سر تیتر خبرهاسینمانخستین خبرها

فیلم «برادران»؛ به کارگردانیِ جیم شریدان

۲۵ اسد (مرداد) ۱۴۰۰ – ۱۶/ ۸/ ۲۰۲۱

سارا محمدی

– نام فیلم: برادران
– کارگردان: جیم شریدان
– تهیه‌کننده: مایکل دلوکا، رایان کاوانا
– نویسنده: دیوید بنیوف «بر اساس فیلم برادران ساخته سوزان بیر ۲۰۰۴»
– بازیگران: جیک جیلنهال، ناتالی پورتمن، توبی مگوایر، سام شپارد، بیلی مدیسن
– موسیقی: توماس نیومن
– فیلم‌بردار: فردریک المز
– تدوین‌گر: جی کاسیدی
– توزیع‌کننده: لاینزگیت
– تاریخ‌ انتشار: ۴ دسامبر ۲۰۰۹
– مدت زمان: ۱۰۵دقیقه
– کشور: ایالات متحده آمریکا
– زبان: انگلیسی و فارسی

جیم شریدان، کارگردان شصت و شش ساله‌ی دوبلینی و فارغ التحصیل رشته‌ی فیلم دانشگاه نیویورک، با فیلم برادران، ثابت می‌کند که استاد روایت داستان‌های خانوادگی است. شریدان فیلمسازی را با فیلم موفق پای چپ من (۱۹۸۹) شروع کرد که داستان زندگی کریستی براون، نقاش و نویسنده ایرلندی است؛ نقاشی که نبوغ‌اش بر فقر مالی و فلج نخاعی‌اش غلبه کرد.

شریدان بعدا فیلمِ به نام پدر را با بازیگری دانیل دی لوئیس ساخت؛ فیلمی که رابطه‌ی انسانی و شکوهمند یک پدر و پسر در زندان انگلستان را در محور خود دارد.

برادران درباره خانواده‌ای است که در پی اعزام پدر خانواده به جبهه‌ جنگ در افغانستان از مسیر عادی و معمولی خود خارج می‌شود. دو برادر فیلم برادران، سام کاهیل (توبی مگوایر) و تامی کاهیل (جیک جیلنهال) نام دارند. سام، برادر بزرگتر که در ارتش آمریکا خدمت می‌کند، با‌ گریس (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر است. این زن و شوهر رابطه‌ی بسیار گرم و صمیمانه‌ای با هم دارند.

اما تامی، برادر کوچکتر، مسیر دیگری را انتخاب کرده. او بعد از سپری کردن مجازات زندان به خاطر سرقت مسلحانه، به صورت عفو مشروط از زندان آزاد شده و به خانه بازگشته است. برادر‌ها مدام با یکدیگر جر و بحث دارند و در این میان پدر آن‌ها هنک کاهیل (سام شپارد) که یک نظامی بازنشسته است، به سختی می‌تواند در این غائله بی‌طرف بماند و از پسر خوب خود سم طرفداری نکند.

در ادامه‌ی داستان، سم به افغانستان می‌رود. هلی کوپتر سم در جبهه‌ی جنگ با طالبان سقوط می‌کند و وی به همراه همقطاران‌اش به دست نیرو‌های طالبان می‌افتد. ارتش آمریکا تصور می‌کند که سم کشته شده و همین خبر به گوش خانواده‌ی وی در آمریکا می‌رسد.

کریس با دو برابر کردن عشق خود به دو دخترش سعی دارد فقدان شوهر خود را جبران کند. تامی نیز سعی می‌کند با پیدا کردن کار و به دست آوردن پول به‌گریس و دختر‌هایش کمک کند. ‌گریس ابتدا نمی‌پذیرد اما نهایتا کمک برادر شوهرش را قبول می‌کند. به این ترتیب، خواسته و ناخواسته، ‌گریس و تامی به هم نزدیک می‌شوند. اما به زودی مشخص می‌شود که سام زنده است.

فیلم برادران با مضامین اساسی ای همچون عشق، وفاداری، شرف، وظیفه و خیانت سروکار دارد. شریدان می‌داند چگونه از دعوا‌های قدیمی و نفرت‌های پنهان میان اعضای خانواده برای پیشبرد قصه‌ی فیلمش استفاده کند.

بازگشت سم روند معمول زندگی خانواده را به هم می‌ریزد. او در بازگشت فردی آشفته، سرد و بدون عاطفه دیده می‌شود که پاسخ‌دهی هیجانی ندارد. به نظر می‌رسد تلاش سم برای بازسازی مفهوم خانواده و برگشتن به نقش پیشین خود بی‌سرانجام می‌ماند.

برادران

سم از دور به تماشای بازی اسکیت خانواده‌اش نشسته و وقتی تامی کنار او قرار می‌گیرد، او را متهم به خیانت می‌کند. او که مدت‌ها در بیابان و تحت شکنجه زندگی کرده دچار نوعی بدبینی شده به شکلی که نمی‌تواند به نزدیک‌ترین افراد زندگی خود اعتماد کند.

او برای دیدن دوباره خانواده‌اش هم‌گروهی خود را کشته بود. او به کسی که قرار بود برای هم قابل اعتماد باشند حمله کرده بود و حالا نگران بود فردی قابل اعتماد نیز بخواهد به او آسیب برساند. شاید دلیل بدبینی و پارانویای سم نیز همین باشد.

سم نمی‌تواند نسبت به خانواده خود حمایت عاطفی ارایه دهد. همچنین دریافت این حمایت از جانب آنها برایش قابل تحمل نیست. بازگشت سم نه تنها باعث ایجاد مثلث عاطفی بین تامی، گریس و سم می‌شود، ایزابل و مگی به وضوح ترجیح می‌دهند که نقش پدرانه را تامی برای آنها بازی کند؛ چرا که تامی ثابت کرده می‌تواند فردی پاسخ‌دهنده باشد و بازی و لذت را در رابطه خود دخیل کند.

ایزابل در شب تولد مگی وقتی با پرخاشگری سم مواجه می‌شود، خشم خود را برون‌ریزی می‌کند: «چرا همون شکلی «مرده» نموندی؟ تو از این عصبانی هستی که مامان ترجیح میده با عمو تامی بخوابه تا با تو». زمانی که ایزابل از این حرف خود عذرخواهی می‌کند هر دو خواهر می‌گویند که ترجیح می‌دهند عمو تامی به جای پدر در کنار آنها باشد. به عبارتی جمله ایزابل در مورد ترجیح تامی توسط مادر در واقع ترجیح خود او است. او این میل را به مادر فرافکنی کرده تا بیان آن با ترس و احساس گناه کمتری همراه باشد، احساس گناه از اینکه پدرش را دوست ندارد

تامی را برای اولین بار وقتی می‌بینیم که از زندان آزاد شده است. در ادامه فیلم متوجه می‌شویم که او به دلیل سرقت مسلحانه از بانک به زندان افتاده است. تامی همانند پدر خود سابقه‌ای از مصرف زیاد الکل دارد. تامی پسری است که مورد قبول هنک نیست. این موضوع خشم تامی به برادرش سم را دربردارد

وقتی تامی خبر مرگ سم را از گریس می‌شنود عصبانی می‌شود که در جریان قرار نگرفته است برای مدتی نیز به رفتار سوءمصرف الکل خود ادامه می‌دهد اما بعد از این شروع به تغییر می‌کند و سعی می‌کند به جای دریافت مراقبت، این بار او باشد که از دیگران مراقبت می‌کند. نبود سم فرصتی می‌شود تا بتواند نقش مراقب را به عمل درآورد. او که در حضور سم همیشه فرد بازنده محسوب می‌شد سعی می‌کند در رقابت با سم بالاخره پیروز شود.

گریس در ابتدا دل خوشی از تامی ندارد. زمانی که سم به دنبال او در زندان می‌رود می‌گوید که تامی لیاقت او را ندارد. او از تامی تصویر فردی را به یاد می‌آورد که مدام دعوا می‌کند و الکل می‌نوشد. پس از مرگ سم، تامی سعی می‌کند نقش پدرانه‌ای که سم قادر به ایفای آن نیست را بر عهده بگیرد و این موضوع نگاه گریس به تامی را تغییر می‌دهد.

در نهایت فیلم با صدایی از روایت سم به اتمام می‌رسد: « نمی‌دونم کی گفته فقط مرده‌ها پایان جنگ رو دیدن. من هم دیدم. سؤال اینه که هنوزم می‌تونم زندگی کنم؟»

منابع

https://www.satyapsychoanalytic.com/
https://www.1pezeshk.com

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا