سر تیتر خبرهافرهنگ و اجتماعمجلهنخستین خبرهایادداشت ها

شهر غلغله روایت گر مقاومت در برابر هجوم مغولان(۵)

۲۴ اردیبهشت(ثور)۱۴۰۲-۲۰۲۳/۵/۱۴

شهر بامیان در نزدیکی یکی از گذرگاه های کوه های هندوکش قرار دارد. تاریخ باستانی این منطقه ارتباط مستقیمی با بازرگانان، گردشگران و کاشفان دارد. در قرن اول پیش از میلاد بامیان بخشی از امپراتوری بودایی کوشانی بود. آنها از این مکان برای اتصال هند و آسیای مرکزی استفاده کردند. به طوری که بودیسم را در شمال هند به آسیای مرکزی و سپس از آسیای مرکزی به شرق دور گسترش دادند.قدیمی ترین اسناد مربوط به شهر بامیان به قرن ۴ برمی گردد. اما اولین توضیح مفصل و دقیق در مورد بامیان توسط گردشگر چینی هوان تسانگ بود. علاوه بر این، او اولین  کسی بود که در مورد بوداهای بامیان صحبت کرد. همچنین اخیراً در مورد نقاشی های دیواری غارهای این شهر تحقیق شده است که نشان می دهد این آثار هنری مربوط به قرن پنجم هستند. براساس روایت های مختلف بیش از ۵۰ هزار معبد و چندین هزار راهب بودایی وجود داشت که در این جا مشغول عبادت بودند. چراکه بامیان مرکز بودیسم بود. بامیان همچنین محل عبور جاده ابریشم و تلاقی تمدن های مختلف و ظهور و افول سلسله های مختلف در طول تاریخ بوده است. به همین جهت این منطقه یادگاری های زیادی را از تاریخ در دل خود جای داده که یکی از این مکان ها «شهر غلغله» است که در نوع خود منحصر به فرد و داستان خاص خود را از تاریخ دارد و قلب تپنده بامیان شهرت دارد که به دلیل موقعیت خود به نوعی می توان گفت که حافظ این شهر نیز بوده است.

شهر غلغله که یک زمان شهرت بسزای آن شرق و غرب را به خود جلب کرده بود و در برابر نیرومندترین و خشمگین ترین مهاجمان مقاومت کرد اکنون بیشتر به شکل مخروبه ای در گرد و نواحی بالاحصار در میان مزارع و کشتزارها به طرف روستا سیدآباد کم و بیش باقی مانده است. شهر غلغله طوری که تاریخ روایت می کند به گمان غالب بعداز به میان آمدن سلطنت شنباسیه غوری به دست سلطان علاء الدین جهان سوز و در زمان سلطنت نخستین امیر شنباسی ملک فخرالدین برادر افخم جهان سوز به میان آمده است. ساکنان این شهر در بین قرن شش و اوایل قرن هفت هجری در سموچ و آبادی های مستحکمی که اباره ها برجهایی که از خشت خام و پخته و سنگ اعمار شده بود، زندگی می کردند. بعداز اینکه علاء الدین محمد خوارزم شاه بین سال های ۶۰۷ و ۶۱۱ هجری اردوی غوری و غزنوی را درهم شکست پسرش جلال الدین در شهر غلغله مرکزیتی ایجاد کرد و برای مدتی با شهرت جلال  حکم روایی نمود که شکوه و قدرت آن، رقیبانش را بر آن داشت تا بر شکست و کوبیدن او از هیچ گونه تدابیر و اقدامی دریغ نکنند.

 از طرف دیگر در مورد اهمیت این شهر باید گفت که شهر غلغله در دره بامیان  به طول تقریبی ۵۰ کیلومتر و عرض ۱۵ کیلومتر در ارتفاعات مرکزی افغانستان و در ارتفاع ۲۵۰۰ متری از سطح دریا قرار دارد. موقعیت جغرافیایی شهر غلغله در دره بامیان ازنظر استراتژیک سودمند است. چراکه دره راه های تجاری در سراسر گردنه شیبر و گردنه حاجیگگ در جنوب شرقی همگی از این منطقه عبور می کنند. دره بامیان در یکی از مسیرهای تجاری قرار داشت که جهان مدیترانه را با بندرهای غرب هند متصل می کرد که از مزایای اقتصادی و همچنین تبادل فکری و هنری بهره می برد. مسیر زائر موسوم به «مسیر شمالی» که بسیاری از داستان های بودایی در اطراف آن شکل گرفته اند، از طریق دره بامیان منتهی می شود، بی تردید یکی از شریان های اصلی جنبش راهبان دوره­گرد بودایی قبل از قرن سوم پیش از میلاد بوده است. بسیاری از استحکامات در ولایت بامیان، که به دلیل شکل معماری و طراحی زینتی آن ها را می توان به دوره غوریان نسبت داد، تا حدودی دارای خانه های غاردار هستند که فرم و ساختار داخلی آنها سبکی معمولی بودایی را ارائه می کند. به طور کلی معماری این منطقه را به سه گونه بودایی، گنداری و ساسانی و آسیای مرکزی توصیف می کنند.

 در همین رابطه موسسه فرهنگی اکو در وب سایت خود در مورد این شهر آورده است که «شهر غلغله یک محوطه باستانی در ولایت بامیان است که در سده ششم میلادی ساخته شده است. این محوطه باستانی به وسعت چهار تا پنج هکتار زمین، در منطقه سعید آباد و مقابل تندیس‌های بودا و بر روی یک تپه در ارتفاع ۱۰۰ تا ۱۴۰ متری موقعیت دارد. این شهر در مقاطع زمانی مختلف مهد حکمرانی پادشاهان بودایی و اسلامی بوده است. اما اکنون جز چند مغاره، تعدادی از دیوارهای تخریب شده، چند برج دیده‌بانی و یک مناره مسجد چیز دیگری باقی نمانده است. شهر غلغله در زمان آبادی خود به نام شهر بامیان یا بالاحصار بامیان یاد می‌شده و روزگاری پایتخت سلسله پادشاهان « آل شنسب» بوده است. این شهر به دلیل ویژگی‌های تاریخی که دارد از سال ۲۰۱۲ به عنوان میراث فرهنگی جهانی در فهرست آثار یونسکو به ثبت رسیده است. شهر غلغله یکی از هشت مکان تاریخی(هر دو مجسمه های بودا، شهر غلغله، شهر ضحاک، قلعه کافری، قلعه گوهر گین، شهر بربر، بنای تاریخی چهل برچه، قلعه الله داد) بامیان است که سالانه هزاران گردشگر داخلی و خارجی را به خود جذب می‌کند».

اما در مورد نام این شهر باید گفت که در زبان فارسی واژه غلغله به معنای خشم، غرش، آشفتگی، غوغا، ناآرامی و هیایو و قیام است. کلمه مشابه دیگر غلغلک است که برای ذخیره آب سرد در تابستان استفاده می شود. در سنت روایی مردم محلی بامیان، احتمالا تا حد زیادی اثرگرفته از داستان های تاریخ جهان گشایی، «غلغله» به عنوان «مرثیه» توصیف شده است. منشا این داستان براساس داستان چنگیزخان است که به دنبال قتل نوه اش در حین محاصره شهر، متعاقب دستور داد که همه موجودات زنده در شهر کشته شوند. این واقعه که منجر به نابودی کامل شهر شد باعث شد نام جدیدی برای شهر به نام « شهر شیطانی»  به وجود بیاید. تحقیقات اخیر نشان داده است که شهر دائماً تحت تاثیر ریزش سنگ بوده که مطمئناً با صداهای بلند همراه است. بنابراین، قابل درک است که چرا ساکنان شهر که در نزدیکی کوه ساکن شده بودند چنین نامی را برای شهر انتخاب کردند. وجود آب انبارهای عظیم که بخشی از سنگ بستر بود می تواند کاربرد معنای کلمه دوم را نیز توصیف کند. آبی که در ماه های گرم در اینجا ذخیره می شد، به دلیل خاصیت عایق حرارتی مواد ذخیره سازی، کاملا خنگ نگه داشته می شد. اما تثبیت رابطه قدرت در میان ساکنان این منطقه که باتوجه به وضعیت سیاسی در صلح و جنگ بودند به ساخت استحکامات بیشتر بعدی منجر شد(Maaß, ۱۸: ۲۰۱۵).

معماری شهر غلغله

 در مورد شکل و معماری این منطقه باید گفت که این منطقه از دور نمای چندانی ندارد، اما هر گردشگری که وارد شهر شود به شگفتی‌های معماری آن پی برده و از متمدن بودن فرهنگ آن زمان ساکنان این منطقه مطلع می‌شود. به طوری که دیوار های منازل و قصر که در بالاترین منطقه این تپه قرار دارد، با عرض حدود یک متر ساخته شده و گنبدهای زیبا و باشکوهی دارد. آثار به جا مانده از این شهر نشان می‌دهد که ساخت خانه‌ها به صورت ماهرانه‌ای انجام شده است. شکل جالب راه‌پله‌های آن زمان در برخی از منازل دو طبقه‌ای، یکی از نشانه‌های مهارت آنان در کار ساختمان سازی است.مورخان معتقدند بعضی از مغاره‌هایی که در دامنه‌های تپه این شهر دیده می‌شود، امکان دارد به دو جهت ساخته شده باشند: برای نگهداری حیوانات و یا به عنوان مراکز نگهداری تسلیحات جنگی. اما در مورد نامگذاری این شهر باید گفت که بسیاری از مورخان معتقدند پس از قتل عام ساکنین این محوطه توسط لشکر چنگیز، غوغایی برپا شد و همین امر باعث نامگذاری این محوطه به « غلغله» بوده است. برخی دیگر معتقدند که علت نامگذاری آن به دلیل سرو صدای کارگران در حین ساخت این محوطه بوده است ».

غارهایی که در شهر غلغله نیز وجود دارد شباهت زیادی به غارهای صخره بودا دارند. با درنظر گرفتن این عامل برخی محققان معتقدند که ممکن است در زمان ساسانیان و در دوره تهاجم مردم کوچ نشین آسیای مرکزی در اواسط قرن چهارم پس از میلاد، بناهای معماری و احتمالا مستحکمی در شهر غلغله وجود داشته است. هرچند این فرض تاکنون درحد فرضیه باقی مانده است. چراکه هیچ مدرکی از دوره پیش از اسلام بر روی بقایای معماری وجود ندارد. سفال های شهر غلغله که توسط گردین در سال ۱۹۵۷ منتشر شد مربوط به اواسط و پایان قرن دوازدهم میلادی است و به نظر می رسد با سفال های شمال ایران مطابقت داشته باشد. همچنین او بین سه نوع سرامیک تفاوت قائل است که به عقیده او از تولید سرامیک محلی در شهر غلغله سرچشمه می گیرد. زیرا بقایای چندین کوره در بین دیوارهای خرابه قابل مشاهده است.

شهر غلغله آخرین سنگر مقاومت در برابر مغولان

شهر غلغله که بیست دقیقه از بامیان فاصله دارد، آخرین بقایای سلسله غوریان در بامیان است که در برابر هجوم انبوهی از حمله مغولان ایستادگی کرد. این شهر یکی از مهم ترین مکان هایی بود که بامیان را در برابر حملات مختلف محافظت می کرد. ارگ شهر غلغله یکی از ساخته های سلسله بودایی غوریان در دوره ساسانیان در قرن ششم است. در این بین به باور بیشتر مورخان این شهر توسط مغول ها ویران شد. به طوری که چنگیزخان که در سال ۱۲۲۱ به بامیان حمله کرد و تمام ساکنان آن را کشت. درواقع، شهر غلغله یکی از آخرین ایستادگی بامیان در برابر مغول ها در جریان محاصره بهار بامیان در ۱۲۲۱ بود که در ادامه روایت حمله مغولان به این شهر آمده است.  این شهر قلب تپنده بامیان بود. حتی زمانی که بودیسم در قرن هشتم به افول خود رسید و اسلام بامیان را تحت کنترل خود درآورد، همچنان مرکز آن باقی ماند.

در بهار۱۲۲۱ گروه مغول به رهبری چنگیزخان پس از عبور از آمودریا با موفقیت از طریق دره شیکاری بلخ به بامیان رسیدند. چنگیز نوه خود موتوخان را که در آن زمان ۱۵ سال سن داشت، فرستاد تا بامیان را غارت کند. اما موتوخان با ورود به دره بامیان در شهر ضحاک با مرگ زودهنگام رو به رو شد. تیری که از داخل دیوارهای محاصره شده ارگ پرتاب شد، جان او را گرفت. خبر به گوش چنگیز رسید، او با خشم به دره بامیان فرود آمد و به مردانش دستور داد که همه چیز را در بامیان بکشند: مردان، زنان، کودکان و حتی چهارپایان. ابتدا چنگیزخان برای انتقام مرگ موتوخان شهر ضحاک را ویران کردند سپس او تمام بامیان را غارت کرد به جز شهر غلغله که غیرقابل نفوذ بود. مغولان برای چندین ماه شهر را محاصره کردند و حملاتی را آغاز کردند که فایده نداشت. اما در نهایت او شهر را تصرف کرد. در نتیجه این تصرف مغولان پس از محاصره ارگ همه را کشتند. فریاد قربانیان در حال مرگ در سرتاسر دره بامیان شنیده می شد و به همین دلیل این شهر به «شهر غلغله» و «شهر فریادها» معروف شد(Nicole,2023).

 اما در مورد نحوه تصرف این قلعه مستحکم روایتی  ناراحت کننده  وجود دارد و آن هم داستان خیانت دختر پادشاه است که منجر به فررویختن ابهت این قلعه مستحکم شد.  به طرف جنوب شرق خرابه های بالاحصار شهر غلغله در داخل دهکده سیدآباد بدنه قلعه مستطیل شکل با دیوارهای بلند موجود است که در نزد اهالی به «قلعه دختر» معروف است. داستان های محلی این قلعه را مربوط به دختر جلال الدین منکبرنی پادشاه خوارزمشاه می دانند. براساس روایت ها زمانی که چنگیز شهر را محاصره کرده بود، فتح قلعه برای او بسیار دشوار بود. تا اینکه دختر جلال الدین که از پدر عصبانی بود در نامه ای که به وسیله یک تیر به سمت سپاه مغول فرستاده بود و با این شرط که پس از تصرف او را در امان نگه دارند و چنگیز با او ازدواج کند، نحوه تصرف شهر را توضیح داد و به آنها فهماند که فتح این قلعه تا زمانی که سرچشمه آبی را که در داخل حصار می آید و مدافعین شهر از آن استفاده و رفع تشنگی می کنند، بسته نشود، امکان فتح وجود ندارد. لذا سرچشمه ای را که در دره کالو است با نمد تخته سنگ های نمک مسدود شود. به این ترتیب، سپاه مغول با این روش سرچشمه آب را بستند  و بدین ترتیب راه فتح قلعه را یافتند و آن را گشودند.

درنهایت، باید گفت که  شهر غلغله نیز به مانند بسیاری از آثار تاریخی نمادی از تمدن و کهن و روایت گر بخشی از تاریخ جهان چه از نظر شکل و شمایل و چه از منظر حوادثی است که به خود دیده است. اما آنچه سرنوشت این بناها را غم انگیز می کند، این مسئله است که هرچند این آثار روزگاری دوران شکوه و ابهت خود را داشته اکنون به واسطه تحمل جنگ، بی توجهی و نبود نظارت دقیق بر آن در مسیر نابودی قرار گرفته اند. این درحالی است که این بناها شناسنامه و اصالت یک فرهنگ هستند.

منابع

Nicile(2023), “Shahr e Gholghola, the City of Screams” https://adventuresoflilnicki.com/shahr-e-gholghola/

Maaß,Hardy(2015), “Architectural survey on Shar-I-Gholghola/ UNESCO Conservation Project”, https://www.researchgate.net/publication/269406695_Architectural_survey_on_Shar-I-Gholghola_UNESCO_Conservation_Project

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا