قطر؛ از مهندسی میانجیگری تا نفوذ راهبردی در افغانستان
۱۳ سنبله (شهریور) ۱۴۰۰ – ۴/ ۹/ ۲۰۲۱
قطر کجاست
تحولات افغانستان همواره به بازیِ ریسک پذیر اما پُرمنفعتی شبیه بوده است که در هر مرحله، بازیگرانِ منطقه ای و فرامنطقه ایِ متعددی را به خود جذب کرد. اما با پایان یافتنِ دو دهه جنگ ایالات متحده و متحدان آن در افغانستان و نهایتا بازگشتِ مجدد طالبان به قدرت، شاهدِ بُرد و باخت برخی بازیگران دخیل در این بازی بودیم.
گرچه نمی توان در حال حاضر با قطعیت از بازنده بودنِ قدرتی چون ایالات متحده در روندِ خارج شدن از افغانستان صحبت کرد، اما آنچه حداقل در میان خودِ مقامات ایالات متحده نیز بر آن اعتراف شده است، ناکامیِ مکرر سیاست های آمریکا در جریان مبارزه با تروریسم و لاپوشانی های مداوم برای پنهان ساختنِ این شکست ها و در نتیجه فرسایشی شدن جنگی ابدی بود.
اما در نقطه مقابل، طالبان با قدرت یابی مجدد و احیای توان تحکم خود، به برنده ی اصلی در زمین بازی جنگ های دیرین افغانستان تبدیل شد. البته به نظر می رسد برخی کشورهای دیگر چون روسیه، چین، پاکستان و ترکیه نیز در آینده ازروی کار آمدن طالبان بی نصیب نخواهند ماند. اما از سوی دیگر باید گفت کشور کوچکی چون قطر که به قطب دیپلماسی منطقه مشهور است، با توسل به سیاست بی طرفی و برای تقویت جایگاه خود به قدرتی بزرگتر در منطقه، در قالبِ بازیگری کلیدی و کارآمد ظاهر شده و توانست به برنده ی دیگر این بازی تبدیل شود.
قطر که در زمان حکومت طالبان طی سال های ۱۹۹۶-۲۰۰۱ طالبان را به عنوان دولت قانونی و مشروعِ افغانستان به رسمیت نشناخت، از سال ۲۰۱۳ با مجوزِ افتتاح رسمی دفتر سیاسی برای طالبان در خاک خود به این گروه اجازه داد تا از سایه بیرون آمده، و تدریجا با تقویتِ نقشِ خود در قالبی رسمی و مشروع، گام های بعدی برای بازگشت به قدرت را بردارند. چنانچه طی یک دهه گذشته، دوحه میزبان رهبری سیاسی طالبان و متعاقبا مذاکرات صلح بین ایالات متحده، دولت افغانستان و طالبان در رسیدن به راه حلی سیاسی برای معضل افغانستان بوده است.
در واقع این کشور کوچک خلیج فارس از دهه ۲۰۰۰ بر تحکم اعتبار خود در سطح بین الملل تمرکز کرده است. چنانکه این کشور تجربه حضور در سه بحران مهم منطقه مانند لبنان، سودان و یمن و میانجیگری در بسیاری اختلافات جهان عرب را دارد. در واقع این کشور با توسل به درک مخالفان از بی طرفی، منابع و امکانات مالی موجود برای میزبانی مذاکرات و در اختیار داشتن امکانات برای تعهد به صلح نقش خود از میانجیگری را با موفقیت پشت سر گذاشته است. اکنون نیز او یکی از بازیگران کلیدی در حل مسئله ی افغانستان است.
بدین ترتیب آنچه قطر درروندِ اخیر از تحولات افغانستان توانسته به خود منتسب سازد، تعابیری از “میانجیگری کلیدی، کاتالیزور صلح، پایان بخش بازی افغانستان تا کارگزار قدرت منطقه ای” را در بر می گیرد. چنانچه به گزارش الجزیره و به گفته تحلیلگران، حرکت قطر به عنوان میانجی بین رهبران سیاسی طالبان و مقامات سابق افغانستان باعث تقویت این کشور کوچک خلیج فارس به عنوان یک کارگزار قدرت در منطقه شده است.
طی یک سال گذشته، قطر میزبان مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان بوده و پیش از آن نیز میزبانِ نشست بین طالبان و ایالات متحده بود که ماحصل آن قرارداد ۲۰۲۰ دوحه، خروج نیروهای خارجی و پایان بخشیدن جنگ ۲۰ ساله ی ایالات متحده بود. از یک سو، لازم به ذکر است قطر هفت سال پیش در جریان مذاکرات بر سر آزادی بوو برگدال، گروهبان آمریکایی در ارتش ایالات متحده به عنوان واسطه میان ایالات متحده و طالبان ظاهر شد. برگدال، کسی که گروگان طالبان بود و در نهایت با پنج زندانی طالبان افغان مبادله شد و سپس به قطر فرستاده شد. همچنین نباید فراموش کرد پایگاه هوایی العدید قطر میزبان حدود ۱۰ هزار سرباز آمریکایی است.
اما از سوی دیگر باید توجه داشت که قطر برای تحکیم محبوبیت خود در میان محافل سلفی در ببن کشورهای عرب منطقه، از طالبان حمایت کرده و میزبان نمایندگی سیاسی طالبان در خاک خود بوده است. بنابراین شاید بتوان گفت در این میان قطر سه جانبه بازی کرده است، ۱- با بازیگران دولتیِ فرامنطقه ای چون ایالات متحده که خواستار مبارزه با آنارشی و هرج و مرج نشات گرفته از گروه های افراطی بوده اند، همکاری داشته است. ۲- هوای بازیگران غیردولتیِ منطقه ای چون طالبان که گروه های افراطی و مسبب تنش در منطقه محسوب می شود را داشته است. ۳- در پی تقویت جایگاه خود در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل در حل و فصل مناقشات منطقه ای و بالا بردن نقش خود در میان کشورهای عرب منطقه بوده است.
به هرروی ذکر یک نکته حائز اهمیت است و آن اولویت منافع ملی-منطقه ای قطر نسبت به عملکرد دیپلماتیک منصفانه و منطقی این کشور است. چرا که با آغاز مذاکرات رسمی و مستقیم دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده با طالبان، گرچه وساطت قطر به عنوان کنشی سرنوشت ساز با بن مایه ی صلح طلبی مشاهده شد، لیکن این قرارداد بدونِ حضور مقامات افغان و فقدان نقش دولت مشروع و قانونیِ این کشور به عنوان طرف اصلی پروسه ی حل و فصل جنگ های داخلی این کشور صورت گرفت. بدین ترتیب، شاید اکنون که طالبان بار دیگر به قدرت بازگشته اند بتوان گفت دیپلماسیِ میانجی گری این کشور عرب منطقه بیشتر در قالبِ پیشوا و محافظ منافع پُرسود و سرمایه گذاری برای تقویت نقش خود بود و نه تسهیل کننده ای منصف در مسیر صلح سازی.
قطر و نقش بزرگِ این کشور کوچک خلیج فارس
قطر هم مرز با عربستان سعودی و تقریبا به اندازه لس آنجلس بوده و تنها ۳۰۰۰۰۰ نفر شهروند (و حدود ۲ میلیون نفر نیروی کار خارجی) دارد. با این حال این کشور غنی از انرژی، مدت هاست که جاه طلبی های بزرگی را به عنوان میانجی در صحنه جهانی در پیش گرفته است. در واقع تلاش برای تبدیل شدن به یک میانجی در امور بین الملل به طور جدی از سال ۱۹۹۵ هنگامی که حمد بن خلیفه آل ثانی به قدرت رسید، آغاز شد. تصویب قانون اساسی آن در سال ۲۰۰۳ نقش اصلی میانجیگیری را تقویت کرد و بیان داشت که سیاست خارجی این دولت خلیج فارس «بر اساس تقویت صلح و امنیت بین المللی از طریق تشویق حل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی» استوار است.
این رویکرد برای قطر به عملکری بدل شد که مسبب سود و منفعت بسیاری برای قطر گردید. به گونه ای که نقش این کشور در افغانستان و تحولات آن به تثبیت نقش آن به عنوان یک میانجی تاثیرگذار و توانمند کمک کرد. از طرف دیگر، اکنون به نظر می رسد این کشور دست برتری نسبت به سایر بازیگران در برابر طالبان را دارد. البته چالش هایی نیز در این مسیر وجود دارد. چنانچه به نظر می رسد نوع تعامل قطر با طالبان به مدل حکومتی که این گروه ایجاد می کند و نحوه اجرای سیاست های آینده طالبان بستگی داشته باشد. به هرروی تنها زمان نشان می دهد که طالبان چه خواهد کرد. (scmp, 2021)
در همین رابطه به گزارش الجزیره، سینزیا بیانکو، پژوهشگر حوزه خلیج فارس در شورای روابط خارجی اروپا براین باور است که، “قطر موقعیت خود برای رفتن به سمت میانجی گری طالبان را مقر ساخت. این موضع گیری قطر به ویژه با تمرکز انظار عمومی بر این مسئله، شرط بندیِ خطرناکی بود، اما نتیجه داد. و در حال حاضر، قطر موقعیت مناسبی یافته که در آن به عنوان اولین نقطه تماس بازیگران منطقه ای و بین المللی محسوب می شود، کشوری که بدون به خطر انداختن خود، خواستار سنجش و بررسی امکان تعامل با طالبان است.”
مناسبات قطر و طالبان
روابط قطر و طالبان به سال ها پیش باز گشته و بازتابی از قرابت این کشور کوچک خلیج فارس با اسلام گرایان از یک سو، و تلاش آن برای تبدیل شدن به یک کارگزار قدرت در منطقه بوده است. موقعیت منحصر به فرد قطر در چند هفته ی گذشته سهمِ قابل توجهی در برجسته ساختن نقش این کشور داشته است، چراکه قطر در کمک به ایالات متحده و سایر کشورهایی که پس از پیشروی سریع طالبان در تلاش برای خروجِ ده ها هزار شهروند و متحد خود از افغانستان بودند نقش اساسی و محوری داشت. ارتباطات قطر با طالبان، دوحه را برای کشورهایی که خواهان نفوذ در افغانستان هستند، و همچنین برای افغان های مأیوسی که سعی در ترک این کشور داشته و یا رسانه های خبری و سازمان های غیردولتی که برای تخلیه و انتقال نیرو به دنبال کمک بوده اند، به نقطه ارتباط و اتصالی پیشرو تبدیل کرده است.
اما به گفته ی برخی تحلیلگران، شاید چنین به نظر رسد که قطر در پذیرش حکومت خشن و بی رحم طالبان عجولانه عمل کرده است، اما باید گفت قطر ریسک خدشه دار شدن شهرت خود را نیز به جان خریده است. بدین ترتیب باید درنظر داشت احتمال سرازیر شدن انتقادات و خطرات ناشی از این ریسک پذیری نیز برای قطر وجود دارد. به همین خاطر مقامات قطری در اظهارنظرهای منتشر شده از طالبان خواسته اند که با مشارکت سایر احزاب افغان، دولتی فراگیر تشکیل دهند، این درحالیست که همین کشور از سوی دیگر دولت های خارجی را نیز برای همکاری با حاکمان جدید افغانستان تحریک می کند.
به عبارتی شاید بتوان گفت قطر با اتخاذ سیاست یکی به نعل و یکی به میخ زدن درصدد است هم جانبِ دو طرف در مسئله ی افغانستان را داشته باشد و هم در این میانه برای خود نیز جایگاه قابل توجه پایداری باز کند. اما آنچه با قدرت یافتن طالبان طی یکی دو هفته ی اخیر کنش گری سیاسی قطر را بیش از بیش تثبیت کرده است، تداوم فعال گرایی قطر برای همکاری با طالبان و به نوعی پرو بال بخشیدن به این گروه برای رسمیت یابی و تثبیت جای پای خود در افغاستان است. چنانچه در تاریخ ۲ سپتامیر وزیر خارجه قطر درنشست خبری دوحه از همکاری قطر با طالبان برای آغاز فعالیت فرودگاه کابل سخن می گوید.
با حمایت قطر، دولت ترکیه پیشنهاد داد که فرودگاه را اداره کند؛ حرکتی که می تواند مشروعیت بین المللی را برای طالبان فراهم آورد و افغانستان را به جهان خارج متصل کند. لازم به ذکر است شرکا و متحدان آمریکایی مانند قطر و ترکیه به طور منظم با هر دو جناح در حال بازی و ایفای نقش هستند؛ چنانچه از یک طرف با دشمنان آمریکا یا گروه های ضد آمریکایی کار می کنند، در عین حال حمایت ایالات متحده و دریافت پوشش مثبت پشتیبانیِ غرب را نیز دریافت می کنند.
نقش رهبری قطر در تسهیل روند انتقال و خروج
به گفته ی واشنگتن پست، گرچه نقش و نفوذ قطر در افغانستان به محض تصرف افغانستان توسط طالبان مشهود بود، لیکن باید گفت غالبِ نقش قطر در این زمان از دید عامه پنهان بود. چنانچه هزاران افغان از قطری ها خواستند نه تنها آنها را از کشور خارج کنند، بلکه به آنها کمک کنند تا با خیال راحت از موانع راه طالبان گذشته و از جمعیت ناامید و مستاصل در اطراف فرودگاه عبور کنند. قطری ها نیزبه افرادی که مایل به خروج بودند ایمیل زدند و حتی به گفته ی یکی از افراد دخیل در انتقال افغان ها که تمایلی به فاش شدن نام خود نداشت، “نقش ما به عنوان میانجی به ما اجازه داد تا کارها را در ایست های بازرسی مختلف تسهیل کنیم.” چناچه قطر در خروج اعضای تیم رباتیک دختران افغانستان نیز نقش داشت. (Hendrix et al, 2021)
در تاریخ ۱۹ آگوست ۲۰۲۱ و پس از ملاقات لوید آستین وزیر دفاع آمریکا با خالد العطیه وزیر دفاع قطر، آستین از همتای خود به دلیل کمک قطر در تسهیل انتقال شهروندان آمریکایی و پرسنل سفارت کابل در خارج از افغانستان قدردانی کرد. تا ۲۶ آگوست، بیش از ۴۰،۰۰۰ نیروی تخلیه شده از طریق پایگاه هوایی العدید قطر مورد پیگیری قرار گرفتند که بسیاری از آنها به ایالات متحده یا یک کشور ثالث رفتند.
همچنین شاهد بودیم که وزیر خارجه آلمان، هایکو ماس، از همتای قطری خود، محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، وزیر امور خارجه قطر در ۲۳ آگوست تشکر کرد. ماس «از حمایت مستمر قطر در تسهیل انتقال امن شهروندان آلمانی و اتباع خارجی از کابل به آلمان قدردانی کرد.» وی گفت: “قطر نقش رهبری واقعی را بر عهده گرفته است.” به این ترتیب، قطر خود را در قالبِ کشوری تثبیت کرده است که همه ی بازیگران دیگر در افغانستان به آن نیاز دارند، از جمله طالبان.
بدین ترتیب قطر فعالیت های خود را ذیلِ “نقش رهبری” بر عهده می گیرد، دقیقا به این دلیل که سال ها به میزبانی طالبان کمک کرده است، کارزار روابط عمومی و تعاملات سیاسی این گروه را هموار و طالبان را به گروهی قابل پذیرش برای جامعه بین المللی تبدیل کرده است. همچنین نباید فراموش کرد که قطر دارای یک ماشینِ مناسبات و تعاملات عظیم و حامیان بسیاری در اتاق فکر غربی و رسانه هاست که این امر تا حدی از طریق بازوری رسانه ای قدرتمند خود مانند الجزیره است. (FRANTZMAN, 2021)
روابط آتی قطر و افغانستان
همان طور که دکتر محمد سلامی در رابطه با نقش قطر در آینده افغانستان گفته است، قطر در تلاش است تا تحت حکومت طالبان به بخش جدایی ناپذیری از سیاست افغانستان تبدیل شود؛ و این تلاش در درجه اول از طریق سرمایه گذاری و کمک های مالی و مشارکت قطر در بازسازی صورت خواهد گرفت. طالبان برای ماندن در قدرت به پول نیاز دارند. چراکه بانک مرکزی این کشور حدود ۹٫۵ میلیارد دلار دارایی مسدود شده دارند که طالبان قادر به دسترسی به آن ها نیست. علاوه بر این سازمان های بین المللی مانند اتحادیه اروپا کمک های مالی خود به افغانستان را قطع و این امر را به رعایت حقوق بشر توسط طالبان مشروط ساخته است.
در این شرایط، طالبان به طور فزاینده ای به کمک های مالی قطر وابسته خواهند بود. سایر کشورهای حوزه خلیج فارس چون عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز به احتمال زیاد برای رقابت با قطر به سرمایه گذاری در افغانستان تمایل داشته، اما اعطای بودجه خود را منوط به پیگیری سیاست های خاص طالبان می دانند. همچنین سرمایه گذاری در افغانستان و مذاکره با طالبان برای آنها زمان زیادی طول خواهد کشید، اما قطر به لطف هشت سال میزبانی طالبان با آنها در تعامل بوده و به هماهنگی کمتری نیاز دارد.
بنابراین، قطر از نظر وابستگی مالی طالبان به تامین بودجه و منابع مالی چند قدم جلوتر از سایر کشورهای ثروتمند خلیج فارس است. بنابرااین سرمایه گذاری یکی از راه های قطر برای تأثیرگذاری بر آینده افغانستان است و قطر از سرمایه گذاری های بین المللی به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود استفاده می کند. چنانچه قطری ها به نفوذ خود در آسیای مرکزی نیز فکر می کنند و افغانستان به عنوان پلی برای گسترش نفوذ مالی، اقتصادی و ایدئولوژیکی قطر در آسیای مرکزی تلقی می شود. (Salami, 2021)
همچنین همان طور که دکتر نوذر شفیعی در نشست تخصصی گروه غرب آسیا و شمال آفریقا نیز اذعان کرده اند، دولت قطر، نفوذ خود را در افغانستان از طریق ساخت مساجد، کمک به ایجاد اشتغال، کمک به بهداشت وثبات، پیگیری می کند و این روابط مثبت می تواند به گسترش همکاری ها بین قطر و دولت آینده طلبان منجر گردد.
در نهایت باید گفت گرچه با سقوط کابل روابط دوحه با افغانستان در موقعیت منحصر به فردی قرار گرفته است اما برخی ناظران قطر را به حمایت از تروریسم بین المللی متهم می کنند. چنانچه به گزارش دوئیچه وله، شبکه تلویزیونی الجزیره مستقر در دوحه سال هاست که به طالبان بستری می دهد تا با عموم مردم صحبت کند. این ایستگاه همچنین ورود طالبان به کاخ ریاست جمهوری را در کابل نیز پخش کرد. اما پرسش مهم این است که قطر تا چه میزان می تواند بر طالبان نفوذ داشته باشد.
در گذشته روابط بین قطر و طالبان کاملا عاری از درگیری نبوده است. برای مثال، قطر نمی خواست طالبان پرچم خود را در مقرش در دوحه برافراشته یا ساختمان دفتر نماندگی را «امارت اسلامی افغانستان» بنامد. قطر همچنین، هرگز امارت اسلامی اعلام شده توسط طالبان در سال ۱۹۹۶ را به رسمیت نشناخته است. حتی بسته به موضع گیری های آتی ایالات متحده ممکن است آن را به رسمیت نشناسد. با این حال با اینکه قطر متهم به ارتباط با گروه های تروریستی است اما علاقه ای به حکمرانی طالبان با زور و خشونت ندارد. بلکه قطر تمایل دارد به عنوان یک میانجی عمل کند.
به هرروی می توان گفت درحالی که افغانستان در شرایطی از کمشکش و نزاع با گروه های ستیزه جو در دل میدان نبرد و جنگ قرار داشته است و نه در پشت میزهای مذاره و تصمیم گیری، اما این شرایط همواره محتاجِ فضایی سیاسی و تعاملات دیپلماتیک بود و قطرآن کشوری بوده که به عنوان ضامن و حافظ منافعِ ایالات متحده و طالبان محسوب شده و با فراهم کردن بستر مناسب از عقد قرارداد دوحه این فضا را آماده کرد؛ بستری که قطر را به طلایه دار میانجیگری و طالبان را از بازیگری غیردولتی به دولتی رسمی تبدیل خواهد کرد. اما شاید بتوان گفت دیپلماسی میانه داری قطر تنها وجهی که برای افغان ها نداشت همین نقش کارگزار صلح بود؛ چنانچه برخی آن را به همکاری با طالبان متهم می سازند. بدین ترتیب باید گفت گرچه قطر در ایفای نقش میانجیگری حداقل برای ایالات متحده به اندازه ی کافی بی طرف شناخته می شد، لیکن در حال حاضر بیشتر در جبهه ی طالبان و همکاری با آنها شمشیر می زند.
منابع:
– FRANTZMAN, SETH J. (2021), “How Qatar became the power broker of Afghanistan – analysis”, https://www.jpost.com/middle-east/how-qatar-became-the-power-broker-of-afghanistan-analysis-677606
– Hendrix, Steve & Sly, Liz & Fahim, Kareem, (2021), “Taliban takeover propels tiny Qatar into outsize role in Afghanistan
“, https://www.washingtonpost.com/world/taliban-qatar-mediator-afghanistan/2021/08/31/6a787b2c-0992-11ec-a7c8-61bb7b3bf628_story.html
– Salami, Mohammad, (2021), “Qatar Emerges as Power Broker in New Afghanistan”, https://www.geopoliticalmonitor.com/qatar-emerges-as-power-broker-in-new-afghanistan/
– scmp, (2021), “Qatar is the key player in post-US Afghanistan. Can it be a bridge from the Taliban to the world?”, https://www.scmp.com/week-asia/politics/article/3147041/qatar-key-player-post-us-afghanistan-can-it-be-bridge-taliban