نگاهی به کتاب«یا سوسیالیسم یا توحش: تاریخ نگاری به مدد نشریات چپ کشور» از عتیق اروند
۲۴ بهمن(دلو)۱۳۹۹-۲۰۲۱/۲/۱۲
نام کتاب: یا سیوسیالیم یا توحش: تاریخ نگای به مدد نشریات چپ افغانستان
نام نویسنده: عتیق اروند
سال چاپ:۱۳۹۹
کتاب سیوسیالیسم یا توحش:تاریخ نگاری به مدد نشریات چپ افغانستان، از عتیق اروند با هدف بررسی رابطه سیاست و قدرت با محوریت اقتصاد خواهان نشان دادن تغییر و تحولات اقتصادی در کشور است. نویسنده در مورد این کتاب می نویسد:« در این کتاب با دو مسیر موازی در تاریخ قرن بیستم کشور مواجه خواهید شد. مسیر نخست، اقتصادی – سیاسی است. به ما یادآوری می کند که خاندان آل یحیی پس از افول جنبش مشروطیت چه بر سرمان آوردند. چطور دیکتاتوری نادر خان، هاشم خان و داوود خان را تاب آوردیم. سرمایه مالی و انحصاری چه به حال روزمان آورد و بورژوازی چطور از میدان سرکوب توده ها سربلند کرد. اقتصاد مختلط و رهبری شده چطور بخشی از شهرنشینان را راضی نگه داشت و جمع بزرگی از مردم به ویژه روستانیشنان را هرگز ندید. خواهیم دید که چرا این چرخ نچرخید و نه نظام شاهی و جمهوری که حتی سوسیالیسم حزب محور و ارتش محور نیز نتوانست از درماندگی مان بکاهد».
نویسنده برای درک عمیق تر این امر به کنجکاوی تحولات تا بازه زمانی سال ۱۳۰۸ می پردازد و پار ا فراتر از آن نمی گذارد، چرا که معتقد است بیشتر تحولات در این بازه زمانی رخ داده است. اروند معقد است در این بازه زمانی بورژوازی در کشور ظهور کرد و به طبقه مشخصی تبدیل شد. از طرف دیگر، دولت نیز برای رشد اقتصادی کشور چهارچوب های خاصی را تدوین کرد. اما در این میان علی رغم امید ها به این تغییرات وضعیت آنگونه که انتظار می رفت، به پیش نرفت. در میان، جریان دیگری سربرآورد که به قول نویسنده خود را حامی ستمدیدگان و ستمگران می دانست. اما تیغ تیز قلم نویسنده در این به سوی این جریان است(چپ) که باور دارد«روایت حاکمیت این گروه برای نسل ما که در مرز میان قرن بیست و یک زندگی می کنیم اگر دردناک تر و حزن انگیز تر از آن گذشتگان نباشد، همتراز آن هاست».
نویسنده مسیر دوم را از متحوای نشریات چپ یا انتقادی کشور دنبال می کند. این که «انگار» و «ندای خلق» چه ارزیابی از سیاست سرمایه مالی داشتند، این که «خلق» و «پرچم» از یک چشم انداز و «شعله» از چشم اندازی دیگر چطور اقتصاد مختلز و رهبری شده را به نقد می کشیدند، کلیت مسیر دوم را تشکیل می دهد.
در نتیجه مؤلف معتقد است به دلیل قرار گرفتن در دوره ای که سرخوردگی، فساد و بی باوری نشانه بارز ان است، هدف اصلی این کتاب برانگیختن نسل امروز است. اروند می نویسد که ما باور داریم که در کقابل تمامی مصائب و مشکلاتی که سنت و سرماه داری به بار آورده، چپ یگانه نیرویی است که حتی استوارتر و محکم تر و ورزیده تر از گذشته ایستادگی می کند. سوسیالیسم پناهگاه امن و همیشگی بشریت است و نویسنده این کتاب کوشیده تا از لابه لای پزوهشش در تاریخ و فلسفه و پیوند این دو با وضعیت کشوری به نام افغانستان، امید خود را به سرخوردگان و ناامیدگان باز گرداند. در نهایت، اروند حکومت مطلوب از نگاه خود را تجویز می کند. می گوید لب کلام آن است که« نه سلطنت، نه جمهوریت، نه دولت، نه حزب و نه ارتش، هیچ کدام نمی توانند مظهر ارداه و علائق مردم باشند. حاکمیت، باید حاکمیت مردم باشد. حکومت باید از مردم باشد و بر پایه اصول مارکسیسم و از ارزش های صریح و بی قید و شرط بشری و به طور اخص از عدالت حفاظت کند. و این یعنی حکومت شوراییک حکومتی که در یک نظام اقتصادی سوسیالیستی و بر اساس خواست و ارداه جمعی مردم شکل می گیرد و در آن هیچ زور یا قدرتی بر مردم حکم نمی راند جز اراده ی جمعی. چون خاستگاه این حکومت ارداه انبوه خلق است، پس نمی توان آن را با کودتای نظامی و جنگ و خونریزی نیروهای نظامی بیگانه شده از بدنه مردم تحقق بخشید و به آن مشروعیت داد. مگر آنکه این جنگ با ارداه، همراهی و همدلی کلیت مردم علیه ظلم و استبداد و بی عدالتی باشد که آن حرفی جداست».
نگاه منتقدان به کتاب
طبیعتاً هر نوشته ای چه خوب و چه بد پس از چاپ و نشر زیر تیغ نقد قرار خواهد گرفت. کتاب «یا سیوسیالیم یا توحش: تاریخ نگاری به مدد نشریات چپ افغانستان» نیز نقد های جدی را به خود گرفته است. این کتاب که قصد دارد الگوی حاکمیت مارکسیستی را به عنوان مسیر رسیدن به تعالی نشان دهد با نقد های جدی از سوی نویسندگان رو به رو شد. به طور مثال، حبیب حمیدزاده در یاداشتی در روزنامه هشت صبح به تاریخ ۱۸ سرطان به این کتاب نقدهای جدی دارد. او می نویسد:« گردآورنده مقالات در قسمت هایی از کتاب مطابق اعتقاد و میل خویش به تحلیل تاریخ افغانستان پرداخته است. در کتاب هیچ توضیح روشنی در مورد مراد گردآورنده از سوسیالیسم ارائه نشده است. در ضمن روشن نیست که منظور گردآورنده از جمع آوری این مقالات مجاب کردن خواننده است که هیچ وقت از راهی که حزب دموکراتیک خلق و هم پیمانان شان رفته اند، نرود یا که پیشنهاد الگو قرار دادن آنان. اما این روشن است که در هربخشی از کتاب که نویسنده به تحلیل وقایع پرداخته است، مستقیم یا غیر مستقیم تاکید می کند که در جهان فقط یک راه وجود دارد و آن سوسیالیسم است. لحن نویسنده به شدت تند و جانب دارانه و ایدئولوژیک است».