چین؛ عنصری محرک در تهییج جامعه جهانی برای به رسمیت شناختن طالبان
۱۰ عقرب (آبان) ۱۴۰۰ – ۱/ ۱۱/ ۲۰۲۱
طالبان در اوت ۲۰۲۱ سایه استیلای خود بر افغانستان را گسترانده و در سپتامبر ۲۰۲۱ نیز دولتی موقت از اسلام گرایان کهنه کار منتصب در پست های کلیدی را تشکیل دادند. طی دوماه و نیمِ اخیر از قدرت یابیِ نوطالبان در افغانستان، به نظر می رسد هیچ کشوری قصد ندارد طلایه دارِ به رسمیت شناختن آنها و سدشکنی در برابر تردیدهای ایجاد شده جهت برقراری مناسبات سیاسی رسمی با این گروه باشد. اما در این میان برخی کشورها با اتخاد سیاست هایی چندسویه و مهیا ساختن شرایطی مساعد، در پی همکاری های دو یا چندجانبه ی آتی با سران دولت جدید افغانستان هستند. از جمله این کشورها می توان به چین اشاره کرد.
پکن که از همان روزهای نخست روز کار آمدن طالبان آغاز تعاملاتی متعارف و معمول را با این گروه اسلام گرای رادیکال باب کرد، پیش از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز در حال مهیا ساختن شرایط برای عادی سازی مناسبات با طالبان بود. شاید آنچه عموما عملکرد چین در سیاست خارجی این کشور را برجسته و متمایز ساخته، تکیه بر اهرم دیپلماسی و قدرت نرم به منظور نفوذ تدریجی و آرام پکن در موقعیت های منفعت محور بوده است.
به طور کلی شاید بخشی از این استراتژی چین در افغانستان را بتوان با تکیه بر اهمیت بازسازی و سرمایه گذاری در پروژه های زیر بنایی توسعه، تلاش برای میانه داری جهت برداشته شدن تحریم های طالبان و حل مسائل مالی این کشور، تشکیل دولتی فراگیر و مسائلی از این دست دانست. لیکن احتمالا از کشوری کمونیستی با تمایلات خصمانه نسبت به مسلمانان اویغور، قدم گذاشتن در مسیر رهبری بازیِ تحولات افغانستان و جاگذاشتن رقبای خود، آنهم به واسطه ی تعامل با گروهی اسلام گرا و رادیکال، امری غریب به نظر می رسید.
اما نباید فراموش کرد جاه طلبی و منفعت جویی با تکیه بر ستونِ دیپلماسیِ هوشمندانه، دو ضلع مثلثِ قدرت طلبی های فزاینده ی پکن در تثبیت جای پای خود پس از خروج ایالات متحده از این کشور و استفاده از منابع طبیعی افغانستان به دنبال همکاری با طالبان می باشد.
روایت های تبلیغاتی در عادی سازی مناسبات با طالبان
باید گفت پکن از یک سو مدتها با عملیات نظامی نیروهای ایالات متحده و ناتو در افغانستان -که با آن مرز باریکی مشترک دارد- مخالف بود؛ اما از سوی دیگر از این ثبات نسبی که حضور نیروهای ایالات متحده و متحدان آن فراهم می آورد نیز بهره می برد. این کشور سفارت خود را در کابل باز نگه داشته اما طالبان را به عنوان دولت افغانستان به رسمیت نمی شناسد. به نظر می رسد در عوض پکن از این گروه خواسته است تا پناهگاه امنی برای شبه نظامیان اسلامگرا که به دنبال استقلال منطقه سین کیانگ در شمال غربی چین هستند، فراهم نکند.
به نظر می رسد پیش از سقوط کابل، موضع رسمی پکن حمایت از آشتی و مصالحه بین طرف های درگیر بود حتی در حالی که از سال ۲۰۱۹ به طور رسمی با طالبان ارتباط گرفته بود. در ۱۶ اوت ۲۰۲۱،یعنی یک روز پس از سقوط کابل، زمانی که از هوآ چونیینگ، سخنگوی وزارت امور خارجه چین در مورد شناسایی طالبان سوال شد، وی اشاره کرد: امیدواریم طالبان افغانستان بتواند با همه گروه ها و جناح های قومی در افغانستان همبستگی داشته باشد و یک ساختار سیاسی گسترده و فراگیر ایجاد کنند. در همان روز نماینده چین در سازمان ملل متحد نیز اظهارات مشابه ای را تکرار کرد اما همچنین خاطر نشان ساخت که افغانستان نباید باردیگر به بهشت تروریست ها تبدیل شود. اما در ۱۸ اوت چین موضع جدی تری در برابر شناسایی طالبان گرفت. به طوری که ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: «به رسمیت شناختن یک دولت پس از تشکیل آن، یک رویه بین المللی مرسوم است.» (Grossman, 2021)
اما درابطه با روایت هایی در عادی سازی مناسبات چین با طالبان می توان به گفته ی وانگ یی وزیر خارجه چین اشاره کرد که: “از ماه اوت سال جاری، وضعیت افغانستان دستخوش تغییراتی اساسی شده و مردم افغانستان فرصتی تاریخی دارند تا مستقلا در مورد سرنوشت کشورشان تصمیم گیری کنند. با این حال آنها همچنان با مشکلات و چالش های زیادی روبرو هستند و نیازی فوری به حمایت خارجی دارند.” روایتی که تسلط سریع طالبان بر افغانستان را به عنوان “اراده و انتخاب مردم افغانستان” و توسعه ای که از نظر اقتصادی برای چین سودمند است، به تصویر کشیده است.
بدین ترتیب، در حالی که پکن برای در آغوش گرفتن طالبان آماده می شود، ماشین های تبلیغاتی آن نیز بی وقفه در تلاش اند تا مردم چین را متقاعد سازند که مشارکت با این گروه شبه نظامی آنقدرها هم که به نظر می رسد مشکل آفرین نیست. چنانچه مقامات چین تلاش کرده اند تا در سخنرانی های رسمی و رسانه های دولتی، طالبان را به عنوان یک گروه اصلاح شده، “هوشمند و منطقی تر” از گذشته نشان دهد که قادر به همکاری با پکن برای تامین منافع چین است.
به گفته مجله ی Small چین پیشتر علیرغم حمایت از تحریم ها و دیگر اقداماتی که اساسا با طالبان به عنوان بازیگری تروریستی رفتار می کرد، همواره با آنها به عنوان یک گروه سیاسی برخوردی حساس، زیرکانه و دوگانه داشته است. اما اکنون به نظر می رسد چین درصدد اعطای موقعیتی سیاسی به طالبان است. به گفته تحلیلگران، پکن علاوه بر تأثیرگذاری بر افکار داخلی، از این روایت ها استفاده کرده است تا به طالبان نشان دهد که ترتیب دادن یک مشارکت هم ممکن است و هم ارزش ایجاد کردن را دارد –چین مشوق های اقتصادی و دیپلماتیک را در ازای صلح و امنیت ارائه خواهد کرد-.
همچنین به گفته ی وانگ یی، “چین به عنوان یک همسایه و شریک دیرین و دوست افغانستان، همواره خواستار گفتگو و تماس برای پیشبرد توسعه وضعیت افغانستان در جهت مثبت و کمک به مردم افغانستان برای عبور از مشکلات بوده است.” وانگ یی در ماه جولای ۲۰۲۱ با هیئتی به رهبری یکی از سران ارشد طالبان، یعنی ملا عبدالغنی برادر، در شهر تیانجین چین، کمی پیش از اینکه این گروه قدرت را از دولت منتخب افغانستان بگیرد، ملاقات داشت. در آن نشست، وانگ یی از طالبان به عنوان «نیروی نظامی و سیاسی محوری در افغانستان» یاد کرد که «انتظار می رود نقش مهمی در روند صلح، آشتی و بازسازی ایفا کند».
بدین ترتیب ملاقات هایی از این دست پس از به قدرت رسیدن طالبان نیز ادامه داشت تا ملاقات اخیر وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در روزهای ۲۵ و ۲۶ ماه اکتبر ۲۰۲۱ که طی آن با اعضای دولت موقت طالبان در قطر دیدار کرد. و حتی پس از آن در یک کنفرانس مطبوعاتی در آتن، یونان، در ۲۷ اکتبر ۲۰۲۱ اعلام کرد که طالبان مشتاق روابط با سایر کشورها هستند و از کشورهای سراسر جهان خواست تا به افغانستان کمک کنند.
چین در عین حال ۳۱ میلیون دلار کمک بشردوستانه به همراه ۳ میلیون دُز واکسن کووید-۱۹ ساخت چین ارائه میدهد. چین پیشتر قراردادهایی را برای استخراج نفت، گاز و مس در افغانستان امضا کرده است، اگرچه این قراردادها مدت هاست که خوابیده است. به هرروی گرچه مقامات چینی خواستار تشکیل دولت فراگیر در افغانستان شدهاند، اما در مورد محدودیت های طالبان برای دسترسی زنان به کار و تحصیل و سایر مسائل حقوق بشری چیزی نگفته اند. (apnews, 2021)
در کل می توان گفت واکنش چین به تسلط طالبان هرچند دوستانه، اما همراه با احتیاط است. پکن هنوز رسما مشروعیت طالبان را به عنوان رهبر جدید افغانستان به رسمیت نشناخته است، اگرچه این اقدام اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. پیشروی محتاطانه چین در قبال طالبان شاید نشان دهنده آن باشد که پکن لزوما تحولات اخیر در افغانستان را یک مزیتِ ژئواستراتژیک و اقتصادی بادآورده نمی داند. در عوض، رویکرد پکن احتمالا منعکس کننده این محاسبه است که انگیزه های دیپلماتیک و اقتصادی ممکن است طالبان را به اتخاذ مواضعی وادار سازد که نزدیک به منافع چین باشد. با این حال برای چین تعامل با طالبان بیشتر به مدیریت تهدیدها مربوط می شود تا استفاده از فرصت ها. نگرانی همیشگی پکن، پتانسیل تبدیل شدن افغانستان به پناهگاهی امن برای گروه های شبه نظامی اویغور است. در هر حال به نظر می رسد دخالت چین در افغانستان و به رسمیت شناختن طالبان ناشی از تهدیدهای امنیتی است. (Calabrese, 2021)
عدم تمایل چین برای پرچم داری در بازی اعطای رسمیت به طالبان
به نظر می رسد چین در مسیر به رسمیت شناختن طالبان جانب احتیاط را همواره نگاه داشته و در سایه ی دیگر قدرت های دخیل در مسائل افغانستان پیش خواهد رفت. چنانچه طبق گفته ی یک کارشناس آشنا به ملاحظات سیاست خارجی چین به رویترز، پکن در به رسمیت شناختن دولت طالبان افغانستان سردمدار نخواهد بود و این کار را تنها در اقدامی هماهنگ با پاکستان، روسیه و ایران انجام خواهد داد. هو شیشنگ، کارشناس جنوب آسیا در موسسه روابط بین الملل معاصر چین (CICR)، اندیشکده رسمی دستگاه امنیت ملی چین، در این رابطه اذعان کرد “زمانی که چهار کشور چین، پاکستان، روسیه و ایران در این مورد به اجماع برسند، اوضاع فرق خواهد کرد، اما ما نخستین کشوری نخواهیم بود که طالبان را به رسمت می شناسد.”
به گزارش رویترز، هو بینش و چشم انداز نادر و کم نظیری از محاسبات چین در رابطه با افغاستان ارائه کرده است. او پیش بینی کرد که ایالات متحده پس از خروج از افغانستان، خواهان تقویت همکاری نظامی با هند خواهد بود و این می تواند هند را «ماجراجو» تر و همچنین مستعد ریسکپذیری در برخورد با چین سازد. چین و هند برای چندین دهه همسایگانی ناآرام و پر نش بوده اند. نیروهای آنها در ژوئن سال گذشته در بخش مورد مناقشه مرز هیمالیا با هم درگیر شدند و همچنان در بن بستی از تنش و کشمکش محبوس و گرفتار مانده اند. بدین ترتیب به گفته ی هو، “درگیری ها و کشمکش های جدید را نمی توان به طور کلی رد و اذعان کرد که منتفی شده اند.”
وی همچنین اضافه کرد که “انتظارات بین المللی وجود دارد که طالبان جلوی گسترش ستیزه جویی اسلام گریان را خواهد گرفت و از بازگشت به هرج و مرج که بر چین و طرح های توسعه منطقه ای «کمربند و جاده» آن سایه خواهد افکند، ممانعت به عمل آورد”. وی همچنین به این نگرانی اذعان کرد که ایالات متحده می تواند منابعی را برای ایجاد “آشفتگی و مزاحمت” برای چین در مناطقی مانند دریای چین جنوبی، تایوان و شبه جزیره کره جهت دهی کند.
“ایالات متحده در بیست سال گذشته ۲ تریلیون دلار در افغانستان سرمایه گذاری کرده است؛ و حتی اگر تنها ۵۰ میلیارد دلار را در مسیر چالش آفرینی برای چین اختصاص دهد… چین فشار زیادی را احساس خواهد کرد.” ایالات متحده پس از خروج از افغانستان، در حال مذاکره با کشورهای منطقه از جمله هند برای ایجاد پایگاه هایی برای عملیات ضد تروریستی بوده است و این مسئله ای نگران کننده برای چین است. “ایالات متحده می گوید که این پایگاه ها برای مبارزه با تروریست های افغان است، اما می تواند انگیزه های دیگری مرتبط با چین و روسیه داشته باشد.” (Lun Tian, 2021)
لزوم توجه به نقش شبکه حقانی از سوی پکن
به هرروی یک تصمیم سیاسی در پکن اتخاذ شده است: اینکه تعامل با طالبان به ویژه برای چین اساسی و ضروری بوده، و آنها تشخیص داده اند که حقانی ها قدرت و نفوذ واقعی در حال حاضر در افغانستان هستند. اگر قرار است چین به چیزی در افغانستان دست یابد، به نظر بایستی از طریق حقانی ها باشد. هرچند پکن امتیازات ناچیزی از سوی دولت جدید افغانستان در ازای عدم همکاری با افراط گرایان اویغور دریافت می کند اما اینکه آیا طالبان به این تعهدات عمل خواهد کرد یا خیر، با تردیدهایی همراه است. چراکه همه سرمایهگذاری های چین با نگرانی هایی جدید از تزویر و دورویی حقانی ها و همچنین اعتقاد چینی ها بر اینکه این شبکه اگر نه به طور مستقیم، اما دستکم با داعش ولایت خراسان در ارتباط هستند، مشکل آفرین و خطر ساز خواهد بود. چینی ها متوجه هستند که حقانی ها با همه جناح ها بازی می کنند به همین خاطر با احتیاط گام برمی دارند.
برای جلوگیری از سرریز تروریسم از افغانستان، کشورهای منطقه، از جمله چین، نیاز به همکاری نزدیک تری با طالبان دارند. به هرروی، با در اختیار داشتن این دست تضمین ها، مقامات چینی از طریق همتایان خود در پاکستان -شریک اصلی خود در منطقه- سرمایهگذاری هنگفتی را در منابع معدنی افغانستان و قرار دادن سرمایه های کلان برای سایر پروژه های اقتصادی آغاز کرده اند.
چین علاوه بر بهره برداری از فرصت ها در افغانستان، ثبات در این کشور جنگ زده را نیز برای حفظ سرمایهگذاری های عظیم در کشور همسایه، پاکستان، به ویژه دو خط ترانزیتی معروف به کریدور اقتصادی چین-پاکستان که دسترسی پکن به دریا در غرب را فراهم می کند، ارزشمند می داند. در کل به نظر می رسد فراتر از سرمایه گذاری های مالی، پکن اعتبار و شهرت خود را در پشت طالبان قرار داده و سعی در تهییج و تشویق کشورهای دیگر برای به رسمیت شناختن آنها دارد. (Shinkman, 2021)
جمع بندی
واقعیت آن است پکن در حالتی از صبر و انتظار محاسبه می کند که آیا می تواند روی طالبان حساب باز کند یا نه. حتی اگر پکن نتواند راهی برای اعتماد به طالبان پیدا کند بعید است که برای طولانی مدت از به رسمیت شناختن طالبان خودداری کند. چرا که چین به نوعی در تلاش است تا از عمیق تر شدن بی اعتمادی جلوگیری کند. زیرا این امر ممکن است منجر به عقب نشینی طالبان از وعده هایش شود. علاوه براین، چین به عنوان قدرت بزرگ جدید در رقابت با ایالات متحده احتمالا تمایل دارد شیوه منحصر به فرد خود را برای رسیدگی به رویدادهای جهانی نشان بدهد.
شاید چین با به رسمیت شناختن افغانستان تحت کنترل طالبان به طرح این تصور کمک کند که دیگر این پکن و نه واشنگتن است که اکنون دستور کار را تنظیم و نظم منطقه ای آینده را شکل می دهد. از طرف دیگر، چین ممکن است تصمیم بگیرد هرگز به رسمیت شناختنی رسمی و علنی از طالبان را آشکار نساخته و به جای آن به رسمیت شناختن عملی را انتخاب کند. با این حال، هرچند چین در دهه نود طالبان را به رسمیت نشناخت اما چین امروزی بسیار متفاوت است. این کشور منافع جهانی داشته و در رقابت ژئوپلتیکی با ایالات متحده قرار دارد. منابع طبیعی افغانستان برای توسعه اقتصادی چین اهمیت بسیاری دارد. علاوه بر این، چین احتمالا به دنبال تقویت یک افغانستان دوست -در هماهنگی با پاکستان- در برابر هندی می باشد که به عنوان رقیب منطقه ای قدرتمندی ظاهر شده است. (Grossman, 2021)
نهایتا می توان گفت چین با سیاستی چندجانبه و رویکردی انعطاف پذیر اولین سنگ را برای تعامل با طالبان به میدان پرتاب کرده و با نرمش و تداوم تعاملات خود با سران این گروه، سختی و قبحِ برقراری مناسبات با طالبان را شکسته است. اما در پیش بردن مهره های خود در این بازی عجله ای نخواهد کرد و از این جا به بعد با برنامه ریزی برای تاثیرگذاری بر سایر بازیگران دیگر، وظیفه شناسایی رسمی طالبان را به سایرین محول خواهد کرد. بنابراین چین به مثابه نخستین مهره در بازی دومینو سایر مهره ها را تحت تاثیر کنش اولیه خود قرار خواهد داد. لیکن باید منتظر ماند و دید آخرین مهره در این بازی سرنوشت ساز از به رسمیت شناختن طالبان کدام بازیگر خواهد بود.
منابع:
– apnews, (2021), “Chinese, Taliban representatives to meet in Qatar”, https://apnews.com/article/afghanistan-beijing-middle-east-taliban-persian-gulf-tensions-25d586f81283038d050ca087da7e3923
– Calabrese, John, (2021), “Chinas Taliban Conundrum”, https://www.mei.edu/publications/chinas-taliban-conundrum.
– Grossman, Derek, (2021), “Chinese Recognition of the Taliban Is All but inevitable”, https://www.rand.org/blog/2021/08/chinese-recognition-of-the-taliban-is-all-but-inevitable.html.
– Lun Tian, Yew, (2021), “China will not be the first to recognize Taliban government, scholar says”, https://www.reuters.com/world/china/china-will-not-be-first-recognise-taliban-government-scholar-says-2021-10-27/
– Shinkman, Paul D. (2021), “Violence Undermines China’s Plans in Afghanistan, Risks Luring it Into Quagmire”, https://www.usnews.com/news/world-report/articles/2021-10-14/afghanistan-quagmire-threatens-to-lure-in-china