شکاف در تاریخ: سایه جنگ بر میراث تاریخی و تمدنی افغانستان
۵ تیر(سرطان)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۶/۲۶
شکاف در تاریخ: سایه جنگ بر میراث تاریخی و تمدنی افغانستان
اماکن تاریخی افغانستان
در ۲۲ ماه مارس ۲۰۰۱ مجسمه های عظیم بودا در دره بامیان توسط طالبان تخریب شد. حادثه ای دلخراش و تکان دهنده برای میراث تاریخی و تمدنی افغانستان. سال های حکومت طالبانی هرچند کوتاه اما با خسارات جبران ناپذیر فرهنگی و تمدنی همراه بود. این گروه بر اساس باورهای متعصبانه و افراطی خود چشم بر هرنوع میراث فرهنگی و تمدنی غیرازاسلام بسته و کمر همت برای تخریب آن ها بستند. از طرف دیگر، در جریان جنگ دو دهه اخیر به دلیل مشغول شدن دولت به مسائل امنیتی، حفظ میراث فرهنگی و تاریخی افغانستان به حاشیه کشانده شد و کمتر به آن توجه نشان داده شد.
به عبارت دیگر، افغانستان چیزهای زیادی را برای از دست دادن دارد. این کشور به دلیل موقعیت خود به چهارراه کشورهای آسیای میانه مبدل شد و محل رفت و آمد تمدن های مختلف گشت. از طرف دیگر، آیین بودا از اینجا به چین گسترش یافت. همچنین، آیین های دیگری چون زرتشت، مسیحست، یهودیت و آیین هندو پیش از اسلام در این مناطق وجود داشت. در نتیجه تاریخ و فرهنگ های مختلفی در دل این جغرافیا نهفته است که متاسفانه سال ها جنگ و ویرانی، آنها را در معرض خطر جدی نابودی قرار داده است. به طوری که بسیاری از این آثار غارت، و یا هم مورد حمله قرار گرفتند. به عبارت دیگر، تشدید جنگ دوام دار و ویرانگر در کشور ضربه های جدی به بدنه میراث تاریخی کشور وارد کرده است. اکنون نیز با آمدن طالبان به قدرت، نگرانی های زیادی از وضعیت میراث تاریخی و تمدنی کشور به وجود آمده است. چراکه با عقب نشینی نیروهای آمریکایی این گروه به سرعت در حال گسترش خود در افغانستان هستند. چنانکه حدود یک سوم کشور را در اختیار خود دارند.
میراث فرهنگی و تمدنی افغانستان و چالشی به نام جنگ
افغانستان کشوری استراتژیک از نظر جغرافیایی و ژئوپلتیکی است که دارای تمدن فرهنگی غنی و باستانی است که تقریباً در توسعه فرهنگی و عقیدتی همه ادیان اصلی نقش عمده ای داشته است. سرزمین ما از نظر کشف آثار باستانی به کانون بزرگ و «خطه رویایی» برای باستانشناسان جهان به شمار میرود. کشور ما جایی است که اسکندر مقدونی در سال ۳۳۰ قبل از میلاد فتوحات آسیایی خود را از آن آغاز کرد و در همین وادی با دوشیزه زیبایی به نام رخشانه دختر اوکسیارتس (یکی از اشرافزادهگان باختری) ازدواج کرد. آیین بودایی در همین سرزمین رونق گرفت و آثار گرانبهایی چون مجسمههای بامیان را به نسلهای بعدی به ارمغان گذاشت. افغانستان با راه ابریشم برای قرنها به مرکز ثقل تجارتی بین آسیا و اروپا باقی ماند و این ویژگی تمدنهای کوچک و بزرگ زیادی را در خود پرورش داد(صدیقی،۱۳۹۹).
اما نزدیک به ۴۰ سال است که این کشور درگیر جنگ و آشوب است. تخریب مجسمه ها در بامیان توسط طالبان در اوایل سال ۲۰۰۰ مورد نگرانی داخلی و بین المللی قرار گرفت. اما این مثال بخش کوچکی از یک تاریخ طولانی و ویرانگر جنگ در سرتاسر کشور است. در دوره سیاه طالبانی وضعیت میراث تاریخی را در شرایط بدی قرار داشت. چرا که این گروه این بناها را نمادی از کفر تلقی می کردند. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱ به دلیل تشدید جنگ و ناامنی در کشور و درگیر شدن دولت با مسائل امنیتی و هزینه شدن بخش زیادی از بودجه کشور در بعد امنیتی، میراث فرهنگی و حفظ آنها به عنوان بخش بزرگی از هویت فرهنگی کشور شرایط نامطلوبی را پشت سرگذاشتند. چنانکه، بخش بزرگی از این آثار در معرض تخریب قرار گرفتند، بخشی به خارج از کشور قاچاق شدند.
در این میان یکی دیگر از مسائل مهم تاثیر جنگ بر تمدن و هویت تاریخی و فرهنگی افغانستان است. تداوم خشونت توسط گروه های بنیادگرا و ویرانی هایی که آنها بر جای میگذارند، منجر به حاشیه رفتن و نابودی آثار تمدن هایی در کشور می شود که روزگاری در این جغرافیا می زیسته اند. تلاش این گروه ها برای ایجاد حکومتی مبتنی بر قرائت افراطی از دین و تخریب بناها و آثار مختلف غیراسلامی منجر به شکافی بزرگ و عظیم در تاریخ تمدن و فرهنگ افغانستان خواهد شد. امری که منجر به فاصله افتادن بین تمدن های مختلف در افغانستان و فراموشی تاریخ اصیل افغانستان و تحریف آن می شود.
یک ملت زنده می ماند، وقتی که فرهنگش زنده بماند
درروی تابلویی در ورودیِ موزه ی ملیِ افغانستان در کابل نوشته شده است که :”یک ملت، زنده می ماند، وقتی که فرهنگش زنده بماند.” کشور افغانستان به عنوانِ چهارراه گذار و تلاقی فرهنگ ها در جاده ی ابریشم، دربرگیرنده ی یک آمیختگیِ فرهنگی (cultural syncretism) است. علی رغمِ این پیشینه ی تاریخیِ طولانی و برجسته ی این کشور، قسمت تاسف برانگیز ماجرا اینجاست که، جنگ های طولانی و درگیری های مدنی طی دهه های گذشته، میراث فرهنگی افغانستان را ویران ساخته است. در ماه مارسِ سال ۲۰۰۱، دو پیکره از بزرگترین مجسمه های بودای ایستاده در جهان معروف به بوداهای بامیان در افغانستان، توسط طالبان منفجر شدند. این دو مجسمه ی غول پیکر در ارتفاعی ۲۵۰۰ متری به ترتیب با ۲۸ و ۵۵ متر ارتفاع، بر تخته سنگی در دره بامیان کنده کاری شده بودند. همچنین موزه ی ملی افغانستان که درسال ۱۹۳۱ در کابل تاسیس شد، مجموعه ای غنی از آثار به یاد مانده از دوران ماقبل تاریخ تا هنر اسلامی را در خود جای داده که نشان دهنده تنوع فرهنگی و قدمت کشور است. اما در جریان جنگ های داخلی پس از اتحاد جماهیر شوروی(۱۹۸۹-۱۹۹۶)، در حدودِ ۱۴۰۰۰۰ مورد از آثارِ این موزه غارت و یا تخریب شدند. همچنین متعاقبا، تعداد زیادی از این مجموعه ها نیز توسط طالبان به یغما رفته و منهدم شدند.
بدین ترتیب می توان گفت شرایط جاریِ آشفته در کشور، چالش بزرگی برای حفاظت از آثار فرهنگی به وجود آورده است. گرچه به گفته یونسکو، کارشناسان میراث برای حفاظت از میراث فرهنگی موجود با دولت افغانستان همکاری کرده اند؛ با این حال وضعیتِ میراث فرهنگی و تمدنیِ افغانستان همچنان بسیار شکننده و بحرانی است؛ به ویژه در زمان حاضر که شدت جنگ های داخلی در این کشور بالا گرفته است(CGTN,2021).
خسارت جنگ به میراث فرهنگی افغانستان
تلاش ها و اقداماتی از تخریب و انهدام میراث فرهنگی/باستانی در جریان جنگ و درگیری، به مواردی چون از میان بردنِ اشیاء، بناهای تاریخی، مکان های باستانی، موزه ها و میراثِ ناملموس و ناپیدا بر می گردد.
اشیاء: گرچه به طور کلی تداومِ چپاولِ آثار باستانی و قاچاقِ اشیای عتیقه ی غیرقانونی از افغانستان طی دهه های گذشته و همچنین احتمالا گسترش این روند امری پذیرفته شده است، لیکن ارائه آمار و ارقام دقیق دررابطه با مقدار و ارزش این اشیاء بسیار دشوار است. اما همان طور که پیتر کمپبل نیز اشاره می کند، یک درکی کلی از مسیرها و بازارهای اصلی برای سرقت و قاچاق اشیای تاریخی این کشور وجود دارد: “به نظر می رسد خروجیِ اولیه و اصلی آثار باستانی افغانستان، کشور پاکستان است. چنانچه، در پاکستان، آثار باستانی در شهرهای مرزی فروخته و به شهرهای بزرگ منتقل می شود. سپس خطوط هوایی و دریاییِ تجاری این آثار را به شهرهایی مانند شارجه در دبی امارات متحده عربی منتقل کرده و سپس این محموله ها از شارجه به سمت دیگر کشورهای ترانزیتی مانند: سوئیس و کشورهای دارای بازار خرید مانند: آلمان، انگلستان و ایالات متحده می روند “.
به طور کلی یکی از بازارهای عمده برای آثار باستانیِ غیرقانونی، انگلیس است. در سال ۲۰۰۹، انگلستان حدود ۱۵۰۰۰ مورد آثار باستانی به یغما برده شده از افغانستان را به این کشور بازگرداند. گرچه این میزان تنها بخش کوچکی از مواردِ بازگردانده شده از انگلیس بود، اما نشان دهنده ی فراوانیِ تاراجِ آثار و اشیاِ مکان های باستانی درگیر جنگ در افغانستان می باشد.
بناهای تاریخی: مشهورترین نمونه از تخریبِ بناهای تاریخی مرتبط با جنگ و درگیری های چندین ساله در افغانستان، تخریب بوداهای بامیان توسط طالبان است. در فوریه ی ۲۰۰۱، ملا محمدعمر رهبر طالبان، با صدور فرمانی به تخریبِ این بوداهای بامیان حکم دارد، تنها به این دلیل که به باور آنها آثاری چون مجسمه های بودا بت هایی برای پرستش بودند. علی رغم اعتراض هیئت هایی از علمای دینی و حقوقی برجسته از سایر کشورهای جهان اسلام، فرمان طالبان با تخریب بودا در مارس ۲۰۰۱ اجرا شد. در اواخر همان ماه، طالبان همچنین تعداد زیادی از تندیس های موزه ی ملی افغانستان را نیز نابود کردند، از جمله شاهکارهای هنر گندهارا -مجموعه صومعه های بودایی هده – این آثار برخی از نخستین تصاویر بودا، همراه با مجسمه های امپراتور کوشان و مجسمه های مذهبی حکاکی شده قرن ۱۹ از منطقه نورستان در شرق افغانستان است.
موزه ملی افغانستان: موزه افغانستان در کابل آخرین مرحله از آسیب فاجعه بار بر مهمترین منبع از آثار باستانی و اشیای میراث فرهنگی قابل توجه در این کشور از لحاظ قوم نگاری است. در طول جنگ داخلی پس از اتحاد جماهیر شوروی از سال ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۶، این موزه در جبهه ای بین سرزمین های کنترل شده توسط جناح های رقیب مجاهدین قرار داشت. بدین ترتیب طی چند ماه، موزه ملی مورد حمله و گلوله باران قرار گرفت، به آتش کشیده شد و مورد هجوم مکرر غارتگران قرار گرفت. تخمین زده می شود که در این دوره، ۷۰ درصد از مجموعه های این موزه – تقریبا ۱۴۰،۰۰۰ شی- غارت یا تخریب شده باشند(Stein: 4-6, 2015).
شورش مجدد طالبان و بلاتکلیفی برای گنجینه های تاریخی افغانستان
با خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان در ماه سپتامبر، بسیاری نگران این مسئله هستند که کشور درگیر یک جنگ داخلی دیگر و مخرب تر از گذشته شود که منجر به سقوط دولت افغانستان و قدرت گیری مجدد طالبان شود. این چشم انداز برای افرادی که وظیفه حفاظت از میراث فرهنگی دارند، یک احتمال بسیار ترسناک است. چراکه در سال هایی که این گروه در قدرت بودند، بزرگترین مجسمه جهان یعنی بودای بامیان تخریب شد و بسیاری دیگر از آثار تاریخی قبل از اسلام نیز به دست این گروه نابود شد. حتی موزه ملی افغانستان را در اوایل سال ۲۰۰۱ مورد هجوم قرار دادند.
اخیراً طالبان که خود را امارت اسلامی افغانستان می نامند، قول دادند که به تاریخ افغانستان احترام بگذارند. آنها در بیانیه ای غافلگیرکننده به پیروان خود دستور داده اند که به طور جدی از آثار محافظت کنند، حفاری های غیرقانونی را متوقف کنند و از همه مکان های تاریخی حفاظت کنند.
به گزارش رادیو آزادی، ذبیح الله مجاهد، سخنگوی گروه طالبان اعلام کرده است که تخریب پیکرهای بودا در بامیان بر اساس حکم محکمه در زمان حاکمیت این گروه تخریب شدند، اما افراد این گروه دست به تخریب دیگر میراث های فرهنگی نزده اند. همچنین او اشاره کرده است که افراد این گروه در ساحات تحت کنترلشان از آثار باستانی حفاظت می کنند و با عادی شدن وضعیت، تمام آثار تاریخی را به موزه افغانستان خواهند سپرد. با این وجود شماری از آگاهان فرهنگی باور دارند که حفاظت از میراث های فرهنگی و آثار تاریخی در شرایط جنگی دشوار خواهد بود. به ویژه در زمان حاضر که طی دوماه گذشته طالبان کنترل بیش از ۵۰ ولسوالی را به دست گرفته و به باور بسیاری این تصرف ها و بازپس گیری ها خود می تواند تهدیدی برای میراث فرهنگی افغاستان باشد.
با این حال افرادی مانند: نورآقا نوری، رئیس موسسه باستان شناسی نور در رابطه با این نیت طالبان به دیده شک نگریسته است. او معتقد است که:«صادقانه بگویم، ما از آینده میراث فرهنگی با حضور طالبان در قدرت بسیار نگران هستیم». محمد فهیم رحیمی، رئیس موزه ملی کابل نیز نگاه مشابه ای دارد. او می گوید:« متاسفانه این بیانیه به خصوص در مورد میراث قبل از اسلام چندان روشن و دقیق نیست. شما میدانید که این گروه در طی جنگ های داخلی و در سال ۲۰۰۱ چه کاری کردند». این در حالی است که دیگران نگاهی خوشبینانه تر دارند. این گروه معتقد هستند که گفتگوهای بین طالبان و دولت افغانستان نیاز به محافظت از گذشته ملت را به عنوان بخشی از هرنوع توافق صلح در نظر می گیرند. نصرت الله هیوادوال این بیانیه طالبان را یک گام عالی و مثبت می داند و معتقد است که رهبری این گروه اهمیت اقتصادی اماکن باستانی را درک کرده اند(LAWLER,2021). با این حال، با قدرت گیری مجدد این گروه و پیشروی آنها در مناطق مختلف کشور نگرانی های جدی از وضعیت حفاظت و نگهداری آثار تاریخی و تمدنی افغانستان مضاعف شده است. چراکه ممکن است این گروه بسیاری از آثار فرهنگی مربوط به دوره های غیراسلامی را نابود کنند. چنانکه در گذشته مرتکب چنین کاری شدند.
مذاکرات صلح با طالبان و بیمِ تکرار تاریخ در حوزه میراث فرهنگی
بنابراین، پیش از آغازِ گفتگوهای صلح بین الافغانی، انتظار می رفت که توجه و تاکید بر حفظ میراث فرهنگی و محافظت از آبدات تاریخی در بخشی از مذاکرات صلح مدنظر قرار گیرد. چرا که پیشینه ی حملاتِ طالبان به بناهای تاریخی و تخریبِ میراث فرهنگی این کشور، نگرانی از وضعیتِ میراث فرهنگی و تمدنی افغانستان و به دنبالِ آن ضرورتِ گرفتن تضمینی از این گروه افراطی را بیش از پیش برجسته می ساخت.
اما طی ماه های اخیر و با شدت گرفتن جنگ از سوی طالبان، به نظر می رسد که این گروه تندور با خروج نیروهای خارجی از افغانستان، هر چه سریع تر در فکرِ تسخیر شهرها و گسترش سلطه و تفوق خود برسرتاسر افغانستان هستند. بنابراین آنچه فعالانِ حوزه ی فرهنگ و تمدن را نگران ساخته، بیم از تکرارِ حوادثی جداً تاسف و تاثر برانگیز چون از بین بردن مجسمه های بودا و یا چپاول و تخریب دیگر آثار باستانی و تمدنی افغانستان، آنهم با پیشروی های خشونت آمیز طالبان است.
آثار باستانی مظهر و میراثِ تاریخ و تمدنِ یک کشور و نشانی از هویت و شناسنامه ی یک کشور و مردمان آن است، و شاید برای گروهی افراطی چون طالبان که تنها در پیِ تحکیم و تحکم بخشیدن به آموزه های سخت گیرانه و دگمِ خود از اسلام هستند، هدفِ اصلی و اولا از بین بردنِ این هویت و پیشینه ی تاریخیِ ملت، و به دنبالِ آن درانداختنِ طرحی نوین از ساختارِ دگماتیکِ مدنظر خود و نفوذ تدریجیِ آن برای محوِ هویت تاریخی و ملی مردم افغانستان است. گرچه سایه انداختن بر هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت به راحتی امکان پذیر نیست، لیکن تلاش طالبان برای حذف آبدات تاریخی، به خودیِ خود ضربه ای مهلک و جبران ناپذیر بر پیکر میراث فرهنگی این کشور است. سیاستی بیرحمانه از حذف تدریجیِ پیشینه ی تاریخ و تمدن یک کشور که طالبان همچنان برای آن تلاش می کند.
دولت و قرار گرفتن در آزمون حفاظت از آثار تاریخی
از دیگر سو بحثِ توانایی دولت در محافظت از میراث فرهنگی و آسیب پذیریِ میراث فرهنگی این کشور مطرح است. به نظر می رسد دولت در طی این سال ها آنچنان که باید و شاید، به بحث محافظت از میراث فرهنگی و آبدات تاریخی کشور توجه نکرده است. چنانچه در همین راستا شاهدِ فروریختنِ برجِ قلعه تاریخی غزنی در ۲۱ خرداد/جوزا ۱۳۹۸ (۱۲ ژوئن ۲۰۱۹) بودیم. ارگ قدیمی معروف به قلعه غزنین در ابتدا دارای ۳۶ برج بود، اما ۱۴ برج از این برج ها در سال های اخیر به دلیل دهه ها جنگ، باران های شدید و بی توجهی برای حفاظت از آنها فروریخته است. این حادثه در حالی رخ داد که در سال قبل از این اتفاق، غزنی درگیر شدیدترین نبردها در جنگ با طالبان بود و با نفوذ طالبان به داخل شهر، برج قلعه نیز از اصابت گلوله های طالبان در امان نماند.
بدین ترتیب می توان گفت جنگ های همیشگی با طالبان یکی از عواملِ غفلت در توجه به بناهای تاریخی است، لیکن به نظر می رسد دولت نیز برنامه ی جامع و سازنده ای برای محافظت از میراث تاریخی و تمدنی افغانستان ندارد. غزنی، یک مرکز حیاتی و مهم به لحاظ استراتژیک در شاهراه اصلی بین کابل و جنوب افغانستان، مجموعه ای از آثار فرهنگی و باستان شناسی را در خود جای داده است که برخی از آنها مربوط به دوران قبل از اسلام است. فروریختن این برج در غزنی به دنبال نگرانی از وضعیت مناره جام غور با قدمت ۹۰۰ ساله که از سال ۲۰۰۲ در فهرست میراث جهانی یونسکو در معرض خطر قرار دارد؛ بیش از پیش اهمیت می یابد(Andalib,2019). چنانکه فعالان مدنی ولایت غور در مرکز افغانستان نیز از وضعیت این بنای تاریخی که اکنون در منطقه جنگی قرار گرفته ابراز نگرانی کرده اند.
در نهایت، بی توجهی به وضعیت میراث تاریخی و تمدنی افغانستان در شرایط جنگی منجر به ازبین رفتن آثار تاریخی و فرهنگی و هویت اصیل کشوری غنی چون افغانستان می شود. امری که شکافی عمیق در دل تاریخ و تمدن این مرز و بوم بر جای خواهد گذاشت.
منابع
–صدیقی، خواجه نجیب احمد(۱۳۹۹)، «باستانشناسی افغانستان: مشکلات و راهکارهای مورد نیاز»، هشت صبح، قابل دسترس در: https://8am.af/archeology-of-afghanistan-problems-and-solutions-needed/.
– Andalib, Mustafa, (2019), “Ancient Afghan citadel collapses, cultural heritage sites at risk”, https://www.reuters.com/article/us-afghanistan-archaeology-idUSKCN1TG03Z.
-CGTN, (2021), “Destruction of cultural heritage in war-torn Afghanistan”, https://news.cgtn.com/news/2021-06-07/Destruction-of-cultural-heritage-in-war-torn-Afghanistan-10SE6ibGB8s/index.html.
-LAWLER, AVDREW, (2021), “As the Taliban rises, uncertainty looms for Afghanistan’s historic treasures”, https://www.nationalgeographic.com/history/article/as-taliban-rises-uncertainty-looms-afghanistan-historic-treasures?cmpid=int_org=ngp::int_mc=website::int_src=ngp::int_cmp=amp::int_add=amp_readtherest.
– Stein, Gil, (2015), “The War-Ravaged Cultural Heritage of Afghanistan: An Overview of Projects of Assessment, Mitigation, and Preservation”, Near Eastern Archaeology 78(3):187-195.