تلاش طالبان، مقاومت جهان: ابوظبی و رویکرد اضطراب و انتظار از به رسمیت شناختن طالبان
۲۵ آبان(عقرب)۱۴۰۰-۲۰۲۱/۱۱/۱۶
متحدان دیرینه، مخالفان جدید: نگرانی امارات از طالبان خشتی دیگر در مسیر عدم شناسایی بین الملی این گروه
از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتن این گروه در تلاش است تا از سمت جامعه جهانی به عنوان یک دولت شناخته شود. درواقع، باوجود تلاش های سال های اخیر طالبان در سطح جهانی و برقراری ارتباط با سایر کشورها، پیدا کردن متحدانی در سطح منطقه و جهان، کوشش های اخیر این گروه برای شناسایی رسمی، اکنون پس از سه ماه حضور در قدرت سیاسی تاکنون از سوی هیچ یک از کشورهای جهان به رسمیت شناخته نشده است. این در حالی است که در تجربه نخست حکومت داری طالبان در دهه نود میلادی، سه کشور پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی دولت طالبان را به رسمیت شناختند. همچنین، قبل تر از این، حداقل در ده سال اخیر این گروه از سمت اکثر دولت های جهان به عنوان بخشی از فرآیند صلح افغانستان به رسمیت شناخته شده بود. به طوری که نشست های متفاوتی با محوریت نمایندگانی از طالبان در کشورهای مختلف برگزار شد. اما اکنون همین دولت ها با مواضع انتقادی به رویکرد طالبان در افغانستان پرداخته و تمایلی برای به رسمیت شناختن این گروه ندارند.
در چنین شرایطی، در بین عدم شناسایی رسمی کشورهای نزدیک به طالبان، از زمانی که این گروه در ۱۵ اوت کنترل کابل را به دست گرفتند، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز محتاطانه عمل کردند و به نظر می رسد تمایل چندانی برای قرار گرفتن در صف اول کشورهای مشتاق در به رسمیت شناختن طالبان را نداشته باشند؛ به ویژه با خروج ایالات متحده و نگرانی های ناشی از نفوذ و گسترش گروه های تروریستی و متعاقبا از بین رفتن ثبات و امنیت منطقه. در این میان، کشوری چون امارات جزء معدود کشورهایی بود که طالبان را در دهه ۹۰ به رسمیت شناخت اما به نظر می رسد فعلا تمایلی به این امر ندارد اما در عین حال نمی توانند در برابر تحولات افغانستان مطلقا منفعل باشند و به همین جهت در دوراهی قرار گرفته است؛ لیکن آنچه از سوی این کشور آشکار می باشد تنها اقداماتِ واکنشیِ ناچیز از تلاش برای برقراری تعاملات، ترغیب طالبان به تشکیل دولتی فراگیر، کمک برای تسهیل روند تخلیه اتباع خارجی و ارائه ی کمک های بشردوستانه است.
به عبارت دیگر، امارات متحده یکی از اولین کشورهای جهان بود که پس از تحولات اخیر در افغانستان و به قدرت رسیدن طالبان، کمک های بشردوستانه به کابل ارسال کرد. در اوایل ماه سپتامبر ۲۰۲۱ امارات یک هواپیمای حامل کمک های فوری پزشکی و غذایی را به افغانستان اعزام کرد. همچنین، یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بود که در بحران فرودگاه کابل به همراه قطر، کویت و بحرین در ایجاد پست هایی برای پرواز های تخلیه خارجی ها و افغان ها نقش داشته و فرودگاه های خود را به روی پیش از پنج هزار پناهجوی افغان باز کرده است.
به عبارت دیگر، در بحران فرودگاه کابل و خروج نیروهای خارجی از افغانستان در میانه دست پاچگی دولت های غربی، کشورهای عربی خوش درخشیدند. امارات نیز با کمک های خود سریع و موثر عمل کرد. در میان دیگر تلاش ها، آنها به تخلیه ۳۹۰۰۰ نفز از افغانستان کمک کردند. آنها یک مرکز ترانزیت و یک مرکز پردازش در ابوظبی ایجاد کردند تا در آن مسافران قبل از عزیمت به ایالات متحده و سایر مقاصد، تحت بررسی های بهداشتی و امنیتی قرار بگیرند. اما کمک های امارات متحده عربی به افغانستان به اوایل دوران پس از ۱۱ سپتامبر برمی گردد. امارات متحده عربی اولین کشور عربی بود که نیروهای خود را به افغانستان فرستاد و مدت دو دهه در آنجا ماندند و ۲۵۰ نفر آنها تنها نیروهای عربی بودند که عملیات های تمام عیار را در حمایت از اهداف ایالات متحده انجام دادند و کماندوهای افغان را در استام هلمند آموزش دادند. با این وجود اکنون به نظر می رسد این کشور از افغانستان تحت سلطه طالبان نگران است امری که در مسئله شناسایی نقش مهمی دارد.
تصویر یک- کمک های بشردوستانه امارات متحده عربی به افغانستان
ایدئولوژی، مانع بزرگ امارات در شناسایی طالبان
در میان سوالات متعدد از چرایی عدم به رسمیت شناختن طالبان از سوی جامعه جهانی، یکی از پرسش های مطرح شده، این سوال است که چرا امارات متحده عربی علی رغم دهه نود میلادی در به رسمیت شناختن طالبان تردید دارد؟ ذبیح الله جعفری در یادداشتی در وب سایت دیپلماسی ایرانی در این باره می گوید که« اکنون که طالبان تقریبا تمام افغانستان را به کنترل خود درآورده کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از وضعیت کنونی در افغانستان نگران هستند. زیرا احتمال وقوع یک جنگ داخلی وسیع در افغانستان برای کشورهای حاشیه خلیج فارس بسیار خطرناک است:چراکه داعش و القاعده که به عنوان دو سازمان تروریستی افراطی به شمار می روند، هردو به دنبال جذب شهروندان عرب از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و جلب حمایت مالی از منطقه هستند و این دو سازمان می توانند به راحتی ثبات این کشورها را با دامن زدن به هرج و مرج مخدوش کنند.
در همین رابطه، رایان پل، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در استراتفور می گوید: یکی از موضوعات کلیدی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس این است که اطمینان حاصل کنند که پیروزی طالبان الهام بخش ایدئولوژی جهادی در بین مردم آنها نیست. در نتیجه از زمان تصرف طالبان بر کابل در ۱۵ اوت، کشورهای عربی با احتیاط نسبت به مسائل افغانستان واکنش نشان داده اند و هیچ کدام از آنها هنوز رژیم جدید را به رسمیت نشناخته اند و در حال حاضر نیز بعید به نظر می رسد که دست به چنین اقدامی بزنند.
به نظر پل، کشورهای حوزه خلیج فارس در ابتدا به دنبال شناسایی نرم طالبان خواهند بود. و اگر جامعه بین المللی به ویژه اروپا و ایالات متحده، عادی سازی روابط با طالبان را آغاز کنند، این کشورها نیز از این روش پیروی خواهند کرد. اما به طور کلی، امارت اسلامی یک چالش ایدئولوژی برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است که اسلام سیاسی را یک تهدید وجودی برای خود می دانند. در این میان امارات متحده عربی به نظر می رسد خود را مخالف ترین کشور نسبت به گروه طالبان نشان دهد. به طوری که به اعتقاد آندریاس کریگ، مدرس دانشکده مطالعات امنیتی در لندن: مبارزه ایدئولوژیک امارات علیه اسلام سیاسی به این معناست که آنها در برابر طالبان موضع سختی خواهند گرفت».
بهرصورت، به رسمیت شناختن زودهنگام طالبان از سوی هریک از کشورها منجر به تقویت مشروعیت این گروه و انگیزه دادن به سایر کشورها برای شناسایی رسمی طالبان می شود. اما این شناسایی به همان میزان که برای طالبان در وهله اول سودآور است برای کشورها مانند امارت متحده عربی با چالش ها و زیان هایی همراه خواهد بود. مانند برچسب خوردن حمایت از گروه های افراطی، کمک به تقویت گروه های افراطی مشابه، از دست دادن حمایت های کشورهای غربی و متعاقب آن برهم خوردن اتحادهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با غرب که منجر به از دست رفتن سودهای کلان خواهد شد.
نگاه ابوظبی به افغانستان از عینک ایالات متحده
در حالی که کشورهای حاشیه خلیج فارس تلاش می کنند خود را با واقعیت جدیدی که به دلیل خروج امریکا از افغانستان ایجاد شده است، تطبیق بدهند، آنها سعی دارند در میان ترس از چالش های امنیتی در منطقه، جایگاه خود را در کنار واشنگتن حفظ کنند. به عبارت دیگر، طی چند دهه گذشته صف بندی ها و منافع منطقه ای متحدان خاورمیانه ای واشنگتن به طور مستقیم با اولویت های سیاست خارجی ایالات متحده مرتبط بوده است. بنابراین، در حالی که ایالات متحده ورق بیست ساله مداخله نظامی در افغانستان را برمی گرداند، متحدان خاورمیانه ای آن باید با تکیه بر استراتژی هایی که هدفشان تقویت جبهه داخلی، افزایش همکاری و کاهش درگیری است، عواقب پس از خروج آمریکا را مدیریت کنند. در نتیجه، کشورهای خلیج فارس با آزمون های دشواری رو به رو خواهند شد. (BARHOUMA,2021|).
با توجه به همین امر، موضوع به رسمیت شناختن طالبان از سوی کشورهای عربی به ویژه امارات متحده عربی قابل بحث است. درواقع، این کشور به عنوان متحد نزدیک ایالات متحده و منافعی که از این طریق کسب می کند، موضوع شناسایی را با منافع خود در ارتباط با غرب هماهنگ می کند. به عبارت بهتر، ابوظبی نیز به مانند سایر کشورها منتظر آن است تا کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده در مورد به رسمیت شناختن طالبان تصمیم گیری کند تا از آن پیروی کنند. اما یک چالش هم وجود دارد. اگرچه بحران افغانستان به امارات متحده عربی فرصتی داده است تا شراکت خود با متحدان اصلی غربی را تقویت کند، اما نگاه ابوظبی به سلطه طالبان با احتیاط و نگرانی است. چراکه از یک سو هرج و مرج همراه با خروج عجولانه ایالات متحده از افغانستان، دوستان و متحدان این قدرت بین المللی را در رابطه با قابل اعتماد بودن واشنگتن به عنوان یک شریک امنیتی مردد ساخته است.
اما بحران افغانستان برای کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز فرصتی منحصر به فرد می دهد تا سودمندی خود را به متحدان غربی خود به ویژه ایالات متحده نشان دهند. عملکرد این کشورها در بحران فرودگاه کابل نشان داد که ظرفیت این کشورها بیشتر از تبدیل شدن به مکانی برای ترانزیت است. به طور مثال امارات متحده عربی می تواند در ادامه فعالیت های بشردوستانه خود مانند ارسال موادغذایی و کمک های پزشکی در پروژه های انکشافی با حمایت های مالی غرب وارد عمل شوند بدون آنکه طالبان را به رسمیت بشناسند. امری که شانس امارات در تقویت روابط ایالات متحده و شرکای غربی اش با این کشور را در مسئله افغانستان تقویت می کند.
تحولات خاورمیانه و چالش ابوظبی برای به رسمیت شناختن طالبان
در نهایت، به رسمیت شناختن طالبان از سوی کشورهای منطقه و کشورهای حاشیه خلیج فارس ارتباط مستقیمی با تحولات چندسال اخیر منطقه خاورمیانه و تغییرات به وجود آمده در آن دارد. به عبارت دیگر، واکنش بازیگران مختلف سیاسی در قبال ظهور مجدد طالبان نیز از گسل های سیاسی حاکم بر سیاست خاورمیانه نشات می گیرد. در دهه ۱۹۹۰ عربستان سعودی و امارات متحده عربی تنها کشورهای خاورمیانه بودند که رژیم طالبان را به رسمیت شناختند. در حالی که ایران، همسایه افغانستان مخالف سرسخت رژیم اول طالبان بود. تعامل ترکیه با افغانستان عمدتاً محدود به جوامع ازبک و ترکمن این کشور بود و قطر تنها زمانی وارد جنگ افغانستان شد که دوحه میزبان دفتر سیاسی طالبان در سال ۲۰۱۳ شد.
این بار نیز به نظر می رسد که شرکای سنتی طالبان در خلیج فارس تمایلی ندارند یا دست کم در موقعیتی ایده آل قرار ندارند که به راحتی با این گروه درگیر شوند. عربستان سعودی و امارات در اواسط ماه اوت، نمایندگی های دیپلماتیک خود را بستند و این نشان می دهد که این کشورهای قدرتمند خلیج فارس تصمیم گرفته اند تا زمانی که تصویر سیاسی در کابل واضح تر شود، دست از کار بکشند. به نظر می رسد که هم عربستان و هم امارات، نظم سیاسی پس از ۱۱ سپتامبر در افغانستان را یک امر انجام شده می دانستند و هرگز انتظار فروپاشی کامل آن و بازپس گیری مطلق قدرت توسط طالبان را نداشتند. از طرف دیگر، به نظر می رسد اعتماد امارات متحده عربی و حتی عربستان سعودی به طالبان کاهش چشمگیری داشته است. از طرف دیگر، احتمالا تقویت جنبش های افراطی اسلامی در منطقه برای امارات متحده عربی به مانند سایر کشورها نگران کننده است. علاوه بر این موارد، امارات متحده پیوندهای تاریخی و فرهنگی مانند ایران یا حتی ترکیه با افغانستان ندارد. امری که ارتباط عمیق را با این کشور محدود می کند درنتیجه، امارات متحده عربی احساس فوریت کمتری در تعامل با طالبان دارد. با این حال اگر قطر بتواند بر شکل گیری نظم سیاسی جدید در افغانستان تاثیر بگذارد، ممکن است امارات متحده عربی سیاست های خود را در قبال افغانستان تحت کنترل طالبان تغییر دهد(Karim,2021).
اما از سوی دیگر امارات همچنین نگران تهدیدات امنیتی ناشی از تسلط طالبان بر افغانستان است. چنانچه به باور آنها، پیروزی طالبان به گروههای جهادی در سراسر منطقه انرژی بخشیده و قدرتهای منطقهای باید برای این گسترش و بسط نیروهای جهادی که از افغانستان سرچشمه میگیرد، حساس و همیشه مراقب باشند. اما فراتر از این خطرات امنیتی فوری، امارات متحده عربی با یک فشار و تحدید شدید ژئوپلیتیکی در افغانستان نیز مواجه است، چنانچه به نظر می رسد قطر جایگاه دیپلماتیک قوی تری در افغانستان نسبت به امارات متحده عربی دارد.
امارات متحده عربی، افغانستان و آینده
به هر روی، در حالی که به رسمیت شناختن رسمی و دیپلماتیک طالبان از سوی امارات بعید است، جاوید احمد سفیر افغانستان در امارات متحده عربی معتقد است که ابوظبی می تواند رویکردی مرحله ای را برای تعامل با طالبان دنبال کند. احمد به المانیتور گفت: «امارات متحده عربی اغلب در تعاملات خود، از جمله در افغانستان، رویکرد سیاستی کاملا متنوعی را اتخاذ می کند. نظر من برآن است که آنها به کمک های بشردوستانه برای ایجاد یک مشارکت نزدیک و بی طرف تر با طالبان ادامه خواهند داد. اما این حمایت احتمالا زمانی تعدیل خواهد شد که نه تنها در مورد نقش آینده قطر در کشور، بلکه مهمتر از همه، مواضع سیاسی خود طالبان نیز شفافیت بیشتری وجود داشته باشد.» احمد همچنین خاطرنشان کرد که “ارتباط اولیه” امارات متحده عربی با مقامات جدید در کابل می تواند موقعیت چانه زنی این کشور را با طالبان تقویت کند.
با نگاهی به آینده، احتمالا امارات متحده عربی سه هدف استراتژیک را در افغانستان دنبال خواهد کرد. ۱- اول، امارات متحده عربی به قدرت فشار و نفوذ در بحران افغانستان ادامه خواهد داد تا ضرورت و اجتناب ناپذیر بودن خود را به عنوان یک شریک برای کشورهای غربی برجسته سازد. پذیرش خلبانان افغان از ازبکستان توسط امارات متحده عربی، به دنبال توافقی با میانجیگری ایالات متحده، بر تمایل این کشور برای کمک به سیاست های ایالات متحده حتی به قیمت عادی سازی روابط با کابل تأکید دارد. فرانسه نیز در جریان بحران تخلیه افغانستان به امارات متحده عربی کمک کرده است. این اقدامات و رفتارها به نوعی با اتکای روزافزون جامعه جهانی به قطر و ترکیه مقابله خواهد کرد.۲- دوم، امارات متحده عربی می تواند از بحران افغانستان برای تقویت جایگاه خود به عنوان یک اهدا کننده کمک های بشردوستانه استفاده کند. امارات متحده عربی ارسال کمک های بشردوستانه فوری به افغانستان را در ۴ سپتامبر آغاز کرد، و در کنفرانس ۱۳ سپتامبر سازمان ملل متعهد شد ۵۰ میلیون دلار کمک مالی کند. فراتر از تقویت قدرت نرم امارات، این کمک های مالی می تواند پیامدهای دیپلماتیک گسترده ای داشته باشد. عبدالخالق عبدالله، مشاور سابق بن زاید ولیعهد ابوظبی معتقد است که قرار گرفتن امارات متحده عربی در “خط مقدم” ارسال کمک های فوری بشردوستانه “راه امارات متحده عربی برای نزدیک شدن به طالبان خواهد بود.” ۳- سوم، تسلط طالبان بر کشور برای امارات متحده عربی فرصتی فراهم می کرد تا مشارکت خود با هند و پاکستان تقویت کند. اهمیت آسیای جنوبی به عنوان یک فاکتور تاثیر گذار در استراتژی سیاست خارجی امارات متحده عربی با تلاشهای ابوظبی در آوریل ۲۰۲۱ برای تسهیل گفتگوی هند و پاکستان بر سر کشمیر مورد تاکید قرار گرفت. از آنجایی که هند و امارات هر دو نگران ایجاد پیوند بالقوه ترکیه-قطر-پاکستان در افغانستان هستند، این تلاش ها می توانند زمینه های مشترکی در افغانستان پیدا کنند. همچنین امارات متحده عربی با پاکستان نیز در مورد افغانستان تعامل داشته است. در ۱۵ سپتامبر، عبدالله بن زاید، وزیر امور خارجه امارات و شاه محمود قریشی، وزیر امور خارجه امارات متحده عربی و همتای پاکستانی وی، در مورد خنثی کردن یک بحران انسانی قریب الوقوع در افغانستان گفتگو کردند. با این حال، در پاکستان در مورد کارآمدی امارات متحده عربی به عنوان یک شریک در افغانستان اختلاف نظر وجود دارد. به گفته منابع دیپلماتیک پاکستانی به المانیتور، امارات متحده عربی بازیگر اصلی در افغانستان نبوده است، زیرا بیشتر ابتکار عمل های این کشور به رهبری عربستان سعودی یا آمریکا بوده است (Ramani,2021).
در هر حال به نظر می رسد کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به وضوح از وضعیت در حال گسترش در افغانستان و به ویژه باز شدنِ روندی از حضور و فعالیت های گروه های ترویستی و خشونت طلب در منطقه نگران هستند و به نظر می آید امارات نیز از این امر مستثنی نیست. همان طور که به گفته رایان بوهل (Ryan Bohl)، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در مرکز مشاوره ریسک استراتفور برای شیخنشینهای خلیج فارس، «یکی از مسائل اصلی اطمینان حاصل کردن از این امر است که پیروزی طالبان الهام بخش رادیکالیسم جهادی در میان مردم خود نخواهد بود». همچنین، در بحبوحه یک دوره سخت اقتصادی در خلیج فارس و اعمال اقدامات ریاضتی و مالیاتی جدید، پذیرش افغان ها می تواند بر فشارهای اقتصادی موجود بیفزاید و اصطکاک اجتماعی ایجاد کند. درکل به گفته بوهل: «من تمایل دارم فکر کنم که کشورهای خلیج فارس ابتدا به دنبال یک به رسمیت شناختن «نرم» از طالبان خواهند بود. بدین ترتیب اگر جامعه بینالملل و بهویژه کشورهایی مانند اروپا و ایالات متحده شروع به عادیسازی روابط با طالبان کنند، فکر میکنم کشورهای خلیجفارس نیز این کار را دنبال خواهند کرد.» (Cafiero,2021).
بنابراین، امارات در موضوع به رسمیت شناختن طالبان به چند نکته توجه خواهد کرد: نخست، میزان تهدیدهای افراط گرایی از خاک افغانستان علیه این کشور، دوم، تحولات خاورمیانه و رقابت های منطقه ای و سوم و مهم تر از همه نگاه به سیاست های متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای خود مانند عربستان و ایالات متحده به موضوع به رسمیت شناختن طالبان.
منابع
BARHOUMA, MOHAMMAD,(2021), “New Political and Security Challenges for Jordan and Gulf States After U.S. Withdrawal from Afghanistan”, THE REVERBERATION OF THE AMERICAN WITHDRAWAL FROM AFGHANISTAN IN THE ARABIAN GULF, https://carnegieendowment.org/sada/85367
Cafiero, Giorgio, (2021), “Gulf states react cautiously to the ‘Taliban 2.0’”, https://responsiblestatecraft.org/2021/08/27/gulf-states-react-cautiously-to-the-taliban-2-0/
Ramani, Samuel, (2021), “UAE weighs opportunities, risks in Afghan diplomatic scrum”, https://www.al-monitor.com/originals/2021/09/uae-weighs-opportunities-risks-afghan-diplomatic-scrum
Karim, Umer,(2021), “With Taliban Takeover, Gulf States Maneuver in Afghanistan”, https://agsiw.org/with-taliban-takeover-gulf-states-maneuver-in-afghanistan/