که ایالات متحده برای خروج نیروهای خود از افغانستان سرعت گرفته است، طالبان نیز از سوی دیکر از این روایتِ “پیروزیِ” خود بر یک ابرقدرت جهانی و جنگ در برابر آن سواستفاده کرده و با تکریم و ستایش افتخارات جهاد و جنگ مقدس و شهادت، جوانان را به سمت خود جذب و ترغیب می کند.
تبلیغات رسانه ای، تعیین کننده جنگ افغانستان؟
حضور ایالات متحده در افغانستان در سال های ابتدایی پس از ۲۰۰۱ تنها به فعالیت و اقدامات سخت افزاری محدود بود. دولت تازه تاسیس کابل هم گمان نمیکرد که طالبان روزی قدرتمندتر از گذشته و نه تنها با اسلحه و توپ و تفنگ بلکه با فعالیت در حوزه های نرم افزاری به صحنه جنگ افغانستان بازگردند. درست هنگامی که ایالات متحده آشنایی کافی از فرهنگ، زبان و نگرش مردم افغانستان به ویژه در مناطق روستایی نداشت، طالبان با استفاده از شعر و شب نامه سعی در تبلیغات و خلق تصویری آرمانی از خود می کردند. این در حالی است که، توماس جانسون در کتاب خود با عنوان« روایات طالبان: استفاده و قدرت داستان در منازعه افغانستان» معتقد است که زمانی که ایالات متحده متوجه کوتاهی خود شده اقداماتی را برای جلب توجه افکار عمومی انجام داد که اکثر آنها به دلیل اشتباه با شکست مواجه شدند. تداوم این تبلیغات در جنگ که منجر به جذب نیروها در این گروه شد نشان داد که طالبان حداقل در حوزه تبلیغات هرچند حرف هایشان مبتنی بر واقعیت نباشند، تا حدی موفق عمل کرده اند.
به عبارت دیگر، این گروه با تبلیغات گسترده رسانه ای هم در داخل و هم در میان بازیگران خارجی به دنبال چهره ای قدرتمند از خود به بودند. به طور مثال، مجله«Long war journal»در سال ۲۰۲۰ در گزارشی نوشته بود که:« در تبلیغات رسانه ای طالبان هیچ کندی و عقب گردی صورت نگرفته است و دلیل آن هم این مسئله است که دو سخنگوی این گروه حضوری فعال و قوی در رسانه های اجتماعی دارند. همچنین آنها تمایل زیادی به انتشار فعالیت نیروهای خود در صفحات مجازی دارند. چنانکه یکی از ویدیوهای منتشر شده از سوی این گروه مربوط به جنگجویان قطعه سرخ بود که نشان دهنده عملیات های ویژه این گروه در سرتاسر کشور را نشان میداد. قطعه سرخ که به گروه سرخ یا قطعه خون نیز معروف است، در سراسر افغانستان فعالیت می کند و غالباً نوک پیکان حملات این گروه به سمت مراکز استان ها، پایگاه ها و مراکز نظامی است»(Roggio,2021).. این امر نشان دهنده جایگاه منحصر به فرد شبکه های مجازی در نشان دادن جنگ افغانستان است. به طور مثال، در ابتدای سال ۲۰۰۰ جنگ در افغانستان بیشتر در مناطق روستایی صورت می گرفت. اما با تداوم خشونت شبکه های اجتماعی نقشی مهمی ایفا کردند. به طوری که می توان گفت جنگ افغانستان تنها در میدان نبرد نیست. بلکه در شبکه های اجتماعی هم دیده می شود. اما به اعتقاد توماس جانسون دولت به درستی از این شبکه برای وارد کردن فشار علیه طالبان استفاده نکرده است. در مقابل طالبان در شبکه های اجتماعی بسیار فعال هستند و به طور ویژه آن ها در جنگ تبلیغاتی پیروز میدان هستند(Mehrdad,2019).
بنابراین، طالبان در رسانه های اجتماعی بسیار فعال هستند. این گروه از سال ۲۰۱۱ شروع به استفاده از توییتر کردند و به طور منظم فعالیت ها و عملیات های خود را انتشار می دادند. ذبیح الله مجاهد و قاری یوسف احمدی دو سخنگوی این گروه در توییتر به سه زبان پشتو، دری و انگلیسی پست می گذاشتند که در آن ها غالباً در مورد نیروهای امنیتی افغان اغراق می کردند. در همین رابطه، اعجاز ملکزاده ، مسئول روابط خارجی انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان معتقد است که: آنها(طالبان) چندین حساب کاربری ایجاد کرده اند که فیلم ها و عکس هایی را در راستای ارسال پیامی واحد پخش می کنند. این حساب های اجتماعی بهم پیوند خورده اند. آنها شاید یک اتاق هماهنگی یا گفت و گو داشته باشند و یا هم یک نفر همه حساب ها اداره می کند. ملکزاده همچنین می گوید که: آنها(طالبان) در مورد زندگی روزمره خود پست نمی گذارند. بلکه تنها در حمایت از اقدامات طالبان فعالیت می کنند. همچنین، ملکزاده معتقد است: این حساب ها اغلب پست هایی را برای توجیه « بمب گذاری انتحاری و موتر بمب ها» در شهرهای بزرگ بارگزاری می کنند. او که پژوهشی بر روی ۴۰۰ توئیت مربوط به طالبان انجام داده، معتقد است که : آنها از توئیتر برای تاثیرگذاری بر تصمیم گیرندگان و از فیس بوک برای تاثییرگذاری بر مردم عادی استفاده می کنند(Mehrdad,2019).
از طرف دیگر، طالبان تنها به فضای داخلی برای قدرت نمایی خود بسنده نکرده است. تاسیس دفتر در قطر برای این گروه نیز فرصتی بزرگ برای چانه زنی و قدرت نمایی در عرصه بین المللی شد. چنانکه شاهد آن هستیم این گروه به واسطه رایزنی های متعدد از آدرس همین دفتر توانست خود را به یکی از طرف های جدی و اصلی جنگ و غیر قابل حذف مبدل کند. به طور مثال سفرهای متعدد این گروه به کشورهای مختلف و بحث روی مسائلی غیر از جنگ مشابه آنچه در سفر ترکمنستان رخ داد. و صحبت در مورد پروژه تاپی، نشان از تلاش این گروه از ارائه تصویری قدرتمند از خود در منطقه و جهان است. اقداماتی که به موازات دولت صورت میگرد که نشان دهنده تلاش این گروه برای ادغام در دولت آینده افغانستان است.
تظاهر به پیروزی با تبلیغ جنگ مقدس
بنابراین، با عقب نشینی نیروهای آمریکایی در ماه سپتامبر و تلاش برای یک اجماع صلح ملی که عملا تاکنون مشاهده نشده است، طالبان افغانستان مدعی پیروزی در جنگ دیرینِ خود برای بازپس گیری قدرت در کابل هستند. حاجی حکمت، شهردار سایه طالبان در ولایت بلخ پس از اینکه جو بایدن اعلام کرد كه تا ۱۱ سپتامبر همه نیروهای آمریكایی را در افغانستان به خانه بر می گرداند، گفت: “ما در جنگ پیروز شدیم. آمریكا شکست خورد.” این رهبر تندرو روشن ساخت که پیروزی طالبان برای کسانی که از سیستم سکولار و دموکراتیک کنونی این کشور طرفداری می کنند به چه صورت خواهد بود. چنانچه وی افزود: “ما خواهان حكومتی اسلامی تحت اداره و حاکمیت شریعت هستیم. ما جهاد خود را تا زمانی که آنها خواسته های ما را بپذیرند، ادامه خواهیم داد.” از دید برخی اعلامیه ی پیروزیِ طالبان بدان معناست که این گروه دیگر خود را به عنوان ِیک سازو برگِ شورشیِ صرف که تنها برای یک تغییر اساسی و بنیادی در سیستم حکومتی موجود تحت حمایت آمریکا به رهبری اشرف غنی مبارزه می کند، نمی بیند. بلکه در عوض طالبان اکنون خود را آشکارا یک دولت در حال انتظار با برنامه هایی سختگیرانه می دانند و برای نشستن به جایِ آنچه که آن را یک سیستم حکومتی “پوسیده” و “غیر اسلامی” و تحمیل شده از غرب می دانند، تلاش می کنند، دولتی که قرار است با امارت اسلامی جابه جا شود. بدین ترتیب، می توان گفت این مانیفست اخیرا منتشر شده از حاکمیت طالبان، صریحا دموکراسی را رد می کند. خواستار “یک نظام اسلامیِ شرح داده شده است. و اصول آن در قرآن، احدیث و فقه اسلامی بیان و تدوین شده است” (RAFI SHEIKH, 2021).
توهم یا واقعیت: آیا طالبان پیروز جنگ است؟
حملات خشونت آمیز در افغانستان از زمان توافق نامه ایالات متحده و طالبان در دوحه قطر در فوریه سال ۲۰۲۰ برای ختم جنگ طولانی در افغانستان، افزایش یافته است. همانطور که گفته شد، با امضای توافق نامه و رسمیت بخشیدن به انها از سوی ایلات متحده و سایر بازیگران دخیل این گروه احساس قدرتمندتر و پیروز نهایی را پیدا کرده اند. چنانکه این گروه معقتدند، می توانند به پیروزی نظامی نیز دست پیدا کنند.
در حقیقت جنگ افغانستان اکنون بیش از هرزمان دیگری وارد مرحله پیچیده تری شده است. فضای امنیتی فوق العاده شکننده و وخیم گزارش می شود. طالبان حملات خود را گسترش داده و موج تازه ای از قتل های هدفمند را به راه انداخته اند. وضعیت امنیتی در طی روزهای اخیر به شدت تکان دهنده است. به طوری که شبه نظامیان در حال پیشروی در بسیاری از مناطق کشور مانند بغلان هستند. جنگ در این ولایت در حال شعله ور تر شدن است. تلفات در طی ماه های گذشته به نیروهای امنیت افزایش یافته است. در همین رابطه نشریه لانگ وار ژورنال در گزارش تازه خود آورده است که طالبان ۱۹ درصد خاک افغانستان را کنترل می کند. این نشریه آورده است که این اطلاعات را از گزارش های رسانه ای و سازمان های دولتی جمع آوری کرده است. این نشریه یک نقشه گرافیکی منتشر کرده است که نشان می دهد ۴۷ درصد از مردم افغانستان در مناطق درگیری زندگی میکنند. اما یک منبع دولتی معتقد است که این گزارش اشتباه است چرا که دولت کنترل مناطق پرجمعیت افغانستان را در اختیار دارد در حالی که طالبان مناطق کمتری از انچه در نقشه آمده است را در اختیار دارد(afghanistantimes,2021).
تصویر یک- مناطق تحت کنترل طالبان و دولت افغانستان
بنابراین، طالبان اکنون در حال پیشروی های زیادی در مناطق مختلف افغانستان است که از طریق تبلیغات در رسانه ها سعی در به تصویر کشیدن پیروزی این گروه در جنگ کنونی افغانستان دارند. شاید میزان کنترل طالبان در افغانستان به اندازه تبلیغات این گروه در رسانه ها نباشد. اما تصرف و کنترل این گروه نسبت به گذشته در افغانستان افزایش یافته است. بر اساس آخرین اما منتشر شده توسط رسانه های داخلی، طالبان در کمتر از دو هفته دومین ولایت را تصرف کرده اند. چنانکه پس از تصرف ولسوالی دولت شاه در ولایت لغمان، این گروه ولسوالی جلریز ولایت وردک را تصرف کردند. هرچند وزارت دفاع افغانستان این دو مورد را تایید می کنند اما توضیح می دهند که در مورد ولایت لغمان عقب نشینی یک حرکت تکنیکی بود و در طول حمله، طالبان خسارات زیادی را دیدند.
دولت و ناتواتی در عرصه تبلیغات جنگی: راه حل چیست؟
به هر حال نباید فراموش کرد که طالبان یک ماشینِ تبلیغاتیِ فوق العاده دارد و از آنجا که روحیه به ویژه در میدان نبرد و منازعه امری مهم و اساسی است؛ لازم است به این وجه از قدرت یابی طالبان و یا حداقل ظاهرنماییِ آن توجه شود. آیا جمهوری اسلامی افغانستان می تواند جوانان را از جذب به سمت طالبان منصرف و یا تعدادموجه و متناسبی از افغان ها را متقاعد کند که از حمایت از رویای طالبان دست بردارند؟ برخی براین باورند برای این کاربهتر است دولت افغانستان حداقل توانایی خود در انتشار بیانیه های عمومی در مطبوعات و رسانه های غربی را بهبود بخشد. اینکه طالبان به سرعت پیام ها و بیانیه های خود را جهانی کرده و به خبرگزاری های جهانی چون نیویورک تایمز می رساند، در حالی که دولت افغانستان برای نوشتن و انتشار یک سرمقاله ی ویژه شاید چندان قوی عمل نکند. نیروهای دفاع و امنیت ملی افغانستان باید برای به کارگیری، آموزش، و استقرار و تقویت نیروها در سراسر کشور و به منظور جلوگیری از اقدامات جنایتکارانه و تروریستی طالبان ادامه دهند. به باور جیسون کریس هوک، در حال حاضر نیروهای دفاع و امنیت ملی افغانستان توانایی بیشتری در تبدیل غیرنظامیان به جنگجویانی ماهر و کاآمد دارد. در پایان، توانایی ماندن در میدان جنگ تعیین کننده پیروزی است. به باور وی جلب اعتماد مردم موضوع مهم دیگری از این ارزیابی انتقادی است.
نظرسنجی های بنیاد آسیا در مورد این موضوع بسیار سازنده و آگاهی بخش است. در حال حاضر، مردم افغانستان در این نظرسنجی ها بیش از طالبان به نیروهای امنیت ملی افغانستان اعتماد دارند. و اگر طالبان به این روند از جنایات جنگی روزانه ی خود علیه غیرنظامیان افغان ادامه دهند و به تروریست های دیگر نیز اجازه دهد زنان و کودکان افغان را هدف قرار دهند، انتظار نمی رود اعتماد مردم به این سادگی از نیروهای امنیت ملی و دفاعی کشور کاهش یافته و عموم افراد جذب طالبان شوند. به هرروی، روش های زیادی برای ارزیابی پیشرفت و آینده جنگ افغانستان وجود دارد. آنچه مهم است فراتر رفتن از رویه ی برچسب زدن به جنگ افغانستان صرفا به عنوان یک پیروزی یا باخت است و این باید اولین گام در بحث های مربوط به جنگ باشد. بلکه توجه وتمرکز باید بر نسل نیروهای دفاعی و امنیت ملی افغانستان باشد، یعنی کسانی که مردم افغانستان به آنها اعتماد می کنند و اینکه چه کسی در جنگ تبلیغاتی پیروز می شود. (Criss Howk, 2021)
آینده افغانستان در دستان کیست؟
در نهایت، در پی وخامت شرایط امنیتی به دنبالِ کلید خوردن خروج نیروهای نظامی، و همچنین حملات بی وقفه به غیر نظامیان و ترورهای هدفمند طالبان، این سوال مطرح می شود که آیا به واقع طالبان در حال قدرت یافتن و پیروزی هستند و یا تمام این روایات پیروزیِ و تبلیغاتِ سیاه طالبان برای ترویج و عمومی ساختنِ رعب و وحشت از قدرت فزاینده ی آنهاست؟ آیا شواهد حاکی از پیروزی آشکار طالبان در برابر ایالات متحده و دولت افغانستان است؟ آیا می توان در این برهه زمانی بر توانمندی های رو به افزایش طالبان و در نتیجه پیروزی آنها در میدان جنگ افغانستان صحه گذاشت و یا اینکه هنوز برای یک نتیجه گیری منطقی زود است؟ خب شاید بتوان گفت درپاسخ به این پرسش ها دو مسئله مطرح می شود که می تواند تا حدودی موقعیت نظامی و ساختاری طالبان را تحلیل کند. مسئله ی اول میزان مقاومت و پایداریِ نیروهای امنیت ملی افغانستان در برابر حملات طالبان با خروج نیروهای نظامی خارجی از این کشور و واگذاری کشور به دست نیروهای داخلی این کشور است. ژنرال مارک میلی، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا در تاریخ ۶ می ۲۰۲۱ به خبرنگاران در پنتاگون اعلام کرد که چنین نیست که طالبان بی درنگ پیروز شده و کابل سقوط کند. ایالات متحده از نیروهای افغان حمایت کرده و ممکن است آنها را در کشور دیگری آموزش دهد، اما آنها این جنگ را رهبری می کنند.
همچنین لوید آستین، وزیر دفاع آمریكا در کنار میلی از توانایی ارتش افغانستان ابراز اطمینان کرد. به گزارش صدای آمریکا آستین به خبرنگاران گفت: “ما نمونه ای ازاین توانمندی را دیده ایم، در لشکرگاه [در استان هلمند] نیروهای امنیتی افغانستان یک ضد حمله صورت دادند و عملکرد نسبتا خوبی هم داشتند.”
اما دومین مسئله به اقدامات و سیاست های طالبان در مقایسه با طرف مقابلش یعنی دولت و هیات مذاکره کننده ی دولت افغانستان بر میگردد. بعد دیگر از بررسی قدرت ساختاری طالبان به وحدت و یا شکاف درونی در گروه ها و جناح های زیر مجموعه ی شاخه ی اصلی طالبان مرتبط می باشد. با کشته شدنِ ملا عبدالمنان نیازی، معاون شعبه انشعابی طالبان به رهبری ملارسول در تاریخ ۱۵ ماه مه ۲۰۲۱، گمانه زنی ها و سناریوهایی احتمالی از آینده طالبان و از بین رفتنِ آخرین شاخه ی انشعابی از طالبان، از میان برداشتنِ دیگر رقبای احتمالی و تقویت جناح اصلی طالبان به رهبری هبت الله آخوندزاده مطرح شد.
شاید در دید کلی و ظاهری چنین به نظر برسد که این امر به تقویت جناح اصلی و وحدت و یکپارچگیِ بیشتر طالبان کمک خواهد کرد؛ اما باید احتمالات دیگر را نیز به دقت در نظر گرفت. در هر صورت اگرحتی طالبان در حال قدرت یافتن نیز باشند، سرانجام آنچه بایستی آنها را از توهمِ تمامیت خواهی و انحصار طلبی و چنگ اندازی بر تسلط بر افغانستان، مردم و آرمان های آنها پایین بکشاند، تغییر کردن اوضاع از سال ۱۹۹۶ با اشرایط کنونی است. شاید حرکت نظامی طالبان و ادامه عقب نشینی نیروهای آمریکایی، روایت طالبان از صعود سیاسی و نظامی آن را تقویت کرده و طالبان نیز در میدان جنگ دستاوردهایی داشته باشد، لیکن هیچگاه قادر به فتح قلب و ذهن مردم و همسو کردن آنها باخود نخواهد شد.
منابع
– AFGHANISTAN TIMES , (2021), “۱۹ pc Afghan soil controlled by Taliban: Long War journal” , http://www.afghanistantimes.af/19-pc-afghan-soil-controlled-by-taliban-long-war-journal/.
– Criss Howk, Jason, (2021), “America Already Won in Afghanistan But We Missed the Victory”, https://news.clearancejobs.com/2021/01/05/america-already-won-in-afghanistan-but-we-missed-the-victory/.
-Mehrdad, Ezzatullah, (2019), “Inside Afghanistan’s Online Battlefield”, https://thediplomat.com/2019/10/inside-afghanistans-online-battlefield/.
– RAFI SHEIKH, SALMAN, (2021), “Cause to fear a Taliban victory in Afghanistan”, https://asiatimes.com/2021/04/cause-to-fear-a-taliban-victory-in-afghanistan/.
-ROGGIO, BILL , (2019), “Taliban touts more elite ‘Red Unit’ fighter training on social media” , https://www.longwarjournal.org/archives/2020/04/taliban-touts-more-elite-red-unit-fighter-training-on-social-media.php.