سر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

چگونه می‌توان از وقوع جنگ فراگیر و تجزیه‌ی افغانستان جلوگیری کرد؟

۲۰ قوس (آذر) ۱۴۰۰ – ۱۱/ ۱۲/ ۲۰۲۱

یعقوب یسنا

در افغانستان به صورت بالقوه و بالفعل امکان جنگ وجود دارد. از یک سو نارضایتی، فقر و گرایش‌های فکری و فرهنگی افراط‌گرایانه وجود دارد و از سوی دیگر نیروهایی مانند داعش، القاعده، طالب، جبهه‌ی مقاومت ملی و سایر بقایای حکومت قبلی فعالیت دارند.

طالبان که فعلا قدرت را در افغانستان در اختیار دارند، می‌خواهند جلوی جنگ را با زور بگیرند و بر همه‌ی نیروهای مسلح فعال و مردمان متعرض با زور مسلط شوند. فکر کنیم طالبان با زور بر همه‌ی گروه‌ها در افغانستان مسلط شوند؛ اما با زور بر فقر، نارضایتی و… نمی‌توان مسلط شد و مهم‌تر از همه با زور نمی‌توان حکومت و دولت ساخت و بر مردم حکومت کرد.

متاسفانه پاکستان می‌خواهد با زور و اکثریت‌سازی گروهی و قومی طالبان را بر افغانستان حاکم کند. نخست وزیر پاکستان گفت به قدرت رسیدن طالبان موجب شد که افغانستان از جنگ داخلی نجات پیدا کند. اما حقیقت این است تصرف افغانستان توسط طالبان باعث شده است‌که جنگ داخلی در افغانستان شکل بگیرد.

بنابراین بهتر این است کشورهای جهان و منطقه در پی حل نزاع‌های فراگیر قومی و… در افغانستان باشند و به طوری مشخص از یک گروه قومی و… در افغانستان حمایت نکنند. زیرا حمایت از یک گروه به این هدف که آن گروه با زور در افغانستان به قدرت برسد و دیگران را مطیع خود کند، کارساز نبوده و کارساز نیست.

حکومت پاکستان می‌خواهد از قوم پشتون و به طور مشخص از طالبان در افغانستان حمایت کند و بگوید که قوم پشتون در افغانستان اکثریت است و زور با اکثریت است. چنین اکثریت‌سازی‌هایی موجب جنگ فراگیر و فرساینده در افغانستان می‌شود. در این صورت چاره چیست؟

کشورهای جهان معمولا چاره‌ی جلوگیری از جنگ را تشکیل یک حکومت فراگیر می‌دانند. اما معلوم نیست منظور از حکومت فراگیر چیست. افغانستان بیست سال پیش در سقوط اول طالب، تجربه‌ی تشکیل یک حکومت فراگیر را در نشست بن داشت. در این نشست حکومت فراگیر به معنای تقسیم قدرت بین گروه‌ها و سران قومی بود. اما حکومتی که در بن شکل گرفت هیچ‌گاه به یک حکومت کارا و موثر تبدیل نشد. همه چه در آن حکومت دچار فساد شد، حتی انتخابات به فساد کشانده شد، نظام سیاسی با ثبات شکل نگرفت و گروه‌های قومی و سران قومی از پشتون تا تاجیک، هزاره و اوزبیک شکایت و اعتراض داشتند که ما در قدرت حضور نداریم.

درحالی‌که همیشه در رده‌ی نخست و تصمیم‌گیرنده‌ی حکومت، افرادی از قوم پشتون بودند، اما آن‌ها نیز اعتراض داشتند که حضور ما در قدرت کم‌رنگ است. در حکومت غنی، مشاور شورای امنیت، رییس اداره‌ی امور، رییس خدمات ملکی و… که حلقه‌ی تصمیم‌گیرنده بودند، همه پشتون بودند. اما یکی از افراد این حلقه بنام خوشحال سادات که فعلا در خارج به سر می‌برد در مصاحبه‌ای ادعا کرده است: دلیل سقوط جمهوریت (حکومت غنی) این بود که افراد قبیله‌ی پشتون به اندازه‌ی لازم در قدرت حضور نداشتند، بنابراین قبیله‌ی پشتون در دوره‌ی جمهوریت به ویژه در دوره‌ی کرزی تحقیر شدند و با حکومت همکاری نکردند.

افراد پشتون که در راس جمهوریت بودند، آن‌ها از جمهوریت به دلیل این‌که در قدرت کم بوده‌اند ناراضی باشند، دیگران حتما ناراضی استند. در این صورت، این سران قومی را چگونه می‌توان راضی کرد و چگونه می‌توان قدرت را بین آن‌ها تقسیم کرد و یک حکومت فراگیر ساخت؟

بنابراین باید دید خود را در باره‌ی حکومت فراگیر تغییر دهیم، تجربه‌ی ناموفق بن را تکرار نکنیم و قدرت را بین سران قومی برای تشکیل یک حکومت فراگیر تقسیم نکنیم. حکومتی که در آن قدرت بین سران قومی تقسیم شده باشد، حکومت فراگیر نیست. اگر بخواهیم حکومت فراگیر در افغانستان شکل بگیرد، باید به ساختار حکومت توجه شود. منظور از توجه به ساختار حکومت این است، حکومتی باید شکل بگیرد که از نظر ساختاری بتواند فراگیر باشد و نظام سیاسی در ساختار آن حکومت به ثبات برسد. این ساختار حکومتی، حکومت فدرال است. زیرا حکومت فدرال بنابه گنجایش ساختاری که دارد می‌تواند نزاع‌های قومی، زبانی و فرهنگی را در افغانستان حل کند و هر ایالت اکثریت قومی، زبانی و فرهنگی خود را داشته باشد.

اما سوال این است در افغانستان چرا با حکومت فدرال مخالفت صورت می‌گیرد و دلیل مخالفان حکومت فدرال در افغانستان چیست؟ سران قوم پشتون ما در افغانستان بدون دلیل عقلی و سیاسی‌ای، مخالف حکومت فدرال استند و بدون دلیل می‌گویند فدرال باعث تجزیه‌ی افغانستان می‌شود. درحالی‌که ما حکومت‌داری فدرال را برای جلوگیری از تجزیه‌ی رسمی افغانستان پیش‌نهاد می‌دهیم. زیرا به برداشت ما اگر حکومت در افغانستان فدرال نشود، دیر یا زود افغانستان رسما تجزیه می‌شود. بنابه فشارهای قومی، فقر، ناامنی و نزاع‌ها سرانجام این کشور تجزیه خواهد شد.

حقیقت این است افغانستان هیچ‌گاه وحدت ملی، یک نظام سیاسی با ثبات و یک حکومت فراگیر نداشته است. سال‌ها است افغانستان جزیره‌های قدرت قومی و گروهی بوده است. اما با این تفاوت که ادعای این گروه‌ها و جزیره‌های قدرت قومی و گروهی این بوده است‌که کل افغانستان را می‌خواهیم.

بنابراین افغانستان سال‌ها است به طور غیر رسمی تجزیه است، اما رسما تجزیه نشده است. اگر رویکرد قومی طالبان تغییر نکند و به یک حکومت فدرال توافق نکند؛ افغانستان این بار تجزیه خواهد شد و گروه‌های قومی برای تشکیل حکومت‌های رسمی جدا از حکومت طالبان اقدام خواهند کرد.

درحالی‌که اقوام و سران اقوام تاجیک، اوزبیک و هزاره برای تشکیل حکومت فدرال موافق استند، سران قوم پشتون چرا مخالف استند؟ سران قوم پشتون فدرال را برای هدفی دیگر به تجزیه ارتباط می‌دهند. به برداشت سران قوم پشتون در صورتی‌که حکومت در افغانستان فدرال شود، قدرت از دست آن‌ها و از دست قوم پشتون می‌رود. دیگر نمی‌توانند در ولایت بامیان، دایکندی، بلخ، بدخشان، تخار، فاریاب، جوزجان و… والی پشتون مقرر کنند. زیرا مردم در هر ایالت، حاکم از محل خود انتخاب می‌کند. متاسفانه این دید اشتباه به حکومت‌داری موجب شده است‌که سران قوم پشتون افغانستان احساسات قوم پشتون و درکل سرنوشت سیاسی مردم افغانستان را به گروگان بگیرند و منفعت ملی مردم افغانستان را قربانی منفعت شخصی خود کنند.

بنابراین سران قوم پشتون ما مخالف دموکراسی، مخالف انتخابات شفاف، مخالف نظام سیاسی با ثبات و مخالف حکومت‌داری فدرال استند. برای این‌که در حکومت فدرال نمی‌توانند سلطه‌گری قومی کنند، در انتخابات شفاف نمی‌توانند انتخابات را ببرند و در یک نظام با ثبات سیاسی مردم به آگاهی می‌رسند و از حکومت خدمات اجتماعی می‌خواهند نه احساسات و گرایش‌های قومی. فعلا سران قوم پشتون ما احساسات قوم پشتون را به گروگان گرفته‌اند که قدرت در دست قوم پشتون است. اصولا قدرت باید برای آسایش و امنیت عمومی باشد.

متاسفانه سران قوم پشتون ما مصلحت، منفعت و نجات عمومی مردم افغانستان را از در به دری، سرگردانی و جنگ در نظر نمی‌گیرند. درصورتی‌ که دید سران قوم پشتون ما و در کل سران اقوام افغانستان در باره‌ی حکومت‌داری و منفعت ملی تغییر نکند، مشکل است‌ که حکومتی مناسب و نظام سیاسی با ثبات در افغانستان شکل بگیرد.

اگر کشورهای منطقه، کشورهای همسایه‌ی افغانستان و کشورهای جهان بخواهند نزاع، درگیری و جنگ در افغانستان پایان یابد، باید توجه‌ِ شان را به ساختار حکومت‌داری‌ای معطوف کنند که آن ساختار حکومت‌داری بنابه واقعیت قومی، زبانی، فرهنگی و اجتماعی افغانستان نتیجه بدهد. حکومتی‌ که در افغانستان نتیجه می‌دهد حکومت فدرال است. بنابراین کشورهای جهان با طالبان، جبهه‌ی مقاومت ملی و سایر گروه‌ها باید برای تشکیل یک حکومت فدرال به توافق برسند. درصورتی‌که کشورهای جهان با طالبان برای تشکیل یک حکومت فدرال به نتیجه نرسند، حکومتی فراگیر در افغانستان شکل نمی‌گیرد، نزاع‌ها و کشمکش‌های قومی و مهاجرت پایان نمی‌یابد.

تشکیل حکومت فدرال بسیاری از کشورها را از تجزیه و نزاع‌های قومی و فرهنگی نجات داده است. در پاکستان بین قوم پشتون و پنجاب پاکستان نزاع و درگیری قومی و زبانی وجود داشت. این درگیری به اندازه‌ای تشدید شد که موجب تجزیه‌ی پاکستان می‌شد. حکومت پاکستان برای جلوگیری از این نزاع و جلوگیری از تجزیه‌ی پاکستان، حکومت فدرال را روی کار آورد. حکومت فدرال برای جلوگیری از جنگ، جنگ قومی، مهاجرت و تجزیه‌ی افغانستان بهترین گزینه است.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا