چرا تامین امنیت فرودگاه کابل برای ترکیه مهم است؟
۳ تیر (سرطان) ۱۴۰۰ – ۲۴ / ۶/ ۲۰۲۱
چرا تامین امنیت فرودگاه کابل برای ترکیه مهم است؟
فرودگاه کابل ترکیه
دكتر عبداللطيف نظري
غرب آسیا، تحولات ژئوپلیتیکی عمیقی را در طول دهه اول قرن بیست و یکم شاهد بود، که این امر با تغییرات سریع در تعادل قدرت منطقه ای و تغییر در نقشه ائتلاف ها همراه شد. با تهاجم آمریکا به افغانستان و به دنبال آن حمله به عراق توسط ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا، اختلالی واضح در توازن قدرت منطقه ای به نفع اسرائیل و افزایش بی سابقه قدرت و نفوذ ایران به ویژه قدرت معنایی جمهوری اسلامی در منطقه رقم خورد.
این امر در کنار شکست ایالات متحده آمریکا در به کارگیری قدرت سخت در راستای نیل به نتایج سیاسی رضایت بخش، سبب شد تا بحث هایی مجدد پیرامون میزان اثربخش بودن “قدرت سخت” در تحقق اهداف سیاست خارجی قدرت های بزرگ و قدرت های منطقه ای مطرح شود. این تحولات، مفاهیم و اصطلاحات نسبتاً جدیدی مانند “قدرت نرم” را وارد حوزه روابط بین الملل کرد.
از طرفی، شکل گیری این تحولات منطقه ای در غرب آسیا، با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه در سال ۲۰۰۲ هم زمان گردید. این امر درست یک سال پس از تأسیس این حزب در ترکیه به وقوع پیوست. حزبی که به سرعت از نگاه ملی و داخلی به سمت پیگیری سیاست های منطقه ای و بین المللی گرایش یافت و توانست از ” قدرت نرم” خود به شکلی فعال در فضای منطقه ای بهره گیرد.
به رغم شروع انقلاب های عربی در پایان سال ۲۰۱۰، قدرت نرم ترکیه در سال های ابتدایی شکل گیری این انقلاب ها، بسیار فعال و اثرگذار بود، اما به دلیل وقوع برخی اتفاقات منطقه ای و بین المللی که جایگاه و توان اثرگذاری قدرت سخت را تقویت می نمود، به تدریج قدرت نرم ترکیه رو به ضعف و افول گذارد.
در این مقطع برخی مخاطرات ژئوپلیتیکی و ژئوامنیتی روز افزون، ترکیه را در موضع دفاعی قرارداد. به همین دلیل این کشور برای بازپس گیری جایگاه و نقش تأثیرگذار منطقه ای خود، تصمیم به استفاده از قدرت سخت در سیاست خارجی و امنیت ملی خود گرفت و سلسله عملیات هایی را در راستای تأثیرگذاری مجدد، احیای نقش منطقه ای و همچنین کاهش زیان های وارده به خود، انجام داد.
اکنون ترکیه قصد دارد معطوف به اهداف فوق الذکر و در راستای توسعه نفوذ خود و رصد فضای افغانستان، امنیت میدان هوایی( فرودگاه) بین المللی کابل را در یک معامله جدید و بده_ بستان با آمریکا، به عهده بگیرد. این در حالی است که طالبان در این باره به ترکیه هشدار داده که با نیروهای ترکیه به مثابه نیروهای اشغالگر برخورد خواهد شد. طالبان گفته است ترکیه در بیست سال گذشته در کنار نظامیان آمریکایی و ناتو در افغانستان بوده است و باید از این کشور خارج شود.
از نظر طالبان باقی ماندن بخشی از نظامیان خارجی به هر عنوان که باشد به معنای ادامه اشغال افغانستان خواهد بود، طالبان در بیانیه خود تاکید کرده است که مسئولیت تامین امنیت فرودگاه ها و نمایندگی های خارجی در افغانستان برعهده افغان هاست.
واقعیت این است که طبق توافق نامه دوحه، ترکیه نیز باید نیروهای خود را همزمان با خروج آمریکا و ناتو، از افغانستان خارج کند. زیرا نیروهای ترکیه در چارچوب ناتو در افغانستان حضور داشت. پس از خروج ناتو، تداوم حضور نیروهای ترک در افغانستان ناقض حاکمیت ملی بوده و در مغایرت با استقلال سیاسی افغانستان قرار دارد.
اما از زاویه دیگر تلاش ترکیه تنها به حضور در میدان هوایی کابل خلاصه نمی شود. ترکیه در تلاش است تا پس از خروج خارجی ها و نیروهای غربی، جایگاه عربستان سعودی را در افغانستان تصاحب کند. حقیقت منازعه و رقابت میان دو گفتمان «اخوانی» و «وهابی» صرفا دینی نبوده و در معنای مدرن، نقش دو جریان فکری یا جنبش سیاسی را دنبال میکنند تا با شعار مسئولیت پذیری اجتماعی و مدیریت افکار عمومی ملت های مسلمان، مشروعیت سیاسی لازم را برای تحقق اهداف سیاست خارجی متولیان خود به ارمغان آورند.
گفتمان رسانه ای اخوان، کشیدن فرش از زیر پای ایدئولوژی وهابی بوده و از دهه هشتاد میلادی در رقابت برای کسب رهبری سیاسی ملت های سنی توانستند ضربه مهلکی به وهابیت وارد کرده و آنها را در مقابل اراده و خواست سیاسیِ جهان تسنن و عرب قرار دهند. امروزه این رقابت گفتمانی به وضوح خود را در «سوریه»، «عراق»، «یمن»، «مصر»، «لیبی» و «افغانستان» نشان می دهد.
برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و در رأس آنها عربستان و امارات از تحرکات اخوانی در منطقه احساس خطر کرده و به دلیل ترویج تفکر اسلام با الگوی ترک و ارائه نسخه ای سازگار از تلفیق اسلام، دموکراسی و سکولاریسم که در پشت پرده آن منافع ملی ترکیه قرار دارد، آن را به مراتب خطرناک تر از تفکر سکولاریسم می دانند، زیرا گفتمان اخوانی به دلیل نفوذ بالا در جوامع عربی، می تواند منبع خطری بزرگ برای موجودیت نظام حاکم بر عربستان و کشورهای مشابه آن باشد.
بحران ایجاد شده در روابط قطر و کشورهای خلیج که به محاصره قطر منجر شد، در واقع بازخوانی مجدد جنگ خاموش بین تفکر وهابیت و تفکر اخوانی بود که هنوز هم ادامه دارد. امروز همان گونه که رابطه پنهان حکام امارات و سعودی با شماری از گروه های تندرو و افراطی غیرقابل انکار می باشد، روابط بین قطر و ترکیه با گروهای اخوانی در این جبهه نیاز به مستندسازی زیادی ندارد و بسیار واضح و مبرهن است.
بنابراین، ترکیه در تلاش است تا نفوذ خود را در افغانستان گسترش دهد. به نظر می رسد جنبه های نرم افزاری و سخت افزاری نفوذ همزمان مورد توجه انقره قرار دارد. در واقع برقراری توازن میان “قدرت نرم” و “قدرت سخت”، در راستای بهره گیری فراگیر و همه جانبه از جمله راهبردهای ترکیه در تحولات افغانستان است. حضور ترکیه در میدان هوایی یا فرودگاه کابل به منظور دست یابی به نتایجی سیاسی است که در خدمت منافع ملی و تحقق ثبات منطقه ای مدنظر ترکیه قرار دارد. ترکیه از این موقعیت استراتژیک فعلی خود در قالب یک معامله استفاده خواهد کرد.
روابط آمریکا و ترکیه سر مسائل خاورمیانه و مهم تر از همه خرید سامانه ضدهوایی اس۴۰۰ روسی که قادر است هرگونه هواپیمای جنگنده را هدف قرار بدهد، به شدت خراب و پر تنش شده است. آمریکا تحریم هایی را علیه ترکیه در نظر گرفته و حتی فروش جنگنده های فوق پیشرفته اف ۳۵ را به ترکیه به حالت تعلیق در آورده است. حالا بهترین زمان برای ترکیه است که موافقت آمریکا را در قبال خرید سامانه ضدهوایی اس ۴۰۰ به دست بیاورد.
آمریکا نیز به شدت به حضور ترکیه در میدان هوای یا فرودگاه کابل نیازمند است. گفت و گوی واشنگتن با پاکستان برای گرفتن پایگاه نظامی به جایی نرسیده و روسیه نیز به شدت با هرگونه در اختیار گذاشتن پایگاه در آسیای میانه به آمریکا مخالف است.
در نتیجه آمریکا مجبور است تا جاپای کوچکی داخل افغانستان داشته باشد تا از آن طریق بتواند پرواز هواپیماهای جنگنده به خصوص پهپادهای جنگی خود را مدیریت کند و این تنها با حضور ترکیه در فرودگاه کابل امکان پذیر است. علاوه بر این، دو کشور عربستان و ترکیه با بهرهگیری از نقش دین در تحقق اهداف سیاسی خود وارد یک رقابت گفتمانی گسترده در افغانستان پسا خروج خواهند شد که یکی از اهداف عمده ترکیه از حضور سخت افزاری و نرم افزاری در افغانستان را همین موضوع تشکیل می دهد.
در نگاه کلان تر می توان گفت: شکل گیری محور ترکیه، پاکستان و قطر، چالش جدید و جدی سعودی در افغانستان پس از خروج خواهد بود.
به نظر می رسد که ترکیه با همکاری قطر بتواند گوی سبقت را در عرصه تقویت قدرت نرم و نفوذ خود در افغانستان از عربستان برباید. نفوذ نرم ترکیه در پوشش ساخت و حمایت مساجد، توسعه مکاتب (مدارس) افغان ترک و مؤسسات خیریه و ترویج گفتمان اخوانی از سوی انقره(انکارا) باعث شده است تا عربستان سعودی یک رقیب جدی در افغانستان را در برابر خود مشاهده کند که پایگاه قدرت نرم ریاض را به چالش کشیده است.
نگرانی روزافزون عربستان از نفوذ ترکیه در دوره پس از خروج غرب از افغانستان قابل درک است. پروژه نشر سلفیت و وهابیت در افغانستان، فلسفه ای است که عربستان به صورت علنی آن را اعلام و حمایتهای بی پرده و سخاوتمندانه ای از نهادهای تبلیغی، ساخت مدارس و نهادهای علمی-مذهبی برای ترویج تفکر سلفی-وهابی به عمل می آورد.
اکنون به نظر می رسد شکل گیری محور ترکیه، پاکستان و قطر عملا این پروژه سعودی را در افغانستان با مشکل روبرو ساخته است. بنابراین ترکیه همزمان با ورود به عرصه رقابت ملموس و جدی با سعودی، در راستای تقویت نفوذ و افزایش قدرت نرم خود، تلاش می کند تا حضور خود را در افغانستان پساخروج توسعه دهد که حضور در میدان هوایی یا فرودگاه کابل تنها یک نمونه ان است.
به این ترتیب، قراین و شواهد نشان می دهد که ترکیه قدرت نرم و حضور نظامی خود در افغانستان را همزمان با خروج آمریکا از این کشور تقویت می کند. چنان که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، برای چندمین بار طی هفته های گذشته بر توانایی این کشور برای نقش آفرینی بیشتر در افغانستان پس از خروج آمریکا تأکید کرده است. اردوغان در اینباره می گوید: ترکیه بیش از سایر کشورها در بازگشت ثبات به افغانستان نقش داشته و می تواند پس از خروج نیروهای آمریکایی، «تحت پوشش ناتو» حضور پر رنگ تری در این کشور داشته باشد.
ترکیه طی سال های گذشته مسیر جدی را برای افزایش نفوذ همه جانبه خود در افغانستان پیموده است. از سرمایه گذاری عمده برای تقویت نفوذ سیاسی-فرهنگی تا افزایش نفوذ سیاسی و اخیرا افزایش نفوذ اقتصادی در قالب پروژه های عمرانی، بهداشتی و کشاورزی و نیز گسترش مکتب های افغان ترک در اکثر ولایت های افغانستان. نکته مهم آنکه هدف تقویت نفوذ ترکیه در افغانستان به جز تضعیف نفوذ عربستان سعودی، به نوعی در رقابت با روسیه و ایران نیز تعریف میشود؛ امری که نشان از وجود چشم اندازی جامع در استانبول برای آینده افغانستان و آسیای میانه دارد. با وجود این، مسیر پیش روی ترکیه در افغانستان هموار نیست.
بدون شک مهمترین مانع در این مسیر، مخالفت طالبان با حضور نیروهای خارجی (از آمریکایی تا ترکیه ای) در خاک افغانستان است. ترکیه تلاش می کند تا معضل تقابل با طالبان را از طریق تقویت روابط خود با پاکستان حل کند؛ گزینه ای که اگرچه در کوتاه مدت ممکن است کارآمد باشد، اما در طولانی مدت نارضایتی دولت افغانستان را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس پیش بینی میشود که ترکیه راهی جز تعامل با طالبان برای افزایش نفوذ خود در افغانستان نداشته باشد. شاید بتوان تلاش های ترکیه برای میزبانی گفت و گوهای صلح افغانستان با حضور طالبان را بر این مبنا تفسیر کرد؛ تلاش هایی که البته تاکنون بی نتیجه باقی مانده است.