کمین داعش برای قدرت یابی در سایه بحرانِ امنیتیِ افغانستان؟
۳ اسد (مرداد) ۱۴۰۰ – ۲۵/ ۷/ ۲۰۲۱
هر چه به پایانِ روندِ خروجِ نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان ماه آگوست ۲۰۲۱ نزدیک می شویم، امید ها برای رسیدنِ به وضعیتی امن و باثبات در افغانستان کم شده و جای آن را دلهره و ابهام از آینده ای نه چندان روشن می گیرد. چنانچه طی روزهای اخیر تب و تاب کمک به نیروهایی که دارای مشاغلی حساس و یا مرتبط با نیروهای خارجی بوده اند، همچون جریانِ خروجِ مترجمان افغان شدت گرفته است. از سوی دیگر کشورهایی چون تاجیکستان از پذیرشِ ۱۰۰۰۰۰ پناهجوی افغان در کشور خود خبر می دهد. همچنین بسیاری از مردمِ خسته از جنگ و وحشت زده از قدرت گرفتن مجدد طلبان در فکرِ مهاجرت به کشورهای دیگر هستند.
بدین ترتیب این شرایط ملتهبِ افغانستان، خود گویای ماجرایِ نفرت و ترسی جمعی از گردن کشی های دوباره طالبان در افغانستان و بازگرداندن کشور به روزهای تاریک و بازمانده از جهان است. اما اخیرا با افزایش بحرانِ ناشی خلاء امنیتیِ ایجاد شده در اوضاع افغانستان این نگرانی قوت گرفته است که با مهیا شدن عرصه برای قدرت نمایی های طالبان، دستِ دیگر گروه های بنیادگرایِ تروریستی چون داعش نیز برای قدرت یابی باز شود. چنانچه در همین رابطه رحمت الله نبیل رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان هشدار داده بود که طالبان وسیله ای برای آغاز جنگ دوباره گروه داعش در افغانستان است.
این دست هشدارها و احتمالاتی از افزایش خطرات گروه داعش درحالی مطرح می شود که روز سه شنبه ۲۹ تیر ۱۴۰۰ (۲۱ ژوئن ۲۱۲۱) شاهد حملات راکتی در حوالیِ ارگ ریاست جمهوری آنهم در حینِ اقامه نمازِ اعضای هیئت دولت بودیم که متعاقبا شاخه داعش در افغانستان مسئولیت این حمله ی موشکی را بر عهده گرفت. گرچه این گروه مدعی بود که هفت فروند راکت پرتاب کرده و همگی به اهداف خود اصابت کرده اند، اما به گفته ی برخی ناظران داعش در اعلانِ موفقیت های خود چه در میادین جنگ و چه در حملاتِ راکتی و بمب گذاری ها اغراق می کنند.
به هرروی گرچه کسی در این حملات آسیبی ندید لیکن حوادثی از این دست به ویژه تا این حد نزدیک به مواضع حکومت و مقامات حکومتی شاید نشان دهنده ی آن باشد که گروهی چون داعش نیز از پای ننشسته و تلاش می کند از خلاء امنیتی به وجود آمده در افغانستان غافل نماند. بدین ترتیب شرایطی که به واسطه ی طالبان رو به وخامت رفته است توسط دیگر گروه هایِ تروریستیِ درکمین آماده ی بهره برداری می شود.
کشورهای منطقه –فرامنطقه و بیمِ قدرت گرفتن داعش در افغانستان
به باور برخی ناظران سیاسی گرچه داعش در افغانستان تضعیف شده اما همچنان گروهی تهدید کننده است. به ویژه آنکه این گروه برخلاف القاعده که داعیه ای منطقه ای از برپاییِ اصول و موازین خود و نهایتا برپایی امارت اسلامی را دارد، در پی پیاده سازیِ خلافت اسلامی در سطح جهانی و جهادی مذهبی در این مسیر می باشد؛ که این روند هم برای افغانستان و هم برای کشور های منطقه و فرامنطقه امری نگران کننده است. به گونه ای که روسیه و چین نیز از قدرت گرفتن داعش در افغانستان بیم دارند.
چراکه چین همواره تلاش کرده تا از نفوذ تروریسم اسلامی به خاک خود جلوگیری کند و در واقعیت نیز با احتمالِ وجود تروریسم در خاک خود به طور جدی مقابله می کند(سرکوب اویغورهای مسلمان در منطقه سین کیانگ). بنابراین با در نظر داشتنِ منافع اقتصادی، امنیتی و منطقه ای چین، این کشور دلایل روشنی برای نگرانی از جنگ داخلی و رشد گروه های بنیادگرای اسلامی در کشور افغانستان دارد. به ویژه اینکه دولت اسلامی ولایتِ خراسان افغانستان از سیاست های چین در سین کیانگ انتقاد کرده و خواستار جهاد علیه چین شده است. بنابراین آنارشی و افراط گرایی در افغانستان می تواند برای چین دردسر ساز باشد.
همچنین از دیگر سو، با پیشروی طالبان در داخل افغانستان، مسکو نیز از تهدید و قدرت یافتن دولت اسلامی در شمال افغانستان می گوید. چنانچه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در یک کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ ۲ ژوئیه ۲۰۲۱، پیشرفت هایِ ضعیف گفتگوهای صلح بین طرفین درگیر در افغانستان را دلیلِ دستاورهایِ دولت اسلامی (داعش) می داند. وی با انتقاد از خروج عجولانه نیروهای ناتو گفت، “در این شرایط، [دولت اسلامی] به طور فعالانه ای در حال تصرفِ سرزمین هایی در وهله اول در شمال افغانستان، یعنی درست در مرز با کشورهاییست که متحدان ما می باشند.”
اما در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۱ ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه پارار فراتر گذاشته و از وجود شواهد و مدارک بسیاری مرتبط با همکاریِ نزدیکِ آمریکا و داعش گفته و داعش را ثمره ای از کارخانه های تولید تروریسم سازمان های جاسوسی آمریکا دانسته است. بدین ترتیب به نظر می رسد نه تنها روسیه از بابت رشد داعش نگران است، بلکه با خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بیکار ننشسته و درصددِ پیوند داعش به ایالات متحده بوده و انگشتِ اتهامِ حمایت از این گروه را به سوی آمریکا نشانه می گیرد.
البته لازم به ذکر است که مقیاس تهدیدهای ناشی از دولت اسلامی که توسط روسیه به طور کلی بیان می شود، با ارزیابی های ایالات متحده، که تمایل دارد این گروه (دولت اسلامی ولایت خراسان) را به عنوان یک نیروی کاهش یافته و تضعیف شده در نظر گیرد، مطابق و همسو نیست. به هرروی، گرچه گفته می شود که میزانِ قدرت دولت اسلامی توسط حملاتِ ارتش آمریکا و افغانستان کاهش یافته است، با این حال، کالین کلارک یکی از اعضای ارشد مرکز صوفان، دربرابر این باور و تصور که ‘موفقیت های افغانستان در حذف چندین رهبرِ نمادین از ولایت اسلامی شاخه خراسان لزوما به معنای عقیم ساختن این گروه بوده است’، تردید نشان داد.
چنانچه به گفته ی وی، “دولت اسلامی ولایت خراسان به طور متناوب از طریق بسیاری از رهبران سرسخت در چرخش بوده است و باور ندارم این امر تغییرات پایداری در این گروه ایجاد کرده باشد. بنابراین انتظار آنکه «حملاتی سر برُنده» از هدف قرار دادنِ رهبریِ یک گروه، تأثیر استراتژیكی بر این گروه بگذارد، یک اشتباه است.” (eurasianet, 2021) بنابراین اگر رهبر در یک گروه را به عنوانِ سر و مرکزِ کنترل در یک پیکر در نظر بگیریم، به باور این نظران، تنها کشتنِ رهبر و یا بریدنِ سرِ قرار گرفته روی پیکره در چنین گروه هایی چون دولت اسلامی ولایت خراسان نمی تواند نشانی بر تضعیف و یا اضمحلالِ آنها محسوب شود.
اما از دیگر سو نیز می توان گفت ایالات متحده خود از این امر آگاه بوده و به تهدید وجودیِ دولت اسلامی در افغانستان همچنان اذعان دارد. چنانچه جان گادفری، نماینده ویژه ایالات متحده در ائتلاف جهانی برای شکست داعش پیشتر هشدار داده بود، عقب نشینی نیروهای آمریكایی از افغانستان به مراحل آخر خود نزدیک می شود، در حالی که دولت اسلامی ولایت خراسان در این كشور همچنان “تهدیدی جدی” است. چنانچه گادفری چندی پیش در اول ژوئیه هشدار داد که حضور گروه “دولت اسلامی” در افغانستان، که تصور می شود تنها چند سال پیش روندی کاهنده و و تضعیف شده داشته است، کاملا و به طور مطلق ریشه کن نشده است.(Hadley, 2021)
همچنین او معقتد است که: داعش از نظر تلاش برای بازسازی توانایی و تثبیت مجدد حضور خود و بازپس گیری مناطق تصرف شده قبلی بسیار جدی و مصمم هستند. گادفری معتقد است در حالی که این سازمان هنوز امید برای برقراری مجدد خلافت سرزمین خود در عراق و سوریه را دارند اما همچنان در حال گسترش حضور خود در سایر کشورهای آسیایی و آفریقایی نیز می باشند.
بنابراین به گزارش جف سلدین خبرنگار صدای آمریکا، همانطور که گزارش منتشر شده از پنتاگون در آوریل گذشته نیز نشان می دهد، گسترش داعش ولایت خراسان “یک نگرانیِ اساسی و مهم” برای همسایگان افغانستان خوانده شده و این گروه تروریستی “پتانسیلی از بی ثباتی را ایجاد می کند. چنانچه به گفته یکی از مقامات ضدتروریست غربی، “دولت اسلامی سازمانیست که علی رغم مواجهه با مشکلات اخیر، همچنان پتانسیلِ دست اندازی بر قدرت را دارد.”
از سوی دیگر برخی معتقدند تمرکزِ دولت اسلامی در حال حاضر بر بالا بردن کیفیتِ بیشتر و تعداد کمتر است. ” آنها در حال ایجاد زیرساخت های محلی برای استخدام، تدارکات، پشتیبانی اقتصادی، زیرساخت های مالی برای پشتیبانی از خود هستند. در حال حاضر، آنها به جذب هرچه بیشتر نیروهای متخصص و آشنا به فناوری مدرن نیاز دارند تا اینکه صرفا بر یک سرباز عادی که آماده تبدیل شدن به یک بمب گذار انتحاری باشد تکیه کنند. “
مهر تایید بر طالبان به منظور تضعیف داعش: رویکردی کلیشه ای دشمنِ دشمنِ من؟
داعش یکی از مخالفین جدی طالبان علی رغم همکاری با القاعده است. همچنین طالبان نیز حضور داعش را در این کشور نمی پذیرد. چنانچه ذبیح الله مجاهد نیز اعلام کرده بود اجازه نمی دهیم داعش در کشور به ویژه در مناطق تحت کنترل این گروه فعالیت کنند. همچنین این اطمینان را می دهیم هیچ گروه تروریستی دیگر از اسیای میانه یا چین در این کشور وجود ندارد.
بدین ترتیب به باور برخی تحلیلگران، با خروج آخرین نیروهای خارجی از افغانستان، ایالات متحده بر روی دشمن دیرینِ خود، یعنی طالبان حساب باز می کند تا تهدید جدید گروه شبه نظامی داعش را دور نگاه دارد، چراکه این کشور به سمت آینده ای نامشخص حرکت می کند. اما به باور این افراد، در حالی که تلاش ها برای تقویت و حمایتِ نیروهای امنیتی افغانستان در برابر شورش طالبان بی ثمر مانده و فضای تهدید منطقه طی دو دهه گذشته به شدت تغییر کرده است، چشم اندازی از وجودِ یک طالبانِ احیا شده با رهبریِ جنگ محلی علیه داعش، که توسط ایالات متحده به عنوان یک تهدید جهانیِ بزرگتر شناخته می شود، به نوعی در محافل رسمی به طور فزاینده ای پذیرفته شده است. چنانچه به گفته ی یکی از مقامات وزارت دفاع که تمایلی به افشای نامش نداشت، “طالبان حضور داعش در منطقه ی خود را نمی پسندد، و این امر تقریبا به حدیست که آنها علیه داعش و ایدئولوژی آنها تعصبی تبعیض گرایانه داشته و در تلاش هستند تا بتوانند این گروه را حذف کنند.” (O’connor and Jamali, 2021)
گرچه هیچ نشانه ای از حمایتِ ایالات متحده از این کارزار طالبان وجود ندارد، لیکن به نظر می رسد ایالات متحده از این رویکرد استقبال کند. بنابراین از این منظر شاید بتوان گفت سیاست ایالات متحده موازی کاری و ابتکاری همراستا جهت پیشبردنِ سیاست مبارزه با تروریسم با استفاده از یک گروه علیه گروهی دیگر و یا استفاده ای ابزاری برای تخریبِ این گروه ها به دست یکدیگر است. بنابراین به نظر می رسد که منافع ایالات متحده و طالبان برای پیگیری “دشمن مشترک” تأمین شده اند. چنانچه ژنرال فرانک مک کنزی، رئیس فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا پیشتر اذعان کرده بود “این فرصتی بود برای ضربه زدن به گروهی که دشمن سرسخت ایالات متحده است.”
رابطه داعش و طالبان
اما اختلافات اصلی داعش و طالبان را می توان در دو مورد اختلافات ایدئولوژیک و رقابت بر سر قدرت خلاصه کرد. از نظر ایدئولوژیک هرچند در کلیات تفکرات داعشی و طالبانی هر دو سلفی افراطی هستند ولی تفاوت های جدی در نگرش این دو گروه وجود دارد که اختلاف بر سر امارت مدنظر طالبان و خلافت مدنظر داعش از جمله آنهاست. امارت حوزه محدودتری از جغرافیای دنیای اسلام را در افغانستان و پاکستان در نظر دارد اما داعش خلافت اسلامی را در تمامی سرزمین هایی درنظر دارد که در دوران عثمانی در حوزه اقتدار مسلمان قرار داشتند.
ایدئولوژی طالبان در مکتب دیوبندی شبه قاره هند ریشه دارد که ریشه در عربستان سعودی دارد. این دو مکتب فکری اختلافاتی دارند. به عنوان مثال، خلفای داعش علمای مکتب دیوبندی اجماع دارند که نیم توان کسی را که «لااله الله» بر زبان می آود، تکفیر کرد. به علاوه دیوبندی ها شیعیان را مسلمان می خوانند ولی داعش اهل تشیع را خارج اسلام می داند. بدین ترتیب اختلافات ایدئولوژیک میدان عمل متفاوتی را برای دو گروه ترسیم کرده است. رویکرد طالبان محلی گرا و رویکرد داعش جهان گرا است.
قدرت دومین، موضوع اختلاف طالبان و داعش است. در نامه سرگشاده ملامحمد عمر رهبر وقت طالبان، به ابوبکر البغدادی رهبر داعش آمده است که از نظر امارت اسلامی ایجاد گروه های موازی، مخالف جهاد، مجاهدان و مصالح اسلامی است. رقابت طالبان و داعش بر سر کسب قدرت در صحنه عمل به درگیری های نظامی خون بار از جمله در دو ولایت کنر و هلمند افغانستان منجر شده است. طالبان داعش را رقیبی می بیند که موجودیت آن ها را تهدید می کند. (محمودی، ملازهی: ۱۲۵-۱۲۴،۱۳۹۵).
به هرروی، به نظر می رسد احتمالاتی از احیای قدرت داعش در افغانستان می تواند کشورهای منطقه و فرامنطقه را نیز تهدید کند. چنانچه ناظران در منطقه نیز هشدار می دهند که دولت اسلامی ولایت خراسان نگاه خود را به آن سوی افغانستان آغاز کرده و در تلاش است تا جای خود را در قزاقستان، قرقیزستان و مناطقی از تاجیکستان بدست آورد.
شاید بتوان گفت مسائلی چون خروج عجولانه نیروهای ائتلاف، عملکرد غیرمسئولانه و ناکارآمد مقامات کابل، ضعف نیروهای امنیتی، آنارشیِ ایجاد شده ناشی از پیشروی های فزاینده طالبان، فقدان راه حلی جامع برای حل و فصل شرایط حاضر در کشور و بن بست های ایجاد شده در مذاکرات صلح، فغانستان را به محیطی مناسب برای جولان دادن قدرت و فعال گرایی گروه های تروریستیِ دیگری چون داعش تبدیل می کند.
این معضل زمانی به بحران تبدیل خواهد شد که شاهدِ ظهور رقابت و منازعه این گروه ها برای از بین بردنِ دیگری باشیم، لیکن به نظر می رسد اکنون طالبان با کسبِ مشروعیت از جانب ایالات متحده دست برتر را در این گردن فرازی ها داشته و گرچه داعش در افغانستان برای رشد و گسترش خود همواره تلاش خواهد کرد اما دربرابر طالبان شانسی برای خودنمایی ندارد.
منابع:
– محمودی، زهرا و ملازهی، پیرمحمد، (۱۳۹۵)، “داعش در افغانستان؛ ماهیت، اهداف و چشم انداز آن”، پژوهشنامه رسانه بین الملل/ سال اول/ شماره اول
– eurasianet, (2021), “Russia frets about ISIS in Afghanistan, Central Asia looks sanguine”, https://eurasianet.org/russia-frets-about-isis-in-afghanistan-central-asia-looks-sanguine
– Hadley, Greg, (2021), “ISIS in Afghanistan Remains a ‘Serious Threat,’ Special Envoy Warns”, https://www.airforcemag.com/isis-in-afghanistan-remains-a-serious-threat-special-envoy-warns/
– O’CONNOR, TOM AND JAMALI, NAVEED, (2021), “U.S. Bets on Old Foe Taliban to Fight New ISIS Threat in Afghanistan”, https://www.newsweek.com/us-bets-old-foe-taliban-fight-new-isis-threat-afghanistan-1609873