سر تیتر خبرهاسیاستفرهنگ و اجتماعمجلهنخستین خبرهایادداشت ها

نگاهی به ولایت بغلان: مسیری استراتژیک برای جنگ در میانه زدوبندهای سیاسی(۵)

۸ بهمن (حوت)۱۴۰۰-۲۰۲۲/۲/۲۷

بغلان یکی از سی و چهار ولایت افغانستان است. بغلان در ۲۵۰ کیلومتری کابل در امتداد محور شمال به جنوب قرار دارد که دو سوی هندوکش را به هم متصل می کند. دره های حاصلخیز و جاده های استراتژیک آن کابل را به شمال افغانستان متصل می کند. این ولایت دارای پانزده ولسوالی و مرکز آن پل خمری است. از شمال با قندوز و تخار، از جنوب با پروان و پنجشیر و از غرب با بامیان و سمنگان همسایه است. این ولایت دارای جمعیت مختلط قومی است و تعداد قابل توجهی از آنها مهاجران پشتون از جنوب و شرق افغانستان هستند که در اواخر قرن نوزدهم به آنجا رسیدند. منبع اصلی ثروت و درآمد این ولایت زراعت است که از طریق منابع آبی سیستم رودخانه بغلان-قندوز و نزدیکی به بازارهای بلخ و کابل تقویت شده است. نیروگاه های انرژی و کارخانه های صنعتی بغلان – به ویژه کارخانه سیمان غوری، کارخانه قند، نیروگاه های برق آبی و معادن زغال سنگ – این ولایت را به یک منطقه صنعتی مهم تبدیل کرده است (Goodhand and Hakimi,2014: 25). در همین راستا، مرکز بغلان، یعنی پلخمری، به عنوان یک مرکز اقتصادی شناخته شده است که از طریق شاهراه کابل-شمال -مسیر اصلی ترانزیتی بین کابل و شمال کشور- به هشت ولایت دیگر متصل می شود که برای عملیات نظامی نیز از اهمیت راهبردی برخوردار بوده و برای وضعیت امنیتی این ولایت تعیین کننده تلقی می شود. پیشتر امتداد شاهراه بین کابل و پلخمری توسط یک منبع به اندازه کافی امن توصیف شده است. اما در جاده شمالی تر، چندین حادثه و بسته شدن جاده ها و موانع در نتیجۀ درگیری ها و حضور و فعالیت گروه های مسلح غیردولتی گزارش شد.

همانطور که آمد وزارعت شغل اصلی این منطقه را پوشش می دهد. به ویژه این امر در قسمت های شمالی این ولایت دیده می شود که در آن انگور، پسته و چغندرقند کشت می شود. درواقع، از دهه ۱۹۴۰ بغلان به عنوان یک تولید کننده بزرگ شکر در افغانستان شناخته شده است اما چندین دهه جنگ، بی ثباتی و خشکسالی به توانمندی های اقتصادی بغلان آسیب جدی وارد کرده است. در همین راستا با تلاش های ناتو و جامعه بین المللی یک کارخانه تولید شکر همراه با عملیات بازسازی در سال ۲۰۰۶ ساخته شد. دومین کارخانه قند در نوامبر سال بعد به پایان رسید اما این مکان در روز افتتاحیه مورد حمله انتحاری قرار گرفت و حدود ۶۸ نفر کشته شد که در این میان اکثراً کودکان خردسالی بودند که قرار بود در این مراسم موسیقی اجرا کنند. در کنار این پنج نماینده مجلس از جمله سید مصطفی کاظمی نیز بود که جان باخت. بغلان از سال ۲۰۰۱ به این سو به مانند اکثر ولایات افغانستان از ناکارآمدی در بخش حکومتدرای رنج می برد.

ترکیب جمعیتی در بغلان

تاجیک ها بعداز پشتون ها دومین قوم در افغانستان هستند و بین ۲۵ تا ۳۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهد. در بغلان تاجیک ها اکثریت قومی هستند و بیش از ۵۰ درصد جمعیت را تشکیل می دهند. این گروه قوومی در جوامع افغانستان برخلاف سبک زندگی کوچی ها در جوامع، مستقر هستند. پشتون ها از آنها به عنوان فارسی وان یا فارسی زبانان یاد می کنند. در سال های اخیر بین تاجیک ها و پشتون ها خصومت قابل توجهی وجود داشته است. آنها در جریان جنگ های داخلی ستون فقرات اتحاد شمال را تشکیل می دهند، در کشور تاجیکستان نیز پایگاه داشتند و به شدت علیه طالبان مقاومت کردند. در این سال ها این گروه در بغلان رقابت زیادی بر سر کنترل حمل و نقل غیرقانونی تریاک و اسلحه با شبه نظامیان ازبک و اسماعیلیان داشتند. با این وجود بخش زیادی از پولیس ملی این ولایت را عمدتاً تاجیک های انداربی تشکیل می دادند.

پشتون ها اما گروه قومی کوچکتر در این ولایت هستند.  این گروه بیشتر در ولسوالی/شهرستان بغلان جدید  در شمال غربی این ولایت حضور دارند که حدود ۲۰ درصد بغلان را تشکیل می دهند. پشتون های این منطقه در راستای سیاست های پشتون سازی قرن نوزدهم به بغلان آمدند. این منطقه تا قبل از سقوط طالبان نیز پایگاه این گروه بوده است. این ولایت همچنین نیز بعداز سقوط طالبان تا چندین سال تحت تسلط حزب بنیادگرای حزب اسلامی بود. حزبی که در برابر حکومت کرزی مقاومت می کرد.  در طول مداخله آمریکا در افغانستان  مناطق تحت تسلط پشتون ها در بغلان نسبت به مناطق تحت تسلط تاجیک ها و ازبک ها در معرض نفوذ عناصر ضددولتی بوده اند. در همین رابطه، تاجیک ها و ازبک ها، عناصر پشتون یا اعضای حزب اسلامی حکمتیار را مسئول بیشتر حوادث امنیتی در این منطقه می دانند. علاوه بر این موارد درگیری های دهه های اخیر افغانستان که مشخصه افغانستان بوده اند منجر به جابه جایی های مکرر و مناقشات زمینی متعاقب آن بین اکثریت تاجیک و اقلیت پشتون در این ولایت شده است. اختلافی که مدت هاست پابرجاست.

هزاره اما تقریباً ۱۵ درصد جمعیت را تشکیل می دهند. این گروه یک اقلیت متمایز مذهبی و قومی در افغانستان است که اغلب هدف سرکوب تبعیض آمیز و خشونت آمیز قرار گرفته اند. این گروه قومی یکی دیگر از ترکیب های جمعیتی بغلان را تشکیل می دهد. این گروه به دلیل تفاوت هایی که دارند همواره در طول تاریخ افغانستان مدرن از سوی دولت های تحت سلطه پشتون ها مورد تبعیض قرار گرفته اند. چنانکه این گروه به عنوان طبقه پایین سنتی جامعه افغانستان مورد استثمار قرار گرفته اند. به همین دلیل، در میان هزاره ها یک تعصب ضد دولتی و ضد پشتون وجود دارد. ازبک ها به عنوان چهارمین گروه قومی در افغانستان شناخته می شوند که حدود ۱۲ درصد جمعیت بغلان را تشکیل می دهند. در کنار ازبک ها مردم تاتار نیز در این ولایت هستند که حدود ۱ درصد جمعیت بغلان را تشکیل می دهند.

بغلان در میانه حضور احزاب سیاسی و زدوبندهای تقسیم قدرت

حزب جمعیت اسلامی یکی از احزابی است که حضوری پررنگ در بغلان دارد. این حزب که توسط برهان الدین ربانی در سال ۱۹۶۸ تاسیس شد یک حزب عمدتاً تاجیک تبار است که در جهاد ضد شوروی نقش فعال و پررنگی داشته است و یک بازیگر اصلی سیاسی در اتحاد شمال بود. در این میان، اکثریت قریب به اتفاق ولسوالان این ولایت وابسته به این حزب هستند. شورای نظار یکی دیگر از احزابی است که در این ولایت فعالیت دارند. این حزب که توسط احمدشاه مسعود تاسیس شد یکی از بازیگران اصلی جنگ داخلی افغانستان و در برابر طالبان بود. گروهی که بعداز سقوط طالبان در سیاست افغانستان ظاهر شدند. یکی دیگر از احزاب که در بغلان حضور دارند، حزب وحدت اسلامی افغانستان به رهبری محمد کریم خلیلی است که در سال ۱۹۹۰ با ادغام چندین حزب جهادی شیعه مستقر در ایران تاسیس شد. حزب وحدت اسلامی محمد محقق نیز از دیگر احزاب سیاسی است که در این ولایت فعالیت دارند. محقق زمانی که طالبان کنترل کابل را در سال ۱۹۹۶ به دست گرفت نماینده اصلی وحدت در شمال افغانستان بود. حزب اسلامی حکمتیار از دیگر احزاب حاضر در این ولایت هستند(nps,2017).

اما با نگاهی دقیق تر به تاریخ و با سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، میتوان گفت در این زمان فرماندهان مجاهدین مرتبط با حزب جمعیت از ولسوالی اندراب در بغلان به قدرت بازگشتند. اگرچه حاکمان سابق بغلان، طایفه اسماعیلی سید منصور نادری، برای مدت کوتاهی قدرت را در سردرگمی ناشی از سقوط طالبان به دست گرفتند، اما نیروهای وی به سرعت توسط ائتلافی از فرماندهان حزب جمعیت و حزب اسلامی از پل خمری بیرون رانده شدند. فرماندهان اندرابی در رأس این ائتلاف، اکثر مناصب قدرتمند را در ادارات محلی به ویژه در بخش امنیتی اشغال کردند. ژنرال خلیل اندرابی به عنوان فرمانده پلیس در سال ۲۰۰۳، دو سوم تمام مناصب ارشد پلیس راهور را به هواداران خود از اندراب اعطا کرد که ۹۰ درصد آنها تاجیک و تنها یک درصد پشتون بودند. در زمان تصدی میرعلم و بعداً کبیر اندرابی به عنوان رئیس پلیس این ولایت -به ترتیب در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۹- پلیس عمدتاً از طرفداران حزب جمعیت تشکیل می شد. در سال ۲۰۰۹، ستاد فرماندهی پلیس ملی ولایتی (قوماندان)، از چهل و شش افسر ارشد تشکیل شد که شش تن از آنها افسران پشتون بودند. برای غلبه بر سلطۀ یک جناح، دولت مرکزی ژنرال عبدالرحمن رحیمی، یک افسر حرفه ای پشتون را به عنوان فرمانده پلیس در بغلان در اوایل سال ۲۰۱۰ منصوب کرد. او جایگزین کبیر اندرابی شد و اگرچه انتصاب وی حاکی از تغییر رهبری در رأس بود، اما درجه و صف نیروی انتظامی ولایت به کبیر اندرابی وفادار ماند. تسلط جناح های ائتلاف شمالی بر ساختار امنیتی ولایتی پس از سال ۲۰۰۱، سرنوشت کارگزاران قدرت محلی را که از حکومت طالبان بین سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۱ سود برده بودند، معکوس کرد. اکثر این فرماندهان پشتون از حمایت و پشتیبانی دولت محروم بودند. فرماندهان ائتلاف شمال که با کارگزاران قدرت در کابل ارتباط داشتند، شبه نظامیان خود را در ساختار امنیتی محلی جمع و از برنامۀ “خلع سلاح، رفع بسیج و ادغام مجدد (DDR)” تحت حمایت سازمان ملل اجتناب کردند، اما بسیاری از پشتون ها به اتهام همدردی با طالبان یا القاعده هدف قرار گرفتند. نیروی پلیس تحت تسلط اندرابی، پشتون هایی را خلع سلاح کرد که مظنون به ارتباط قبلی با طالبان یا تهدیدی برای قدرت آنها تلقی می شدند. اگرچه تعداد کمی از فرماندهان پشتون مانند قوماندان امیر گل به فرماندهان حزب جمعیت در قدرت پیوستند، برخی دیگر به نام القاعده و طالبان توسط نیروهای امنیتی تحت تعقیب قرار گرفتند. با روی کار آمدن جناح های جمعیت، گروه های رقیب در دولت مرکزی سعی کرده اند با تعیین والیان و روسای پلیس که با گروه های حزب اسلامی از جامعه محلی پشتون یا متحدان سیاسی مورد اعتماد کابل ارتباط دارند، قدرت آنها را تضعیف کنند. در دهه گذشته بغلان بیش از هر ولایت دیگری در کشور والی داشته است. چرخش سریع والیان این ولایت نشان دهنده دشواری دولت مرکزی در حفظ ثبات سیاسی در این ولایت است. فرمانداران منصوب در مرکز اغلب کار با رئیس پلیس ولایت و نیروهای محلی از جناح های جمعیت را دشوار می دیدند.

 اما نفوذ طالبان به بغلان با به حاشیه راندن سیاسی و آزار و اذیت پشتون های محلی تسهیل شد. چنانکه پیروان ناراضی حزب اسلامی با طالبان متحد شدند و نفوذ آنها را به مناطق کلیدی تحت تسلط حزب در بغلان تسهیل کردند. با این حال، در ولایاتی که غیر پشتون‌ ها بر آن تسلط داشتند، مانند بغلان، طالبان به جای اینکه صرفا از آرمان و مطالباتِ پشتون‌ های ناراضی حمایت کنند، برای فراتر رفتن از شکاف ‌های قومی با روحانیت کار کردند. تغییر مسیر تدارکات ناتو از طریق شمال افغانستان پس از افزایش حملات بر کاروان های ناتو در پاکستان، اهمیت استراتژیک بغلان را هم برای ناتو و هم برای شورشیان افزایش داد و این امر منجر به افزایش عملیات نظامی طالبان و حزب اسلامی در دهنه دند شهاب الدین و دهنه دند غوری در پل خمری با هدف ایجاد اختلال در خطوط تدارکاتی آیساف شد. در پل خمری با هدف ایجاد اختلال در خطوط تدارکاتی آیساف شد. نفوذ طالبان در ولسوالی های نهرین، خوست و فرنگ و اندراب از اوایل سال ۲۰۰۸ آغاز شد، اما اولین نشانه های جدی ناامنی در بهار ۲۰۰۹ در پل خمری و بغلان جدید ظاهر شد. در پل خمری، دهنه دند غوری و بغلان جدید، طالبان برای به دست آوردن جای پایی به فرماندهان محلی حزب اسلامی تکیه کردند. این وضعیت در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اوت بدتر شد. به عنوان مثال، در منطقه دهنه دند غوری در پل خمری، جنگجویان طالبان و حزب اسلامی به گشت های پلیس حمله کردند و وسایل و مهمات پلیس را بدون مقاومت زیاد تصرف کردند. کارگزاران قدرت محلی مانند ملا علم بر این باور بودند که حملات علیه کاروان های پلیس و تصرف خودروها و سلاح ها توسط کسانی هماهنگ و همسو با عطا محمد نور ترتیب داده شده است که می خواستند ناامنی ایجاد کنند تا رأی گیری در مناطق پشتون نشین صورت نگیرد و در نتیجه به شانس کرزی برای انتخاب مجدد لطمه وارد کنند. پس از انتخابات، امنیت همچنان رو به وخامت گذاشت. در نوامبر ۲۰۰۹، طالبان به اندازه کافی برای تسلط نظامی بر بغلان جدید احساس اطمینان داشتند. صدها جنگجوی طالبان در یک حمله نظامی به سبک متعارف به مرکز ولسوالی و خانه ولسوال هجوم بردند. این حمله پس از آن دفع شد که ولسوال امیر گل از فرماندهان سابق حزب اسلامی خود برای مقابله با طالبان کمک خواست. به گفته عبدالرحمن رحیمی -فرمانده پلیس بغلان از اپریل ۲۰۱۰ تا سپتامبر ۲۰۱۱ – در بهار سال ۲۰۰۹، نفوذ طالبان به مرکز پل خمری رسیده بود. آنها به طور منظم شبانه به شهر نفوذ و به طور تصادفی به پست های دولتی حمله کرده و سپس بدون مقاومت زیاد عقب نشینی می کردند. در سال ۲۰۱۰، نیروهای تازه وارد، از جمله نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده، نگرانی فزاینده ناتو را نسبت به وضعیت شمال نشان دادند. اگرچه بغلان از اهمیت استراتژیک برای تدارکات ناتو برخوردار بود، اما حضور آیساف در این ولایت تا بهار ۲۰۱۰ ناچیز بود، زمانی که یک نیروی واکنش سریع آلمانی (QRF) متشکل از ۱۲۶ نفر مستقر شد. پیش از این، در سال ۲۰۰۶، یک گروه کوچک از نظامیان مجارستان، اداره تیم‌ های بازسازی ولایتی را در بغلان برعهده گرفتند، اما هم اراده سیاسی و هم منابع مالی و نظامی برای کنترل تهاجمی بخش ‌های وسیعی از ولایت یا مقابله با طالبان را نداشت. علاوه بر این، تعداد محدود نیروهای منظم افغان، گسترش نفوذ خود را بدون چالش برای طالبان آسان‌ تر کرد. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اوت ۲۰۰۹، پلیس ولایتی، متشکل از گروهی از شبه نظامیان محلی متعلق به فرماندهان جمعیت مصطفی و کبیر اندرابی، در تلاش برای تثبیت وضعیت استفاده شد. اما عبدالرحمن رحیمی، فرمانده پلیس، نیروهای محلی را بی نظم، با رهبری ضعیف، روحیه جنگندگی ضعیف و تحت تأثیر نیروهای محلی توصیف کرد. اما به طور کلی بغلان همواره محل تفوذ طالبان و درگیری بین این گروه و نیروهای دولتی بوده است(Goodhand and Hakimi,2014: 26-27).

بغلان نیز در آتش جنگ سوخت

 همانطور که آمد بغلان از جمله ولایاتی است که طالبان در آن حضور بالایی داشته و نیروهای افغان در بخش‌ هایی از آن درگیر نبردهای مرگباری بوده ‌اند و یکی از ولایت های تحت کنترل یا تحت نفوذ طالبان در شمال شرق بوده است. بر اساس گزارش ها، علاوه بر جنگجویان طالبان، شبه نظامیان محلی طرفدار دولت تحت حمایت ریاست عمومی امنیت ملی (NDS) نیز در این ولایت فعال بوده اند. گفته می شود جندالله که به داعش ولایت خراسان وابسته است نیز در این ولایت حضور داشته است. با این حال، در این رابطه تنها به وجود گروه ‌های کوچک ‌تر از حامیان داعش ولایت خراسان اشاره شده است، بدون اینکه هیچ رویداد امنیتی در دوره گزارش سال ۲۰۲۰ به داعش ولایت خراسان نسبت داده شود. به گزارش مجله لانگ وار ژورنال، اکثر ولسوالی ها به عنوان ولسوالی های مورد مناقشه طبقه بندی شدند. پروژه داده ‌های رویدادها و نقاط درگیری مسلحانه (ACLE ) داده‌هایی از ۴۴۴ رویداد خشونت‌آمیز را در بازه زمانی ۱ مارس ۲۰۱۹ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰ جمع‌آوری کرده است که ۳۰۴ موردِ آن به عنوان «نبرد» ، ۱۱۸ مورد به عنوان «انفجار/خشونت از راه دور» و ۲۲ مورد به عنوان «خشونت علیه غیرنظامیان» کدگذاری شده‌اند. بیشتر حوادث خشونت آمیز در ولایت بغلان نبرد بوده که عمدتاً شامل درگیری های مسلحانه شده است. اکثر حملات توسط طالبان بر نیروهای امنیتی افغانستان، یا حملات به تأسیسات نظامی یا پلیس، مانند ایست های بازرسی، پایگاه ها و مقرها و کاروان ها صورت گرفت. حضور طالبان به حملات منظم، جنگ و عملیات امنیتی در برخی مناطق پلخمری انجامید. بغلان یکی از ولایات شمال شرقی بود که عملیات نیروهای امنیتی به عنوان مثال برای بازپس گیری مناطق خاصی در این ولایت متمرکز بوده است. اما از سوی دیگر، بیش از نیمی از حوادث نشات گرفته از انفجار/خشونت از راه دور، حوادثی بوده که در آن طالبان یا گروه های مسلح ناشناس از بمب های کنار جاده ای یا بمب های دست ساز یا بمب های مغناطیسی برای هدف قرار دادن نیروهای امنیتی استفاده کردند. بیش از یک سوم از این نوع حوادث، حملات هوایی/هواپیماهای بدون سرنشین بوده که عمدتا توسط نیروهای افغان انجام شده و باعث تلفات غیرنظامی نیز گردیده است. حوادثی که به عنوان خشونت علیه غیرنظامیان طبقه بندی می شوند شامل آدم ربایی و کشتار و همچنین حمله به کامیون ها می شود. خشونت های انتخاباتی، مانند حمله به مراکز رأی گیری، گلوله باران راکتی، و مسدود کردن راه های اصلی نیز دررابطه با این ولایت گزارش شده است. هنگامی که طالبان در ۱ سپتامبر ۲۰۱۹ حمله ای را به مرکز این ولایت آغاز کردند، جنگ شدیدی روی داد که منجر به تلفات غیرنظامی و آواره شدن افراد بسیاری شد. ایست های بازرسی ایجاد شده توسط طالبان مانع عبور و مرور به سمت شمال می شدند. همچنین مخابرات و رفت و آمد جاده ها به طور متناوب مختل می شد. یوناما ۳۴۹ تلفات ملکی (۱۲۳ کشته و ۲۲۶ مجروح) را در سال ۲۰۱۹ ثبت کرده است که نشان دهنده ۳۴ قربانی غیرنظامی در هر ۱۰۰۰۰۰ باشنده/شهروند است. این رقم در مقایسه با سال ۲۰۱۸، ۳۴ درصد افزایش داشته است. در دوره اول مارس ۲۰۱۹ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۲۰، ۴۶۶۶۹ نفر از ولایت بغلان بیجا شده اند که از این میان ۹۳ درصد در داخل خود این ولایت بیجا شده اند. بیشترین جابجایی در ولسوالی پلخمری به ویژه پس از حمله طالبان به مرکز این ولایت رخ داده است (EASO,2020: 116-117). این ولایت در ماه های اخیر به سقوط افغانستان نیز در شرایط دشواری قرار داشت. چنانکه ریاست امور مهاجرین و عودت کنندگان این ولایت در ماه خرداد سال ۲۰۲۱ اعلام کرده بود که در یک ماه قبل تر از این تاریخ به دلیل تشدید درگیری در این ولایت حدود، هشت هزار تن آواره شده اند.

سایه جنگ بر سر وضعیت آموزشی در بغلان

از زمان مداخله نظامی به رهبری ایالات متحده در افغانستان در سال ۲۰۰۱ کمک کنندگان خارجی سرمایه گذاری زیادی در آموزش، ساختن مدارس، حمایت از آموزش معلمان و ارائه کتاب های درسی و سایر مواد برای درس خواندن در سراسر افغانستان انجام داده اند اما با بدتر شدن امنیت در این کشور مدارس در سرتاسر افغانستان نه تنها از سوی نیروهای شورشی طالبان بلکه از سوی نیروهای دولتی نیز در معرض تهدید قرار گرفتند. به طوری که نیروهای امنیتی از مدارس با عنوان پایگاهی های نظامی خود در جریان حملات علیه مناطق تحت کنترل طالبان استفاده می کردند. که باعث می شد در اغلب موارد مدارس به میدان جنگ تبدیل شوند. چراکه طالبان به مواضع دولت حمله می کردند. بغلان نیز از جمله مناطقی است که مدارس آن بارها به صحنه جنگ طالبان و نیروهای دولتی تبدیل شده بود.

به عنوان مثال مدرسه ای راهنمایی در روستای بازار پستک این ولایت برای نخستین بار در سال ۲۰۱۰ توسط نیروهای دولتی افغان گرفته شد. در مقابل طالبان به هفت پلیس در یک کلاس درس حمله کرد و آنها را کشت. در سال ۲۰۱۵ نیروهای دولتی نیز به این مدرسه بازگشتند و آن را تبدیل به سنگر خود کردند هرچند این اقدام با واکنش مقامات مدرسه همراه بود اما این مدرسه تبدیل به یکی از پایگاه ها شد. در مقابل، طالبان از مکاتب این منطقه را در سال در جنگ استفاده کردند. به طور مثال، این گروه یکی از مدارسی را که با بودجه دولت سوئد در سال ۲۰۱۵ ساخته شده بود را تصرف کردند که این مدرسه در نتیجه حمله دولت به آن طی یک سال از ساخت آن دوباره ویران شد. حوادثی از این دست بارها اتفاق افتاده است. امری که منجر شد مدارس در خط نخست میدان جنگ تبدیل شود. این در حالی است که از زمان مداخله نظامی به رهبری ایالات متحده در افغانستان بسیاری از کشورهای کمک کننده بخش قابل توجهی از تلاش های بازسازی خود را را صرف بازسازی زیرساخت های آموزشی ویران شده کشور انجام داده بودند. چنانچه که بین سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده حدود ۸۸۵ میلیون دلار در پروژه های آموزشی در افغانستان سرمایه گذاری کرد(hrw,2015).

تیم های بازسازی ولایتی در بغلان

در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴، دولت هلند تصمیم گرفت تا یک تیم بازسازی ولایتی (PRT) را در ولایت بغلان مشارکت دهد. تیم های بازسازی ولایتی تحولات محلی و منطقه ای را زیر نظر داشته و از تلاش های دولت مرکزی برای گسترش و حفظ قدرت خود حمایت کردند. این تیم ها همچنین به رهبران محلی مشاوره داده و همکاری بین سازمان های مختلف بین المللی و غیر دولتی (NGO) را تسهیل می کردند. علاوه بر این، تیم های بازسازی ولایتی با همکاری جوامع محلی از آن دست پروژه های بازسازی حمایت کردند که سازمان های غیردولتی قادر یا مایل به مشارکت در آن نبودند. استقرار یک تیم بازسازی ولایتی در بغلان نیز به دلیل موقعیت استراتژیک این ولایت برای مقامات افغانستان و سازمان ملل متحد از اولویت بالایی برخوردار بود. تیم بازسازی ولایتیِ هلندی (۱۳۰ عضو خدمات)، که در پل خمری مستقر بود، در ۱ اکتبر ۲۰۰۴ عملیاتی شد. این تیم متشکل از یک گروه فرماندهی، ۳ تیم نظارتی و رابط نظامی (MOLTs)، یک مرکز عملیات، یک واحد واکنش سریع و یک سازمان تدارکاتی بود. این تیم به تدریج به ۲۲۰ عضو خدماتی افزایش یافت و وظایف خود را در ۱ اکتبر ۲۰۰۷ به یک تیم بازسازی ولایتیِ مجارستان واگذار کرد. (Netherlands Ministry of Defence,2009).

 اما مجارستان عملیات تیم بازسازی ولایتی در ولایت بغلان را از هلند در اکتبر ۲۰۰۶ گرفت و پروژه های توسعه در اوایل سال ۲۰۰۷ آغاز شد. تصمیم گیری برای تصاحب تیم بازسازی ولایتی از هلند برای دولتی تحت رهبری سوسیالیست ها زمان زیادی گرفت که به طور بالقوه نشان دهنده ترس از واکنش های انتخاباتی بود. ناتو در اواسط سال ۲۰۰۵ رسماً از مجارستان خواسته بود تا تیم بازسازی ولایتی را در اختیار بگیرد، اما تصمیم رسمی دولت مجارستان بیش از یک سال طول کشید تا در مورد آن تصمیم بگیرد. تردید دولت مجارستان در تصمیم گیری از آنجایی نیز نمایان می شود که تصمیم را در ژانویه ۲۰۰۶ به بعد از انتخابات فروردین ماه موکول کردند و رسماً اعلام کردند که چنین تصمیم مهمی باید توسط دولتی با مشروعیت تازه گرفته شود. این استدلال اما با این واقعیت مخالف است که پیشتر بین احزاب در مورد این مأموریت اتفاق نظر وجود داشت و بنابراین این موضوع اصلا وارد کارزار انتخاباتی نشد. این نمونه دیگری از «سیاست پس از تصمیم گیری» است. بدین ترتیب این پرسش که “چرا ما در افغانستان هستیم؟” حتی پس از راه اندازی تیم بازسازی ولایتی مجارستان در افغانستان نیز بخشی از گفتمان سیاسی آنها باقی ماند ( Horký-Hlucháň and Szent-Iványi, 2015: 394).

در نهایتريال به طور کلی با نگاهی ولایت بغلان به درستی تاثیر سیاست و جنگ را میبینم. درواقع، در بیست سال گذشته آنچه در افغانستان رخ داده تحت شعاع جنگ و سیاست قرار گرفته است. خدمات آموزشی، بخش کشاورزی، اقتصاد، امنیت همه و همه متاثر از جنگ بوده است. چنانکه این امر منجر به تشدید رقابت های سیاسی و عقب ماندگی اقتصادی و اموزشی و پزشکی در این ولایت به مانند سایر ولایات شد. اکنون نیز سقوط افغانستان در ماه اوت که منجر به بازشدن شکاف لایه های زیرین اقتصادی در افغانستان شد. چنانکه بحران اقتصادی و انسانی گسترده ای این کشور را فراگرفت و کارشناسان بحران بعدی در افغانستان را یک بحران انسانی پیش بینی کرده بود. تسری این امر تمام جغرافیای افغانستان از جمله ولایت بغلان یکی از سی و چهار ولایت افغانستان را نیز در برگرفت. چنانکه روزنامه هشت صبح در گزارشی آورده است که« در این ولایت آمار کودکان کار افزایش یافته است. ساکنان این ولایت اظهار دارند که صدها کودک به دلیل فقر در خیابان ها کار می کنند.خانواده ها مجبور شده اند فرزندان خود را به کار در خیابان بفرستند. این در حالی است که مسئولان اداره کار و امور اجتماعی ولایت بغلان بدون ارائه هیچ آماری افزایش کودکان کار در این ولایت را به دلیل فقر تایید می کنند. اما آنها می گویند که برنامه های آنها به اندازه کافی جامع نیست تا اوضاع را کنترل کنند. از سوی دیگر، مقامات محلی طالبان در این ولایت می گویند که به زودی برنامه هایی را در مورد وضعیت کودکان با ریاست کار و امور اجتماعی بغلان راه اندازی خواهد کرد».

منابع

Horký-Hlucháň, Ondřej & Szent-Iványi, Balázs  (۲۰۱۵) Neither security nor development? Czech and Hungarian identities and interests in the provincial reconstruction teams in Afghanistan, East European Politics, Vol. 31, No. 4.

Netherlands Ministry of Defence, (2009), “The Dutch contribution to the International Security Assistance Force”, https://english.defensie.nl/topics/historical-missions/mission-overview/2002/international-security-assistance-force-isaf/dutch-contribution

EASO, (2020), “Country Guidance: Afghanistan/ Common analysis and guidance note”, Luxembourg: Publication Office of the European Union.

Goodhand, Jonathan and Hakimi, Aziz, (2014), “Counterinsurgency, Local Militias, and Statebuilding in Afghanistan”, United States Institute of Peace.

NAVAL POSTGRADUATE SCHOOL,(2017), “Baghlan Province”, https://nps.edu/web/ccs/baghlan.

Hrw,(2016), ““Education on the Front Lines” Military Use of Schools in Afghanistan’s Baghlan Province”, https://www.hrw.org/report/2016/08/17/education-front-lines/military-use-schools-afghanistans-baghlan-province

 

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا