نقش اشرف غنی در پیروزیهای طالبان

۲۳ اسد (مرداد) ۱۴۰۰ – ۱۴/ ۸/ ۲۰۲۱
سید اسحاق شجاعی
بینظیر بوتو، صدراعظم وقت پاکستان گفته بود: طالبان را پاکستان، امریکا، انگلیس وعربستان ساختهاند؛ این سخن درستی است؛ امّا این بذر در زمین مساعد و آماده پاشیده شد. اگر زمین افغانستان آمادة رویش چنین گیاهی هرزی نبود، بذر طالب در آن نمیرویید. زمانی که مردم از برادرکشیها، قدرتطلبیها و برتریجوییهای قومی گروههای جهادی به جان رسیده بودند؛ مال و جان کسی در امان نبود و گروههای تفنگبه دست، خودسر و بیبندوبار طغیان کرده بودند، طالبان به عنوان منجی ظهور کرد.
شعار طالبان امنیت و عدالت بود؛ درست همان گمشدهای مردم. در تنگنای این بحران سیاسی امنیتی بود که مردم به استقبال طالبان شتافتند وآنان را ناجیان خود تصوّر کردند و شد آنچه که میدانید و میدانیم.
ثابت شده است، مردمی که تاریخ نمیدانند و از آن درس نمیگیرند، محکوم به تکرار تاریخ اند. در سالهای اخیرِ حاکمیت اشرف غنی، یکبار دیگر جان مردم از فساد، تبعیض، ظلم، تعصّبات قومی و زبانی به لب رسیده است. رییس جمهور به جای رسیدگی به مشکلات امنیتی و اقتصادی مردم، دایماً در اندیشة حذف رقیبان خود، خصیکردن شخصیتهای سیاسی و نظامی، به تقاعد فرستادن جنرالهای با تجربه و متعهد اقوام غیرپشتون، به حاشیهراندن شخصیتهای دیگر اقوام و در نهایت مسلَط کردن کامل یک قوم بر سرنوشت تمام کشور و مردم است.
حتّی در همینروزها که صدای پای طالبان در درون قصر او شنیده میشود، مهمترین کارش نصب والیها، مدیرها، ریاستها و سفیران پشتون و به حاشیهراندن کادرهای مسلکی دیگر اقوام است.
در یک ماه اخیر بیش از ۲۰ ولسوالی به طالبان واگذار شده است. بیشتر این ولسوالیها بدون جنگ به طالبان تحفه داده شده و گفته میشود باوجود توانایی نیروهای امنیتی، از مرکز به آنها دستور داده شده که جنگ نکنند و “عقبنشینی تکتیکی” کنند. تأمّل باید کرد که این واگذاریها به کدام دلیل صورت میگیرد؟ و مهمتر اینکه چرا بیشتر این ولسوالیها در حوزه غرب و شمال کشور و مربوط به مناطق غیرپشتون است؟ برخی میگویند حلقة قومی اطراف رییس جمهور میخواهند اقوام غیرپشتون را خلع سلاح کرده دست بسته به طالبان تسلیم کنند.
مردم در حیرت ماندهاند که چرا کسیکه تحصیلات عالی دارد، دوّمین مغز متفکر جهان نامیده شده و سالها در مؤسسات ملل متحد تجربه کاری دارد، تا این حد تنگ نظر و قوم پرست است؟!
فساد، بیبرنامگی و تبعیضهای برنامهریزیشدهای اشرف غنی و تیم پشتون او، مردم را خسته و مأیوس کرده به این نتیجه رسانده که کار این حکومت از اصلاح گذشته و روز به روز بدتر و سیاهتر میشود. به این علّت مردم باردیگر در جستجوی ناجی برآمدند. از آنجا که در زمین استبدادزده و غرق در ستم و تبعیض افغانستان چیزی غیر از خار نمیروید، مردم بازهم به دام طالبان افتادند. مردمی که تاریخ نمیدانند، محکوم به تکرار تاریخ اند. این مردمی تاریخندان، سالهای سیاه حاکمیت طالبان را زود از یاد بردند.
چرا در سالهای اخیر تعدادی از ازبکها، تاجیکها و حتّی چند نفری از هزارهها نیز به طالبان پیوستهاند و حوزه نفوذ طالبان از پشتونها فراتر رفته است؟ جز بیزاری و ناامیدی مردم از حاکمیت فاسد کنونی، برای آن علّت دیگری نمیتوان یافت.
پیروزیهای سیاسی و نظامی طالبان ناگهانی ایجاد نشده است. طالبان از دوره دوّم ریاست جمهوری حامد کرزی به میدان آورده شدند؛ کرزی، طالبان را برادران ناراضی خواند و گفت: طالبان، افغان هستند و حق دارند قریهها و شهرها را تصرف کنند. کرزی به فرمانده ناتو گفت: دشمن اصلی حکومت، جبهة شمال است و نه طالبان. عملیات شبانه را که در سرکوب جنگجویان طالب بسیار مؤثر واقع شده بود منع کرد؛ حمایت خارجیها از نیروهای امنیتی در جنگ با طالبان را محدود کرد و با حامیان خارجی خود، سیاست ناسازگاری در پیش گرفت. زمانیکه ایالات متحده امریکا، پاکستان را به خاطر حمایت از گروههای تروریستی تهدید کرد، کرزی گفت ما در کنار پاکستان ایستاد میشویم.
اشرف غنی، برنامههای حامد کرزی را با شدّت بیشتری ادامه داد؛ فساد، ظلم، تبعیض، بیبازخواستی، بیمسؤلیتی، رشوهخوری، کشمکشهای بی سرانجام سیاسی و به خصوص برتریطلبیهای قومی، مردم را از حکومت خسته و مأیوس کرد؛ برخی از مردم به امنیت و عدالت خیالی طالبان پناه بردند و زمینة نفوذ طالبان را فراهم کردند. مردمی گریخته از حکومت اشرف غنی در سقوط ولسوالیها نقش پر رنگی دارند.
بخش دیگری از مردم دست از حمایت حکومت برداشتند و در جنگ حکومت و طالبان بیطرفی اختیار کردند؛ زیرا حکومت را فاسد، قومگرا و غیرقابل اصلاح یافتند.
بنابر این عوامل برجستة موفقیتهای سیاسی و نظامی طالبان چند چیز است: ۱٫ پاکستان؛ ۲٫ ایالات متحده امریکا؛ ۳٫ حامد کرزی، ۴٫ اشرف غنی که سهم هرکدام باید جداگانه بررسی و تعیین شود.
منبع: شبکه اطلاع رسانی افغانستان