بازگشت ایدئولوژی طالبانی به نظام آموزشی افغانستان
۱۰ اردیبهشت(ثور)۱۴۰۱-۲۰۲۲/۴/۳۰
از زمان روی کار آمدن طالبان در ماه اوت سال گذشته افغانستان شاهد تغییر و تحولات بزرگ و مرگ تدریجی دستاوردهای دو دهه اخیر خود بوده است.از سیاست و امنیت گرفته تا اقتصاد رسانه ها دستخوش دگرگونی های عمیقی شده اند. در این میان آموزش افغانستان نیز تحت تاثیر بازگشت طالبان قرار گرفته است. به طوری که بسیاری از دانشگاه ها و مکاتب این کشور برای مدتی تعطیل و پس از بازگشایی با چالش هایی همچون مسائل تفکیک جنسیتی، تعیین محتوای آموزشی و مهم تر از همه ممانعت از حضور دختران در مدارس رو به رو شد. اتفاقی که زنگ خطر جدی را برای زنان افغان و آینده افغانستان رقم زده است. اما به نظر می رسد این اقدامات در راستای تلاش های امارت اسلامی برای ساختن جامعه ای مطابق با تفسیر خاص خود از اسلام و نظامی کاملاً ایدئولوژیک است. نظامی که طالبان برای ساختن آن بیست سال جهاد کرده و در آرزوی رسیدن به آن جنگ خانمان سوزی را راه انداخته بودند.
درواقع، سیستم آموزشی افغانستان که در دو دهه اخیر زیر آتش جنگ گام به گام در حال جان گرفتن بود با بازگشت طالبان به نظر می رسد باید دوباره از صفر شروع کند. این گروه باتوجه به باورهای دینی خود هیچ یک از ساختارهای نظام گذشته از جمله بخش آموزش را قبول نداشته و درصدد تغییر آن هستند. به طوری که وزیر معارف جدید طالبان در ماه سپتامبر اهمیت آموزش و پرورش را زیر سوال برد و گفت: امروز هیچ مدرک دکتری یا کارشناسی ارشد ارزشی ندارد. به همین جهت این گروه در تلاش برای تولید محتوای درسی جدید مطابق با معیارهای خود هستند. اما آنچه مشخص است این نکته است که «ایدئولوژی» تعیین کننده ی نه تنها ساختار آموزشی کشور بلکه محور اصلی سیاست گذاری امارت اسلامی در افغانستان است. همانطور که مشخص است طالبان به عنوانی گروهی اسلامی و با قرائت خاص از اسلام شناخته شده که تفکر و اصول خاص خود را از اسلام دارند. امری که به وضوح می توان در رفتار و عملکرد این گروه دید.
با این وجود، طالبان از زمان روی کار آمدن در ماه اوت مدعی است که در تلاش برای ایجاد سیستمی مناسب برای آموزش اعم از دختر و پسر است. به گونه ای که وزیر معارف طالبان مولوی نورالله منیر در یکی از مصاحبه های خود اظهار کرده است که این گروه در حال طراحی یک سیاست جدید است که فرصت های آموزشی برابر را برای همه فراهم می کند. علاوه بر این، هبت الله آخوندزاده، رهبر حکومت طالبان افغانستان در روز جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ (۲۹ آپریل ۲۰۲۲) و در پیامی به مناسبت فرارسیدن عید فطر و پایان ماه مبارک رمضان بیان کرد که امارت اسلامی افغانستان برای بازسازی کشور اهمیت زیادی قائل است. وی همچنین آموزش را کلید نجات هموطنان و هموارسازی مسیر توسعه و شکوفایی کشور برشمرد. وی همچنین بیان کرد که امارت اسلامی افغانستان برای تقویت آموزش و یادگیری تلاش کرده و مدارس و مکاتب (مدارس مذهبی) جدیدی را در بسیاری از مناطق مرکزی و دورافتاده کشور برای آموزش دینی و مدرن افتتاح و محیط امنی برای آموزش فراهم می کند.
اما همۀ این ها در حالیست که طالبان چندی پیش با توجیهاتی چون مساعد نبودن زیرساخت های آموزشی و فرهنگی در مدارس و کمبود معلمان زن، از ورود دختران مقطع متوسطه به مدرسه ممانعت به عمل آورد. همچنین وزارت تحصیلات عالی طالبان در فرمانی عجیب از تخصیص روزهایی مشخص در هفته برای دانشجویان دختر و پسر جهت حضوری مجزا در دانشگاه ها با فرمول زوج و فرد خبر داده است. اما از سوی دیگر نیز چندی پیش در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ وزارت معارف طالبان با توجیهی از عدم آگاهی بسیاری مکاتب افغانستان به معارف اسلامی و تاکید و توجه بر موضوعاتی چون جهاد، حجاب و مواردی از این دست در مطالب آموزشی، از ساخت مدارس دینی خبر داد. چنانچه، نورالله منیر سرپرست وزارت معارف طالبان در سفر به ولایت لوگر از تصمیم این وزارت برای ایجاد مدارس دینی در تمام ولایات کشور خبر داد. بدین ترتیب به نظر می رسد از یک سو طالبان با اقدام به ساخت مدارس دینی، برای تصفیه و پاک سازی نظام آموزشی، اعمال سانسورها و جهت دهیِ محتوای آموزشی در جریان مسیری از مطالبات ایدئولوژیک خود با اولویت آموزش های دینی گام برداشته و از سوی دیگر با تحدید فرصت های آموشی و تحصیلی برای دختران در پی نرمالیزه کردن شکاف های جنسیتی و تخفیف نقش زنان به طور کلی در جامعه هستند. بدین ترتیب می توان گفت این شراط نبردی از اولویت هاست و برای گروه اسلام گرای تندرویی چون طالبان اولویت ها کاملا مشخص و آشکار است. بنابراین تدوین موازینِ نوین در زمینۀ دست یابی به آموزش، حق تحصیل و محتوای آموزشی، ابزاری برای پیشبرد مقاصد طالبان در رویکردی تدریجی و پنهان در قالب آموزش است؛ به گونه ای که بسیاری ناقدان این رویکرد غیرمنصفانه و نابرابر طالبان را از سویی بسترسازی برای شست شوی مغزی نسل آینده، و از سوی دیگر امر مسلم از گروگان گیری زنان برای تحت فشار گذاشتن جامعه جهانی می دانند. برای بسیاری از کسانی که با طالبان مخالفند، این عملکرد را نمادی از ایدئولوژی ظالمانه طالبان می داندد.
اما اظهارنظرها در مورد وضعیت آموزشی به ویژه تحصیل دختران در حالی مطرح می شود که بین مقامات مختلف متفاوت و نحوه عملیاتی آن پس از هفت ماه همچنان مبهم و ناقص به نظر می رسد. به طور مثال مولوی منیر معتقد است که در حالی که اکثر مراکز شهری از بازگشایی مجدد دبیرستان های دختران بالای کلاس ششم استقبال کرده اند اما بسیاری از مناطق روستایی افغانستان به ویژه در مناطق پشتون نشین نمایلی نشان ندادند. با این حال، پرسش جدی این است که نظام آموزشی تحت تسلط طالبان چگونه خواهد بود؟ و یا هم به عبارت دیگر، نوع نگاه طالبان اکنون که قدرت را به دست گرفته اند به سیستم آموزشی چیست؟ در پاسخ باید گفت در حالی که طالبان اقداماتی را مانند بازگشایی دانشگاه ها و مکاتب انجام داده اند اما به نظر می رسد که خطرات بازگشت بنیادگرایی در بخش آموزش که تاثیری عمیق بر امنیت افغانستان، منطقه و جهان خواهد گذاشت، دو چندان شده است. چراکه با عبرت گرفتن از تاریخ و سابقه طالبان شاهد بازگشت افراط گرایی به افغانستان از طریق سیستم آموزشی خواهیم بود. درواقع، با درنظر گرفتن قرائت خاص از اسلام این گروه، بنیادگرایی دیوبندی در کنار اسلام گرایی ستیزه جویانه، سیستم آموزشی تحت تسلط نظام طالبانی را پوشش خواهد داد که از پیامدهای آن می توان به فقدان یک سیستم آموزشی بی طرفانه و اجرای یک برنامه درسی خواهیم بود که در خدمت ارزش ها و ایدئولوژی های طالبانی قرار خواهد گرفت که احتمالاً شامل ممنوعیت هر رشته تحصیلی است که احتمالاً مشروعیت گروه را تهدید کند و ارزش های آن را در معرض خطر قرار دهد، اشاره کرد. اما تمرکز بر روی تغییر در نوع سیستم آموزشی در افغانستان از سوی طالبان در بیست سال گذشته و هنگامی که هنوز قدرت را به طور کامل در دست نداشتند نیز وجود داشته است. به طوری که قبل تر از در سال ۲۰۱۴ نیز طالبان در برنامه درسی مدارس در مناطقی مانند قندوز، پکتیا و ننگرهار، سه ولایتی که تحت کنترل این گروه بودند، دخالت کرده و منجر به تغییراتی در مواد درسی آنها شده بودند. به طوری که آنها آموزش های سکولار را ممنوع کردند و برنامه درسی را کاملاً مذهبی و مطابق با ایدئولوژی و ارزش های خود تغییر دادند و درس هایی مانند انگلیسی، فرهنگ، تاریخ و تربیت بدنی را حذف کردند
محدودیت تحصیل بر دختران افغانستان وجه بارز نگاه امارت اسلامی به آموزش
اما بدیهی ترین نوع نگاه طالبان به مسئله آموزش را می توان در سیاست های هفت ماه اخیر طالبان نسبت به آموزش دختران دید. این گروه از زمان به دست گرفتن قدرت سیاست های محدود و متناقض بسیاری در قبال آموزش دختران در دست گرفته اند. چنانکه پس از هشت ماه هنوز درهای مکاتب برروی دختران بالاتر از کلاس ششم بسته است. درواقع، سیاست طالبان در مورد تحصیل دختران از لحظه به دست گرفتن قدرت، فاقد انسجام بوده است. به طوری که بسیاری از اعلامیه های آنها دچار تناقض بوده که نشان دهنده اختلاف در رهبری طالبان و عدم اجماع در مورد سیاست های ملی است. به عنوان مثال، عبدالباقی حقانی وزیر تحصیلات عالی افغانستان در آگوست ۲۰۲۱ به خبرگزاری فرانسه گفت: مردم افغانستان تحصیلات عالی خود را در پرتو قوانین شریعت و بدون حضور در یک محیط مختلط زن و مرد در امنیت ادامه خواهد داد. به طور مشابه، ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان گفت که رژیم جدید در چارچوب تفسیر دقیق خود از احکام اسلامی «متعهد به حقوق زنان» است. مجاهد همچنین گفت: خواهران و مردان ما از حقوق یکسانی برخوردارند. با این حال، در اواسط سپتامبر ۲۰۲۱ تنها پسران مجاز به بازگشت به کلاس بودند و وضعیت دختران به طور کامل نادیده گرفته شد. چنانکه در ماه دسامبر، عبدالحکیم همت سرپرست معاونت آموزشی وزارت آموزش و پرورش در مصاحبه ای در بی بی سی گفت که تا زمانی که یک سیاست آموزشی جدید تصویب نشود، دختران اجازه حضور در دبیرستان را ندارند. با این وجود، مقاماتی که از «محیط آموزشی ایمن» برای دختران حمایت می کنند، جزئیات کمی در مورد معنای آن یا زمانی که ممکن است ترتیب داده شود، ارائه کردند. پیام های متناقضی که از یک سو بر فقدان حکومتداری و شفافیت رژیم طالبان تاکید می کند و از سوی دیگر به عناصر طالبان و برخی نهادهای دولتی در سراسر افغانستان اجازه می دهد تا سیاست های محلی خود را بر اساس تفسیر شخصی خود از شریعت اتخاذ کنند(Ahmadi and Ebadi: 2022).
اما اگر نگاهی کلی به سیاست های طالبان در قسمت آموزش دختران در این هشت ماه بیاندازیم باید گفت، بیش از هشت ماه از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان می گذرد، اما هنوز مشخص نیست که چگونه طالبان قرار است حکومت کند یا چگونه در صحنه جهانی پذیرفته شود. با این حال برخی چیزها در حال روشن شدن است. به نظر می رسد که طالبان ممکن است محافظه کارتر و سختگیرتر از آن چیزی باشد که در ابتدا پیش بینی می شد. کشتار و سرکوب اقلیت های قومی و مذهبی ادامه دارد و علی رغم وعده های خلاف آنان، زنان هنوز اجازه رفتن به مدرسه بالاتر از کلاس ششم را ندارند و همچنین اجازه ندارند بدون همراهی مرد به کار یا مسافرت بپردازند. از طرف دیگر، آموزش عامه در افغانستان برای دختران و پسران یکی از نیازهای اصلی برای سازمان های غیردولتی و دولت ها برای از سرگیری کمک های مالی و مادی به افغانستان بوده است. در میان طالبان می گوید برای بازنگری در برنامه درسی مدارس به زمان نیاز دارد تا ارزش های اسلامی را بهتر منعکس کند و برنامه درسی زنان و پوشش زنان را بهبود ببخشد. طالبان همچنین حکم دادند که فقط زنان می توانند در دبیرستان ها و دانشگاه ها در کلاس های زنان تدریس کنند. همچنین اعلام کرد که دروس دانشگاهی می توانند به صورت مشترک برگزار شوند اما باید یک تقسیم فیزیکی بین دانشجویان دختر و پسر وجود داشته باشد.
پیشتر نیز در ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱ طالبان اعلام کرد که مدارس طبق برنامه باز می شود اما در اعلامیه فقط به مدارس پسرانه اشاره شده بود. امری که به نظر می رسید هیچ تصمیمی در مورد تحصیل زنان گرفته نشده بود. سپس در ژانویه ۲۰۲۲ ذبیح الله مجاهد، معاون وزیر فرهنگ و اطلاعات به آسوشیتدپرس گفت که دولت امیدوار است تا ۲۳ مارس۲۰۲۲ همه مدارس را باز کند که ظاهراً شامل مدارس دختران نیز می شود. وی همچنین تاکید کرد که افغانستان ظرفیت حمایت از آموزش و پرورش در سراسر افغانستان را ندارد و از جامعه کمک کننده خواست تا کمک مالی به معارف افغانستان کنند. سپس در ژانویه ۲۰۲۲ نورالله منیر، سرپرست وزارت آموزش و پرورش طالبان و عبدالحکیم همت معاون وزیر معارف به جامعه بین المللی گفتند که طالبان مخالف تحصیل زنان نیستند. از طرف دیگر، این گروه بارها بر ایجاد «محیط امن برای دختران» تاکید کرده اند اما منظور از «محیط امن برای دختران» در واقع مشخص نشد.
در ادامه این اعلامیه ها اخباری مبنی بر بازگشایی مدارس برای زنان به نشر رسید که با استقبال خوبی از سوی جامعه بین المللی مواجه شد. چنانچه که بسیاری از دولت ها و سازمان های غیردولتی قول دادند که در صورت اجازه تحصیل برای زنان از آموزش در افغانستان حمایت کنند. همچنین، در اوایل سال ۲۰۲۲ در حالی که به نظر می رسید که آموزش زنان یک راه حل است و با وجود فشارهای بین المللی و منابع وعده داده شده از سوی جامعه جهانی، در ۲۳ مارس ۲۰۲۲ رهبری طالبان اعلام کرد که مدارس دخترانه باز نمی شود. این تصمیم در آخرین لحظه در همان روزی که قرار بود مدارس دخترانه بازگشایی شوند، اعلام شد که نشان داد چگونگی تصمیم گیری طالبان به خوبی مشخص نیست و روشن است که برخی از تصمیمات آنها گیج کننده بوده است. اما به نظر می رسد که تصمیم برای بازنکردن مدارس برای دختران بزرگتر از کلاس ششم ظاهراً در یک کنفرانس سه روزه رهبری در قندهار گرفته شده است.کنفرانسی که برای بحث بیشتر در بخش های مختلف رهبری طالبان صورت گرفت. اما آنچه در این میان مهم است این مسئله است که رهبری قندهار نسبت به رهبری طالبان در کابل بسیار محافظه کارتر و منزوی تر است. به طوری که شورای قندهار از روایت خود از شریعت اسلامی پیروی می کند، در حالی که رهبری طالبان در کابل باید با مسائل روزمره ای که در اداره کشور و تعامل با طرف های بین المللی مطرح می شود، رسیدگی کند. در این میان ظاهرا یکی از نگرانی های اعضای محافظه کار طالبان در مورد تحصیل دختران بالای ۱۲ سال مربوط به پوشش این دختران است. چنانکه طالبان ابراز نگرانی کرده اند که پوشش مدارس دخترانه مناسب نیست و آنها نیاز به زمان برای پیدا کردن یونیفورم مناسب دارند(Farr,2022).
اما این سیاست ها در برابر تحصیل دخترانی در شرایطی گرفته می شود که منابع مختلفی از تحصیل دختران رهبران طالبان در خارج از افغانستان حکایت می کنند. چنانچه در یک افشاگری تکان دهنده، گزارش شبکه تحلیلگران افغان (AAN) منعکس ساخت که چگونه نخبگان طالبان دختران خود را به مدارس خارج از کشور می فرستند، علیرغم اینکه رژیم به بسیاری از دانش آموزان دختر متوسطه در افغانستان اجازه ورود به کلاس های درس را نمی دهد. در این گزارش آمده است که دختر یکی از وزیران کنونی طالبان در حال حاضر در یکی از دانشگاه های قطر در رشته پزشکی تحصیل می کند. دو دختر سهیل شاهین در مدرسه ای در غرب دوحه درس می خوانند. دختر قلندر عباد وزیر بهداشت، پزشک در بیمارستانی در اسلام آباد است و دختر استانکزی تحصیلات پزشکی خود را در دوحه به پایان رسانده است.
بنابراین، تحصیل دختران به ویژه دختران بالای دوازده سال و وجود موانع متعدد بر سر آنها خود نشان دهنده نوع بینش طالبان به مسئله آموزش است. به عبارت دیگر، این گروه در راستای ایجاد نظامی اسلامی بر اساس تفسیر خاص خود در تلاش اند تا بحث آموزش دختران را نیز در همین راستا پوشش داده و قوانینی مطابق با اصول خود وضع کنند. اما به طور کلی موضوع آموزش عمومی زنان برای چندین دهه در افغانستان یکی از چالش برانگیز ترین مباحث بوده است. با این وجود پیشرف زنان در دو دهه اخیر در بخش آموزش قابل توجه است. به طوری که زنان بیش از هر زمان دیگری توانستند به مدرسه بروند و حتی مدارک دانشگاهی بگیرند. با اینکه سواد زنان هنوز زیر ۵۰ درصد است اما باز هم به طرز چشمگیری افزایش یافته بود. چنانکه تا سال ۲۰۱۸ بیش از ۳٫۶ میلیون دختر در مداس ثبت نام کرده بودند. با این حال بازگشت طالبان چشم اندازی تاریکی را برای وضعیت آموزشی زنان رقم زده است.
ایدئولوژی تعیین کننده خط مشی نظام طالبانی
اما به طور کلی باید گفت که نه تنها در نوع نگاه و رویکرد طالبان در بخش آموزش بلکه در تمامی سطوح آنها اعم از مسائل فردی و اجتماعی «ایدئولوژی» تنها معیار سنجش و تعیین کننده سیاست های این گروه است. به عبارت بهتر، باتوجه به ماهیت گروه طالبان به عنوان یک جنبش افراطی دینی بسیار روشن است که هدف از بیست سال جنگ در افغانستان، ایجاد نظامی ایدئولوژیک و کاملا دینی است که سال ها برای رسیدن به آن جنگیده اند. در نتیجه حال که بازگشته اند با جدیت تمام درصدد ایجاد یک نظام اسلامی با روایت خاص خود هستند که برای رسیدن به این هدف سه ابتکار را در دست گرفته اند: شکل دادن به ایدئولوژی مذهبی دولتی، نمایش دادن ارزش های اصیل مذهبی خود و هدایت ناسیونالیسم افغانی به ناسیونالیسم مذهبی. این تلاش های مستمر که حول محور اسلام گرایی طالبان می چرخد، پیش نمایشی از چگونگی تعامل حاکمان جدید با واقعیت های سیاسی موقت از طریق تحریک اصلاحات مذهبی برای حکومت کردن بر افغانستان است. در واقع طالبان از زمان تاسیس خود در سال ۱۹۹۴ به طرز چشمگیری مسیر تحقق وعده ایجاد نظامی ایدئولوژیک خود یعنی تسلط بر افغانستان و بازسازی آن را ادامه داده اند. در تمام این مدت خط مشی وعده طالبان بسیار ساده و مشخص بود: ما مسلمانان مومنی هستیم که برای خدا می جنگیم و با رهبران فاسد مخالفت می کنیم و یک نسخه جایگزین برای افغانستان داریم. در نتیجه پیگیری برای این هدف و رسیدن به نظامی مطابق به ایدئولوژی خود منجر به تحمل سال ها فشار شده است امری که نتیجه آن تقویت عنصر ایدئولوژیک در آنها شد که این گروه را از سایر گروه های اسلامی و سیاسی در افغانستان متمایز کرد.
به عبارت دیگر، بنیانگذاران طالبان فهمیدند اگر به وعده اصلی خود عمل نکنند، جنبش آنها بی معنا خواهد بود. درواقع، اسلام گرایی طالبان به آنها اجازه داد تا این گروه را به یک جنبش ایدئولوژیک متفاوت تبدیل کند. چنانکه به طور مداوم ایدئولوژی خود را به عنوان یک پروژه اجتماعی وسیاسی برای بازگرداندن اسلام «اصیل» برای سازماندهی مجدد جامعه افغانستان معرفی و مطرح و به نوعی تجاری سازی کردند. در نتیجه برای این کار همانطور که آمد حاکمان جدید در سه جبهه در تلاش برای تثبیت حکومت خود هستند: نخست، رهبران طالبان درصدد هستند تا قوانین اساسی را برای تبدیل جنبش مذهبی خود به یک ایدئولوژی دائمی تنظیم کنند یعنی طالبانیسم. طالبانیسم دستور می دهد که اسلام همه جنبه های زندگی روزمره را دیکته می کند که در همین راستا جامعه افغانستان را به اندازه کافی اسلامی نمی داند و نیاز به اسلامی سازی مجدد-چه با دعوت یا اجبار- می داند. در همین راستا، این تفکر همه اشکال حکومت جمهوری را رد می کند و بین مجاهدین خود و دیگران به ویژه گروهی که مخالف طالبان هستند تمایز آشکار قائل است. همچنین، طالبانیسم تمایز آشکاری بین قوانین اسلامی و قوانین ساخته دست بشر که آن را غیر اخلاقی می داند، قائل است. بنابراین، طالبانیسم با اسلامی کردن مجدد جامعه افغانستان مطابق با وعده بنیانگذار خود، می خواهد افغانستان را دوباره بازسازی و تبدیل به یک دولت دینی مطابق تفسیر خود کنند.
دوم، رهبران طالبان خود را به عنوان پیشاهنگان برای رهبری واقعی اسلام در افغانستان معرفی می کنند. اقدامی مشابه سایر جنبش های اسلامی. در واقع این گروه با این تصور که سربازان واقعی لشکر خدا هستند جهاد خود را با فضیلت و اعمال خشونت آمیز خود را درست می دانند. این گروه در تلاش برای نمایش دادن ارزش های خود به عنوان ارزش های واقعی و اصیل هستند که نشانه های آن را می توان در اقدامات آنها از زمان بازگشت به قدرت دید.
سوم، حاکمان طالبان در حال مهندسی مجدد اصول ملی گرایی افغانی هستند تا با ناسیونالیسم اسلامی هماهنگ شوند. از لحاظ تاریخی، ناسیونالیسم پان-افغان غالباً به عنوان شکلی از مقاومت در برابر تهاجمات خارجی ظاهر شده بود و بخش متقابلی از افغان ها را گرد هم می آورد که با یک هویت مشترک پیوند خورده بودند. در حالی که مذهب عامل مهمی بود، ناسیونالیسم پان-افغانی کمتر به اسلام و بیشتر در مورد ایستادگی افغان ها در برابر تهدیدات مشترک بود. متاسفانه زیربنای اصلی آن ناسیونالیسم از آن زمان تضعیف شده و به اشکال مختلف درآمده است. در حالی که افغان ها تا حد زیادی از هم جدا شده اند و مفهوم تهدیدات مشترک افغان ها اکنون یک ناهنجاری است چراکه ملی گرایی افغانی امروز بیشتر حول محور ناسیونالیسم قومی متمرکز است که بر تمرکززدایی قدرت و منابع دولتی تاکید دارد. در نتیجه این زمینه فرصتی را برای طالبان فراهم کرده است تا با ادغام ناسیونالیسم افغانی با ناسیونالیسم اسلامی، بازگشت به گذشته را رهبری کنند. تله ملی گرایی طالبان به دستور کار نوظهور اسلامی سازی مجدد آنها بستگی دارد. این طرح ایجاد یک روایت جدید از اسلام افغانی را متصور است که شامل تحمیل یک هویت اسلامی منحصر به فرد در افغانستان است. که این طرح اسلامی سازی مجدد همچنین شامل اصلاح برنامه درسی آموزش و پرورش است که در ذیل سیاست های ملی خواهد گنجید(Ahmad,2022). بنابراین، طالبان با هدف ایجاد یک نظام سیاسی اسلامی خاص خود و با توجه به آنچه آمد، ایدئولوژی و ساختن جامعه اسلامی امری که مجاهدین خود را به آن وعده داده است در تلاش است تا تمام بخش های جامعه افغانستان از جمله آموزش را مطابق آن تنظیم کند.
استفادۀ ابزاریِ طالبان از آموزش برای ترویج سیاست های مطلوب خود
بنابراین، بخش آموزش افغانستان با افراط گرایی طالبان در حال دست و پنجه نرم کردن است. آموزشی تحت فشار، سانسور شدید، محدودیت و ممنوعیت های سخت گیرانه. همۀ این موارد انعکاسی از روندِ آموزشی و تحصیلی اعضا و مقامات طالبان است. اعضای رده بندی شدۀ طالبان به افراط گرایی و تروریسم اسلامی پیوسته اند، آنهم نه لزوماً به دلیل فقدان آموزش؛ بلکه آرمان های افراطی آنها در نتیجه آموزش جزمی در مدارس، عمدتاً در پاکستان شکل گرفته است. به گفتۀ این دست منتقدان، به نظر می رسد این واقعیت حیاتی ذهن جامعه بین المللی و مدافعان حقوق بشر را به اشتباه انداخته است؛ یعنی کسانی که تلاش های خود را صرفاً به باز کردن مدارس و دانشگاه ها برای دختران محدود کرده اند، آنهم صرفا با این فرض که آموزش از هر نوعی به طور خودکار «به زندگی بهتر منجر شده و به کاهش چالش های اقتصادی کمک می کند». اما مسئلۀ اساسی این است: اگر مدارس و دانشگاه ها باز شوند، اما دانش آموزان در معرض تعصب و خشونت طالبان قرار گیرند، چه؟ چه می شود اگر مؤسسات آموزشی به جای تقویت تفکر انتقادی، شک و تردید در مباحث، نگرشی باز، خودمختاری، جسارت علمی/هنری و نوآوری دانش آموزان دختر، طالبان به آنها تلقین به خودسانسوری، تبعیت از مردان، اطاعت از حاکمان، جاسوسی از یکدیگر و افراط گرایی را آموزش دهند؟ چه تضمینی وجود دارد که برنامه درسی که طالبان را رادیکال کرده است، به شستشوی مغزی همه افغان ها، چه مرد و چه زن، ختم نشود؟ اگر چنین است، آیا جهان از نسل های متوالی شهروندان طالبان در امان خواهد بود؟ بدین ترتیب این جریان روندی از بی اعتبار و بی ارزش ساختن آموزش و پرورش را فراهم خواهد کرد. عبدالباقی حقانی، وزیر تحصیلات عالی طالبان، درست پیش از بازگشایی دانشگاه ها و مدارس در ماه مارچ ۲۰۲۲، در دیدار با استادان دانشگاه کابل، همین دانشگاه را با تدریس «ارزش های غربی و کفرآمیز» متهم کرد که منشأ همه بی اخلاقی ها و فجایع در ۴۳ سال گذشته بوده اند. سپس به آنها اولتیماتوم داد که یا «به ارزش های اسلامی بازگشته» یا در حفظ شغل استادی خود تجدید نظر کنند. وی همچنین اظهار داشت که اساتید دارای مدرک فوق لیسانس و دکترا با روحانیون و مجاهدین همخوانی ندارند. این اظهارات جرقه ای را روشن می کرد مبنی براینکه موج بزرگی از جابجایی ها در سطح دانشکده محتمل خواهد بود. در حالی که بسیاری از دانشگاهیان و علمای برجسته پیشتر کشور را ترک کرده اند، اظهارات حقانی کاملًا روشن می کند که بقیه اساتید نیز در شرف جایگزینی با روحانیونی تندرو هستند که عمدتاً از مدارس پاکستان برخاسته اند.
به باور این منتقدان، سیستم آموزشی طالبان دارای چندین ویژگی متمایز است که هر یک در تضادی مستقیم با آرمان های کاوش علمی و آموزش هنرهای آزاد است. ۱- مهمتر از همه، شکل آموزشی آنها کمتر بر آموزش دانش آموزان در مباحث علوم، فلسفه و هنر، و بیشتر بر تبلیغ و موعظۀ عقاید رادیکال آنها به عنوان «اسلام حقیقی» متمرکز است. کلمه «موعظه» در اینجا اهمیت دارد، زیرا با نداشتن هیچ فضای آزادی برای نظریه ها، آموزه ها، یافته ها و نتیجه گیری های جایگزین، این جریان با راهنمایی و آموزش تفاوت دارد. ۲- علاوه بر این، سیستم آموزش آنها سلطه جویانه است، زیرا طالبان درک خاص و تزلزل ناپذیر خود از اسلام، حکومت و سلسله مراتب اجتماعی را به عنوان «حقیقت مطلق» بر دانشجویان تحمیل می کنند. ۳- همچنین در سیستم آموزشی طالبان، سانسور امری عادیست؛ زیرا تفکر انتقادی، نگرش باز، تحقیقات گفتمانی، و آزادی اندیشه و بیان برای همه سلب شده است. ۴- برنامه آموزشی طالبان همچنین تمامیت خواهانه است، زیرا تلاش می کند تا افکار و اعمال دانش آموزان را کاملا بسته نگاه داشته و کنترل کند. هیچ مرزی بین زندگی عمومی و خصوصی افراد به رسمیت نمی شناسد و مستلزم تسلیم کامل آنها به مقامات و اعتقادات طالبان است. دگماتیسم طالبان نه تنها آنچه که می توان به طور علنی گفت یا انجام داد را دیکته می کند، بلکه بر آنچه که مردم می توانند فکر کنند، باور کنند، بخوانند، تماشا کنند، بشنوند، و در خلوت انجام دهند نیز حکم می کند؛ تا جایی که این احکام حتی بر تنظیم نماز، لباس، ریش، سر و مدل موی افراد نیز تسری پیدا می کند. ۵- علاوه بر این، این سیستم آموزشی فرقه گونه است، زیرا افراد هیچ اختیار و اراده ای برای پذیرش یا به چالش کشیدن اصول عقاید طالبان ندارند. تحقیق مستقل، حل مسئله، مهارت های رهبری و مشارکت مدنی ممنوع است و اغلب با خشونت مجازات می شود. علم مأیوس کننده، هنر ممنوع، و فلسفه خطرناک است. دانش آموزان صرفاً باید «حقیقت مطلق/ناب» را پی گیری کنند. نه اساتید و نه دانشجویان نمی توانند محتوای این «حقیقت مطلق» را تحلیل، نقد یا بررسی کنند. بلکه باید عقاید طالبان را به صورت مکانیکی حفظ کنند و در زندگی روزمره خود مطابق آن عمل کنند. در این مدل آموزشی، دانش آموزان مانند ماشین ها و رایانه هایی هستند که دستورالعمل ها و عملکردهایی توسط کدهای معینی که طالبان در آنها برنامه ریزی شده است، به آنها دیکته می شود. و کدها صرفا از ۱ و ۰ تشکیل شده اند: کدِ ۱ یک جهان اسلامیست که تنها طالبان می توانند آن را تعریف و درک کنند. و کدِ ۰ بودن دنیای کافران تحت فرمان غرب. به این ترتیب، به باور منتقدان، برنامه درسی طالبان زمینه را برای رادیکالیزه شدن دانش آموزان فراهم می کند (M.Bashir,2022).
در نهایت، باید گفت بحران های بشردوستانه، سیاسی و اقتصادی کنونی در افغانستان احتمالا طالبان را در معرض مصالحه های ایدئولوژیک بین جناح های میانه رو و تندرو این گروه قرار داده است تا بتوانند حمایت جامعه بین المللی را جلب کنند. طالبان انتظار دارند که کمک های مالی بیشتری از جامعه بین المللی در کنار آزادسازی دارایی های مسدود شده فعلی که میلیاردها دلار ارزش دارد برای حمایت بیشتر از نظام آموزشی در افغانستان دریافت کنند اما ایالات متحده و متحدانش نباید بدون هیچ قید و شرطی و تنها با بازگشایی مدارس خواسته های طالبان را بپذیرند. جامعه جهانی باید یک مکانیسم نظارتی و کنترلی تحت حمایت سازمان ملل برای سیستم آموزشی در افغانستان داشته باشد. درواقع، یک سیستم آموزشی بدون مکانیسم های نظارتی و کنترلی در افغانستان در حالی که کمک های مالی به طالبان ارائه می کند، یک شکست ده برابری است که برابر با اقدام پنهانی است دهه ها پیش توسط استخبارات آمریکا، پاکستان و عربستان سعودی برای کمک به این گروه در سال های اول تشکیل آن بدون فهمیدن بیشتر از انگیزه های طالبان به آن انجام شد. با این وجود طالبان برای چندین دهه برای رسیدن به خواسته های داخلی خود و در عین حفظ روابط با بازیگران بین المللی، چیزهای زیادی یاد گرفته اند. با این حال اردوگاه های آموزشی این گروه که به برنامه درسی سختگیرانه و تقبیح ارزش های غربی اختصاص یافته اند، امروزه به عنوان استراتژی های ناشنوایی عمل می کنند. از طرف دیگر، این گروه قوی تر از قبل شده اند که توانایی تربیت نسل جدیدی از اسلام گرایان تندرو تر را دارند. چراکه اگر جهان به طالبان اجازه دهند که دولت رسمی تشکیل داده و نظام آموزشی کشور را تعیین کنند، تنها جانشینانی تندرو برای رهبران امروزی این گروه متولد خواهند کرد. چراکه طالبان اجازه هیج مانع در برابر ایدئولوژی یا مقاومتی که آنها را به چالش بکشد، نمی دهد. بهر حال، با وجود اینکه نمی توان یک سیستم آموزشی کاملا سکولار مشابه غرب را در افغانستان ایجاد کرد اما این کشور به یک سیستم آموزشی بی طرف نیاز دارد که در آن خوب و بد را آموزش دهد. اما نباید وسیله ای برای تلقین نسل های جوان در مسیر تبدیل شدن به اسلام گرایان رادیکال باشد(Hamida,2022). در نتیجه، بی توجهی به بازسازی بخش آموزش تحت تسلط طالبان و تنها فشار بر طالبان بر بازگشایی مدارس بدون درنظر گرفتن محتوای آموزشی تازه می تواند پیامدهای ناگواری نه تنها بر پیکره جامعه افغانستان بلکه بر امنیت جهانی داشته باشد که بزرگترین آن تربیت نسل جدیدی از افراط گرایان دینی خواهد بود.
منابع
Ahmad,Javid(2022), “The Taliban’s religious roadmap for Afghanisatan”, https://www.mei.edu/publications/talibans-religious-roadmap-afghanistan
Ahmadi, Belquis, Ebadi,Asma(2022), “Taliban’s Ban on Girls’ Education in Afghanistan”, https://www.usip.org/publications/2022/04/talibans-ban-girls-education-afghanistan
Hamida,Aulia Shifa(2022), “What is a Taliban Education System Truly Worth?”, https://thediplomat.com/2022/02/what-is-a-taliban-education-system-truly-worth/
Farr,Grant(2022), “Famel Education in Afghanistan After the Return of the Taliban”, https://www.e-ir.info/2022/04/23/female-education-in-afghanistan-after-the-return-of-the-taliban/
– M. Bashir, Mobasher, (2022), “Terrorizing Education: Afghanistan’s Educational Sector Grapples with Taliban’s Extremism”, https://www.interregional.com/en/terrorizing-education/