سر تیتر خبرهانخستین خبرهایادداشت ها

اسلام در برابر اسلام: چرا علمای میانه رو اهل سنت زیر سایه امارت اسلامی در امان نیستند؟

۲۹آذر(قوس)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۱۲/۲۰

با قدرت یابی مجد طالبان در ۱۵ آگوست بر افغانستان، این گروه از همان روز نخست حضور خود در کابل به دلیل ارائه ی چهره ای تعدیل یافته از خود در برابر لنزهای دوربین خبرنگاران داخلی و خارجی، «عفو عمومی» به عنوان نخستین سیاست خود را اعلام کردند. ذبیح الله مجادهد سخنگوی طالبان در نخستین نشست خبری خود اعلام عفو عمومی کرد و به مردم اطمینان داد که در زیر سایه نظام امارت اسلامی در امان هستند. درواقع، طالبان درراستای تعامل با جهان و نشان دادن چهره ای میانه رو از خود -با وجود اینکه تاکنون هیچ نشانه روشنی مبنی بر تعدیل طالبان وجود ندارد- درصدد هستند تا رابطه خود با مردم را حسنه جلوه دهند تا از این طریق هم مشروعیت داخلی و هم شناسایی بین المللی را دریافت کنند. این در حالی است که نمونه های زیادی از زمان روی کار آمدن طالبان وجود دارد که توسط این گروه ترور یا کشته شده اند. به طور مثال، به گزارش عفو بین الملل در ماه جولای ۹ مرد هزاره به طرز وحشیانه ای توسط طالبان به قتل رسیدند. همچنین گزارش های رسانه ها نشان می دهد که جنگجویان طالبان خانه به خانه در جست و جوی افغان هایی هستند که برای دولت قبلی یا ایالات متحده کار می کردند. در این بین فعالان جامعه مدنی و روزنامه نگاران نیز در امان نبوده اند. افسران و ماموران پیشین بخش نظامی افغانستان نیز در میان ترورهای این روزهای افغانستان نیز حضور برجسته ای دارند. به عبارت دیگر، علی رغم اعلام عفو عمومی طالبان همچنان ترور و کشتار افراد مختلف االبته اینبار به شکل مرموز ادامه دارد. در این بین، علمای اهل سنت نیز در نوک پیکان این ترورها قرار دارند. چنانکه از زمان روی کارآمدن طالبان علمای دینی اهل سنت نیز در امان نبوده و مورد حمله و یا قتل های مرموز قرار گرفته اند. به طوری که ار روز جمعه تاکنون دو عالم دینی در کابل مورد هدف قرار گرفته اند.

سیاست عفو عمومی طالبان و سرکوب مخالفان به شیوه جدید و آرام

 باوجود اعلام عفو عمومی به عنوان نخستین دستور امارت اسلامی در اولین روز حضور خود در کابل، داستان ترور همچنان در افغانستان به قوت خود باقی است و به نظر می رسد ترورها و قتل های هدفمند که از زمان مذاکرات صلح بین الافغانی در سطحی بسیار گسترده آغاز شده بود هنوز پرقدرت به مسیر خود ادامه می دهد. چنانکه نیویورک تایمز در یادداشتی به قلم شریف حسن آورده است که « بر اساس گزارش جدید دیده بان حقوق بشر، بیش از ۱۰۰ تن از اعضای پیشین نیروهای امنیتی افغانستان در چهارولایت در دو ماه و نیم اول حکومت طالبان توسط آنها کشته یا ناپدید شده اند. در این گزارش جزییات قتل و یا هم ناپدید شدن ۴۷ تن از نیروهای امنیتی دولت سابق که بین ۱۵ آگوست تا ۳۱ اکتبر در چهار ولایت غزنی، هلمند، قندهار و قندوز تسلیم طالبان شده و یا توسط آنها بازداشت شده بودند را تشریح کرد. در همین رابطه، پاتریشیا گاسمن مدیر بخش آسیا در دیده بان حقوق بشر گفت: عفو وعده داده شده توسط رهبری طالبان، فرماندهان محلی را از اعدام یا ناپدید کردن اعضای پیشین نیروهای امنیتی متوقف نکرده است. اما انعام الله سمنگانی سخنگوی طالبان معتقد است که ممکن است برخی از جنگجویان قانون را برای تسویه حساب های قدیمی به دست گرفته باشند اما این قتل ها و ناپدید شدن ها سیاست طالبان نیز نبوده است». همچنین، در آخرین رویداد روز شنبه ۲۸ آذر/قوس یک خبرنگار به شکل مرموز مورد هدف قرار گرفته است. در کنار این نیز گزارش های بسیاری از ناپدید شدن علمای دینی، کارمندان پیشین دولت به نشر می رسد که یا مورد شکنجه قرار گرفته اند و یا هم به قتل رسیده اند. این در حالی است که طالبان بارها مدعی اجرای عفو عمومی در افغانستان شده اند.

اما در همین رابطه وزارت امور خارجه امارت اسلامی در بیانیه ای نیز آورده است که: مجاهدین به اجرای فرمان عفو عمومی کاملاً متعهد هستند. کارمندهای دولت سابق به دلیل عملکرد خود مورد آزار و اذیت قرار نخواهند گرفت و هر عضوی از امارت اسلامی که از فرمان عفو عمومی تخطی کند، مجازات و پاسخگو خواهد بود.حوادث به طور کامل بررسی می شوند اما اکثر شایعات بی اساس هستند. در حالی که دیده بان حقوق بشر در گزارشی از کشته یا ناپدید شدن نزدیک به صد عضو نیروهای امنیتی و کارکنان دولت سابق خبر داد. این قتل ها این نگرانی را ایجاد می کند که رهبران طالبان ممکن است کنترل کمی بر فرماندهان رده پایین تر و سربازان خود داشته باشند که گمان می رود پشت اکثر ناپدید شدن و اعدام های اجباری باشد. اما واقعیت خلاف وعده طالبان را نشان می دهد. با این وجود، روزنامه نگاران، کارمندان دولتی، نیروهای امنیتی به عنوان قربانیان خاموش عفو عمومی طالبان همچنان به شکل مرموز و یا ناشناس کشته و ترور می شوند. در این میان، علمای میانه رو اهل سنت نیز در معرض تسویه حساب های پنهان طالبان قرار گرفته اند و این گروه شروع به سرکوب هم کیشان خود کرده اند. این در حالی است که برخلاف سایر گروه ها، این دو طرف از رسالت مشترکی حداقل در ظاهر برخوردارند. امری که می تواند موجب نزدیکی و همکاری بیشتر شود نه سرکوب و حذف یکی توسط دیگری. در نتیجه، با هدف قرار گرفتن علمای دینی زیر سایه نظام اسلامی طالبان، سوال جدی این است که چرا علمای میانه رو اهل سنت مورد حمله و ترور و ممانعت از کار قرار گرفته اند؟

جنگ پنهان امارت اسلامی با علمای میانه رو اهل سنت

به نظر می رسد با قدرت گیری دوباره طالبان، فرهنگ تصفیه حساب مخالفین از سوی این گروه همچنان ادامه دارد. اما اینبار باتوجه به اعلام عفو عمومی، این گروه به شیوه ای تازه شروع به ترورها و قتل های هدفمند کرده اند. اما چیزی که در این ترورها مشخص شده است پاک سازی مخالفین توسط طالبان بدون توجه به جایگاه و نقش آنان است. چنانکه علمای دینی اهل سنت باتوجه به جایگاه مذهبی این گروه نیز در تیرس سیاست سرکوب مخالفان سیاسی قرار گرفته اند. به طوری که در طی چهارماه گذشته همواره گزارش هایی از قتل های مرموز و ناپدید شدن علمای دینی در ولایات مختلف به نشر می رسد. در تازه ترین مورد، روز جمعه مولوی عبداسلام عابد، خطیب مسجد جامع عبدالرحمن، مورد حمله قرار گرفت. او در گذشته نیز به دلیل مواضع میانه رو و وحدت طلبانه نیز مورد سوقصد قرار گرفته بود. این ترور هرچند ناموفق بود اما زنگ خطر جدی را متوجه علمای اهل سنت میانه رو در افغانستانِ تحتِ تسلطِ طالبان به صدا درآورد. چنانکه پس از این ترور دو تن از علمای اهل سنت افغانستان کشور را ترک کردند. پس از این حادثه نیز در روز شنبه عالم دینی دیگر در کابل توسط افراد ناشناس ترور شد. درواقع، بسیاری از این ترورها به صورت ناشناس صورت می گیرد که با واکنش منفی طالبان رو به رو می شود. اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مسئولیت اصلی این ترورها برعهده خودگروه طالبان است.

ترور علمای دینی در افغانستان در کنار سایر قتل های هدفمند طی دو دهه گذشته همواره وجود داشته است. علمای اهل سنت میانه رو و وحدت طلب در افغانستان از سوی طالبان به عنوان مخالفان جدی نگریسته و آماج حملات قرار می گرفتند. درواقع، حضور این علما مانعی بزرگ برای قرائت های افراطی و خشونت طلبانه گروه های اسلامی تندور همچون طالبان است. چراکه این رهبران باتوجه به مقبولیت جایگاه اجتماعی شان در نزد اکثریت شهروندان افغانستان، از نفوذ قابل توجهی برای ترویج افکار وحدت بخش و میانه رو از اسلام برخوردار هستند امری که در نقطه مقابل قرائت اسلام در ایدئولوژی طالبان است. از طرف دیگر، فعالیت این علما در بیست سال گذشته در تقابل جدی با عملکرد خشونت آمیز و انتحارگونه جنبش طالبان قرار داشته است. چراکه با تقبیح و ناروا دانستن جنگ طالبان با دولت و ملت افغانستان و عدم مشروعیت جنگ این گروه، منجر به زیرسوال رفتن جایگاه طالبان در اندیشه دینی مردم در افغانستان شده بود. درواقع، عملکرد علمای دینی میانه رو در آگاهی دهی مردم در برابر عملیات های انتحاری گروه های افراط گرای اسلامی به مثابه نقش رسانه و فعالان جامعه مدنی تاثیرگذار بود که باتوجه به نقش مذهب در افغانستان از مقبولیت و قدرت نفوذ بیشتری نیز برخوردار بوده است.

در همین رابطه چرخه ترور علیه علمای میانه رو در افغانستان طی بیست سال گذشته همواره روشن بود. چنانکه از سال ۲۰۱۶ ، یوناما چندین مورد ترور از علمای دینی را توسط طالبان ثبت کرده است.همچنین به گزارش این سازمان، در سال ۲۰۱۸ علمای دینی در افغانستان ۱۳ بار مورد ترور و قتل های هدفمند قرار گرفته اند که طالبان مسئولیت اکثر این ترورها را برعهده داشتند. اما نخستین ترور در سال ۲۰۰۵ در قندهار رخ داد که یکی از این علما مورد هدف حمله انتحاری گروه طالبان قرار گرفت.

در جریان مذاکرات بین الافغانی و موج تازه از قتل ها و ترورهای هدفمندی که در افغانستان به راه افتاده بود نیز علمای میانه رو اهل سنت هدف قرار گرفته بودند. در تاریخ ۲۴ ماه می ۲۰۲۱ سیف ‌الله صافی، رییس شورای علمای ولسوالی سیدخیل ولایت پروان از سوی افراد مسلح ناشناس ترور شد. و یا پیش از آن ترور مولوی محمد نعمان فضلی، یکی از عالمان دینی دی مسجدی در شکردره ی کابل. همچنین در ۳۱ مارس ۲۰۲۱ نیز در شمال تخار، انفجار خودروی مولوی عبدالصمد محمدی، رئیس شورای علمای این ولایت بر اثر کارگذاری بمبی مغناطیسی، ارگان عالی مذهبی منطقه را هدف قرار داد و یا در ۳ ماه مارس ۲۰۲۱ فیض محمد فایز، یک عالم دینی در ساحه «سرک جکشن» از ناحیه هفدهم شهر کابل توسط افراد مسلح به قتل رسید. وی استاد دارالعلوم عربی کابل بوده و پیش از این، ریاست شورای علمای ولایت کندز را به عهده داشته است. همچنین می توان از کشته شدنِ دو عالم دینی میانه رو اهل تسنن با حملات تروریستی از پیش برنامه ریزی شده در ژوئن ۲۰۲۰ اشاره کرد. علاوه بر این موارد، در ۲ ماه ژوئن ۲۰۲۰ مولوی ایاز نیازی، استاد دانشگاه و امام جمعه بسیار مورد احترام مسجد وزیر محمد اکبر خان در قلب منطقه دیپلمات نشین شدیدا محافظت شده کابل بر اثر حمله ای انتحاری جان باخت، وی کسی بود که همواره از حملات داعش و حضور و حملاتِ نظامیان خارجی علیه غیرنظامیان انتقاد می کرد. و یا کشته شدن مولوی عزیز الله مفلح، امام و خطیب مسجد شیرشاه سوری و عضو شورای علمای سراسری افغانستان در تاریخ ۱۲ژوئن ۲۰۲۰، نیز مورد دیگر از ترروهای هدفمند علمای مذهبی است.

علاوه بر این، شاهد کشته شدن مولوی سمیع الله راشد، یک عالم دینی در ۱۲ژوئن ۲۰۲۱ بودیم. پیش از این، به تاریخ ۳ ژوئن نیز، افراد مسلح مولوی محمد کبابیانی، معاون شورای علمای منطقه غرب در ولسوالی انجیل ولایت هرات را در حالی که از مسجد به خانه می رفت، به ضرب گلوله کشتند. همچنین محمد عاطف، رئیس شورای مرکزی جمعیت اصلاح در دوم فوریه در یک انفجار در کابل کشته شد. و یا حتی بمب‌گذاری انتحاری نوامبر ۲۰۱۸ در یک اجتماعی از صدها علمای دینی مسلمان را در پایتخت افغانستان. بدون تعداد دقیق از آمار در دسترس می توان گفت، برآورد ها از تعداد دانشمندان کشته شده در حملات متفاوت است. شورای امنیت ملی دولت پیشین افغانستان در بیانیه ای به تاریخ ۹ آوریل اعلام کرده بود که در یک سال گذشته در ۱۴ ولایت ۲۸ عالم دینی توسط طالبان ترور شده اند.  کارزار طالبان برای ترور علمای دینی، یعنی کسانی که مبارزه ستیزه جویان را نامشروع می دانند؛ بخشی از تلاش مداوم این گروه برای سرکوب مخالفان از همان قشر و بخشی از جامعه است که طالبان برای توجیه به اصطلاح “جهاد” خود به آن نیاز دارند.

پیش از قدرت یافتن طالبان، سالم حسینی، محقق دینی و مشاور اشرف غنی رئیس جمهور سابق افغانستان براین باور بود که، طالبان علمای مختلف را به دلایل مختلف هدف قرار می دهند. به گفته ی او: “گروه اول علمایی هستند که در داخل نظام و حکومت فعالیت می کنند. آنها هدف اولیه هستند زیرا مشروعیت دولت را بالا می برند. گروه دوم علمایی هستند که در داخل حکومت فعالیت نمی کنند، بلکه زیر پرچم آن زندگی می کنند و به عنوان امام و راهبر فعالیت می کنند. آنها اهداف آسانی هستند. و گروه سوم علمایی هستند که نه از طالبان حمایت می کنند و نه مخالف. آنها این علما را نیز هدف قرار می دهند تا آنها را ترسانده و مجبور به فاصله گرفتن از دولت کنند.”بدین ترتیب به باور برخی، طالبان تا پیش از قدرت یابی و سلطه مجدد بر افغانستان، با هدف قرار دادن علما تلاش می کردند صدای حقیقت و عدالت را خاموش کنند. به گفته ی حسینی، در بسیاری از موارد زمانی که یک سرباز ارتش ملی افغانستان یا افراد ملکی به شهادت می ‌رساند، علما [اقدامات طالبان] را محکوم می کردند و این باعث می شد که طالبان به آنچه علما می گویند اهمیت داده و در پی خفه کردن صدای مخالفان و معترضان برآیند. همچنین به باور برخی افراد همچون شهروندان عادی، طالبان علمایی را هدف قرار دادند که سعی داشتند به ستیزه جویان طالبان بفهمانند فریب رهبران خود را نخورده و به برادرکشی پایان دهند. همچون مولوی ایاز نیازی و مولوی عزیزالله مفلح که “بارها جنگ جاری در افغانستان را نامشروع خوانده و حملات انتحاری را محکوم کرده اند.” در نتیجه، طالبان با بی ‌اعتنایی شدید به اسلام، آنها را در داخل مساجد کشتند». (Najibullah,2021).

بنابراین باتوجه به ترور های همیشگی علمای دینی میانه رو در بیست سال اخیر می توان گفت، طالبان به درستی متوجه شده اند که علمای دینی از قدرت و نفوذ قابل توجهی در جهت دهی افکار عامه مردم دارند. دین و مذهب همواره در تاریخ افغانستان از نقش و جایگاه قابل توجهی برخوردار بوده است و علمای مذهبی نقشی تقدس گونه در جریان زنگی اجتماعی و سیاسی مردم داشته اند. باتوجه به این مسئله، مواضع میانه رو و وحدت طلبانه علمای میانه رو اهل سنت ظرفیت تبدیل شدن به مانعی بزرگ در برابر افکار افراطی طالبانی را داشته و دارد. علاوه بر این، طالبان به علت قرائت افراطی خود از اسلام، علمای میانه رو اهل سنت در افغانستان را همواره منحرفانی از مسیر دین اسلام دانسته که در خدمت دولت دست نشانده غرب بوده اند و اکنون حضور آنها برای اهداف این گروه مشکل آفرین خواهد بود.

در نتیجه، طالبان که اکنون پس از بیست سال قدرت را دوباره به دست گرفته اند حاضر نیستند باری دیگر آن را از دست بدهند. در نتیجه در برابر هر مسئله ای که احساس کنند موجودیت و بقای این گروه را به خطر می اندازد، با هر ابزاری می ایستند. در این میان، مواضع میانه رو علمای دینی اهل سنت افغانستان خود می تواند جبهه جدیدی از تقابل و جنگ نرم را بین طالبان و این گروه در منبر ها و مسجدهای افغانستان به راه بیاندزاد. در نتیجه این گروه با حذف فیزیکی، ترورهای مرموز، ناپدید شدن، برکناری از مقام به مقابله با فعالیت علمای دینی میانه رو اهل سنت پرداخته اند.

در حقیقت، طالبان همواره در تلاش بوده اند تا قرائت خاص خود را از اسلام به عنوان بهترین شیوه زندگی برای رستگاری مردم ارائه دهد. از طرف دیگر، این یک سنت رواج یافته درکشورهای اسلامی است که مشروعیت خود را از دین گرفته و پایه های نظام خود را به وسیله مذهب حفظ کنند. طالبان نیز اکنون به وسیله همین گزینه در تلاش برای به دست آوردن مشروعیت مردمی هستند که قطعاً حضور علمای دینی که طی دو دهه اخیر نفوذ خوبی در میان مردم داشته و در مخالفت با افکار طالبانی صحبت کرده اند، بزرگترین مانع برای رسیدن به این هدف است. چنانکه عبدالسلام عابد  در آخرین خطبه اش اعلام کرد که: امارت اسلامی به اشکال مختلف مانع صحبت کردن من در طی چهارماه گذشته شده اند.

درنهایت، گرچه جریانِ سرکوب مخالفان و موجِ ترورهای هدفمند بر اصحاب رسانه، عالمان دینی و به طور کلی فعالان اجتماعی مذهبی طی سال ها تا به امروز و پس از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان همچنان ادامه دارد و امروزه نیز طالبان درصدد است به طور مخفیانه به بازدداشت و سرکوب فعالان سیاسی مذهبی اقدام کند، لیکن به نظر می رسد در شرایط حاضر و برای کسب وجهه بین المللیِ مشروع و مقبول در جامعه جهانی، طالبان در پیِ فرونشاندنِ چهره ای سخت گیرانه از خود و دست یابی به مشروعیت بین المللی می باشد. در نتیجه سیاست سرکوب و ترور خود را پنهانی در پیش گرفته اند چراکه اکنون آنها مسئول اصلی حفاظت از جان و مال مردم هستند.

منابع

– Najibullah, (2021), “Taliban’s assassination of religious scholars aims to suppress dissent”, https://afghanistan.asia-news.com/en_GB/articles/cnmi_st/features/2021/06/29/feature-01

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا