نگاهی به فیلمِ «سرزمین روشنگری»؛ به کارگردانیِ پیر-ژان دوپو
۲۷ اسفند (حوت) ۱۳۹۹ – ۱۷ / ۳/ ۲۰۲۱
– نام فیلم: “سرزمین روشنگری”
– کارگردان: پیر-ژان دوپو
– نویسنده: پیر-ژان دوپو، دوید دوسا
– ژانر: درام، جنگی، مستند
– محصول سال: ۲۰۱۶
– محصول کشور: بلژیک | ایرلند | هلند | آلمان | افغانستان
– زبان: فارسی – انگلیسی
– بازیگران: Gholam Nasir, Khyrgyz Baj, Noor, Zulfu, Koko Ewas, Koko Mullalih, Marina Golbahari…..
در حالی که سربازان آمریکایی برای ترک افغانستان آماده می شوند، ما عمقِ فیلمِ دوپو را در سرزمینی دنبال می کنیم که در آن پسران جوان باندها و گروهای خشنی را تشکیل می دهند تا از این طریق مسیرهای تجاری را کنترل، مواد منفجره ی معادن باقیمانده از جنگ را فروخته، و از تانک های زنگ زده به عنوان مکانی تفریحی بالا رفته واین چنین قوانین جدیدی را بررویِ چشم انداز سختی که برای آنها از جنگ باقی مانده است، خلق می کنند.
در این ترکیب بی نظیر از قالبی داستانی و مستند، مخاطب یک سفر سینمایی خیره کننده به زیبایی هایِ افغانستان جنگ زده را تجربه می کند. پیتر-ژان دوپو نگاهی خیالی، غریب و در عین حال دلهره آور از وضعیت افغانستان برای نسل های آتی این کشور را ترسیم می کند. فیلمِ فوق العاده ی دوپو که زیباییِ درونی و ذاتی را در مقابل خشن و زمخت بودنِ ذاتِ بقا و زندگی قرار می دهد، خود شاهدی برای نوآوریِ روحیه کودکی و مقاومت زیاد مردم افغانستان می باشد. (Documentamadrid, 2016)
جشنواره های و جوایز فیلم سرزمین روشنگری
هات داکس(۲۰۱۶)، جایزه ویژه هیات داوران جشنواره بین المللی فیلم روتردام (۲۰۱۶)، جشنواره فیلم مستند ترو/فالس، جشنواره فیلم چشم انداز واقعیت (۲۰۱۶)، جشنواره فیلم هنگ کنگ(۲۰۱۶)، و جشنواره بین المللی فیلم مستند (۲۰۱۶)
تلاش کودکان سرزمینِ افغانستان برای بهره بردنِ از میراث جنگی این کشور
یک گروه از کودکان افغان از قبیله ی کوچی، معادنِ قدیمیِ شوروی را حفر کرده و مواد انفجاریِ آن را به کودکانی که در معدن سنگ لاجورد در حال کار هستند، می فروشند. گروهِ دیگری از کودکان کنترل شدید و سفت و سخت تری را بر کاروان هایی اعمال می کنند که این سنگ های قیمتی آبی را از طریق کوه های خشک و بایرِ پامیر قاچاق می کنند.
میراثِ افغانستان از تهاجم، جنگ، و درگیری های داخلی با مهارتی شگفت انگیز و تصاویری خلاقانه در فیلمِ سرزمین روشنگری به نمایش گذاشته شده است؛ یک مستند ترکیبی که تلاش می کند تا به مخاطب خود واگرایی و تباین در جهان بینی مابین اشغالگران کنونی و گروه های قومی که هزاران سال در این منطقه سکونت داشته اند را انتقال دهد.
صحنه های اولیه ی این مستند با ترکیب تکنیک های غیر داستانی، اولین چشم اندازهای دیدنی و جذاب از مناظرِ رویایی افغانستان با دره های حاصلخیز، استپ های غبارآلود و قللِ برفی کوه های هندوکش و پامیر را ارائه می دهد.
یک صدایِ روایتگر خارج از قابِ تصویر نیز با توصیف ریشه های اسطوره ای مردم افغانستان، لحنی تمثیلی برای فیلم ایجاد کرده است که در نهایت غلام جوان را معرفی می کند؛ کسی که رهبری گروهی از بچه های مسلحی که در ارتفاعات زندگی می کنند را برعهده داشته و فعالیت های مختلف و تجارت آنها را جهت دهی و رهبری می کند.
داستان دیگر شامل یک پایگاه عملیاتی پیشرو است که توسط سربازان آمریکایی و افغان محافظت شده و تلاش می کنند پیشرفت های طالبان در حاشیه منطقه تحت کنترل نیروهای ائتلاف را خنثی کنند. بدون شناساندن این پرسنل یا مأموریت خاص آنها، دوپو با استفاده از یک رویکرد مستند متعارف نقش این نیروهای بین المللی را، ضمنِ اینکه برای عقب نشینی از کشور آماده می شوند، در دفاع و آرام سازی روستاها در سراسر حومه اطراف نشان می دهد.
در همین حال، غلام و دار و دسته اش چپاول و غارت های مکرری برای به چنگ آوردن ضایعات فلزی، آهن های قراضه و مهمات متروکه به راه انداخته اند، چنانکه او این قراضه های فلزات را برای حمایت از گروهِ خود با حدودِ ۲۰ کودکِ زیر ۱۶ سال به یک اسقاط خر می فروشد. آنها همچنین سنگ های قیمتی لاجورد، که توسط گروه دیگری از بچه های معدنکار در منطقه هندوکش استخراج می شد را تاخت می کردند.
به هر حال قاچاق تریاک سودآورترین فعالیت را برای گروه غلام تشکیل می داد، زیرا او این ماده ی مخدرِ چسبناک را با پول نقد، مهمات و سایر مایحتاج خود معامله می کند. گرچه بچه ها همه خود را در این فیلم به نوعی به تصویر می کشند، اما دوپو فیلمنامه را به صورتِ دیالوگ هایی فی البداهه برای بچه ها نوشته و جریانِ کار را همراه با فعالیت هایی در اختیار آنها قرار می دهد که این دیالوگ ها و نقش ها از یک طرح و چارچوبِ داستانی پشتیبانی می کند، داستانی که شامل تلاش غلام به منظورجمع آوری بودجه ای کافی برای ازدواج با دختری و ساختن قصری در کابل برای وی است.
سکانس هایی جذاب اما در عین حال تامل برانگیز از آینده ی کودکان افغانستان
صحنه هایی مربوط به نیروهای ائتلاف، در مقایسه با بسیاری دیگر از فیلم های داستانی و غیر داستانی که وقایع جنگ را در افغانستان و منطقه اطراف آن به تصویر می کشند، دلهره آور و ناامید کننده هستند. پیر ژان دوپو، یک عکاس و فیلمساز بلژیکی با تجربه فراوان در سفر به سراسر این کشور، بیش از ۷ سال با استفاده از فرمتِ Super 16mm (قطع فیلمی عریضتر از ۱۶ میلیمتری با کیفیت بهتر) برای افزایش صحنه های توپوگرافی از مناظر روح بخشِ افغانستان و ضبط سکانس های پرانرژی از سوژه های جوان خود، که به نظر می رسد مدام در حال تحرک هستند، تصویر برداری کرد.
با ترکیب هر دو عنصر خیلی عادی و پر تخیل، دوپو فیلمی می سازد که تأثیرگذارتر از جمع کلِ عناصر و اجزای فیلم است. وی با انتخاب كودكان به نمایندگی از گذشته کهن و آینده نامشخص افغانستان، توانسته از افتادن در چاله ی مسائل پیچیده و بغرنجِ ژئوپلیتیك كه بیشتر موضوعاتِ انی منطقه را به خود درگیر خود کرده، جلوگیری کند و اثری را ارائه دهد که بیشتر شبیه یک افسانه مدرن است تا یک مستند معمولی.
اما نکته منفی در این فیلم این است که روندِ جریان فیلم از سوء استفاده های بچه ها آنقدر منقطع، نا منسجم و بریده بریده است که موضوعی به این مهمی نسبتا بی اهمیت، مغفول و بی نتیجه مانده و بدین ترتیب فیلم از منظر روایی از انسجام خاصی برخوردار نیست. سرزمین روشنگری که در این وضعیت سیال و بی ثبات به سر می برد، خود گواهی بر وضعیت معاصر افغانستان است. (Lowe, 2016)
روایت با دو کودک در حال گوش دادن به یک گزارش رادیویی آغاز می شود که در آن رئیس جمهور اوباما در مورد کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان صحبت می کند، سیاستی که متضمن تغییر و تحولاتی در مسئولیت نیروهای افغان نیز هست. این کودکان در پاسگاه شوروی سابق در کوه های پامیر زندگی می کنند و با تهدید اسلحه جلوی افراد را می گیرند. غلام رهبر این گروه، در قبال محافظت از رفقایِ خود احساس وظیفه کرده و به آنها کمک کند تا زندگی خود را تأمین کنند.
در یک سکناس اولیه و گرافیکی، آنها گوسفندی را ذبح می کنند و پس از پخته شدن، برسر قطعات آن با هم جرو بحث می کنند. همچنین در ادامه مردی که کاروانش گیر کرده است درخواست کمک می کند و غلام می پذیرد که در ازای تریاک، به او کمک کند. چرا که نصیر برای ازدواج با دختری امید دارد که پدرش معتاد است.
به طور کلی اگرچه این فیلم توجه مخاطب را از یک سو به یک معدن باستانی سنگ لاجورد جذب کرده و نشان می دهد که بچه ها در حال شستن تانک هایی اسقاطی هستند، اما دی پو در طول این دوره با سربازان آمریکایی نیز وقت می گذراند. ما می بینیم که سربازان چه در هنگام کار و چه در اوقات فراقت، در حال تمرین یا نواختن گیتار هستند.
اما نقد دیگری که بر سرزمین روشنگری وارد است این است که فیلم با ترکیبی از مستند و دراماتورژی به درک مسائل کمکی نکرده، و تنها با طرح سوالاتی درباره چگونگی خلق آنها، از قدرت صحنه های گرفته شده با کودکان می کاهد. (Kenigsberg, 2016)
اما گاردین در رابطه با فیلم سرزمین روشنگری براین باور است که پیتر-ژان دوپو، فیلم سازِ بلژیکی، با ایجادِ یک فیلم مستند و بازآفرینی هایِ دراماتیک، و بخش هایی اسطوره ای، به نظر می رسد یکی دیگر از جستجوگران پس از فیلمِ حقیقت وجدانگیز از ورنر هرتسوگ است. همچنین عکاسی زیبا و صمیمانه ی ۱۶ میلیمتری و ساختاری مبهم و راز آمیز باعث می شود که این فیلم مانند مستند رویای تریاک از آدام کورتیس احساس شود. (Hoad, 2016)
در ادامه به بخشی از سخنان دو پو و صحبت وی از مصائب مردم افغانستان می پردازیم.
وی چنین توصیف می کند که: “در ژوئن ۲۰۰۷، من جهتِ تهیه گزارش عکاسی برای صلیب سرخ بین المللی، سازمان حمایتی انجمنِ کاریتاس آلمان، پاک سازی مین، کمیته هلند در افغانستان و غیره به افغانستان عزیمت کردم. من با دوست افغانم غلام از طریق کریدور واخان به سمت “بام جهان” -منطقه مرزی بین افغانستان، پاکستان، تاجیکستان و چین- از کوه های هندوکش عبور کردیم و به دنبال گروه های قومی مختلف این کشور بودیم.
سپس شش سفر طولانی و پیاده در مناطق مختلف افغانستان و برای درک بهتر من از زبان ها، فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلف این سرزمین انجام دادیم. در جستجو برای لوکیشن های مناسب فیلم، من همچنین در موارد مختلف با نظامیان آمریکایی و نیروهای آیساف نیز وقت گذراندم. آنچه رسانه های غربی به ما نشان می دهند موضوعات سیاسی برجسته و مهمی از وجود اختلاف نظر نیروهای ناتو و آمریکایی در کشوری است که آینده ای ندارد.
دریافتم بین دیدگاه افغان ها در مورد آینده کشورشان و نحوه ی تلاش های جامعه جهانی برای تحمیل یک سیستم دموکراتیک مبتنی بر ارزش های غربی، واگرایی و تضاد شدیدی وجود دارد. پس من تصمیم گرفتم به کودکان متولد شده در زمان جنگ بپردازم، تا از این طریق درک کنم چگونه آنها زندگی را در زمان جنگ تجربه و درک می کنند. من کودکانی را ملاقات کرده ام که در شرایطی فراواقعی و عجیب کار می کنند و برای زنده ماندن و تأمین غذای خانواده های خود دست به کارهای غیرقابل باوری می زنند.
بنابراین من در فیلم خود قصد داشتم واقعیت افغانستان را که از نگاه این کودکان دیده می شود، بیان کنم. این فیلم چهار گروه از کودکان را در چهار منطقه مختلف افغانستان به تصویر می کشد که همگی درگیر مبادلات تجاری و قاچاق هستند و با اراده ای از زنده ماندن او ز طریق تبادل تجربه متقابل نیز بایکدیگر متحد شده اند.
این فیلم منظومه ای از سفرهای پرماجرا و طولانی در سراسر افغانستان است، که غلام نصیر و باندش به عنوان راهنمای ما می باشند، افرادی که به دنبال قاچاق تریاک بوده، سلاح هایی که آنها بازیافت کرده، سنگِ لاجوردی که استخراج کرده و تریاکی را که کشت می کنند، طالبان را مسلح و جنگ را تغذیه می کنند….
این فیلم به عنوان ترکیبی از واقعیت و رویا در نظر گرفته شده است. کودکان خشونت و افراط را در ملغمه ای از رویا و واقعیت تجربه می کنند. این یک روایت خودمانی از تعداد انگشت شماری کودک و درباره واقعیاتی می باشدکه در غرب همچنان ناشناخته مانده است. (De Pue, 2016)
منابع
– De Pue, Pieter-Jan, (2016), “THE LAND OF THE ENLIGHTENED”, https://german-documentaries.de/en_EN/films/the-land-of-the-enlightened.4324
– Documentamadrid, (2016), “THE LAND OF THE ENLIGHTENED”, https://www.documentamadrid.com/documentamadrid16/en/ficha/pelicula/the-land-of-the-enlightened/
– Hoad, Phil, (2016), “The Land of the Enlightened review – an opium dream of Afghanistan”, https://www.theguardian.com/film/2016/sep/08/the-land-of-the-enlightened-review-afghanistan-documentary
– Kenigsberg, Ben, (2016), “Film Review: ‘The Land of the Enlightened’”, https://variety.com/2016/film/reviews/the-land-of-the-enlightened-review-1201711456/
– Lowe, Justin, (2016), “‘The Land of the Enlightened’: Sundance Review”, https://www.hollywoodreporter.com/review/land-enlightened-sundance-review-860934