نشست هفتگی کلاب هاوس با موضوعِ «حضور دوباره طالبان و موج جدید مهاجرت از افغانستان»
۱ سنبله (شهریور) ۱۴۰۰ – ۲۳/ ۸/ ۲۰۲۱
با توجه به خروج نیروهای خارجی از افغانستان و تسلط طالبان بر کشور، همچنین با درنظر داشتِ شرایطی آشفته و نبود چشم اندازی روشن از آینده تحولات افغانستان و همچنین ابهامات در چگونگیِ تشکیل و شمولیت دولت آتی و قوانین جاری در کشور، شاهدِ سرازیر شدن سیل جمعیت به سمت فرودگاه کابل و تلاش مردم برای خارج ساختن خود و خانواده هایشان از کشور آنهم به هر نحوی بودیم. بدین ترتیب به نظر می رسد با ترس و وحشتِ دوران سیاه طالبان در دهه ۹۰، مردم افغانستان دیگر امیدی برای ماندن در کشور و رشد و پرورش فرزندانش زیر سایه ی احکام و حکومتی طالبانی را نداشته و بدین ترتیب به نظر می رسد موج مهاجرت های افغانستان در آینده به “بحران مهاجرت” و خروج سیل آسیای مردم تبدیل شود. به همین خاطر با توجه به اهمیت موضوع، سومین گزارش از نشست هفتگی سایت تحلیلی کلکین در کلاب هاوس با موضوعِ «حضور دوباره طالبان و موج جدید مهاجرت از افغانستان»؛ در تاریخِ ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲ تا ۲۴ و با مدیریت دکتر مجتبی نوروزی، به بحث و بررسی پیرامون موج جدید مهاجرت با ورود طالبان به این کشور پرداخته است.
سخنرانان حاضر در این نشست:
- خانم فاطمه اشرفی: رئیس هیات امنای انجمن حامی
- آقای سید ابراهیم حجازی: دیپلمات پیشین افغانستان در تهران
- دکتر یامان حکمت: معاون پیشین دانشگاه آزاد اسلامی واحد کابل
هر یک از سخنرانان مدعو ضمن ترسیم وضعیت موجود در افغانستان به ذکر اهمیت بحث موضوع پرداختند:
خانم فاطمه اشرفی با تاسف دررابطه با زخ دادن تحولات اخیر در افغانستان براین باور است که طی یکی دو هفته ی اخیر شاهد بدترین خبرهایی بودیم که به نظر می رسد افغانستان را به شرایط غیرقابل باور و پذیرشِ ۲۰ سال گذشته بر می گرداند. به گفته ی ایشان در طی دو دهه ی اخیر چالش ها و معضلاتِ متعدد در ظرفیت های عمومی، سیاسی، اقتصادی و غیره کشور را به سمتی سوق داد که نهایتا امروزه شاهد فروپاشی دستاورد های بیست ساله ی ملت افغانستان و همچنین مشارکت بین المللی هستیم. گرچه به واقع در طی چهل سال گذشته کماکان افغانستان به عنوان یکی از کشورهای پناهنده فرست در نظر گرفته می شد، لیکن تحولات اخیر بار دیگر افغانستان را به کشوری پناهنده فرست تبدیل می کند. آنچه در آمار و اطلاعات موجود است، نشان می دهد که موج خروج از افغانستان چه به صورت فردی و چه به صورت خانوادگی از ژانویه ی ۲۰۲۱ آغاز شد که شواهد این امر در روند مهاجرت افغان ها به ایران از سال ۱۴۰۰ بود که در راستای آن بخش قابل توجهی از افغان ها از مرزهای زمینی و هوایی به ایران راه یافتند. اما در کنار مسئله ی خروج از کشور یک نکته ی مهم دیگر آمار و ارقام مرتبط با بی جاشدگان داخلی در خود افغانستان است که بر اساس آمار کمیساریای عالی پناهندگان ۸۰ درصد از آنها را زنان تشکیل می دهند. همچنین آنچه در این میان قابل توجه است مواضع دولت های خارجی در برابر تحولات افغانستان است که منجر به مهاجرت افغان ها شده است. می توان گفت تمامی مرزهای زمینی کشورهای همسایه به غیر ایران برروی مهاجران افغان بسته شده است. چنانچه پاکستان که دارای بزرگترین مرز زمینی با افغانستان است، خود را در موضعی از آمادگی قرار داده است و نه در موضعی از پاسخگویی و پذیرش جمعیت مهاجران. بنابراین با توجه به سیاست های پیشین پاکستان انتظار کمتری می رود که این کشور حتی در آینده بخواهد سیاستی از پاسخگویی را پیش گیرد.
کلید واژه های مطرح در بحث ایشان شامل: فروپاشی دستاورد های بیست ساله، مواضع کشورهای همسایه و هم مرز، و پاسخگویی و برنامه برای پذیرش مهاجران
سید ابرهیم حجازی نیز در ادامه با توجه به شرایط متاثر کننده ی افغانستان براین باور است که دیگر هیچ اعتمادی در میان مردم به طالبان وجود ندارد چراکه مردم افغانستان تجربه ی حکومت طالبان را پشت سر گذاشته اند. همچنین باید در نظر داشت که در سال ۲۰۰۱ طالبان شکست خورده و کنار زده شدند، اما هچ گاه تسلیم نشدند، و به همین خاطر هم هست که اکنون بار دیگر باز گشته اند. اما رفتار و رویه های آنها باعث می شود که جریان مهاجرت خفت و شدت بیشتری یابد. متاسفانه در حال حاضر هیچ گونه ساز و کاری برای حمایت از مردمی که نگران “امنیت جانی” خود هستند وجود ندارد. در همین جا باید توجه داشت که در کشورهایی چون ایران و افغانستان همواره جریانات و امواج مهاجرت وجود داشته است، اما غالبا این مهاجرت ها به دلایل اقتصادی و مشکلات اقتصادی بوده است. لیکن اکنون وضعیت فرق می کند و روند مهاجرت و پناهجویی به خاطر حفظ جان است. همچنین باید توجه داشت تا سال ۲۰۱۴-۲۰۱۵ ایران مقصدی برای مهاجران افغانستان بود لیکن پس از آن، ایران بیشتر به یک معبر و گذرگاه برای رساندن خود به اروپا تبدیل شده است. در هر صورت باید توجه داشت نظام سیاسی افغانستان تغییر خواهد کرد اما در کنار آن افغان ها نیز دیگر افغان های ۲۰ سال پیش نیستند و طالبان نمی تواند با این تصور که بر کشور تسلط یافته گمان برد که می تواند بر اذهان عمومی نیز سلطه یابد.
کلید واژه های مطرح شده در بحث ایشان شامل: امنیت، احساس ناامیدی، عدم باور به تغییر طالبان و رفتار و تشویق کشورهای غربی
دکتر یامان حکمت نیز در ادامه با اذعان به فشارِ مردمی که درحال حاضر چاره ای جز مهاجرت پیش پای خود نمی بیننند، از صحنه های که در فرودگاه کابل به “صحنه های آخر الزمانی” معروف شده اشاره کرده و معتقد است که این دست رویدادهای به ما می گوید فرصت سوزان تمامِ این دو دهه (که نامش را می توان دهه فرصت ها نامید) نتوانستند حتی دانه ای امید در دل مردم بکارند که حال مردم این گونه و بدین حالت به فکر فرار از خاک خود نباشند. گرچه گفتمان طالبانی گفتمانی بی اعتبار بود اما در طی این دو دهه به واسطه ی بی لیاقتی و بی کفایتی بسیاری از سیاستمداران و رفتار استعمارگرایانه ی جامعه جهانی مجددا شاهد اعتبار این گفتمان طالبانی و تسلط مجدد آنها بر کشور هستیم. همه ی این موارد و هراس از بازگشت دوباره ی طالبان نشان می دهد که این موج از مهاجرت با امواج پیشین مهاجرت ها به سمت اروپا و کشورهای دیگر تفاوت آشکاری دارد. در گذشته کمتر شاهد مهاجرت نخبگان در همه ی حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فناوری بودیم و بیشتر مهاجرت های فردی و خانوادگی بود. لیکن در صدر مهاجرت های حال حاضر نخبگان قرار دارند. حال امکان دارد بخشی از آنها به علت تنش و تشنج وضعیت کشور در حال حاضر مخفی شده باشند و به مرور زمان از کشور خارج شوند. اما باید توجه داشت آن بخش از مردمی که به فکر مهاجرت هستند جدا از دلایل سیاسی آن به فکر فقر و قطحی احتمالی در آینده ی کشور هستند. چراکه معضل گرسنگی پیش روی حکومت طالبان است. گرچه تا پیش از این نیز معضل فقر و گرسنگی در کشور وجود داشت و بی برنامگی، سیاست های غلط، و فساد باعث شد پول کلانی که از سوی جامعه جهانی به افغانستان روانه میشد در مسیر درست و کارآمدی جریان نیابد و شاهد بیکاری، فقر، و مشکلات اقتصادی و مادی باشیم، اما باید توجه داشت جنگ آتی افغانستان در کنار جنگ های ایدئولوژیک و سیاسی، جنگ فقر و گرسنگی نیز خواهد بود. بنابراین طبیعیست مردم برای فرار از این ضدآرمان شهری که طالبان ایجاد می کنند از کشور فرار کنند. و در نهایت مسئله ای مهم آن است که کشورهایی که در زد و بندهای سیاسی دخیل هستند و پذیرفته اند طالبان را به افغانستان وارد کنند؛ بایستی مسائل جانبی آن را نیز بپذیرند.
کلید واژه های مطرح شده در بحث شامل: فرصت سوزی، فضای مبهم و چشم انداز نامشخص، و هراس مضاعف
دکتر افشین زرگر نیز در ادامه به این مسئله اشاره داشت که بحث مهاجرت و پناهندگی دو مقوله ی جداگانه و مجزاست و بحث حاضر دررابطه با تحولات افغانستان موضوع پناهندگیست. همچنین باید توجه داشت مهاجرت خود به دو دسته ی قانونی و غیر قانونی تقسیم می شود که ر وند مهاجرت در حال حاضر در افغانستان غیرقانونی است که تبعات خود را نیز در آینده دارد. اما دسته بندی و رویکردِ کشورها به مقوله ی مهاجرت سه حالت دارد:
- پذیرش: این امر شامل کشورهاییست که بیشتر به دلایل چون رشد منفی جمعیت و سیاست های جمعیتی در پیِ افزایش نرخ رشد جمعیت خود هستند.
- ممانعت: کشورهایی که از برهم خوردن یکپارچگی هویتی و انسجام هویتی خود بیم داشته و تمایلی به مهاجرپذیری ندارند.
- اجبار به پذیرش: کشورهایی که به ویژه طی سال های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۹ مجبور به پذیرش مهاجران شدند.
اما با همه ی این تفاسیر باید توجه داشت که این کشورها با پذیرش مهاجران معمولا دغدغه ای از بازگشت و سوق دادن افغانستان در مسیر درست و یا هدفمندی را ندارند. بدین ترتیب باید اولویت در مرحله ی اول رسیدگی به امور مهاجرین و به طول کلی درک مقولات مرتبط با مهاجر و مهاجرت است. همچنین نکته ی حائز اهمیت دیگر شکل گیری دیاسپورای علمی خارج از مرزهای افغانستان است. چرا که امروزه شاهد وجود یک جمعیت دیاسپورای گسترده و پناهنده در کشورهای دیگر هستیم. بنابراین باید در مرحله ی بعد دریافت که آیا این دیاسپورا هدف مشخصی دارد؟ آیا به طور کلی در کشورهای دیگر لابی افغان را قوی و قدرتمند می بینیم یا خیر؟ و در نهایت مسئله ی آخر عدم انسجام و هماهنگی بین جامعه ی مهاجران افغان در کشورهای دیگر است.
دکتر سمیه مروتی نیز در ادامه با اشاره به کشورهایی چون پاکستان، ترکیه و یا کشورهای آسیای مرکزی براین باور بود که بسته به نوع مکان جغرافیایی، دیدگاه ها نسبت به مهاجرین متفاوت است. به طور مثال پاکستانی ها به هیچ عنوان مسئله بی جاشدگان را نمی پذیرند و تحولات افغانستان را منطقی و معتقدند انتقال قدرت به طالبان به درستی طی می شود و مرزها با پاکستان نیز همچنان باز است. ازدیگر سو دوستان ترک باورشان بر آن است که مسئله ای با عنوان مهاجران ارجح نبوده و گزاره ی داعش مولفه ی اصلی و اولویت است و بنابراین پدیده ی مهاجرت بایستی بر کشورهایی چون ایران و پاکستان معطوف باشد. بنابراین حلقه ی مفقوده در این میان عدم اشتراک نظر میان کشورهایی است که می توانند در این زمینه تصمیم گیرننده بوده و برنامه ریزی داشته باشند. از این بابت باید توجه داشت مسئله ی مهاجران مسئله ای مرتبط با یک کشور نیست و تک کشور قادر به تحمل هزینه های مهاجران نیست. در نتیجه این مسئله به گفتگوها و توافقات منطقه ای نیاز دارد.
در ذیل همین مسئله ی مهم، خانم اشرفی نیز براین باور بودند اجماع منطقه ای، پذیرش مسئولیتی عمومی و جمعی، مشارکت کشورهای همسایه و نقش سازمان ها و نهاد های بین المللی و مهاجرتی، می تواند با مسیر و چارچوب مشخصی و برای رعایت حقوق انسانی تمامی مردم افغاستان و ایجاد محیط امنیتی، به دولت در حال استقرار در افغانستان فشار آورد. همچنین آقای حجازی نیز بر ضرورت همکاری بین المللی و کمک جامعه ی جهانی به کشورهای مبدا، معبر و مقصد اشاره کردند. و دکتر حکمت نیز با تمرکز بر قشر آکادمیک و نخبه، براین امر اشاره داشتند که پیوست های اجتماعی در روند حضور مهاجرین امری فوری و فوتی نبوده و زمان بر است و در درجه اول بایستی با صدور ویزا برای جامعه نخبگان به صورت منظم و متداول به پیشبرد این جریان کمک کرد.
در نهایت خانم اشرفی به ذکر چند مورد چالش ها و نگرانی های احتمالی در شرایط جدید افغانستان اشاره کردند:
- خطر جنگ قدرت در میان گروه های مختلف طالبان
- کمبود منابع مالی برای اداره ی کشور (پروژ ه های عمرانی، کشاورزی، توسعه و..)
- بسته شدن کارگاه های کوچک و تعطیلی برخی مشاغل و در نتیجه بیکاری و فقر
- احتمال قحطی های بلند و یا کوتاه مدت
که همه ی این موارد می تواند احتمال سوق یافتن جمعیت بیشتری از مهاجران به کشورهای دیگر را افزایش دهد و در نهایت باید گفت دغدغه ی وضعیت امروز افغاستان به یک بحران عمومی تبدیل شده است. در نتیجه عقل جمعی و اجماع منطقه ای بایستی برای کاهش التیام ناشی از جابه جایی های عظیم جمعیتی اعمال شود.