بسیج برای تغییر؛ جنبش های زنان خط مقدم مبارزه با پروژه استبداد طالبان
۲ دلو (بهمن) ۱۴۰۰ – ۲۲/ ۱/ ۲۰۲۲
شاید طی چند ماه اخیر به نظر می رسید که فشارهای جامعه جهانی برای وادار ساختن طالبان به تضمین حقوق اقلیت ها و اقشار خصوصا دررابطه با زنان افغانستان، این گروه رادیکال را در مسیری از پذیرش تعهدات بین المللی و اتخاذ رویکردهایی نرم و مسالمت جویانه سوق دهد؛ لیکن پس از گذشت ۵ ماه، شاهدِ بسط و یا حتی نرمالیزه گشتن روابط طالبان با کشورهای مختلف، رایزنی برای تنظیم قراردادها و ترتیباتِ سیاسی اقتصادی مختلف، و از دیگر سو تحت فشار قرار دادن گروه های معترض و خاموش ساختن صدایِ مخالفان به ویژه قشر بانوان هستیم.
گویی طالبان در حال انتشار این پیام به جهانیان است که ما برای به رسمیت شناخته شدن، منفعلانه تنها به انتظار نخواهیم نشست و در مسیری از همان افکار و عقایدِ تحکم آمیز و عقب مانده اما با سیاست هایی قهریِ نوینی پیش خواهیم رفت و زنان نیز آن قشر از جامعه هستند که همچنان مشمولِ موازینِ سخت گیرانه و تحجرآمیز خواهند بود. اما زنان افغانستان نیز به نوبۀ خود و با مقاومت و اعتراض نشان داده اند که احیای روزهای سیاه دهه ۹۰ دیگر امکان پذیر نیست و دستاوردهایی دموکراتیک طی این دو دهه به بخشی از هویت، نقش و زندگیِ زنان در ابعاد مختلف تبدیل شده است؛ هویتی که آزادی خواهی و استقلال زنان را تحت هر شرایطی مطالبه گر است.
طالبان و تنگ کردن فضای فعالیت های سیاسی اجتماعی برای زنان
چندی پیش اخباری مبنی بر یورشِ افراد مسلح طالب به خانۀ فعالان حقوق زنان در کابل منتشر شد. چنانچه به گزارش گاردین، تمنا زریابی پریانی و پروانه ابراهیم خیل که در یک سلسله تظاهرات از چند ماه گذشته در کابل شرکت داشتند، چهارشنبه شب ۱۹ ژانویه ۲۰۲۰ توسط افراد مسلحی که ادعا میک ردند از اداره اطلاعات طالبان هستند دستگیر شدند. اندکی پیش از بازداشت پریانی و خواهرانش، فیلمی در شبکه های اجتماعی منتشر شد که نشان می داد او در حال فریاد زدن و طلب کمک می گوید که طالبان در خانه اش را می کوبند. او در این کلیپ می گوید: “کمک کنید، لطفا، طالبان به خانه ما آمده اند… فقط خواهران من در خانه هستند.”
ژنرال مبین خان، سخنگوی فرماندهی پلیس کابل، در توییتی نوشت که پست اجتماعی پریانی “نمایشی ساختگی” بود. همچنین خالد همراز، سخنگوی استخبارات طالبان در تویتی نوشت که “توهین به ارزش های دینی و ملی مردم افغانستان دیگر قابل تحمل نیست”؛ اشاره ای به تظاهرات روز یکشنبه ۱۶ ژانویه ۲۰۲۰ که در اعتراض به کشتار و ناپدید شدن زنان (چون زینب عبداللهی و عالیه عزیزی) تحت سلطۀ طالبان برگزار شده بود. تظاهرات کنندگان زن همچنین به حجاب اجباری طالبان نیز اعتراض کردند.
اما در جریانِ این رویدادها، حملات مشابهی نیز به خانه های معترضان زن در کابل گزارش شده است. در موردی دیگر، یک (زن) معترض افغان که نامش برای محافظت از او فاش نشده به گاردین گفت که طالبان به خانه او رفته و او را “حمله کردند” و “به شدت کتک زدند”. طالبان از زمان به قدرت رسیدن در اواسط اوت ۲۰۲۱، محدودیت های گستردهای را اعمال کردند که بسیاری از این محدودیت ها علیه زنان است. (Kumar and Noori, 2022)
در تظاهرات روز یکشنبه، زنان پلاکاردهایی را حمل می کردند که خواستار حقوق برابر بودند و فریاد “عدالت!” سر می دادند. به گزارش دیده بان حقوق بشر، هنگامی که زنان در یک محل برنامه ریزی شده در روز ۱۶ ژانویه گردهم آمدند، اعضای مسلح طالبان پیشتر در آنجا حضور داشتند و این نگرانی سازمان دهندگان از نفوذ مقامات طالبان در ارتباطات آنها را تقویت می کرد.
برخی معترضان با مشاهده طالبان پراکنده شدند، اما حدود ۲۵ زن طبق برنامه شروع به راهپیمایی به سمت دانشگاه کابل کردند. اعضای طالبان اسلحه گرم را به سمت راهپیمایان نشانه رفتند، به آنها تهدید و توهین کردند و آنها را “عروسک های غرب” و “فاحشه” خواندند. هنگامی که معترضان به دانشگاه کابل رسیدند، گروه بزرگتری از طالبان حضور داشته و زنان را محاصره کردند. در حالی که معترضان سعی داشتند از محاصره طالبان فرار کنند با شلیک اسپری فلفل از سوی طالبان به سوی جمعیت، تظاهرات متفرق شد.
به گفتۀ سازمان دهندگان تظاهرات پریانی در این تظاهرات شرکت داشت. این فعال حقوق زنان چندین تظاهرات از جمله تظاهرات روز یکشنبه را در کابل سازماندهی کرده است. بدین ترتیب باید گفت طالبان به طور فزاینده ای گروه های حقوق بشر افغانستان را هدف قرار داده اند و خبرنگاران محلی و بین المللی که تظاهرات را پوشش می دهند نیز، اغلب بازداشت و گاه مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
شهرزاد اکبر، رئیس پیشین کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گفت: «بدیهی است که طالبان در حال تشدید حملات خود بر فضای مدنی و به طور خاص بر زنانی هستند که طلایه دارانِ فضای مدنی هستند.» همچنین هدر بار، معاون امور زنان در دیده بان حقوق بشر نیز گفت که واکنش طالبان نشانه ترس است. « طالبان در تلاش برای چگونگیِ پاسخ دادن به این مسئله اند، و به نظر می رسد که اکنون به این نتیجه رسیده اند که افزایش خشونت راه حل آن است و این زمان بسیار ترسناکی است. جامعه جهانی باید در کنار این زنان بایستد.»
اما می توان گفت جامعه جهانی در برابر صدای اعتراضی زنان افغان که به ناپدیدسازی قهری، دستگیری و ضرب و شتم منجر شده، سکوت کرده است. به هر حال با رها کردنِ افغانستان توسط نیروهای خارجی و جریانی برنامه ریزی شده از تحویل کشور به دست طالبان می توان گفت جامعه بین الملل مدت هاست که در حمایت مستقیم از رهبران زن و فعالان حقوق – کسانی که در خط مقدم مبارزه برای تغییر هستند، شکست خورده است. این یک شکست بزرگ و شرم آور است که می تواند و باید تغییر کند و این تحول تنها به دست زنان امکان پذیر است.
زنان افغانستان، طلایه دارانِ بسیج اجتماعی و جنبش های حق طلبانه
زنان افغانستان در طول تاریخ علی رغم جایگاه و امتیازات محدودی که به این طبقه داده شده است در تلاش بوده اند تا به مقابله با موانع موجود برخاسته و به تغییر وضعیت اقدام کنند. هرچند این زنان با اهداف متفاوت و ایدئولوژی های خاص خود در پی رسیدن به خواسته هایشان بودند. در واقع، زنان افغانستان درست مانند زنان هر ملیت دیگری، قابل تعمیم به یک دسته بندی منفرد و خاصی نیستند. آنها مطالبات، تعهدات و چشم اندازهای زیادی برای آینده دارند که بر اساس هویت اجتماعی- اقتصادی، تعلقات مذهبی یا فقدان آن، جایگاه آنها در کشور و در چهارچوب قومی شکل گرفته اند. جنبش ها و سازمان های حقوق زنان در افغانستان نیز یکپارچه نبوده و از کمونیست تا سکولار و نسبتا مذهبی تا مذهبی محافظه کار را در برگرفته اند.
در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ افغانستان دستخوش یک سری اصلاحات لیبرالی شد که به واسطه آن مشارکت فعال زنان در هنر، فرهنگ و سیاست را به طور اساسی افزایش داد. جنبش های زنان با تصویب قانون تعدیل حقوق برابر در قانون اساسی افغانستان در سال ۱۹۶۴ پررنگ تر شد. در آن زمان زنان افغان به مطالبه گری حقوق بیشتری آغاز به کار کردند. در طول جنگ شوروی و افغانستان و اشغال این کشور که از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۹ ادامه یافت، بسیاری از زنان افغان با وجود هدف قرار گرفتن و یا ضرب و شتم، علیه شوروی جنگیدند و تظاهرات کردند. در این میان دو تن از برجسته ترین زنانی که برای مقاومت کشته شدند، ناهید شهید و مینا کمال، موسس انجمن انقلابی زنان افغانستان بودند.
پس از آن در دهه های اخیر، زنان متخصص از مهارت های خود به عنوان اهرمی در برابر احکام سرکوبگرانه استفاده کردند. در دوران پس از یازده سپتامبر، مداخله نظامی ایالات متحده با کمک های توسعه ای همراه بود که برای احیای جامعه افغانستان از جمله توانمندسازی زنان طراحی شده بود. به طوری که زنان در برنامه های مختلف شرکت کردند. همچنین تا سال ۲۰۰۳ در اولین انتخابات پس از سقوط طالبان، بر اساس خط مشی ایالات متحده و سازمان ملل ایجاب می کرد که زنان ۲۵ درصد پارلمان را تشکیل دهند و پست هایی را به عنوان سرپرست وزارت خانه ها و دیگر ادارات دولتی اشغال کنند. (Osman and Zeweri, 2021)
بالاترین میزان مشارکت زنان در انتخابات ۲۰۰۶ ریاست جمهوری افغانستان بود. شرایط به وجود آمده اجازه فعالیت بیشتر و پررنگ تر زنان را داد. گروهی که برای حق خود کارزهای مختلفی مانند « نام من کجاست؟» را راه اندازی کردند. دادخواهی هایی را آغاز و انجمن ها و نهادهایی را برای بازتعریف هویت خود و مطالباتشان شکل دادند. اما با این حال همچنان جای خالی جنبشی منسجم، با برنامه در میان مبارزات زنان افغان دیده می شد.
طالبان و تداوم سلب حقوق زنان
از زمانی که طالبان قدرت را در اوت ۲۰۲۱ به دست گرفتند، کابینه ای تعیین ساختند که هیچ زن در آن حضور نداشت. وزارت امور زنان لغو شد. در برخی از ولایات به زنان گفته شد که سر کار نیایند یا بدون داشتن خویشاوند مرد از خانه خارج نشوند. مراکز حفاظت از زنان مورد حمله قرار گرفته و افرادی که در آنها کار می کنند مورد آزار و اذیت قرار می گیرند.
به گفتۀ کارشناسان مستقل حقوق بشر سازمان ملل، “موج اقداماتی” مانند ممنوعیت بازگشت زنان به مشاغل خود، الزام یکی از خویشاوندان نزدیک مرد برای همراهی آنها در مسافت های بیش از چهل و پنج مایل دور از خانه، و همچنین تحمیل یک قانون پوشش سخت گیرانه برای زنان و دختران هشدار می دهد که رهبران طالبان در افغانستان در حال نهادینه کردن تبعیض ها و خشونت مبتنی بر جنسیت در مقیاس وسیع و سیستماتیک علیه زنان و دختران هستند. به هرروی گرچه وضعیت زنان و دختران در کشور افغانستان چندان روشن و امیدوارانه نیست، اما مان گونه گه گفته شد از گذشته همچنان شاهد مبارزه زنان برای حقوق خود و خواهان برابری هستیم.
زنان افغانستان برای قرن ها در خط مقدم مبارزه برای حقوق خود بوده اند. آنگونه که ابراهیم اخلاصی در مرکز بین المللی مطالعات صلح بیان می کند، نقطه ثقل مقاومت زنان و دختران افغان در برابر طالبان در گرو فعالیت خود آنها و تابعی از اراده و توانایی آنها می باشد و ظرفیت و مولفه های این مقاومت در وجود هسته ها و نهادهای مختلفی است که قدمت برخی به دهها و حتی صدها سال بالغ می گردد که نام شیرزنانی چون “سلطان رضیه غوری” ، “رابعه بلخی” ، “گوهر شاد خاتون” ، “بانو ملالی” و “زینب ننداری” به این مقاومت گره خورده است.
اما از دیگر سو برخی کارشناسان براین باورند حلقۀ مفقوده برای برپایی ساختاری مستحکم و مانا از حضور، فعالیت، استقلال و حقوق زنان افغان، فقدان جنبشِ اجتماعیِ پایداری از زنان بوده است. همچنین فقدانِ دیدگاهی وحدت بخش برای بسیج افراد جهت اولویت بخشیدن به نیازهای زنان به عنوان یک گروه مستقل و با نیازهایی جدا از چارچوب خانواده به چشم می خورد، عادتی که ناشی از نیاز به بقا در یک جامعه عمیقا پدرانه و سلسله مراتبی است. به باور آنها تعداد بی شماری از گروه های کوچک و افرادی معدود، حقوق زنان را به نمایش میگذارند و جبهه ای از هم گسسته و اعتراضات موقتی را ارائه می کنند که چندان پایدار نیست. به باور این افراد، گروه های زنان هنوز قدرت سیاسی و منابع لازم برای ایجاد و بیان چشم انداز فعالانه را ندارند و در عوض، آنها صرفا به تهدیدات فزاینده ناشی از سیاست های طراحی شده برای محدود کردن حقوق زنان واکنش نشان می دهند.
از دیگر سو شاید بتوان گقت حرکت زنان افغانستان در چه در قالب جنبش، چه در قالب انجمن و یا هر نام دیگری با چالش ها و موانع عمده ای چه به دلیل عدم انسجام و یا مشکلات بیرونی مواجه بوده اند. به طوری که حمزه واعظی پژوهشگر افغانستان در یادداشتی در روزنامه اطلاعات روز در مورد جنبش های اجتماعی زنان افغانستان و موانع آن نوشته «در صد سال اخیر که افغانستان در مسیر نوگرایی های فرهنگی و دگرگونی های سیاسی قرار گرفت و در پرتو آن برخی از مظاهر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دست خوش تغییرات شد، کم ترین بهره معنوی و ساختاری را زنان افغان نصیب شدند. زنان به عنوان یک گروه اجتماعی به شدت آسیب پذیر، منزوی، تحت فشار، ناتوان و غیرفعال از کم ترین حقوق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برخوردار بودند. به همین دلیل تمام جنبش ها، تحولات، تولید نظم و بی نظمی، سامانی و نابه سامانی و همه مجاری قدرت، ثروت و منزلت در کنترل و مدیریت مردان بوده است. در نتیجه در تاریخ سیاسی- اجتماعی جدید افغانستان، زنان نه تنها در راس هرم جنبش های سیاسی- اجتماعی جایگاه و موقعیت برتری نداشته اند، بلکه از ایجاد و رهبری هرگونه جنبشی معطوف به هویت زنانه و حرکت های هدفمند دادخواهانه و انسانی خویش نیز ناتوان مانده اند. در این میان، موانع ساختاری جنبش های زنانه مانند، اقتدارگرایی نهادهای مرجع، فرهنگ اقلیمی-روستایی، بحران بی سوادی و کم سوادی، خلا نهادی، از مهم ترین دلایل نبود جچنبش های اجتماعی زنانه در افغانستان است».
جنبش های زنان و کشاندن تحولات سیاسی اجتماعی به سمت برابری و عدالت
با همۀ اوصاف، جنبش های زنان، اقدامات جهانی و ملی را در زمینه برابری جنسیتی و به چالش کشاندن احکام مبتنی بر نگرش های جبرگرا از نقش زنان به عنوان جنس دوم هدایت کرده اند. جنبش ها زمانی در جوامع ایجاد می شوند که بی عدالتی، نابرابری و تبعیض جایگزین عدالت، حقوق برابر و رفاه اجتماعی شود. جنبش های زنان قدامات مهمی را انجام می دهند تا تحولات اجتماعی را به سمت برابری و عدالت آغاز کنند.
آنها برای اعمال اصلاحات و تغییرات، در فضای مدنی و عمومی اعتراضاتی را صورت داده، در پی بسیج و اتحاد جمعی برآمده، از رژیم ها و سازمان های بین المللی درخواست پیگری حقوق و مطالبات خود را داشته و یا از برخی تاکتیک های نوین جهانی چون به راه انداختن کارزارهای جمعی در فضای مجازی و یا بهره گیری از انقلاب شبکه های اجتماعی برای رساندن صدای خود به گوش جهانیان استفاده می کنند. تحقیقات نشان می دهد که بسیج سیاسی زنان تأثیر مهمی بر هنجارهای جنسیتی دارد و این موفقیت می تواند از دو طریق به دست آید:
۱- با ترویج تغییر در قانون و/یا سیاست های موجود، که نظم های هنجاری جدیدی را ایجاد می کند و در نتیجه مشوق یا بازدارنده هایی برای تغییر نگرشی و رفتاری ایجاد می کند. ۲- با تشویق مذاکره درباره نقش ها و روابط جنسیتی در جامعه، و هدف قرار دادن نگرش ها و رفتارهای جنسیتی به طور مستقیم (چه توسط مردان یا زنان) که زمینه ساز و مسبب بی عدالتی جنسیتی هستند. لازم به ذکر است جنبش های اجتماعی زمانی بیشترین موفقیت را کسب میکنند که مبارزات خود را با بستر و زمینه های محلی «بومی سازی» کرده یا انطباق دهند.
جمع بندی
شاید بتوان گفت گرچه زنان افغانستان در ماه های اخیر و برای احیای حقوق و مطالبات اولیه و اصلیِ خود دست به اعتراضات جمعی زده و با جنبش ها و تحرکات اجتماعی یا با به راه انداختن کارزارهای مختلف در پی دادخواهی برای جلب توجه جهانیان به حقوق مسلم خود بوده اند، لیکن این دست مقاومت های آزادی خواهانه در برابر رژیم های سرکوبگر، به نوعی شکل گرفتنِ اعتراضاتِ اجتماعی در زیرمجموعه ی مقاومت های سیاسی و سدشکنی برای مبارزه با استبداد و خفقان داخلی است. بنابراین تحولات و پویایی های سیاسی همواره بر برابری جنسیتی تاثیرگذار بوده است.
رقابت حول هنجارهای جنسیتی همچنان در مرکز چشم انداز سیاسی، صلح و امنیت در افغانستان است و زنان و دختران را در خط مقدم این بحران قرار می دهد. بدین ترتیب زنان نه تنها برای مطالبات اجتماعی خود به پا خواسته اند، بلکه ذیلِ مقاومت آنها، نوعی اعتراض به ساختار سیاسی و تلاش برای اصلاحات سیاسی نیز وجود دارد، تلاشی که زنان ذیلِ آن مطالبات سیاسی اجتماعی را به موازات هم فریاد کردند: صلح، آزادی، امنیت، عدالت، برابری جمعی و استقلال فردی.
در واقع، این گروه در طول تاریخ افغانستان به انحاء مختلف و در قامت جنبش، حرکت، تظاهرات سعی در احقاق حقوق خود داشته اند. در نتیجه آنها صرفا قربانیان منفعل نبوده اند و تاریخ افغانستان شاهد مبارزات آنها هرچند اندک بوده است. اما تحولات اخیر در افغاستان و تسلط طالبان بر کابل و تاثیرات تحولات سیاسی بر حقوق زنان و دختران، موجب برجسته شدن «هشدار جنسیتی» گردید. به طور کلی، «هشدار جنسیتی» تغییری نگران کننده و سریع به سمت عادی سازی هنجارهای تبعیض آمیز جنسیتی و محدود کردن حقوق و آزادی های اساسی زنان و دختران افغان را می بیند. شواهد ارائه شده در هشدار جنسیتیِ مذکور واضح است: علیرغم تضمین های طالبان مبنی بر اینکه حقوق زنان طبق اسلام رعایت خواهد شد، زنان و دختران شاهد بازگشت سریع حقوق خود هستند.
به هرروی نگرانی ها از سرکوب اعتراضات زمانی قوت خواهد گرفت که با تشدید سرکوب طالبان شاهد تاکتیک هایی چون قطع اینترنت نیز باشیم. زیرا ممکن است طالبان تمایل به فاش کردن جنایات خود و مستند ساختن آنها نداشته باشند. پس این صداها باید به گوشه و کنار جهان برسد تا زنان افغان را تنها نگذارند. یک جنبش واقعی زنان می تواند فراتر از «مدرن سازیِ» ظاهری و سطحیِ دهه گذشته که تنها به نفع چند زن نخبه بوده است باشد.
منابع:
– Kumar, Ruchi and Noori, Hikmat, (2022), “Taliban launch raids on homes of Afghan women’s rights activists”, https://www.theguardian.com/global-development/2022/jan/20/taliban-arrest-afghan-womens-rights-activist-witness-says
– Osman, Wazhmah, Zeweri, Helena,(2021), “Afghan women have a long history of taking leadership and fighting for their rights”, https://theconversation.com/afghan-women-have-a-long-history-of-taking-leadership-and-fighting-for-their-rights-167872