چرا اکثر مردم افغانستان تولد پسر را نسبت به دختر ترجیح می دهند؟
۲۹ آذر(قوس)۱۳۹۹-۲۰۲۰/۱۲/۱۹
در جامعۀ سنتی افغانستان، اکثریت مردم پسر را بر تولد دختر ترجیح میدهند.
پرسشی مطرح میشود که چرا چنین انگیزه در میان بسیاری از خانوادهها در افغانستان وجود دارد؟
خدیجه یقین رئیس امور زنان بغلان میگوید محرومیت و خشونت در برابر زنان و دختران، بسیاری از خانوادهها را از داشتن دختر ناامید ساخته: “من فامیلی را میشناسم که پنج تا پسر دارد ولی باز هم مایل نیست که دختری داشته باشد. زیرا مشاهده زندگی رنج آلود بسیاری دختران و زنان در این کشور که همیشه محروم و مورد خشونت بوده اند خانوادهها را از داشتن دختر دلسرد کرده است. اینجا از کشتن تا بد دادن و انواع خشونت بر زنان معمول هست و به همین دلیل بسیاری خانوادهها از ترس اینکه مبادا دختر شان اسیر چنین سرنوشتی شود از به دنیا آمدن دختر ناراحت میباشند”ُ
حلمیه مادر ۴۵ ساله در ولایت بغلان که او هم احساس مشابهی دارد میگوید: “من میدانم که داشتن دختر برای هر مادری یک نعمت است ولی همینکه میبینیم دختران زیادی به دلایل مختلفی نگون بخت شدهاند از سرنوشت دختران خودمان نگران هستیم که چه میشوند؟ برای همین زیادی مردم دوست دارند تا بجای دختر پسر داشته باشند”
عایشه مادر پنجاه ساله دیگری از بغلان است. او که شش عضو خانواده از جمله شوهر و دو پسر جوانش را از دست داده در مورد داشتن دختر حس دیگری دارد: “همه منبع شر و فساد در جامعۀ ما مردان هستند. همین مردان اند که جنگ میکنند میکشند و کشته میشوند. همه قتل و خونی که از چهل سال به این طرف جریان دارد از دست مردان است و زنان در آن هیچ نقشی ندارند.”
مولوی عبدالوهاب از عالمان دینی ولایت بغلان با اشاره به احادیثی از پیامبر بزرگ اسلام که تولد دختر و بودن او در هر خانه را رحمت الهی میداند میگوید: “رسول الله ص فرمود: «مَنْ عَالَ جَارِيَتَيْن حَتَّى تَبْلُغَا جَاءَ يَوْمَ القِيَامَةِ أنَا وَهُوَ كَهَاتَيْنِ وضَمَّ أصَابِعَهُ».
«کسی که دو دختر بچه را سرپرستی نموده و بزرگ کند تا به بلوغ برسند- سپس به دو انگشت خود اشاره کرده میگوید- در روز قیامت با من مانند این دو انگشت خواهد بود.”
و در حدیث شریف دیگری آمده است: «مِن بَرَکهِ المَراهِ تَبکیرُها بالبَناتِ» زنی با برکت است که اولین فرزند را دختر بدنیا آورد.
معلا دوازده ساله هفتمین دختر یک خانواده در پلخمری است.
او که چیزی از خشونت با زنان نمیداند میگوید، همه دوستش دارند و میخواهد داکتر شود و بیماران را درمان کند: “من صنف ششم مکتب هستم و همراه با برادر بزرگترم در یک مکتب درس میخوانم. فکر میکنم پدرم مرا بیشتر از همه دوست دارد و برای همین مرا داکتر خطاب میکند. من هم مشتاق داکتر شدن هستم میخواهم در آینده یک داکتر خوب شوم و به همه خدمت بکنم”
معلا آرزو دارد مکتب و پوهنتون بخواند ولی اینکه سرنوشت با او در چنین جامعه بگفته مردم زن ستیز چه خواهد کرد معلوم نیست.
نویسنده: بشیر احمد غزالی
منبع:https://da.azadiradio.com/a/30887421.html