سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعنخستین خبرهایادداشت ها

تمدن هرات در گذرگاه تاریخ: از پرورش علم در بارگاه تیموری تا گیرافتادن در آتش تحجر طالبانی

۱۵ مرداد(اسد)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۸/۶

با تشدید جنگ در افغانستان و پیشروی طالبان، شهرهای این کشور روزهای تلخی را سپری می کنند. چنانکه اکنون پس از شعله ور شدن آتش جنگ و خشونت در جنوب و شمال افغانستان، هرات در غرب کشور در آستانه سقوط قرار دارد. به طوری که وضعیت شکننده امنیتی این شهر منجر به بازگشت جنگ سالاران قدیمی و رهبران نظامی گذشته به میدان نبرد شده. از طرف دیگر، در شبکه های مجازی صدای دادخواهی برای کمک به هرات نیز بلند شده است. اما آنچه نگران کننده می باشد، وضعیت فرهنگی و تمدنی این شهر است. چنانکه،  هرات مرکز تمدن و مهد فرهنگی افغانستان، خواستگاه شعر و ادب و زادگاه هنرمندان و هنردوستان بسیار است. این در حالی است خطر بازگشت طالبان به این شهر کهن تکرار تلخ تجربه حضور آن ها را در  دهه نود در حال زنده کردن است. گروهی که سابقه درخشانی در حفظ میراث فرهنگی و تمدنی ندارد و پای به هرکجا نهاده جز ویرانی میراثی به یادگار نگذاشته است.

این شهر در غرب افغانستان در مجموع دارای ۸۳۰ مکان فرهنگی است و به عنوان یکی از شهرهای تاریخی منطقه شناخته شده است. دولت افغانستان سال گذشته با ارسال نامه ای به یونسکو درخواست کرد شهر هرات در فهرست میراث فرهنگی جهان قرار گیرد که با موافقت یونسکو رو به رو شد. یونسکو همچنین ۳۰٫۰۰۰ دلار به دولت افغانستان اختصاص داده است تا در جمع آوری اطلاعات مربوط به تاریخ این شهر استفاده کنند. در نتیجه، ضرورت است تا با نگاهی به گذشته تاریخی و تمدنی این شهر باستان و جایگاه آن در تاریخ، به اهمیت حفظ و نگهداری آن توجه شود.

هرات مروارید خراسان

شهر هرات، از دیرباز دارای اهمیت استراتژیک، تجاری و فرهنگی بوده است. اگرچه این شهر در دوران معاصر بسیار توسعه یافته و همچنین گرچه درگیری های زیادی را متحمل شده، اما همچنان شهری منحصر به فرد است. زیرا تا حد زیادی ردپای تاریخی خود را حفظ کرده و بسیاری از آثار مهم اسلامی آن باقی مانده است. تصور می شود که شهر معاصر هرات در حدود ۵۰۰  سال قبل از میلاد به عنوان شهر باستانی ایرانی آرتاکوانا یا آریا، در دشت حاصلخیز در کنار هریرود تأسیس شده است. این شهر با تصرف توسط اسکندر کبیر در سال ۳۳۰ قبل از میلادی توسعه یافته و یک ارگ ساخته شد. در زمان تصرف آن توسط غوریان در ۱۱۷۵ میلادی، هرات به دلیل تولید فلزکاری، به ویژه برنز مزین شده، شهرت یافته بود. پس از ویرانی به دست مغولان و چنگیز خان، هرات در اواخر قرن چهاردهم میلادی تحت حکومت شاهرخ، پسر تیمور، که برنامه وسیع و گسترده ای از ساخت و ساز را آغاز کرد، شاهد رنسانسی بود. پس از آن به دستور گوهرشاد در طول قرن پانزدهم میلادی توسعه گسترده ای برای هرات دنبال شد، که منجر به مجموعه ای قابل توجه و منحصر به فرد از آثار تاریخی به سبک تیموری شد.

در این میان، یکی از قدیمی ترین بناهای موجود در قلبِ آثار تاریخی هرات، قلعه اختیارالدین موسوم به ارگ هرات است که تصور می شود توسط اسکندر مقدونی در حدود ۳۳۰ قبل از میلاد ساخته شده است. اما شاید بتوان گفت بزرگترین مجموعه معماری تاریخی که امروزه در این منطقه باقی مانده، مجموعه مصلایی است که در اوایل قرن پانزدهم به سرپرستی ملکه گوهرشاد ساخته شد. این مجموعه که “زیباترین نمونه رنگی در معماری است که تا کنون توسط انسان به افتخار خدای خود و خودش طراحی شده است” توصیف شده است، شامل یک مسجد، مقبره گوهرشاد، پنج مناره و بقایای مدرسه حسین بایقرا بوده است.

اگرچه آرامگاهِ گوهرشاد در اوایل دهه ۱۹۹۰ در جریان درگیری و نبردها آسیب دیده است، اما گنبد کاشی کاری شده آجدار خود را که در بالای یک استوانه ی بلند با تزئینات کاشی کاری قرار گرفته است، با کتیبه های قرآنی و نقوش انتزاعی، حفظ کرده است. همچنین مسجد جامع در هرات مربوط به یک مسجد غوری در قرن دهم بعد از میلاد است که در طول زمان بسط یافته و بازسازی شده است. یکی دیگر از بخش های مهم میراث معماری باقی مانده در هرات، مجموعه مقبره خواجه عبدالله انصاری در گذرگاه است که مربوط به دوره تیموری است.

تاریخ پرحادثه ی هرات به ویژه به لطف مورخان محلی به خوبی ثبت شده است. این شهر اولین بار در اسناد هخامنشی با نام هریوا ظاهر شده است. اسکندر مقدونی آنجا را فتح کرد و قلعه ای ساخت. ساسانیان تا زمانی که اعراب برای اولین بار در سال ۶۵۱ بعد از میلاد حمله کردند، بر این شهر فرمانروایی کردند. هرات متعاقباً از قرن های ۱۰ تا ۱۲ بعد از میلاد بخشی از سلطنت های سلسله های سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و غوریان شد. هرات در آن روزها علنا شهر مهمی بود: چنانچه جغرافی دانان برجسته ای چون استخری، در قرن ۱۰، این شهر را شهری مرفه و خوشبخت با ذخیره آب فراوان توصیف می کند. این شهر توسط دیوارهای گلی محکم با چهار دروازه و یک ارگ مرکزی محافظت می شد. هرات همچنین یک مسجد جامع بزرگ و در حومه آن یک آتشکده و یک کلیسای مسیحی داشت. با این حال به نظر می رسید که فتح هرات در سال ۱۲۲۱ توسط مغولان ویرانی و فاجعه ی بزرگی به همراه داشت. این شهر پس از یک محاصره کوتاه تسلیم شد، اما شورش مردمی چند ماه بعد منجر به کشته شدن کل جمعیت شد. شبکه ای از کانال های آبیاری از بین رفت، کل منطقه ویران شد و ببرای ده ها سال ویرانی در امتداد هریرود حاکم شد. بعدها خان های مغول به طور غیرمستقیم از طریق فرمانداران محلی فرمانروایی کردند و سلسله کرت (۱۲۴۵ تا ۱۳۸۹ میلادی) تحت فرمان یکی از آنها بود، چنانکه بدین صورت زمینه احیای هرات فراهم شد. آنها کانال ها و پل ها را تعمیر، دیوارها را بازسازی کردند و مساجد بزرگ را مرمت کردند.

سپس،  این شهر در سال ۱۳۸۱ میلادی توسط تیمور لنگ فتح شد و بدین ترتیب بخشی از امپراتوری تیموری شد که از چین تا ایران امتداد داشت. دوره تیموری دوران رشد اجتماعی و اقتصادی هرات بود. این تغییر وضعیت با انتصاب جوانترین پسر تیمور، شاهرخ، به عنوان والی هرات (۱۳۹۷ میلادی) آغاز شد. مردی وارسته و عالم که به نظر می رسد پاداش صلح را به فتوحات گسترده تر ترجیح می دهد، همچنین به نظر می رسد او یک رهبر توانمند بوده است. با مرگ تیمور (در ۱۴۰۵ میلادی) فرمانروای عالی شد، و امپراتوری وسیعی را تا پنجاه سال آینده با هرات (به جای سمرقند) به عنوان پایتخت در اختیار داشت.  در ادامه حکومت تیموریان، هرات در زمان حسین بایقرا (۱۴۷۰ – ۱۵۰۶ میلادی)، یعنی زمانی که شکوه و جلالِ شهر و دربار در سراسر شرق مشهور شده بود، به اوج خود رسید. بابر، که هند را فتح کرد و سلسله مغول در هند را تأسیس کرد، برادرزاده سلطان حسین بود و درست قبل از مرگ وی از هرات دیدن کرد. سال ها بعد او در زندگینامه خودبه این شهر ادای احترام کرد: “کلِ جهانِ قابل سکونت شهری مانند هرات تحت فرمان سلطان حسین میرزا نداشت … خراسان و به ویژه هرات مملو از مردان دانشمند و بی همتا بود.” اکثر آثار بازمانده هرات در طول قرن پانزدهم ساخته یا بازسازی شده اند. گوهر شاد، همسر شاهرخ، از مقبره باشکوه خود را در هرات و همچنین مصلی مجاور، مجموعه ای از مساجد که تنها چند مناره از آن باقی مانده است، حمایت کرد. تمام ساختمان های او به دلیل درخشندگی و نهایتِ تزئین زیبایی از کاشی مشهور هستند. بهزاد نیز، که به عنوان موفق ترین نقاش مینیاتور ایران شناخته می شد، اهل هرات بود و بسیاری از بهترین کارهای خود را در آنجا انجام داد. سنت های لحاظ شده در قرن پانزدهم هرات همچنان الهام بخش نقاشان و معماران ایران و هند مغول برای نسل های آینده بود (Harold,2006)

از طرف دیگر، هرات زمانی نقطه همگرایی چندین مسیر مهم کاروانی بود و به انبار آسیای میانه شهرت یافت. همان طور که در مطلبی مرتبط با وب سایت یونسکو نیز بیان شده است، هرات وجود خود را مدیون هریرود است، رودخانه ای که در فاصله چند مایلی از شهر عبور می کند. این رودخانه در کوه های غور از شرق سرچشمه می گیرد، در امتداد مرز مشترک با ایران بوده و سرانجام در ماسه های صحرای قره قوم ناپدید می شود. هرات همچنین چهارراه تجاری نیز بوده است: چرا که مسیرهای این چهارراه تجاری از شمال در امتداد هریرود به مرو و بخارا، از جنوب به کرمان و به ایران، از شرق به بلخ، سمرقند و چین و از غرب به نیشاپور و قسطنطنیه می رسید. هرات در دهه ۱۸۸۰ با احداث راه آهن ترانس خزر، که از شمال می گذرد، موقعیت محوری خود را از دست داد. اما همچنان می توان گفت منطقه ایست که اقوام مختلف آسیای مرکزی -کشاورزان تاجیک، کوچ نشینان ترکمن، ازبک ها و هزاره ها (و در قرن نوزدهم هندوها، ارمنیان و یک جامعه بزرگ یهودی نیز وجود داشتند)- در آن با هم تعامل دارند.

در نتیجه این تلاقی راه ها منجر به شکوفایی و رونق هرچه بیشتر این شهر شد  را به نماد تاریخ تبدیل کرد. به طوری که قرن ها یکی از مراکز اصلی فرهنگی و مروارید خراسان بوده است و طبق یک منبع تاریخی معتبر اولین قطعه شعری به زبان فارسی در هرات سروده شده است.

به طوری که این منطقه زادگاه بسیاری از برجسته ترین شاعران فارسی زبان نیز بوده است. با توجه به اینکه بسیاری از شاعران فارسی زبان اولیه از این منطقه(خراسان) به ویژه هرات آمده­اند، گویش های بومی خراسانی آن ها از جمله هراتی به طور قابل توجهی بر زبانِ ادبیات کلاسیک فارسی تأثیر گذاشت. همچنین، اهمیت زبانی گویش هراتی از منظر همزبانی بر این واقعیت استوار است که به عنوان پلی بین گویش های فارسی غرب ایران و تاجیکی آسیای مرکزی عمل می کند.

هرات کانون رنسانس شرق

همانطور که آمد، بزرگترین دوران هرات در زمان تیموریان بود. پسر تیمور، شاهرخ پایتخت تیموریان را از سمرقند به هرات منتقل کرد. علم و فرهنگ توسط او و جانشنانش بازسازی شد به ویژه تولید کتاب برجسته شد و مکتب برجسته ای از نقاشی مینیاتوری در هرات پدید آمد که که نمونه آن کمال الدین بهزاد است. همسر شاهرخ گوهر شاد نیز اثر ماندگاری در شهر بر جای گذاشت و مجتمع مذهبی را که شامل مسجد و مقبره خود بود را راه اندازی کرد.

در همین ایام هنر هرات نیز منبع درخشش بود. چنانکه، نگارگری در این زمان به اوج خودش رسید. کارگاه بزرگ بایسنقر میرزا و پس از آن کارگاه و کتابخانه بزرگ سلطان حسین بایقرا مراکز بزرگ تولید نسخه های خطی و نگاره­های باارزش بودند که دستاوردهایی چون شاهنامه بایسنقری را به وجود آوردند و پس از آن هنرمند بزرگی چون بهزاد را در وجود خود پرورش دادند.  نگارگری هرات در زمان بایسنقر میرزا در ادامه مکتب شیراز آن زمان، به یک سبک قانونمند و رسمی دست یافت که نمود آن در نگاره های اثری چون شاهنامه بایسنقری پدیدار شد. در این دربار بود که بهزاد ظهور کرد و به واسطه کارهایش شاهد خلق مکتب بهزاد بودیم. بهزاد در طول یک دهه چنان تحولی در سنت نگارگری به وجود اورد که تا آن زمان کسی به اندازه او در تاریخ هنر نگارگری این چنین تاثیرگذار نبود. تولید نسخه های خطی با نگاره های بسیار نفیس در این دوران چنان رونق داشت که این دوران به لحاظ هنری و همچنین علمی به رنسانس شرق شهرت یافت(جعفری و صالحی،۱۳۹۵). چنانکه، برخی از پژوهشگران با توجه به کیفیت میراث فرهنگی تیموریان، هرات قرن نهم هجری را از لحاظ هنری و فرهنگی همتا و رقیب ایتالیای عصر رنسانس می‌دانند.

شماری دیگر اما بر آنچه که خلاء علمی در این عصر توصیف می‌شود، انگشت انتقاد می‌گذارند و می‌گویند که دوره تیموریان هرات تنها در زمینه شگوفایی هنرهای گوناگون خوش درخشیده است و نه در زمینه رشد و پیشرفت علوم. ذبیح‌الله صفا در کتاب تاریخ ادبیات در ایران نوشته که در این عصر ذوق بلند از مغزها به سر انگشتان منتقل می‌شود و در هنرهایی مانند نقاشی، معماری، کاشی‌سازی و خطاطی تجلی می‌کند. مرحوم صفا معقتد بود که در این دروه علوم هرگز پیشرفتی قابل ملاحظه‌ای نکرد. او در جلد چهارم تاریخ ادبیات در ایران – که به بررسی دوره تیموریان اختصاص دارد – در این مورد نوشته است: فرزندان تیمور و جانشینان او هم البته علمای شرع و مشایخ صوفیه را به سبب اعتقادات دینی و خرافی خود بزرگ می‌داشتند، اما نه به قصد اشاعه علوم عقلی و حکمت و حکما، بلکه به علت حرمت شرع و تظاهر به این احترام.” ذبیح‌الله صفا افزوده است: “علما در عهد تیمور غالباً صبغه دینی دارند و حد اکثر آن است که جامع معقول و منقول باشند و شما می‌دانید که آن علوم معقول هم که این دسته می‌دانستند تا این زمان کاملا صبغه دینی گرفته بود و عالمانی که به علوم طبیعی و ریاضی بپردازند هم بسیار کم بودند و هم درس خواندگان مطلعی بودند و نه عالمان مبتکر.”مرحوم صفا اما الغ بیگ را، که در سمرقند دست‌آوردهای قابل ملاحظه‌ای در زمینه علم نجوم داشت، “استثنایی” در این مورد می‌خواند.

محمد ناصر رهیاب، نویسنده و پژوهشگر افغان اما برعکس معتقد است که در قرن نهم هجری در هرات در زمینه تولید فکر و پیشرفت علمی هم کارهای در خور توجهی صورت گرفته بود. آقای رهیاب گفته است: “دوران تیموری‌ها به خصوص شهر هرات می‌خواهد تولید فکر بکند، تولید فرهنگ بکند و تولید علم. در همان زمان ما دانشگاه داشته‌ایم. مدرسه گوهرشاد دقیقا پهلوی نظامیه بغداد می‌نشیند و هیچ کمی از آن ندارد. از همین رو، صدها دانشمند و عالم از این مدرسه در حوزه‌های مختلف علمی بیرون می‌شوند.”(قاضی زاده،۱۳۹۰).

هراتِ امروزی و خطر فراموشی زیر سایه جنگ

اما اکنون با تحولات سیاسی شوربختانه مسائل فرهنگی کاملا به حاشیه رفته است. چنانکه مهم ترین شهرهای افغانستان مانند بلخ، غزنی و هرات که روزگاری مهد تمدن و فرهنگ بودند درآستانه خطر نابودی تاریخی و فراموشی قرار دارند. چنانکه وضعیت اماکن این مکان های اسف بار است. منارهای جام حال خوبی ندارند و اگر توجه چندانی نشود، تخریب می شوند. اما حضور دوباره طالبان و سایه انداختن تفکر تحجرانه این گروه بر افغانستان و میراث تمدنی آن نگرانی ها را از آینده وضعیت تمدنی افغانستان به وجود آورده است. به طوری سال های تاریک حکومت طالبانی یادآور خاطرات تلخی است که این گروه نسبت به میراث تمدنی افغانستان روا داشتند. به گونه ای که تخریب میراث فرهنگی و تاریخی افغانستان توسط این گروه منجر به نابودی بخشی از نمادهای هویتی این مرز و بوم شد. عملکردی که نشان دهنده حذف سایر تمدن ها و هویت هایی افغانستان در طول تاریخ  و نشان دادن چهره افراطی از اسلام به عنوان تنها نماد هویتی افغانستان از سوی این گروه است.

بنابراین، دغدغه مسائل امنیتی منجر به توجه کمتر به شکوفایی افغانستان و به ویژه شهر هرات شده است. چنانکه جنگ های داخلی نه تنها مجال بازسازی بناهای تاریخی، توجه به فرهنگ را فراهم نکرد بلکه آنچه از تاریخ برجای مانده بود را نیز در خطر فراموشی قرار دارد. هرچند تلاش هایی از سوی برخی بنیادها مانند، بنیاد آغاخان برای بازسازی این شهر صورت گرفته است اما حفظ تمدن کهن توجه بیشتری را می طلبد. بنابراین، توجه به بخش فرهنگ و تمدن به ویژه شهر هرات که خاستگاه  مراکز تمدنی متعددی بوده، می تواند به عنوان منبعی برای تاریخ و هویت برای نسل های آینده و به عنوان بستری برای ایجاد فرهنگ صلح و توسعه پایدار کمک گرفت. از سال ۲۰۰۱ دولت افغانستان با حمایت یونسکو گام هایی برای بهبود چارچوب قانونی حفاظت از میراث فرهنگی از طریق چندین کنوانسیون مربوط به جلوگیری از تردد غیرقانونی آثار باستانی و دو کنوانسوین برای حفاظت از میراث ناملموس  تنوع فرهنگی امضا کرد. اما قطعا این تلاش ها کافی نبوده است. اکنون نیز با نزدیک شدن طالبان به دروازه های شهر هرات، نگرانی های زیادی پیرامون وضعیت تاریخی این شهر و تمام مراکز فرهنگی افغانستان وجود دارد.

 

منابع

-جعفری، علی اکبر، عرب صالحی نصرآبادی، شهناز، (۱۳۹۶)، « بررسی تأثیر مکتب نگارگری هرات تیموری و سبک بهزاد بر هنر اوایل عهد صفوی»، تاریخنامه خوارزمی، سال پنجم، شماره شانزدهم.

-قاضی زاده، داوود، (۱۳۹۰)، «نقش هرات در نگارخانه تاریخ: دوره تیموریان(۱)»، بی بی سی فارسی، قابل دسترس در: https://www.bbc.com/persian/arts/2011/04/110427_k02-herat-arts-1.

-Harold, Frank,(2006), “HERAT”, https://depts.washington.edu/silkroad/cities/afghanistan/herat.html.

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا