سر تیتر خبرهاسیاستنخستین خبرهایادداشت ها

فرماندهان محلی: به مثابه شمشیر دو سر برای امنیت کشور

بازسازی افغانستان

۲۰ بهمن(دلو)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۲/۸

ظهور فرماندهان محلی به عنوان ناجیان امنیت

پس از کنفرانس بن تلاش های زیادی از سوی جوامع بین المللی به مدد کمک های جهانی برای بازسازی افغانستان و دولت سازی در این کشور شکل گرفت. این تلاش ها در جهت حکومت داری خوب، تامین امنیت سرتاسری و بازسازی کشور صورت گرفت. اما افغانستان نتوانست به خوبی از آنچه برای توسعه این کشور در نظر گرفته شده بود، استفاده کند. چنانکه در بخش امنیت، نیروهای حافظ صلح بین المللی تنها در کابل حضور پیدا کردند و ولایات را به حال خود رها کردند.از طرف دیگر، وابستگی حکومت افغانستان به کمک های بین المللی منجر به آن شد که دولت از خلأ حاکمیتی رنج ببرد و استقلال عمل نداشته باشد. همچنین بازگشت قدرتمندانه طالبان  و گسترش آنها در بیشتر مناطق کشور باعث شد دولت نتواند قلمرو حکومتی خود را گسترش دهد.

 در نتیجه، با ناتوانی و ضعف حکومت برای تامین امنیت و حفظ جانِ مردم به ویژه در مناطقی چون مناطق هزاره نشین، نسل جدیدی از فرماندهان جنگی و مسلح تحت عنوان قوماندانان محلی زیر سایه خیزش های مردمی و برای دفاع از مردم محلی متولد شدند. بسیاری از این گروه ها همان افرادی بودند که در جریان جنگ های افغانستان سلاح به دست گرفته بودند. این نیروها به واسطه توانایی دفاع در برابر گروه های هراس افکن همچون طالبان و داعش و تامین امنیت توانستند از نفوذ قابل توجهی در بین مردم محلی برخوردار شوند.

فرماندهان محلی، رقبای پرنفوذ حکومت در امر مشروعیت سازی

 این روند اما چندان به مزاق دولت خوش نیامد. چنانکه با شروع حکومت وحدت ملی رئیس جمهور غنی بر مبارزه جدی با این گروه ها تاکید کرد. به طوری که بازداشت این افراد از سوی حکومت در همین راستا تعریف می شد.

 به طور مثال، در سال ۲۰۱۸ دستگیری علی پور در پی بازداشت فرمانده پولیس ولسوالی قیصار ولایت فاریاب و فرمانده نیروهای خیزش مردمی در این ولایت، یعنی نظام الدین قیصاری بود که به دستور رئیس جمهور اشرف غنی به عنوان بخشی از سرکوب افسران متمرد و یاغی صورت گرفت که مانند رهبران شبه نظامیان سرکش رفتار کرده و جنگ علیه شبه نظامیان اسلام گرا را در کشور مختل و پیچیده تر ساخته اند. وی همچنین از نزدیکان ژنرال عبدالرشید دوستم بوده که با رئیس جمهور افغانستان اختلاف داشته است. آن حادثه منجر به اعتراضات خشن شد. اما آنچه در رابطه با هر دو این فرماندهان محلی قابل توجه است، شور و شوق قومی بیش از حد صریح و آشکاری است که توسط طرفداران هر دو فرمانده محلی مشخص است.

طرفداران علیپور و قیصاری عمدتا از گروه های قومی هزاره و ازبک هستند که علی پور و قیصاری به ترتیب به آنها تعلق دارند. این روند به گونه ایست که شدت اعتراضات مردمی دولت را همواره به عقب نشینی و رها کردن آنها وادار می سازد(Rafi,2019). به عبارت دیگر، نقش پیوندهای قومی و هویتی نیز در حلقه زدن مردم به دور فرماندهان محلی بسیار پررنگ می باشد. حکومت افغانستان همیشه به قوم گرایی و بی توجهی به مسائل و مشکلات سایر اقوام متهم است. عدم تامین امنیت در مسیر های مواصلاتی  مانند مناطق هزاره نشین و عدم جلوگیری دولت از گسترش طالبان در مناطقی مانند شمال کشور که به ویژه مناطقی مانند فاریاب و جوزجان که عمدتاً ازبک نشین هستند، باعث شده که مردم خود دست به دفاع بزنند. و حکومت را متهم به بی توجهی نسبت به این مناطق بکنند اما به اعتقاد بسیاری از کارشناسان این اقدامات نه برای حل موضع ملیشه های نظامی و فرماندهان محلی است بلکه بیشتر به عنوان ابزاری سیاسی و قومی از سوی حکومت استفاده می شود.

بنابراین، آنچه بیشتر باعث ترس و نگرانی حکومت شده است، استقبال گسترده مردم از این نیروها می باشد. همانطور که گفته شد حکومت افغانستان علی رغم سالها دریافت کمک های بین المللی نتوانست در مسیر درست از این کمک ها استفاده کند. خشونت همچنان بلای خانمان سوز است که روزانه جان های بسیاری از شهروندان کشور را می گیرد و شاهراه ها یا راه های مواصلاتی از ناامنی جدی بررخوردار هستند و بعضی از مناطق در دست گروه های مخالف دولت مانند طالبان یا داعش قرار دارد. به گونه ای که گروگانگیری در این مسیرها یکی از نگرانی های جدی شهروندان کشور است. این در حالی است که بسیاری از این مناطق همگام و همکار دولت در روند دولت سازی در کشور بوده اند. به طور مثال، بهسود که در روزهای اخیر شاهد خبرهای ناگواری از آن هستیم و محل تنش بین دولت و همین فرماندهان محلی و هوادارانشان شده همواره از مکان هایی بوده که در طول بیست سال حکومتداری دولت هیچ گونه مزاحمتی ایجاد نکرده و وضعیت قابل قبولی را از خود به جای گذاشته است.

اما این منطقه همواره با معضلاتی مانند درگیری با کوچی ها، ناامنی و گروگان گیری دست و پنجه نرم می کنند. مشکلاتی که دولت نتوانست راه حل های جدی برای آن پیدا کند و منجر به ظهور فرماندهان محلی مانند علی پور در این منطقه و حمایت گسترده مردمی از آن شد. چنانکه هنگامی که در سال ۹۷ این فرمانده توسط حکومت بازداشت شد موج گسترده ای اعتراض های مردمی در پیوند به آزاد سازی او صورت گرفت. یا در اقدامی مشابه زمانی که دولت نظام الدین قیصاری از فرماندهان محلی پرنفوذ در ولایت جوزجان و افراد نزدیک به جنرال دوستم را به اتهام نقض موارد حقوق بشری دستگیر کرد، اعتراض ها و واکنش های گسترده ای نسبت به آزادسازی او صورت گرفت. به گونه ای که مردم بسیاری از راه های شمال کشور را در اعتراض به این اقدام دولت مسدود کردند. بنابراین، این فرماندهان محلی به دلیل تامین امنیت با استقبال گسترده ای از سوی مردم رو به رو هستند. به اعتقاد مردم حضور این فرماندهان منجر به تامین امنیت و مقابله با طالبان شده کاری که دولت قادر به انجام آن نیست. همچنین، به اعتقاد بسیاری از افرادی که در این مناطق دست به سلاح برده اند، آنها از روی مجبوریت و برای حفظ بقا خود دست به تامین امنیت خودجوش زده اند. این در حالی است که به گفته آنها دولت مسئول اصلی حفظ و جان شهروندان کشور می باشد. نتیجه این امر قطعا بر شکنندگی مشروعیت دولت و نفوذ فرماندهان فرماندهان محلی تاثیر گذار است.

فرماندهان محلی چالشی برای تامین امنیت؟

با این وجود، حضور این نیروهای شبه نظامی در دراز مدت مشکل ساز خواهد بود. اگر حکومت برنامه های جدی برای تقویت عملکرد خود مانند تامین امنیت سرتاسری اقدام نکند با بحران های متعدد رو به رو خواهد شد. به عبارت دیگر، روند گسترش این نیروهای نظامی که خارج از چهارچوب قانون فعالیت می کنند، در آینده مشکل ساز خواهد شد. بعداز مداخله نظامی آمریکا در کشور، دولت افغانستان و حامیان بین المللی آن نیروهای اردو و پلیس ملی افغانستان را به عنوان یکی از راهبردهای بین المللی خروج به سرعت گسترش دادند تا پس از خروج نیروهای بین المللی خود توانایی کنترل کشور را بر عهده بگیرند. اما با بدتر شدن وضعیت بحرانی کشور در مناطق مختلفی مانند شمال کشور گروه های متعدد و کوچک شبه نظامی و قومی برای مقابله با تهدیدهای امنیتی ایجاد شدند. گروه های که با نارضایتی مردم نیز مواجه شدند. در نتیجه حکومت متعهد شد اقدامات جدی مانند خلع سلاح  در برابر این گروه ها انجام دهند. اما این اقدامات عمدتا نتیجه بخش نبودند. چرا که بسیاری از  این فرماندهان محلی توسط مقامات حکومتی یا قدرتمندان تمویل می شدند و یا حتی با افزایش خشونت و جنگ در کشور،مردم  روند خلع سلاح را به ضرر خود دیدند.

نیروهای موازی نظامی دردسری همیشگی برای حکومت

کشور افغانستان علی رغم برنامه خلع سلاح توسط سازمان ملل متحد، هنوز هم همچنان توسط فرماندهان محلی اداره و کنترل می شود، گرچه آنها بخشی از سلاح های خود را به دولت داده اند، اما مقدار قابل توجهی را برای خود نگه داشته اند. به طور کلی می توان گفت این پدیده ی حضور نیروهای مسلح و شبه نظامی در افغانستان چیز جدیدی نیست. چنانچه برای قرن ها، حاکمان و قدرت های اشغالگر در کشور با استفاده از ارتش متمرکز و همچنین پشتیبانی قبایل محلی برای شکست و نابودیِ تهدیدات خارجی و داخلی، و همچنین برای حفظ کنترل قلمرو سرزمینی خود، از یک مدل نظامیِ ترکیبی  پیروی می کردند. به باور برخی تحلیلگران فرماندهان محلی همچون بازتاب ارتعاشات ذهنی همواره در کشور تکرار می شوند؛ چراکه “افغان ها می دانند چگونه برای محافظت از روستاها و مناطق خود بجنگند.” هرکس که بخواهد یک سیستم نظامی متمرکزتر مانند شاه امان الله خان را در دهه ۱۹۲۰ پیاده کند، شکست خورده و توسط همان گروه ها با خشونت برکنار می شود. بدین ترتیب در رابطه با نیروهای حاکم افغان در طول تاریخ می توان گفت که این ارتش های فروملی به عنوانِ شمشیری دولبه برای کشور عمل می کنند. به هرروی پیشتر پیشروی نیروهای شورشی به افغانستان، دولت مرکزی چاره ای جز اعتماد برای حمایت از موجدیتِ این گروه ها نداشت. چراکه آموزش یک ارتش ملیِ کارآمد و کارآ به منابع و زمان زیادی نیاز داشت. زمانی که دشمن مشترکی، مانند شوروی و حمله ی آن به افغانستان وجود داشت، مجاهدین علیه آن متحد بودند.اما به محض عقب نشینی شوروی، گروه ها و احزاب مسلح مختلف علیه یکدیگر به پا خاستند. بنابراین نیرهای شبه نظامی و افراد مسلح در این حیطه به طور سنتی چندان به هنجارهای رفتاری که در جنگ ثابت شده بود پایبند نبوده، و آنها غالبا علت فروپاشی دولت بودند. بدین ترتیب به نظر می رسد تهدید طولانی مدت افغانستان از سوی نیروهای مسلح قدرتمند و مستقل هر روز نزدیکتر می شود. نیروهای اطلاعاتی افغانستان همچنین با اشکال دیگر نیروهای دفاعی محلی مانند خیزش ها یا شبه نظامیان مستقل نیز در ارتباط مستقیم هستند. اما به باور بسیاری اکنون وضعیت در کشور کمی متفاوت بوده و تاریخ گذشته است. به گفته ی رحمت الله، رهبر پیشین در قیام ولسوالی اندر علیه طالبان در ولایت غزنی ” بسیاری از فرماندهان، قیام های محلی برضد طالبان را تشویق و تهییج می کنند. اما آنچه که آنها به واقع در پیِ آن می باشند افزایش قدرت شخصی است.”(Cesaretti,2017).

نتیجه گیری

در نهایت، با بالاگرفتن جنگ در کشور و کاهش اعتماد مردم به توانایی دولت در تامین امنیت ایده تشکیل گروه های نظامی محلی و طرح تشکیل ملیشه های قومی و دفاع اجتماعی مطرح شد که با مخالفت های از سوی مقامات داخلی و خارجی رو به رو شد. به طوری که، ژنرال دان مکنیل در سال ۲۰۰۸ که این ایده قوت گرفته بود معتقد بود که:« آنچه را که ما نباید انجام بدهیم این است که نباید ملیشه های قدرتمندان گذشته را احیا کنیم. بعضی کارهای خوبی در راستای آوردن آنها در یک چهارچوب صورت گرفته است. ما نباید دوباره تلاش کنیم به جایی که بودیم بر گردیم».

اکنون نیز پس از گذشت بیست سال از عمر تشکیل دولت جدید در افغانستان، حکومت نتوانسته است با وجود حمایت بین المللی از آن مانند آموزش و تجهیز نیروهای دفاعی و نظامی عملکرد موثر و قابل قبولی در تامین امنیت از خود برجای بگذارد. در نتیجه، شاهد حضور فعالیت گسترده فرماندهان محلی در بخش هایی مختلفی مانند بهسود، فاریاب، تخار و دیگر مناطق هستیم که از حمایت مردمی نیز برخوردار هستند. بهر حال، حضور این نیروها به مانند شمشیر دو سری عمل خواهد کرد که در عین حال که می تواند در تامین امنیت مردم مفید واقع شود، همچنین از ظرفیت قابل توجهی برای به چالش کشیدن حکومت نیز برخوردار هستند.

به هرروی می توان گفت در جریاناتی از این دست مواردی چند دخیل هستند که خود موجبِ به وجود آمدنِ دورِ باطلی از آشفتگی و بی نظمی می شود: ناکارآمدی و ضعف دولت و نهادهای امنیتی دولتی، ناضایتی و اعتراضات شهروندان محلی، سربرآودن فرماندهان محلی، نفوذ و محبوبیت آنها در بین مردم و اعتماد به آنها، تقابل حامیان قوماندان محلی با نیروهای امنیتی و پلیس محلی، عدم کنترل اوضاع و به دنبال آن کشته شدن غیرنظامیان و در نهایت بار دیگر ایجاد خلاء امنیتی.(نمودار۱).

نمودار

نمودار ۱- دور باطل ناامنی در پروسه ی ظهور و سرکوب فرماندهان محلی و مسلح در افغانستان

منابع

۱ .Cesaretti, Laura, (2017), https://thediplomat.com/2017/01/afghanistans-militias-the-enemy-within/.

۲ .Rafi, Kambaiz, (2019), “The Political Ramifications Of Trump’s Haste To Make Peace With The Taliban”, https://globalsecurityreview.com/political-ramifications-trumps-haste-negotiate-with-taliban/.

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا