سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

چالش ها و فرصت های تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان

۳۰ مهر (میزان) ۱۴۰۲ – ۲۲/ ۱۰/ ۲۰۲۳

مری جان محمدی

افغانستان کشوری متشکل از گروه ها و جریان های مختلف سیاسی ـ قومی بوده اما نبود حکومت فراگیر/ همه شمول که بتواند منافع تمام نیروهای سیاسی و گروه های قومی این کشور را تامین نماید، از یک طرف سبب تشدید و تدوام جنگ و بی ثباتی گردیده، و از سوی دیگر زمینه ی مداخله کشورهای خارجی را در امور داخلی این کشور نیز مساعد نموده است. افغانستان نزدیک به چهار دهه می شود که جنگ ناامنی و بی ثباتی را تجربه نموده که این امر ناشی از وجود حکومت‌های استبدادی و نبود حکومت فراگیر ملی که اجماع همه گروه ها و جریان های مختلف سیاسی در آن وجود داشته باشد، می باشد. در واقع نبود حکومت فراگیر/ همه شمول همه فرصت های مادی و معنوی این کشور را در معرض نابودی قرار داده و چالش ها و بحران های زیادی از جمله فقر، بیکاری و گرسنگی را برای شهروندان این کشور به ارمغان آورده است. در حال حاضر این کشور نیز در حال منازعه بوده و بخش بزرگ این منازعه بر سر تقسیم نابرابر قدرت میان گروه ها و نیروهای سیاسی و نبود حکومتی است که بتواند منافع تمام طیف های مختلف این کشور را در یک محور مشترک جمع و آن را تامین نماید. هرچند گفتمان های زیادی پیرامون شکل گیری حکومت فراگیر در کشور همواره مورد نظر بازیگران داخلی، منطقه ای و جهانی قرار داشته ولی تا کنون این تلاش ها برای پایان بحران و منازعه در افغانستان نتیجه ی مثمری به همراه نداشته است.

حکومت فراگیر حکومتی است که تمام جریان های سیاسی، گروه های قومی-مذهبی، احزاب سیاسی و نیروهای مختلف جامعه ی مدنی در آن مشارکت فعال داشته و آنها بتوانند نقش اساسی و تعیین کننده ی در تصمیم گیری ها وسیاست گذاری های حکومت ایفا نمایند. گفتمان تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان بعد از آغاز گفتگو های صلح میان آمریکا و هیات مذاکره کننده ی طالبان در دوحه مورد بحث قرار گرفت. بعد از چندین دور گفتگو ها میان آنها سرانجام آمریکا با دور زدن حکومت پیشین افغانستان مدیریت پروسه ی صلح را بدست گرفته و با امضای توافق نامه ی صلح دوحه زمینه ی به قدرت رسیدن طالبان را در این کشور فراهم نمود. هرچند این توافق نامه بیشتر به سود منافع استراتژیک آمریکا تمام شده اما برخی ماده های مهم آن از جمله تشکیل حکومت فراگیر که مورد توافق همه طرف ها قرار داشت یکی از فرصت های استثنائی بود که در صورت عملی شدن آن بخش بزرگ بحران های موجود افغانستان در آن حل می گردید. از سوی هم بعد از امضای این توافق نامه قاطبه ی مردم افغانستان امیدوار براین بودند که تشکیل حکومت فراگیر می تواند چهار دهه جنگ، ناامنی وبی ثباتی های این کشور را خاتمه بخشیده و تمام جریان های سیاسی و گروه های قومی که سال ها باهم درگیر جنگ بودند در یک محور مشترک جمع نماید.

اما سرانجام بعد تحولات ژرف در افغانستان این امید واری ها به یاس و ناامیدی مبدل گردید زیرا سقوط زود هنگام جمهوریت و به قدرت رسیدن طالبان در کشور، همه معادلات سیاسی توافق شده را دگرگون نموده و فرصت های پیش آمده را در معرض نابودی قرار داد. هرچند بعد از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان نشست ها و گفتگو های زیادی نیز پیرامون تشکیل حکومت فراگیر صورت گرفت و جامعه ی جهانی نیز یکی از پیش شرط های خود را برای به رسمیت شناسی امارت اسلامی تشکیل حکومت فراگیر مطرح نموده اما با گذشت دوسال از عمر این حکومت، تاکنون این خواسته های جامعه ی بین المللی تحقق نیافته است. زیرا امارت اسلامی که طی بیست سال گذشته در مناطق کوهستانی مشغول جنگ با نیروهای خارجی قرار داشته و برای تصاحب قدرت سیاسی در افغانستان قربانی های زیادی را متقبل شده اند به این ساده گی رهبران حکومت پیشین و سایر نیروهای سیاسی دیگر را نخواهند پذیرفت. بنابراین طفره رفتن رهبران امارت اسلامی از تشکیل حکومت فراگیر در کشور یکی از چالش های مهم در این روند گفته می شود. برای حل این معضل لازم است تا جامعه ی بین المللی با همکاری تمام گروه ها و جریان های سیاسی افغانستان، این روند را بی طرفانه مدیریت نموده و یک گفتمان بزرگ سیاسی را برای تشکیل حکومت فراگیر در کشور برگزار نماید در غیر آن صورت به تنهائی هیچ گروه نمی تواند حکومت فراگیر را در افغانستان تشکیل دهد.

گفتمان شکل گیری حکومت فراگیر در افغانستان

در سال ۲۰۱۴ بعد از اینکه انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان به بحران کشانیده شد و کاندیدای ریاست جمهوری نتیجه ی نهائی انتخابات را بنابر تقلب گسترده از سوی برخی تیم های انتخاباتی نپذیرفتند در این میان گفتمان تشکیل حکومت فراگیر برای حل این بحران از سوی برخی طرف ها مطرح گردید. در این زمان که افغانستان با گذشت هر روز به سوی تجزیه شدن در حرکت بود،جان کری وزیرخاجه پیشین آمریکا به کابل سفر نموده و بعد از گفتگو با هردو تیم عبدالله عبدالله و اشرف غنی تشکیل حکومت فراگیر را مطرح وآنها را وادار نمود تا یک حکومت مشترک را در افغانستان تشکیل دهند. بعد از امضای توافق نامه میان تیم عبدالله و اشرف غنی،این هردو تیم حکومت جدیدی را بنام فراگیر/همه شمول شکل داده و در کنار حکومت،ریاست اجراییه ی آن نیز به رهبری عبدالله عبدالله اضافه گردید. بعد از این دوره در زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۹ نیز مشابه این وضیعت به میان آمده و دو تیم که بیشترین رای را گرفته بودند خود را برنده ی انتخابات دانسته و سوگند وفاداری اعلام نمودند. هرچند موضع گیری عبدالله عبدالله و اعلام حکومت موازی وی به چالش های از جمله عدم حمایت آمریکا ازآن روبرو گردید ولی با آن هم سر انجام میان هردو تیم توافق صورت گرفته و آنها را وادار نمودند تا یک بار دیگر حکومت همه شمول را در کشور شکل دهند. به این ترتیب شورای مصالحه ملی به رهبری عبدالله عبدالله شکل گرفته که وظایف اصلی آن آغاز پروسه ی صلح و گفتگو با هیات طالبان در دوحه پیرامون تامین صلح و ثبات در افغانستان گفته می شد.

با توجه بر این گفتمان تشکیل حکومت فراگیر در کشور یکی از مهم ترین مسائلی است که از گذشته تا کنون ادامه داشته/دارد. بعد از اینکه آمریکایی ها گفتگو های صلح را با هیات گفتگو کننده ی طالبان در دوحه روی دست گرفت،یک بار دیگر تشکیل حکومت فراگیر از سوی رهبران آمریکا و برخی جریان های سیاسی در افغانستان مورد بحث قرار گرفت. آمریکایی ها که تلاش می ورزیدند برای خود دست آوردی ساخته و بتوانند از افغانستان آبرومندانه خارج شوند،تشکیل حکومت فراگیر را با هیات طالبان در دوحه مورد مداقه قرار دادند. بعد از امضای توافق نامه ی صلح دوحه میان آمریکا و هیات طالبان تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان مورد توافق طرفین قرار گرفت، اما حکومت پیشین به رهبری اشرف غنی از هرگونه امتیاز طلبی به طالبان خود داری نموده و به نحوی مخالف رسیدن آنها به اریکه قدرت در افغانستان بود. با وجود این مخالفت ها طی فشار های زیاد حکومت پیشین نیز هیاتی را موظف نمود تا با هیات گفتگو کننده ی طالبان در دوحه مذاکره نموده و روی تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان بحث و گفتگو نمایند. سر انجام بعد از چندین دور گفتگو های صلح با طالبان،حکومت پیشین هیچ گونه دست آوردی را در این پروسه بدست نیاورده و نتوانستند طرف مقابل را قناعت دهند. در واقع ناکامی و شکست در پروسه ی صلح با گذشت هر روز دامنه ی جنگ و خشونت ها را چند برابر نموده و ولایات زیادی بدست نیروهای طالبان سقوط می نمود. سرانجام بعد از فرار اشرف غنی از افغانستان حکومت جمهوری منجر به سقوط گردیده و امارت اسلامی بعد از بیست سال مبارزه، توانست حاکمیت افغانستان را بدست بگیرد. بدین ترتیب گفتمان تشکیل حکومت فراگیر از گذشته تا کنون با چالش های جدی همراه گردیده است. هرچند بعد از به قدرت رسیدن امارت اسلامی نیز خواسته های جامعه ی جهانی و برخی جریان های سیاسی داخلی، مبنی تشکیل حکومت فراگیر بوده و یکی از پیش شرط های به رسمیت شناسی امارت اسلامی را تشکیل حکومت فراگیر گفته اند اما دیده می شود که این روند با برخی چالش های جدی همراه گردیده و مانع تشکیل آن در افغانستان شده است که در ادامه هرکدام آن خواهم پرداخت.

چالش های تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان
۱-سقوط زودهنگام جمهوریت

با وجود فرصت های مطرح شده برخی چالش های نیز در روند تشکیل حکومت فراگیر در کشور وجود داشته/دارد. یکی از این چالش های مهم فرا راه تشکیل حکومت فراگیر سقوط زود هنگام جمهوریت گفته می شود. زیرا با سقوط این حکومت همه معادلات سیاسی که در هماهنگی با آن صورت گرفته بود متوحل گردیده و فرصت های توافق شده را از میان برداشت. در واقع سقوط زود هنگام جمهوریت سرنوشت سیاسی افغانستان را مبهم و در یک وضیعت آشفته ی سیاسی آنرا قرار داد. توافق نامه ی صلح دوحه مبنی بر این بود تا تمام جریان وابسته به طالبان وارد افغانستان شده و با حکومت پیشین مصالحه و برای تشکیل حکومت فراگیر تلاش نمایند. اما فرار اشرف غنی و سقوط حکومت وی توافقات صورت گرفته را برهم زده و زمینه ی به قدرت رسیدن امارت را  در افغانستان فراهم نمود که این امر خود یک چالش بزرگ سد راه تشکیل حکومت فراگیر گردیده است. بعد از به قدرت رسیدن امارت اسلامی اکنون هیچ گونه اقدامات عملی از سوی آنها برای تشکیل حکومت فراگیر صورت نگرفته است. در مقابل و با وجود فشار های جامعه ی بین المللی حکومت امارت اسلامی تاکید نموده اند که حکومت آنان فراگیر بوده و نباید کشور های منطقه و جهان در امور داخلی افغانستان مداخله نمایند. از سوی نیز برخی رهبران امارت اسلامی همواره تاکید نموده اند که اگر خواست های جهان مبنی بر شریک ساختن رهبران حکومت پیشین در قدرت باشد چنین کاری را هرگز نخواهند کرد. زیرا رهبران جمهوریت غرق در فساد و بی عدالتی بوده از این رو آنها را هرگز در قدرت سیاسی نخواهند پذیرفت.

۲-عملی نشدن توافق نامه ی صلح دوحه

امضای توافق نامه ی صلح دوحه میان آمریکا و طالبان یک فرصت مهم برای تشکیل حکومت فراگیر گفته شده اما عملی نشدن آن از سوی طرفین سبب یک چالش بزرگ فرا راه تشکیل این نوع حکومت در افغانستان گفته می شود. زیرا هر دو طرف در این توافق نامه تعهد سپرده بودند که بعد از خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان حکومت فراگیر ملی را شکل خواهند داد اما این موضوع از سوی هردو طرف مورد نقض قرار گرفته و تا هنوز جنبه ی عملی به خود نگرفته است. از سوی دیگر عملی نشدن این توافق نامه مایه ی تاثر برخی رهبران حکومت پیشین و کشور های منطقه نیز گردیده و از این روند نا امید شده اند. هرچند کشور های همسایه ی افغانستان بار ها تاکید ورزیده اند باید توافق نامه ی صورت گرفته از سوی هردو طرف مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت عملی شود اما تا کنون نه تنها اینکه هیچ کدام طرفین پیرامون این موضوع صحبت نکرده بل یک دیگر خود را بار ها متهم به نقض این توافق نامه نیز نموده اند. رهبران سیاسی امارت اسلامی بار ها آمریکا را متهم به نقض توافق نامه ی صلح دوحه نموده و تاکید ورزیده است که آمریکا سیاست های چند گانه ی را با آنها بازی می نماید. در مقابل آمریکا نیز امارت اسلامی را متهم به نقض توافق نامه نموده و تاکید نموده اند که امارت اسلامی هیچ گونه اقدامات عملی برای انجام تعهدات خود نکرده است. بنابرین تشکیل حکومت فراگیر یکی از ماده های توافق شده میان آمریکا و طالبان بوده اما هر دو طرف تا کنون هیچ گونه اقدامات جدی برای عملی شدن آن انجام نداده اند و تا زمانی که یک جناح بی طرف برای حل این موضوع اقدام ننماید آمریکا و طالبان برای انجام تعهدات خود عمل نخواهند کرد.

۳-امارت اسلامی و عدم تشکیل حکومت فراگیر

از چالش های اساسی دیگری که در حال حاضر فرا راه تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان گفته می شود، عدم مسولیت پذیری و انجام ندادن تعهدات سپرده شده از سوی رهبران امارت اسلامی پیرامون این موضوع است. رهبران حکومت جدید با وجود اینکه در توافق نامه ی صلح دوحه تعهد سپرده بودند که بعد از به قدرت رسیدن تشکیل حکومت فراگیر را در اولویت برنامه های خود قرار می دهند اما این تعهدات تاهنوز هم انجام نشده و همواره با انتقادات جدی سایر گروه های سیاسی،کشور های منطقه و جهان قرار گرفته است. کشور های منطقه و فرامنطقه که در تحولات سیاسی افغانستان نقش مهم داشته/دارند همواره از امارت اسلامی خواستار تشکیل حکومت فراگیر شده اند. اما این خواسته ها همواره از سوی امارت اسلامی رد گردیده و مدعی اند که حکومت کنونی آنها فراگیر ملی است. با این حال رهبران امارت اسلامی نمی خواهند قدرت سیاسی را با سایر جریان های سیاسی-قومی تقسیم نمایند. باور یک بخش رهبران سیاسی این حکومت این است که بیست سال در جنگ با نیروهای خارجی و حکومت پیشین افغانستان قربانی های زیادی را متقبل شده تا حکومت را بدست آورند اما اکنون نمی توانند آنرا برای سایر گروه های که در بیست سال با آنها جنگ نموده است قدرت سیاسی را تقسیم نمایند. بنابرین رهبران امارت اسلامی به عنوان حاکمان سیاسی جدید در افغانستان در حال حاضر پیرامون تشکیل حکومت فراگیر با وجود تعهدات شان صادق نبوده و تا هنوز این خواسته های شهروندان کشور، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را عملی نکرده اند. در واقع عدم تشکیل حکومت فراگیر از سوی امارت اسلامی یکی از جدی ترین چالش ها و موانع پیرامون این روند مهم سیاسی در افغانستان شمرده می شود. بناً تا زمانیکه رهبران امارت اسلامی به تشکیل حکومت فراگیر تن ندهند، شکل گیری حکومت فراگیر در افغانستان همچنان در حد یک آرمان برای شهروندان و برخی طرف ها باقی خواهد ماند.

فرصت های تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان
۱-امضای توافق نامه ی صلح دوحه

یکی از فرصت های مساعد شده برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان امضای توافق نامه ی صلح دوحه میان نماینده ی آمریکا و هیات طالبان در دوحه گفته می شود. زیرا این دو جناح مخالف طی دو دهه گذشته در جنگ رو در رو قرار داشته و در تحولات افغانستان نقش مهم داشته/دارند. با این حال بعد از اتخاذ تصمیم طرفین مبنی بر حل مساله ی افغانستان از طریق مذاکره و گفتگو می توانند گام های استواری را برای تامین صلح و ثبات در افغانستان بردارند. در واقع رجوع نمودن این دو طرف و تعهد سپردن آنها بر تشکیل حکومت فراگیر می تواند مسبب ختم جنگ و خشونت ها در افغانستان شده و دست یابی این کشور را به صلح و ثبات پایدار مساعد نماید. آمریکایی ها و طالبان در این توافق نامه تاکید نموده اند که برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان اقدام های لازم انجام خواهند داد. بنابرین با توجه به کشمکش های داخلی برسر قدرت در افغانستان، امضای این توافق نامه ی صلح می تواند زمینه ی تشکیل حکومت فراگیر را فراهم نماید. اکنون جامعه ی جهانی نیز می تواند از این توافق استفاده نموده و طرفین را برای عملی شدن آن تحت فشار قرار دهد. ازسوی هم آمریکائی ها و هیات طالبان در این توافق نامه تعهد سپرده اند که به تلاش های هردو جانب حکومت فراگیر ملی را در افغانستان تشکیل داده و زمینه های پایان جنگ و منازعه را در افغانستان فراهم خواهند ساخت. این توافق نامه از مهم ترین و اساسی ترین توافقاتی است که در صورت عملی شدن آن سبب ختم جنگ و دست یابی افغانستان را به یک حکومت فراگیر مردمی نزدیک بسازد.

۲-خروج آمریکا از افغانستان

خروج آمریکا از افغانستان از فرصت های است که زمینه را برای تشکیل حکومت فراگیر در این کشور مساعد نموده است زیرا حضور نظامی آمریکا در افغانستان سبب تشدید جنگ وخشونت ها گردیده که یک چالش بزرگ صد راه تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان شده/خواهد شد. طی دودهه ی اخیر در کشور حکومت جمهوری زیر سلطه ی مستقیم آمریکا قرار داشته و سرنوشت مردم افغانستان بدست رهبران کاخ سفید قرار داشت. از سوی هم یکی از عوامل مهمی که طالبان در گذشته با هیات حکومت جمهوری گفتگو و مذاکره نمی کرد وابستگی این حکومت به آمریکا و حضور نظامی این کشور در افغانستان گفته می شود. در واقع حضور نظامی آمریکا مانع بزرگی بود بر سر تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان اما بعد از خروج آمریکا از این کشور گروه ها وجریان های سیاسی-قومی افغانستان می توانند باهم گفتگو و برای تشکیل حکومت فراگیر ملی توافق نمایند. بنابرین خروج آمریکا از افغانستان فرصت های زیادی را برای گفتگو میان جریان های مختلف داخلی مساعد نموده تا همه ی آنها برای یک حکومت مشروع فراگیر که تمام اقوام و گروه های سیاسی در آن نقش فعال داشته باشند را تشکیل دهند. مداخله ی نظامی آمریکا در افغانستان فرصت های زیادی را از افغانستان سلب نموده و بحران ها و چالش های زیادی را نیز در این کشور به ارمغان آورده است. با توجه بر این اکنون این فرصت بدست آمده برای تشکیل حکومت فراگیر فرصت مناسبی بوده که در صورت استفاده آن افغانستان به یک نظام واحد سیاسی دست خواهد یافت زیرا بعد از خروج نیروهای خارجی هیچ گونه ی بهانه ی برای گروه های نظامی بخاطر تدوام جنگ و خشونت ها باقی نمانده و مجبور می شوند به تامین صلح تن بدهند.

۳-اجماع جهانی برای تشکیل حکومت فراگیر

یکی از فرصت های مهم دیگر برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان اجماع جهانی پیرامون این موضوع گفته میشود. بعد از امضای توافق نامه ی صلح دوحه میان آمریکا و هیات طالبان و ادعای مبنی بر تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان،کشور های منطقه و جهان از این روند حمایت و پشتیبانی نموده وهمواره تاکید ورزیده اند که از هرگونه حکومتی فراگیر ملی که همه گروه ها، جریان ها و رهبران سیاسی قومی در آن حضور فعال داشته باشند حمایت و پشتیبانی لازم خواهند نمود. با توجه براین بعد از به قدرت رسیدن امارت اسلامی  تاکنون این موضوع را کشور های منطقه و جهان مطرح نموده و همواره برای عملی شدن آن از سوی حکومت سرپرست تاکید می ورزند. از سوی هم برخی جریان های سیاسی داخلی افغانستان نیز همواره از تشکیل حکومت فراگیر که به خواست وارداه ی مردم افغانستان باشد حمایت خود را اعلام نموده و پیرامون این موضوع خوشبین به نظر می رسند. کشور های همسایه افغانستان مانند ایران، پاکستان و چین نیز بار ها از تشکیل حکومت فراگیر سخن به میان آورده و یکی از پیش شرط های خود برای به رسمیت شناسی امارت اسلامی نیز،تشکیل حکومت فراگیر گفته اند. بنابرین این اجماع جهانی پیرامون تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان یکی از فرصت های است که باید از آن استفاده صورت گرفته و برای تشکیل آن همه طرف ها خصوصاً حکومت امارت اسلامی اقدامات جدی و عملی را انجام بدهد. از سوی هم تا زمانیکه امارت اسلامی چنین خواسته های نیروهای سیاسی داخلی و جامعه ی بین المللی را نپذیرفته و برای عملی شدن آن گام های جدی نبردارند حکومت سرپرست آنان از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نخواهد شد.

پایان سخن

با وجود پیشینه ی تدوام جنگ و منازعه بر سر قدرت در افغانستان، یکی از عوامل های مهم آن نبود یک حکومت فراگیر ملی است که بتواند منافع تمام گروه ها وجریان های سیاسی-قومی را تامین نموده و در یک محور مشترک تمام آنها توافق و تفاهم نمایند. با این مهم نزدیک به یک دهه می شود که گفتمان تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان همواره مطرح و مورد گفتگو ها و مذاکرات طرف های درگیر مسایل این کشور قرار داشته است. بعد از به قدرت رسیدن دوباره ی امارت اسلامی در کشور تشکیل حکومت فراگیر یکی از مهم ترین مسائلی بود که مورد توافق همه طرف ها واقع شده اما در شرایط حاضر این روند با وجود فرصت های مطلوب با برخی چالش ها و موانع های نیز مواجه شده است. تغییر معادلات سیاسی در افغانستان و مداخله ی قدرت های بزرگ مانند آمریکا،این روند را با بن بست های جدی همراه نموده است. سقوط زود هنگام جمهوریت و ناکامی گفتگو های صلح، عملی نشدن توافق نامه ی صلح دوحه و عدم تشکیل حکومت فراگیر توسط امارت اسلامی از مهم ترین و اساسی ترین چالش ها فرا راه این روند گفته می شود.

از سوی دیگر با وجود چالش های مطرح شده برخی فرصت های نیز پیرامون تشکیل حکومت فراگیر وجود داشته که می توان با استفاده از آن چالش ها را کاهش و این فرصت ها را استفاده نمود. در واقع امضای توافق نامه ی صلح دوحه میان هیات گفتگو کننده ی طالبان و آمریکا یکی از فرصت های است که می توان با استفاده از آن گروه ها و طرف ها را برای تشکیل حکومت فراگیر وادار نموده و از این فرصت پیش آمده می توان زمنیه های تامین صلح و ثبات را در افغانستان مساعد نمود. این یک فرصت استثنایی است که بعد از بیست سال جنگ و ناامنی میان طرف های مختلف ین توافق نامه شکل گرفته است. از سوی هم خروج سربازان آمریکائی که موانع اصلی تامین صلح و تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان بوده اکنون حضور نداشته و تمام نیروهای سیاسی داخلی در تفاهم و همکاری یک دیگر می توانند برای پایان جنگ و خشونت ها در افغانستان گام های جدی را روی دست گیرند. مهم تر آن اینکه یکی از فرصت های پیش آمده ی دیگر برای تشکیل حکومت فراگیر در افغانستان اجماع سیاسی میان کشور های منطقه و جهان گفته می شود. در واقع در حال حاضر اکثر کشور های منطقه و جهان از این روند حمایت و پشتیبانی خود را اعلام نموده و همواره از امارت اسلامی خواستار تشکیل این حکومت در کشور شده اند.  با این حال جامعه ی جهانی در راس سازمان ملل متحد می تواند با اتخاذ یک طرح منظم سیاسی با همکاری تمام جریان های سیاسی داخلی،کشور های منطقه و جهان،حکومت فراگیر را در افغانستان تشکیل بدهد. در صورت تشکیل این نوع حکومت جنگ و منازعه در این کشور کاهش یافته و زمینه های صلح و ثبات در آن تامین خواهد شد.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا