نگاهی به فیلمِ «سوارکاران»؛ به کارگردانیِ جان فرانکنهایمر
۱ تیر (سرطان) ۱۴۰۰ – ۲۲ / ۶/ ۲۰۲۱
سارا محمدی ناجی
– نام فیلم: سوارکاران
– کارگردان: جان فرانکنهایمر
– تهیهکننده: ادوارد لویس
– نویسنده: ژوزف کسل- دالتون ترامبو
– بازیگران: عمر شریف، لی تیلور-یانگ، جک پالانس
– فیلم بردار: آندره دوماژ، جیمز وانگ هو، کلود رنوار
– تدوینگر: هارولد. اف. کرس
– توزیع کننده: کلمبیا پیکچرز
– تاریخهای انتشار: ژوئیه ۱۹۷۱
– مدت زمان: ۱۰۹ دقیقه
– کشور: ایالات متحده
– زبان: انگلیسی
فیلم سوارکاران دوبله
این فیلم روایتگر افغانستان است؛ افغانستانِ پیش از جنگ های داخلی و طالبان. تاکنون داستان های پدر پسری زیادی دیده و شنیده ایم. پسرانی که می خواهند خود را به پدرانشان و حتی خودشان ثابت کنند. این فیلم نیز داستان پدری ست (جک پالانس) که در جوانی قهرمانی ها و حماسه های زیادی در ورزش بزکشی آفریده و داستان دلاوری هایش بر سر زبان هاست و اکنون رئیس قبیله و مورد احترام همه است.
اکنون پسرش اوراز با بازی عمر شریف که در شجاعت و پهلوانی کم از پدر ندارد، تمام تلاشش را می کند تا اعتماد و احترام پدر و مردم را به دست آورد. اما او در مسابقه بزکشی کابل با وجود داشتن بهترین اسب به نام جاهیلِ بی نظیر و تمام پشتکار و جسارتی که به خرج می دهد و به نظر می آید که او برنده است، مجروح می شود و رقیب و هم تیمی سرسختش به جای او لاشه بز را به محل مورد نظر می رساند.
اوراز در بیمارستان به هوش می آید در حالی که پایش شکسته و مهترش بر بالین او نشسته است. او خیلی زود خود را مرخص می کند و به همراه مهتر راهی می شود. در چای خانه از زبان مردی که دیگران دورش را گرفته اند می شنود که “مسابقه دیروز اتفاق مهمی نبود و در واقع من شاهد مسابقات باشکوه تری بوده ام قهرمان من تورستن است”. تورستن نام پدر اوراز است.
اوراز از شنیدن این حرف ها سخت خود را ملامت می کند. و تصمیم می گیرد هم اینک به میمنه یعنی شهری که خود و پدرش در ان زندگی می کنند برگردد. گچ پایش را می شکند و سوار بر جاهیل و به همراه مهتراز راهی میانبر را پیش می گیرد.
در حالی که قهوه خانه چی به او هشدار داده بود از راه میانبر نرود. چرا که این راه بسی سخت تر است. در میانه راه زنی به نام زهرا با بازی لی تیلور یانگ، زخم پایش را معاینه کرده پانسمان می کند و به او علاقمند می شود.
اوزار در ابتدا در حالت بین خواب و بیداری به او توجه نشان می دهد اما بعد او را از خود میراند. زهرا کینه او را به دل می گیرد اما از او می خواهد که با آنها همسفر شود. در طول سفر و عبور از سرما و گرمای بیابان و کوهستان زهرا با تطمیع مهتر می خواهند اوزار را از پا در آورند تا جاهیل و پول ها به آنها برسد. چرا که مهتر که نامش مخی است جاهیل را همیشه دوست داشته است.
زهرا به همره مخی چندین بار قصد کشتن اوزار را می کنند اما موفق نمی شوند. اوزار که در اثر زخم پایش ناتوان شده است سرانجام در خانه یک مرد بومی پایش را قطع می کنند تا از مرگ نجات یابد. او به میمنه و نزد پدرش باز می گردد. مخی و زهرا را بخشیده و ازاد می کند. پدر او را سرزنش می کند؛ اما نه به خاطر شکست در مسابقه بلکه به خطر غرور و کمالگرایی بیش از حدش.
سوارکاران با تصاویری زیبا از فراز بند امیر آغاز می شود و در طول فیلم با قاب هایی بسیار بزرگ از مناظر کوهستانی و دشت های وسیع تجربه ای دلپذیر برای بیننده ایجاد می کند. فیلمبرداری صحنه مسابقه نیز بسیار نفس گیر و با کات هایی سریع انجام می شود.
در این فیلم نقش زنان بسیار کمرنگ بوده است و تنها زنی که حضور دارد زهراست. زنی که در وضع بدی زندگی می کند و بعد از ملاقات اوزار کینه او را به دل گرفته و سپس قصد نابودی او را می کند. در سوارکاران، مردم افغانستان مردمی بدوی نشان داده می شوند که تنها سرگرمیشان به جنگ حیوانات می گذرد. جنگ دو بز با هم، جنگ دو شتر، جنگ دو پرنده و نمایش همه اینها در یک فیلم ۱۰۹ دقیقه ای قابل توجه است.
«سوارکاران» با اقتباس از رمانی به همین نام نوشته جوزف کسل نویسنده و خبرنگار فرانسوی-روسی ساخته شده است. وی سفرهایی به آسیای مرکزی، به خصوص افغانستان در بین سال های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ داشت. بعد از سفر به افغانستان وی رمانی به نام سوارکاران را نوشت که در آن از فرهنگ و رسوم افغان خصوصا اسب سواری و بزکشی می نویسد.