۱۹ دی (جدی) ۱۳۹۹ – ۸ / ۱/ ۲۰۲۱
– عنوان کتاب: “سلطان تریاک”
– نویسنده: یاسمین آیماق
– ناشر: Soho Crime
– سال انتشار: ۲۰۲۰
– زبان: انگلیسی
کتاب «سلطان تریاک»؛ نوشته یاسمین آیماق
معرفی نویسنده
یاسمین آیماق نیمه افغانستانی، نیمه سوئدی است و در چندین کشور از جمله آلمان، افغانستان، انگلیس و ایالات متحده بزرگ شده است. وی لیسانس خود را در رشته تاریخ از دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس، و دکترای خود را در رشته تاریخ از دانشگاه لوند(لاند) سوئد اخذ کرد.
وی به تدریس تاریخ و روابط بین الملل اشتغال داشته و همچنین در سازمانی غیرانتفاعی فعالیت داشته است. وی مدیر مطبوعات و ارتباطاتِ صنفی در شورای سیاست بین الملل اقیانوس آرام و معاونت اجرایی در سازمانِ گرین گلوبال ایالات متحده (Global Green USA)، جنبش کنترل محیط زیستی و تسلیحاتی میخائیل گورباچف بود.
گرین گلوبال، یک نهادِ وابسته آمریکایی از سازمان محبط زیستیِ صلیب سبز بین الملل، یک سازمان غیردولتی بین المللی است که توسط گورباچف در سال ۱۹۹۳ تاسیس شد تا “تغییر ارزش جهانی به سمت آینده ای پایدار و امن را تقویت کند”.
او اکنون مدیر ارتباطات در دانشگاه کوئست کانادا است. کتاب حاضر اولین اثر حیرت انگیز یاسمین آیماق، افغانستان را در آستانه یک انقلاب خشونت آمیز و عواقب گسترده ای از مرگ غم انگیز یک دختر جوان کوچی نشان داده و کشف می کند.
جرقه ی تولد کتاب سلطان تریاک
یاسمین آیماق جوشیدن چشمه ی تفکراتش برای نوشتن کتاب حاضر را چنین توصیف می کند: “سلطانِ تریاک، پس از ۱۱ سپتامبر در ذهن من شروع به جوانه زدن کرد. من از آن روز زیر و رو شدم، همان طور که بسیاری از ما این چنین شدیم؛ و احساسِ خشم، غم و اندوه عمیقی برای قربانیان وجودِ همه ی ما را فراگرفت.
زمانی که من در حال تدریس در کلاس روابط بین الملل در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بودم و تصمیم گرفتم خاورمیانه را به عنوان مضوضوعی کلیدی و مهم مطرح کنم تا از این طریق به دانش آموزانم در درک بستر و زمینه ای پیرامون این واقعه هولناک کمک کنم. اما دریافتم که اکثرشان از تاریخی سیاسی که طالبان را پدید آورده یا کابوسی که افغانستان از سال ۱۹۷۹ پشت سر گذشته است، چیز خاصی نمی دانند.
من به قدرت بیانِ روایات اعتقاد دارم و بدین ترتیب شروع کردم به فکر کردن در مورد راهی تا بتوانم از این طریق با طرح کردن این مهم در قالب روایتی جذاب با شخصیت هایی کاملا شکل گرفته، انتخاب های باورنکردنی و بعیدی که برخی از افغان ها و دیگران در آن زمان با آن مواجه بودند را به همه نشان دهم.”(Nyren, 2020a)
دنیل سجادی؛ نقش اول داستان
“پدرم به من می گفت، دنیای ثروتمند قوانین و مقرراتی دارد. دنیای افراد ضعیف و فقیر نیز آیین ها و سنت هایی دارد. این دو جهان وزنِ یکسانی دارند.” این سخنانِ دنیل سجادی است که در کتابِ سلطانِ تریاکِ یاسمین آیماق در آستانه ی کشف و فهماندنِ حقیقتِ این کلمات به مخاطبان خود است. داستانِ کتاب آیماق بدین ترتیب است:
افغانستانِ دهه ی ۱۹۷۰ است. دنیل سجادی که از مادری آمریکایی و یک قهرمان جنگی افغان است متولد شده، زندگی خود را صرف بررسی و تحقیقِ یک هویت پیچیده کرده است. وی پس از سال ها اقامت در لس آنجلس، در راس سازمانِ امداد خارجی آمریكا كه به ریشه كن كردن مزارع خشخاشی كه اعتیاد به مواد افیونی جهان را تغذیه می کند، به كابل بازگشته است. سجادیِ نیمه آمریکایی-نیمه افغانستانی، منصوب شده بود تا ابتکار عمل و طرحِ ایالات متحده برای از بین بردن مزارع خشخاش این کشور را مدیریت کرده و اجرایی سازد.
اما دنیل که برای گشت و گذار با همسرش از کابل بیرون می رود، به طور تصادفی و در لحظه ای پریشان و ناخوشایند با یک دختر کوچی به نام طلایه تصادف کرده و او را می کشد. دنیل با جریمه ای جزئی و کم قیمت آزاد می شود، زیرا در این زمان نه تنها تاحدودی قبایل عشایر در چشم قانون نادیده گرفته می شوند، بلکه همچنین به این دلیل که شاهدی مرموز و عجیب به نام تاج مالکی در حق او شفاعت و میانجیگری می کند.
بدین ترتیب دنیل از ترس جان خود به یک غریبه دلسوز به نام تاج مالکی روی می آورد، که برای سجادی در این قضیه پادرمیانی میکند- اما کمک مالکی به سجادی یک کابوس (کشته شدن دختر کوچی) را به کابوس بسیار بزرگتر دیگری تبدیل می کند.
مالکی: سلطان تریاک
مالکی یک سلطان تریاک است و درازای کمک به وی، بعدا پیشنهادی برای سجادی دارد، مبنی بر اینکه: همه مزارع تریاک، به جز زمین او را نابود کنید، دراین صورت نیازی نیست کسی از ماجرای کشته شدنِ این دختر چیزی بفهمد. هنگامی که سجادی از این کار امتناع می کند، ظاهر شدن های گاه و بیگاهِ مالکی شروع می شود؛ در دفتر سجادی، در خانه اش، در هرجای دیگر.
مالکی سعی دارد با زیرکی و حیله سجادی را به حلقه خود و زیر سلطه ی بکشاند، او مردی مسحور کننده است کسی “که می تواند شما را متقاعد کند نه تنها پادشاه لباس پوشیده بود، بلکه شما خود آن پادشاه بودید.” همانطور که پیش میرود، تهدیدهای این افسونگر برای سجادی کاملا آشکارتر، مشخص تر، وحشتناک تر می شوند. اما این تهدید ها تنها علیه دنیل نبود.
چنانچه مالکی می گوید: اگر سجادی در صاف کردنِ مزارع همه (از جمله مزارع او) پافشاری کند، هر کوچی را که قرار بود به برداشت محصول کمک کند را می کشد: “هر مرد ، هر زن. هر بچه. زندگی آنها در دست توست. (انتخاب کن)”
همانطور که دنیل ناامیدانه به دنبال راهی برای نجات خود و آنها بود، با احساس گناه و یادآوری چهره ی طلایه نیز درگیر شده بود، با روابط خانوادگیِ در حال فروپاشی و رو به اضمحلالِ خود دست و پنجه نرم می کرد و با تشدید تهدیدهای تاج هم مواجه بود، کشور نیز از هم پاشیده و متشنج بود -شاه با کودتای طرفدار شوروی خلع شده، یک سرکوب مذهبی باعث تولد یک جنبش اسلامی قوی شد و تظاهرات مسلحانه خیابان ها را پر کرده بود.- (Nyren, 2020b)
این سرآغاز و زمینه سازیِ ادبیِ هیجان انگیز، خطوط نامرئی بین تشکیلات جنایی و رژیم های سیاسی، و جستجویِ ماجراجویانه ی یک فرد برای کشف معنا در قلب یک انقلاب خشونت آمیز را آشکار می کند.
نقد و بررسی
واشنگتن پست دررابطه با کتاب حاضر چنین نوشته است: “داستان از سال ۱۹۷۰ آغاز می شود، هنگامی که یک دیپلمات آمریکایی فرستاده شده به افغانستان، به طور تصادفی با اتومبیل خود دختری کوچی را زیر می گیرد. مرگ این دختر به عنوان اهرم باج خواهی برای یک شاه مهره ی محلی تبدیل می شود، و زمانی که با این ارباب مواد مخدر درگیر می شود، تاریخ پیچیده آن کشور در یک داستانِ هیجان انگیزِ تپنده نیز نشان داده می دهد. “
همچنین روزنامه ی کریستین مانیتور ساینس نیز این کتاب را “هیجانی درجه یک و عالی” می نامد.
و یا نشریه ی یوتی سان دیِگو نیز این کتاب را “یک تریلرِ نفس گیر و هیجان انگیز” می خواند.
همچنین سایتِ ادبیِ نقد و بررسی کتاب شیکاگو نیز کتابِ یاسمین آیماق را “[روایتی] بلندپروازانه، پیچیده و چند وجهی می خواند- آنچه هر رمان درباره یک ملت باید در سر بپروراند.”
و یا روزنامه ی بریتانیاییِ مترو نیز چنین نوشته است: “اولین اثر درخشان آیماق، با ترفندی ماهرانه در قالبی که این مطلب هم که هم یک داستان جاسوسی هیجان انگیز و هم تصویری خاطره انگیز از دهه ۱۹۷۰ افغانستان باشد، زمانی که آمریکایی ها، شوروی ها و اسلام گرایان برای جنگِ آتیِ پیش رو، قدرت یکدیگر را برانداز می کردند.”
همچنین مجله ی پایلیشرز ویکلی، براین باور است که: “اولین اثر برجسته ی آیماق …. یک تحلیلگر سابق کنترل تسلیحات برای یک سازمان غیرانتفاعی، با بهره گیری از تجربیات کودکی خود در افغانستان نگاهی اجمالی به پویایی های سیاسی و فرهنگی پیچیده کشوری دارد که نزدیک به نیم قرن شاهد جنگی همیشگی بوده است. اگرچه وی برخی از جزئیات تاریخی را متناسب با روایت تغییر داده است، اما مشاهدات وی بستری حیرت انگیزی برای مسائل جهانی معاصر مانند افراط گرایی اسلامی و تجارت بین المللی هروئین فراهم می کند. طرفداران کتاب جاسوس آمریکاییِ لورن ویلکینسون، نباید خواندن این کتاب را از دست بدهند.”
همچنین از دیگر سو نشریه ی بوکلیست نیز دررابطه با کتاب آیماق چنین نوشته است: “با ارائه نگاهی ژرف و نافذ به دیدگاه افغان ها در مورد کمک های خارجی و بیگانه های مردسالار، آیماق، که نیمه افغان است و بخشی از زندگی خود را در این کشور گذرانده است، نویسنده ی برجسته ایست که باید مورد توجه قرار گیرد. هرگونه جزئیاتِ با دقت توصیف شده در این کتاب در اختیار خوانندگان قرار گرفته است، زیرا خوانندگان در این کتاب آنچه را که فکر می کردند در مورد صادرات دموکراسی آمریکا و جنگ این کشور با مواد مخدر می دانند را به زیبایی بررسی می کنند.”
از دیگر سو خبرنامه ی دیجیتالیِ (Shelf Awareness) نیز دررابطه با کتاب حاضر براین باور است: یاسمین آیماق، کارشناس ارتباطات و کارشناس دانشگاهیِ سوئدی-افغان، در اولین اثر خارق العاده خود «سلطان تریاک»، عناصر هیجان انگیز ادبی، نمایش سیاسی-اجتماعی، و شواهد تاریخی را با یکدیگر ترکیب می کند…. آیماق به طرز ماهرانه ای کمک های خارجی، مواد مخدر جهانی، امتیاز خارجی، استحقاق فرهنگی، وفاداری خانوادگی و میراث فرهنگی را در روایتی با دو غریبه ای که آینده ی آنها به طور عجیب ناگسستنی درگیر می شود، می سنجد.”
همچنین مجله ی کرکاس ریویوز نیز دررابطه با کتاب وی چنین نین نوشته است: “یک دیپلمات جوان آمریکایی با آشفتگی جامعه افغانستان و اضطرابِ مردم آن روبرو می شود…. اولین بلند پروازی که از روایت های شکل گرفته در قالبی سبک و سطحی سرپیچی می کند.”
گراهام فولر، رئیس پیشین ایستگاه سیا در کابل و نویسنده ی کتاب «جهانی بدون اسلام» نیز براین باور است: “روایتی جذاب و گیرا که در«افغانستانی واقعی» فراتر از آنچه در پشت تیترها قرار دارد کند و کاو می کند. یاسمین آیماق از دانش عمیقِ شخصی و خانوادگی خود در مورد افغانستان برای حسابرسی و گیرانداختنِ بازیگرانِ دخیل در تراژدیِ افغانستان کمک می گیرد: کوته بینانِ آمریکایی، اسلام گرایان دگم، پیوندهای خانوادگی و میانه روهای افغان در تلاش برای یافتن (راهی) میان در این میان. نوشتاریِ مناسب، عمیقا آگاهانه، و شخصیت های زنده، با احساس واقعی نسبت به این فرهنگ پیچیده و عذاب ژئوپلیتیک از منظر رقابتی. اولین رمان ادبی حیرت آور و بی نظیر.”
کارا بلک، نویسنده ی کتاب پرفروش سه ساعت در پاریس نیز چنین نوشته است: “سلطان تریاک یک داستان مهیج، برانگیزنده و دیریافته از افغانستان است که توسط یاسمین آیماق با بصیرت و بینشی دقیق نوشته شده است. با در نظر گرفتنِ پس زمینه ای از دهه ۱۹۷۰ کابل، آیماق یک بازی موش و گربه ای ناخوشایند را بین یک مقام نیمه افغان دولت ایالات متحده و یک سلطانِ تریاک را تنظیم می کند که زیباییِ مشکل آفرینِ این سرزمین و مردم افغانستان را بهم گره زده است. من نتوانستم تا تمام شدنِ کتاب آن را زمین بگذارم.”
همچنین مجله ی خبری-ادبیِ بوک تریب(BookTrib) نیز دررابطه با کتاب یاسمین ایماق چنین نوشته است: “آیماق یک داستانِ هیجان انگیزِ درخشان پر از پیچ و خم ها و محاسبات و اقدامات نسنجیده ی تراژیک، یک روایتی نفسگیر از مردی تحت فشار، و ملتی در آستانه یک انقلاب خشونت آمیز را برای مخاطبان نوشته است.”
منابع
– Nyren, Neil, (2020a), “The Opium Prince Is the Story of a Man and a Nation on the Brink”, https://booktrib.com/2020/11/27/the-opium-prince-is-the-story-of-a-man-and-a-nation-on-the-brink/
– Nyren, Neil, (2020b), “BookTrib Spotlight: Jasmine Aimaq”, A Man and a Nation on the Brink, https://www.thebigthrill.org/2020/11/booktrib-spotlight-jasmine-aimaq/