امریکای بایدن،ایران و طالبان: ملا برادر در تهران؛ چراغ سبز به آمریکا یا چالش جدید برای صلح افغانستان
ایران و طالبان
۱۱ بهمن(دلو)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۱/۳۰
ایران و طالبان
یک: تحولات اخیر
ملا عبدالغنی برادر، معاون سیاسی گروه طالبان و رییس دفتر سیاسی این گروه در قطر، طی یک سفر رسمی به دعوت وزارت خارجه ایران به تهران رفته تا با مقامات این کشور، آنچنان که نعیم وردک، سخنگوی گروه طالبان نوشته است، پیرامون روابط دو کشور، وضعیت مهاجرین افغان در ایران، وضعیت فعلی سياسى و امنيتى افغانستان و منطقه صحبت کنند.
ملا برادر در حالی به تهران سفر میکند که گفتوگوهای صلح بینالافغانی در دوحه عملا متوقف شده و از زمان شروع دور دوم گفتوگوها هیچ نوع پیشرفتی نداشته است. چنانکه نادر نادری، یک عضو هیأت دولت نوشته است که هیأت مذاکرهکننده دولت افغانستان با «خلوص نیت برای رسیدن به مأمول در دوحه حضور دارند. ۹ روز است که جانب مقابل هنوز آماده برگزاری مجلس رسمی و بحث برای ختم جنگ نشده است.»
از سوی دیگر با رویکارآمدن حکومت جو بایدن، اداره جدید امریکا مسأله بررسی و ارزیابی توافقنامه صلح اداره ترمپ با طالبان را مطرح کرده است. تصمیمی که ممکن است پروسه صلح افغانستان را در ابعاد و سطوح مختلف متأثر کند، از جمله در سطح کشورهای منطقه و بهخصوص ایران که از دیرزمان در مناسبات جنگ و صلح افغانستان دخیل بوده، اما در زمان اداره ترمپ از پروسه صلح افغانستان کنار گذاشته شد، طوریکه در روز افتتاحیه مذاکرات صلح بینالافغانی در دوحه، ایران غایب بود. اما غیبت ایران نه در نسبت این کشور با افغانستان، بلکه در نسبت این کشور با امریکا نهفته بوده است. روابط ایران و امریکا و تأثیر آن بر امور و مناسبات سیاسی و امنیتی افغانستان واقعیت آشکار است و از اینرو لازم است که در تحلیل نقش ایران در پروسه صلح افغانستان، در نخست روابط این همسایه غربی را با غرب به رهبری امریکا بررسی کرد.
دو: امریکای ترمپ، ایران و طالبان
روابط ایران و امریکا در زمان ریاستجمهوری دونالد ترمپ به اوج تنش خود رسیده بود، دو طرف تا چندقدمی جنگ تمامعیار پیش رفتند. اما ایرانیها جنگ نیابتی را بر جنگ تمامعیار و مستقیم ترجیح دادند. امریکای دوره دونالد ترمپ با سیاست فشار حداکثری بر ایران و وضع تحریمهای اقتصادی بر نهادها و افراد برجسته وابسته به سپاه پاسداران، این همسایه غربی افغانستان را در بدترین شرایط اقتصادی قرار داده است.
در طرف مقابل، ایران با به چالشکشاندن سیاستهای منطقهای امریکا در خاورمیانه و افغانستان، امریکاییها و متحدانش را در جنگ نیابتی با مشکلات جدی مواجه کرده است. چنانکه در یمن با استفاده از حوثیها، عربستان سعودی یکی از متحدان بزرگ امریکا در منطقه را زیر فشار سخت نظامی قرار داده است. در سوریه با همکاری روسها از دولت بشار اسد، در مقابل نظامیان امریکایی و متحدان منطقهای آن در حوزه خلیج به سختی دفاع کرد و مانع سقوط دولت سوریه شد که در نهایت امریکاییها بیهیچ پیروزی مجبور به خروج از سوریه شدند. در عراق با استفاده از چهرههای بانفوذ در دولت عراق و همچنان گروههای شبهنظامی شیعی تا جایی علیه امریکاییها پیش رفتند که برای بالارفتن از دیوار سفارت امریکا در بغداد تلاش کردند و در نهایت قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس و یکی از مشهورترین سرداران نظامی ایران قربانی این جنگ نیابتی شد.
از آنجا که ایران توان تحریم متقابل ایالات متحده امریکا و فعالیتهای نظامی آشکار و گسترده در منطقه را نداشته است، در مقابل با شیوه جنگ نیابتی وارد نبرد با امریکاییها شده و در زمینه افغانستان از طالبان بهعنوان قاتلان سربازان امریکایی حمایت گسترده نظامی و اطلاعاتی کردند. ایران نه در دشمنی با دولت افغانستان و نه در دوستی با طالبان، بلکه در تقابل و دشمنی با امریکاییها در افغانستان از طالبان حمایت کردند و میکنند. چنانکه در همین سفر ملا برادر به تهران، علی شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی ایران نوشته است که در ملاقات با هیأت سیاسی طالبان «رهبران این گروه را در مبارزه با امریکا مصمم» دیده است. شمخانی نوشته است «کسی که سیزده سال در گوانتانامو زیر شکنجههای آنان بوده، مبارزه با امریکا در منطقه را کنار نگذاشته است.» بنابراین رابطهی ایران و طالبان را میتوان در نسبت با میزان خصومت ایران با امریکا تعریف کرد. یعنی همان قاعدهی قدیمی: «دشمن دشمن من، دوست من است.»
با اینهمه امریکا و ایران حداقل در مورد گروه طالبان به ظاهر وجهه مشترک دارند. هر دوی این کشورها گروه طالبان را در لیست سیاه گروههای تروریستیشان دارند، اما یکی همراه این گروه تروریستی توافقنامه صلح امضا میکند و دیگری با استقبال گرم از رهبران این گروه تروریستی به پایتخت کشورش دعوت میکند تا در مورد سرنوشت مهاجرین که از جمله دستاورهای طالبان بهحساب میرود، و مسائل امنیتی گفتوگو کنند. پس گفته میتوانیم که سیاستهای ایران و امریکا در قبال گروه طالبان دو روی یک سکه است.
سه: امریکای بایدن،ایران و طالبان
جو بایدن تجربهی معاونت ریاستجمهوری بارک اوباما را با خود دارد. ایران در زمان ریاستجمهوری اوباما با امریکا مناسبات نسبتا خوبی را در قالب طرح برجام برقرار کرده بود. اما ترمپ همهی رشتهها را پنبه کرد. با اینحال پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری امریکا افق تازهای را در سیاست بینالملل از جمله در مناسبات سیاسی امریکا و ایران که مناسبات قدرت در افغانستان نیز همواره از این رابطهی تنشآلود متأثر بوده، گشوده است.
از آنجا که سیاست خارجی ایران در قبال امریکا واکنشی است، حداقل در شرایط فعلی چنین بوده است، با رویکارآمدن اداره جدید در امریکا به ریاستجمهوری بایدن، ایران و ادارهی جدید امریکا، همزمان سخنانی را در زمینه بازگشت به توافقنامه برجام مطرح کردهاند، از جمله اینکه تحریمهای امریکا علیه ایران برداشته یا حداقل کم شود و مذاکرات پیرامون مسائل هستهای ایران از نو آغاز گردد.
حالا که دولت ایالات متحده امریکا به رهبری بایدن تصمیم بر بازترمیم رابطهاش با سازمانهای بینالمللی، اتحادیه اروپا و ایران را دارد، بهنظر میرسد که ایران هم آمادگی تغییر را میگیرد. اما چالش جدی که در داخل ایران وجود دارد این است که گروههای تندرو در داخل نظام ایران مخالف هرگونه سازش و مذاکره با امریکا هستند. بنابراین دولت حسن روحانی با استفاده از طالبان به امریکاییها چراغ سبز نشان میدهد. میخواهد به امریکاییها بگوید که همانطوری در ۲۰۰۱م، به نوعی از حضور امریکاییها در افغانستان به هدف سقوط رژیم طالبان حمایت کرد، حالا نیز میتواند و اگر لازم باشد میخواهد که در زمینه توافق صلح و خروج امریکاییها از افغانستان نیز همکاری کند. بنابراین سفر ملا برادر به تهران و رایزنی در مورد پروسه صلح را میتوان نشانهای از آمادگی همکاری ایران با امریکا در زمینه منازعات منطقهایشان تحلیل کرد. اما فقط تحلیل!
واقعیت این است که ایران و طالبان روابط و همکاری دارد. ایرانیها آنچنان که جواد ظریف، وزیر خارجه این کشور در گفتوگوی ویژه با طلوع نیوز گفت که صرفا بهدلیل تأمین امنیت مرز شرقیاش با افغانستان، با گروه طالبان رابطه و همکاری دارد که حکومت افغانستان در جریان این رابطه است. اما در واقعیت امر این رابطه و همکاری فراتر از مسأله تأمین امنیت مرزها است. بهدلیل دشمنی که ایران با امریکا دارد، طالبان بهعنوان نیروهای نیابتی ایران در افغانستان با نیروهای امریکایی و البته با نیروهای امینتی افغانستان میجنگند.
حالا که پروسه صلح در جریان است و از آنجا که اداره ترمپ هرگونه رابطه با ایران را غیرقابل قبول میپنداشت، طالبان از رابطه آشکار با ایران خودداری میکردند، ولی اداره بایدن قرار است سازوکار منطقهای را در پیش بگیرد و بهویژه در امور صلح افغانستان به کشورهای منطقه و از جمله همسایههای افغانستان فرصت و نقش بیشتر بدهد، رهبران طالبان به ایران میروند تا روی آینده سیاسی افغانستان گفتوگو کنند. اما هزینهی این چنین سفرها برای دولت افغانستان و حکومت رییسجمهور غنی چیزی نیست جز چالش جدید و صفبندیهای جدید در داخل افغانستان. اگر قرار باشد ایران هم مثل پاکستان و امریکا در پروسه صلح همسو باشد، بدون شک تعدادی از رهبران سیاسی در داخل افغانستان نیز موضعشان تغییر خواهد کرد و گفتوگوهای صلح نیز مسیر تازهای را در پیش خواهد گرفت.
نویسنده: عباس عارفی
منبع: اطلاعات روز